روسیه به سر عقل آمده یا افسون الهام کارساز افتاده است

نگرش تاریخی سیاسی به اتفاقات اخیر قره باغ

۰۲ آذر ۱۳۹۹ | ۱۳:۰۰ کد : ۱۹۹۷۳۶۹ آسیا و آفریقا انتخاب سردبیر
دکتر رسول اسماعیل زاده دوزال در یادداشتی برای دیپلماسی ایرانی می نویسد: حال آیا روس ها به سر عقل آمدند که تن به این پایان دادند یا دیپلماسی فعال آذربایجان بود که توانست به شکل جادویی و به یک چشم به هم زدن مسئله را یکجا به نهایت رسانده و برای پوتین تصمیم سازی کند؟ و یا این که سه کشور ایران، ترکیه و روسیه برای دور نگه داشتن غرب از میدان بازی سوت پایان بازی را در نیمه اول زدند؟ سوالاتی است که پاسخش زمان می طلبد. اما یک موضوع بر همگان روشن است و آن عبارت از آن است که روس ها خود آغازگر این همه فجایع و فساد در ارض قره باغ بودند و خود نیز پایان بخش این آغاز؛ هرچند شتابزده و مشکوک شدند.
نگرش تاریخی سیاسی به اتفاقات اخیر قره باغ

نویسنده: دکتر رسول اسماعیل زاده دوزال

دیپلماسی ایرانی: روس در ادبیات ایران به دلایل معلوم و نامعلومی با واژه منحوس مراعات النظیر است و در ادبیات جهان شرق علی رغم نرم خویی دلربایانش و تساهل مردانش به زمختی و درشتی، عصبانیت و بی رحمی و خشونت شهرت یافته است. البته اگر در مقام دفاع بر آمده انتساب صفات مذکور را به این نوع بشر را نفی کنیم؛ رفتار خشونت‌آمیز و  بعضاً متوحشانه مأموران روس چه در دوره روسیه تزاری و چه در دوره حاکمیت شوراها مانع می شود و در بسیاری از موارد شیرازه پرونده دفاعی از آن را از هم می پاشد.

تجاوز، اشغالگری، خونریزی، بی رحمی، قتل و غارت روس ها در قفقاز در طول سال های متمادی حتی در اشعار شاعرانی همچون نظامی گنجوی، حکیم ملا محمد هیدجی، دیلباز اوغلو، عاجز قره باغی و میرزا محمد تقی گلزار قمری و دیگر شاعران ایران و قفقاز منعکس شده است.

حکیم هیدجی می گوید:

منه دل به مهر فرنگى و روس         که این طایفه بدترند از مجوس
به روى زمین زیر این آسمان         مگر هست رسواتر از روسیان
سیه دست و دل سخت و ناپاک و مست         زیان کار و نامرد و کوتاه دست
نپوید ره مهر با این خسان         مگر ناجوانمرد و ننگ کسان
.............................................              ...............................................
سزد گر کشم آه و آرم فسوس         به ایران که ویران شد از دست روس
دل از زندگى سیر و جان شد ستوه         خدا برکند ریشه ی این گروه
کجایند شاهان با طبل و کوس         که خواهند این کین ایران ز روس

روس ها که با حمایت کشیشان بومی و غیربومی کلیساها به قفقاز گسیل شده بودند، با خیانت برخی از ارامنه به ایران قجری به دلیل اشتراک دینی با روس ها و وعده روس ها به آنان مبنی بر کمک به ارامنه در جریان جدایی از ایران و فک رقبه خود از حاکمیت مسلمانان و نهایتا تشکیل حکومت مسیحی ارمنی در خاک مسلمانان، در جنگ فرسایشی بر ایران غلبه یافتند و چنان کشت و کشتار راه انداخته و ظلم و ستم از خود نشان دادند که مردم قفقاز که اکثریت آن را مسلمانان تشکیل می دادند، نتوانستند قامت درست کنند. روس ها چنان زهر چشم از مسلمانان گرفته بودند که آنان حتی از اسم اوروس (روس) می‌ترسیدند و وحشت داشتند. مسلمانان از ترس  آنان از تمامی حقوق ذاتی و انسانی و طبیعی خود صرف نظر می کردند. روس ها بدتر از داعشیان امروز چه در دوران تزار و چه در دوران شوروی با مسلمانان رفتار کردند.

با گسترش حاکمیت روسی و به چنگ انداختن همه امور روس ها درصدد مسیحی سازی قفقاز بر آمدند ولی در این حین، آشوب و انقلاب سال های ‌ ۱۹۱۷-۱۹۰۵ نقشه ها را به حالت نیمه تعطیل درآورد و خلق های قفقاز با فروپاشی تزار در 1917 نفس راحتی کشیدند؛ لاکن دیری نپایید سیطره روس منحوس این بار به جای سماور داغ به شکل داس و چکش ظاهر شد و پس از استقرار حاکمیت شوراها همان دسیسه و نقشه ها به شکل دیگر و حتی سیستماتیک تر و نظام بندی تر به اجرا درآمد که مهمترین آن تشکیل دولت ارمنستان جعلی ارمنستان در خاک مسلمانان بود. این برای ارامنه یک شگفتی بود. مردمی که حتی سابقه اداره و حق حاکمیت یک روستا را در قفقاز نداشتند و همواره به عنوان اقلیت دینی بر خوان حاکم اسلامی می نشستند و بدون کمترین هزینه ای بالاترین رفاه را دارا می شدند، یک شبه با مصادره شهرها و قصبات اسلامی همچون شهر ایروان و بیرون راندن مسلمانان و سادات از آن شهرها و قصبات هم صاحب دولت و حاکمیت شدند و هم نقش لوتیان روس در منطقه را بازی کردند. 

روس ها نه تنها سرزمین‌های اسلامی را از دست مسلمانان گرفته و به ارامنه بخشیدند بلکه دیغاهای ارمنی را در مراکز تصمیم گیری و اداری مسلمانان گنجاندند و از اخجیک های ارمنی برای خالی کردن زیر پای دیگر کارگزاران مسلمان به کار گماشتند. (به طوری که در تاریخ مضبوط است، یک اخجیک ارمنی، دختر یک کشیش ارمنی با برنامه ریزی مناسب هم از ابراهیم خان، حاکم قره باغ و هم نوه ابراهیم خان دلربایی می کرد و نهایتا این دو را به جان هم انداخت) در نتیجه، این دسیسه های روسی – ارمنی چنان ضربه مهلکی بر قامت مسلمانان فرود آورد که کمر مسلمانی در قفقاز شکست و دیگر ترمیم نیافت.

مثلث باقروف، بریا و استالین در حقیقت تیر خلاصی بود بر آنچه رنگ بوی اسلامی و ایرانی در قفقاز داشت. کشتار بی رحمانه تقریباً همه نخبگان، عالمان، اندیشمندان، دینداران و روحانیون از طریق غرق کردن دسته جمعی آنان در دریای خزر و تبعید هزاران نفر از نخبگان مسلمان به سیبری و اعتراف به کشتن دو میلیون نفر توسط این مثلث شوم بخشی از وحشی گری های روس هاست.

در مجموع، این اقدامات هدفمند، سبب شد که مجدداً و شدیدتر از پیش زمینه برای شیطنت ارامنه در قفقاز فراهم آید و این بار به کمک روس های کمونیست ارامنه نقشه های خود را در قره باغ به اجرا در آورند. 

تفصیل این مطلب عبارت از آن است که پس از تشکیل جمهوری های قفقاز عملا روس ها، ارمنی ها و گرجی ها هیچ گونه مرزی با ایران نداشتند. سرتاسر مرز از کوه آغری داغ ترکیه تا دریای خزر به امتداد رود ارس دست مسلمانان آذربایجان بود و این فقط آذربایجان بود که با ایران هم مرز بود و این مسئله با در نظر داشتن فاکتور قرابت دینی و زبانی، تاریخی و فرهنگی ایرانیان و آذربایجانیان شدیداً بر ترس روس ها و ارمنی ها افزوده بود. آنها نمی دانستند در مرز ایران و آذربایجان بین دو کشور مسلمان چه می گذرد؟ به ویژه حتی بعد از استقرار حاکمیت بلشویک ها ارتباط مردمی بین بخش جنوبی و شمالی رود ارس وجود داشت. روس ها برای حل این مشکل اولا با دستبرد به ترکیب جمعیتی مناطق مرزنشین به جای مسلمانان در مرز ایران، بیشتر اقوام ارمنی و روسی را جایگزین کردند و کنترل مرزی را تقویت بخشیده مرز خود را با ردیف های سلسله وار سیم خاردار چنان محکم کردند که احدی یارای گذر از مرز از جنوب به شمال و از شمال به جنوب را نداشت (هنوز هم پایه های تعبیه این سیم خاردارها در سر تا سر مرز ایران باقی مانده است). 

ثانیاً در بخش جنوب شرقی ارمنستان به منطقه ای به عرض ۴۰ کیلومتر شرقی – غربی و به طول ۱۵۰ کیلومتر شمالی – جنوبی از خاک آذربایجان را به ارمنستان بخشیدند. این منطقه که "زنگه زور" نام دارد و شهرهایی همچون قرچیوان، مقری و گافان در آن قرار دارد، تحت حاکمیت ارمنستان قرار گرفت و بدین ترتیب روسیه مسیحی به واسطه ارمنستان مسیحی با ایران اسلامی هم مرز شد و بین نخجوان و آذربایجان فاصله افتاد. زنگه زور که پیش از این جزء خاک آذربایجان بود حدفاصل نخجوان و آذربایجان مسلمان شد. روس ها با این دسیسه و شیطنت توانستند هم فی مابین دو منطقه آذربایجانی مسلمان فاصله اندازند و هم با ایران هم مرز شوند که چنانچه آذربایجان مسلمان با ایران مسلمان روابط پنهانی داشته باشند از این طریق کنترل کنند.

فاز بعدی نقشه در بین سال های ۱۹۳۷ تا ۱۹۶۰ آغاز شد. روس ها در این مدت همواره فضا را برای خاک دزدی ارمنستان آماده می‌کردند. روس ها به نوعی دست و پای آذربایجانی‌ها را بسته بودند و دست ارامنه را برای هرگونه خرابکاری باز گذاشته بودند. با کشتار نخبگان مسلمان، عرصه را برای آذری ها خیلی تنگ شده بود. تصور کنید قریب به 80 درصد نخبگان یک جامعه را سر به نیست و یا تبعید و یا حبس کنند، دوام و قوام آن جامعه به چه شکل در می آید؟ آذربایجانی ها در بین این سال ها عملا با تقیه و بعضا در حد فدوی در خدمت بلشویک های روس قرار گرفته و از خود روس ها کمونیست تر ظاهر شدند. روس ها و ارمنی ها و گرجی ها نه دین عوض کردند و نه الفبایشان را تغییر دادند. ولی آذربایجانی ها مجبور شدند خود را کاسه داغتر از آش نشان دهند. هم دین عوض کردند نه تنها کمونیست حتی آته ئیست خود را نشان دادند و هم الفبایشان را تغییر دادند. امثال باقروف برای تبرئه خودشان هزاران آذربایجانی دیگر را به کشتن می دادند. 

اما در سال ۱۹۶۰ یک اتفاقی رخ می دهد که موازنات و نظام موجود را به هم می زند و آن حضور حیدر علی اف به عنوان یک ژنرال اطلاعاتی در سیستم مخوف ک. گ.ب است. او توانسته بود، سیستم مخوف اطلاعاتی  را در آذربایجان حتی در قفقاز به دست گیرد و از نقشه های ارامنه تفصیلا اطلاعات موسع حاصل کند. او چنان خود را در جمع رفقای کمونیست روس جا زده بود که در اثر این اعتمادسازی اختیاراتی را به دست آورده بود و به این طریق فعالیت ضد انقلابی بلشویکی را رصد و تحت کنترل گرفت؛ به طوری که در سال ۱۹۶۰ موفق به کشف یک تشکیلات افراطی غرب گرایانه به رهبری یک جوان ارمنی در اندرون شد که با این کشف دوربین نظارت ک. گ.ب از روی آذربایجانی ها کمی هم به روی ارامنه چرخید.

اگر در سال‌های ۱۹۱۸ تا ۱۹۳۷ حکومت بلشویک روسیه از آذربایجانی های مسلمان به دلیل هم مرزی با ایران نگرانی و واهمه داشت و این نگرانی ماهیت بیرونی و دارای دو جنبه دینی و ملی بود؛ اما بلشویک ها توانسته بودند برای مبارزه با آن نقشه هایی را از جمله تغییر الفبا به منظور قطع ارتباط معنوی با ایران و ترکیه، تحکیم مرز زمینی و تشدید کنترل مرزی، کوچاندن مسلمانان از نقاط مرزی به نقاط مرکزی قفقاز، قلع و قمع عناصر ملی و دینی مسلمانان، تخریب مساجد و مراکز دینی چاره مشکل را پیدا کرده بودند. در این سال ها از خانه هر آذربایجانی پاره روزنامه ای و یا کتابی به زبان فارسی، ترکی و یا عربی پیدا می شد، او را یا به قبر می فرستادند یا به سیبری تبعید می‌کردند (یا قبیر یا سیبیر). به این ترتیب اگر یک مرزنشین آذربایجانی به گوشه چشم هم که شده به طرف ایران نگاه می کرد، خانه اش را بر سرش ویران می کردند.

روس ها حتی به این هم راضی نبودند. با گذشتن از مرز ایران به صورت شبانه اقدام به دزدیدن اتباع ایرانی که به نوعی با حکومت مرکزی ایران در ارتباط بودند و به نوعی پاسبانان سرحد ایران بودند از پلدشت تا بیله سوار مغان را ربودند و در زندان های ایروان و باییل باکو زندانی کردند و برخی را هم کشتند. یکی از این زندانیان دایی بزرگ اینجانب محمد رحیم قره خان از ایل قره خانیان دیزمار بود که پس از سه سال زندانی در ایروان با تلاش دکتر بهادری، پسر مرحوم سطوه سلطنت، آزاد شد.

وحشیگری و خشونتی که روس ها در این نقطه از جهان مرتکب شده‌اند به جز در اسناد سیستم مخوف ک.گ.ب در هیچ جا منعکس نشده است. 

اما این خطر، خطر بیرونی بود و با عملیات کوبنده مذکور تا حدودی خیال شوروی از مرز جنوب راحت شده بود؛ اما اتفاقی که در سال ۱۹۶۰ رخ داده بود خطر و نگرانی را از بیرون به اندرون سوق داده بود و با کشف این تشکیلات سری ارامنه افراطی، روس ها مجبور شدند مهار زنجیر ارامنه را کمی تنگ کنند و تا حدودی حیدر علی اف توانست با این کشف نسبت به ارامنه در ذهن و اندیشه حکومت مرکزی تشکیک ایجاد بکند و نقشه های ارامنه را نقش بر آب کند.

اما دیری نپایید روسیه این حادثه را هم به زودی فراموش کرد و در سال ۱۹۸۵ پس از ظهور پدیده گلاسنوست و پروستوریکای گارباچوف مجدداً روس ها به ارامنه میدان دادند و بخت حیدر علی اف برگشت و او که تا به دبیرکلی حزب کمونیست اتحاد جماهیر شوروی پیش تاخته بود با دیدن خرس قطبی گارباچوف، در جلو راه خود، مجبور شد جان خود را بردارد و از همه آرزوها و مقامات صرف نظر کند به زادگاه خود در نخجوان پناه آورد. برگشت او به زادگاه در ادبیات سیاسی شوروی یعنی تسلیم محض. شغالان ارمنی میدان را از گرگ پیر خالی دیدند و با فریب کاری و با استفاده از فرصت فروپاشی مجدداً موضوع فک قره باغ را طرح کردند و این بار باز با سلاح های سنگین روسی نه تنها به قتل و غارت و کشتار آذربایجانی ها پرداختند، حتی با بیرون راندن مسلمانان از ایروان و سایر مناطق ارمنستان و قره باغ به اشغال سایر بخش‌های خاک آذربایجان اقدام کردند. این جنگ نابرابر در این مرحله دیگر رنگ دینی نداشت بلکه رنگ قومی به خود گرفته بود. یک طرف قوم آذری یالقوز و طرف دیگر ارمنی با حامی لابی ارمنی در دنیا و روس مسیحی. 

این تانک های روسی بود که اراذل ارامنه بر آن سوار شده به منظور اشغال خاک بیشتر به شرق می تاختند. از روی کودک و زنان و پیران آذربایجانی می گذشتند. این تاخت و تاز آن چنان ناجوانمردانه بود که علی رغم ملاحظه برخی مسائل، جمهوری اسلامی ایران مجبور شد تا حدودی بی محابا وارد معرکه شود و جلوی تاخت و تاز ارامنه به شرق آذربایجان را بگیرد و در جلوی چرخ ماشین جنگ‌ ارامنه سنگ اندازی کند.

پس باز در این برهه از زمان تروریسم ارمنی و افراط‌گرایان داشناق با قدرت نظامی روسیه دست به دست هم دادند جنایت آفریدند و آذربایجانی ها را از خاک و خانه خود بیرون راندند.

در سال ۱۹۹۱ آذربایجان درگیر آنارشیسم حکومتی بود و از تشخیص دوست و دشمن عاجز مانده بود. تلاش ایران هم به مقصد نمی رسید. زیرا روس ها به همراه غربی ها در آذربایجان حسابی ایران هراسی و اسلام هراسی راه انداخته بودند. در نتیجه با آتش‌بس معیوب، آذربایجانی ها از طرفی در انتظار معجزه گری گروه مینسک نشستند. از طرف دیگر همسو با گسترش فعالیت دیپلماتیک مبتنی بر حقوق بین الملل توان نظامی و اقتصادی خود را افزایش دادند و تمامی هم و غم خود را روی بازیگر اصلی مشکل یعنی روس امروز متمرکز کردند. تنها یک حادثه ای همچون حادثه ۱۹۶۰ وضعیت را می توانست دگرگون کند. و آن حادثه با به روی کار آمدن پاشینیان غربگرا از یک طرف و متمرکز کردن فعالیت های جذب توجه پوتین به برخی واقعیت ها از سوی هیات حاکمه آذربایجان از سوی دیگر، داشت به منصه ظهور می رسید که رسید. تدابیر جمهوری آذربایجان در برگرداندن رای و نظر پوتین از ارمنستان با استفاده از افشای جریان چرخش ارمنستان به سوی غرب نتیجه بخش شد. آنها به طور مداوم توانستند به گوش آقای پوتین ابیات وحشت از خیانت ارمنی خوانده و او را از کارهای پاشینیان انذار دهند و گه گاهی هم نیز با خوانش ابیات تغزل روح پوتین را نوازش دهند. پوتین با این ابیات آشنایی داشت. زیرا او به نوعی شاگرد حیدر علی اف در امور امنیتی و مملکت داری تلقی می شود. این شگرد آذربایجان کارگشا بود و نهایتاً پوتین افسون فسانه الهام شد و شاید هم عصبانی از طرف مقابل. 

در نتیجه با اشاره به یک شماره طلسماتیک جادوی ارمنی را از هم پاشید و آن شماره ۱۹۶۰ بود. این شماره  هم تعداد نیروهای مسلح حافظ صلح روسیه را نشان می‌داد و هم فلاش بک بود به سال ۱۹۶۰ میلادی که در آن خیانت ارمنی افراطی به روسیه آشکار شده بود. بدین ترتیب چراغ سبز فتح قره باغ به شکل نیمه محسوس برای آذربایجان روشن شد و ارامنه زمانی بیدار شدند که سرباز آذربایجانی نه با تانک و نفربر بلکه با پهپاد بالای سرشان حاضر بود و ارمنستان جز تسلیم و امضای نامه اعتذار چاره ای نداشت. زیرا هر چه به پوتین تلفن می کرد با جمله: "بگویید کار دارم" و یا "آذربایجان در خاک خودش می جنگد ما دخالت نمی کنیم"، مواجه می شد.
 
حال آیا روس ها به سر عقل آمدند که تن به این پایان دادند یا دیپلماسی فعال آذربایجان بود که توانست به شکل جادویی و به یک چشم به هم زدن مسئله را یکجا به نهایت رسانده و برای پوتین تصمیم سازی کند؟ و یا این که سه کشور ایران، ترکیه و روسیه برای دور نگه داشتن غرب از میدان بازی سوت پایان بازی را در نیمه اول زدند؟ سوالاتی است که پاسخش زمان می طلبد. اما یک موضوع بر همگان روشن است و آن عبارت از آن است که روس ها خود آغازگر این همه فجایع و فساد در ارض قره باغ بودند و خود نیز پایان بخش این آغاز؛ هرچند شتابزده و مشکوک شدند.

کلید واژه ها: مناقشه قره باغ روسیه ارمنستان و آذربایجان ایران و آذربایجان و ارمنستان جنگ ارمنستان و آذربایجان


( ۲۵ )

نظر شما :

هم میهن ۰۲ آذر ۱۳۹۹ | ۱۴:۱۰
اینکه روس ها خائن هستند شکی نیست.ولی نویسنده مقاله با دستاویز قرار دادن جنایتهای روس ها و نیز دستکاری تاریخی قصد توجیه سیاست های پانترکیستی دارد و در این راه از دین و مذهب نیز مایه می گذارد،کاری که نیاکان انها با اسلام و حتا کمونیسم می کردند
تبریزی ۰۲ آذر ۱۳۹۹ | ۱۴:۴۸
بعضی ها به جهت تعصب و رویگردانی از ترکها بدون اندیشه طرف ارامنه را میگیرند و خیانت هایشان را در طول مشروطه فراموش میکنند فراموش میکنند در طول جنگ اول جهانی بر سر مردمان این سرزمین چ ها آوردند ( با هدف تشکیل ارمنستان بزرگ)، با همکاری تزار چه برسر ارتش عباس میرزا آوردندو...
علی ۰۲ آذر ۱۳۹۹ | ۱۵:۱۸
روسیه سرعقل نیامده است روسیه همان خیانت کار است ولی حضور ترکیه با پشتیبانی قدرتمندی که ازآذربایجان به عمل آورد باعث شد حساب دست پوتین بیاید که همیشه نمی شود زور گفت وکسانی هم هستندکه مقابل زور وزورگو ایستادگی می کنند.ترکیه با سیاست عاقلانه ی خود در حالی که اشغال کریمه توسط روسیه را به رسمیت نمی شناسد ولی در سوریه با انها همکاری می کند در قره باغ هم بهانه دست روسیه نمی دهد وسعی در مدیریت وضعیت پیش آمده می کند.جای ایران در این بین کجاست معلوم نیست ولی آنچه مسلم است وما تورکهای آذربایجان ایران با گوشت وپوست خود احساس می کنیم ایران به ضرر تورکها و به نفع ارمنی هاکارهایی انجام می دهد. ولی منتظر خیانت روسها به آذربایجان هستیم.
ایران دوست ۰۲ آذر ۱۳۹۹ | ۱۷:۱۷
کشتارهای خوجالی و مشابه آن را خود آذری‌های پانترک به رهبری ایلچی بیگ رقم زدند تا به اهداف سیاسی خود در داخل آذربایجان برسند. این موضوع از طرف رسانه های مستقل در داخل آذربایجان، ایران و سایر منابع خارجی تایید شده است. به تازگی مستندی هم در داخل تهیه شده است و همه این موارد را با منابع داخل آذربایجان اثبات می‌کند. اینکه روسیه و ارمنستان را سراسر جنایتکار و آذربایجان را یک قربانی معرفی کرد فقط داستان سرایی رسانه است.
علمداری ۰۲ آذر ۱۳۹۹ | ۱۸:۱۲
با تشکر فراوان از جناب دکتر رسول اسماعیل زاده دوزال،. تقریبا در یک صفحه 4a خلاصه تاریخ قره باغ را با زبانی شیرین ورسا،وبا رعایت امانت در مطلب،بدون حاشیه سازی ودخل وتصرف،در واقعیت مسلم سیاست روس،در منطقه،وبهره مندی فرصت طلبانه ارامنه در تصرف سرزمین مسلمانان ،و نیابتامجری امر در کشتار مسلمین،، چه در دوران تزار وچه در زمان رژیم شورا،،. روس‌ها. از عنصر ارمنی در کشتار مسلمانان قفقاز و آسیای میانه،وساحل ولگا،نهایت استفاده را کردند،. یعنی هیچ قومی به اندازه ارامنه از مسلمین کین ونفرت دشمنی نداشت،وروسهاهم با علم بر این موضوع کشتار خلق‌های مسلمان داخل کشور را به ارامنه محول کرده بودند،((مثل استپان شایومیان قصاب ۲۵۰هزار مسلمان در باکو شاماخی،وسومقایت..)) در اوایل استقرار لنین،. حتی در جبهه جنگ در زمان استالین،باهیتلر ،متوجه می شوند سربازان مسلمان بطرز مشکوکی از فاصله نزدیک واز پشت سر با شلیک هدف شده ومرده اند،که بعداً متوجه شدند ،کار ارمنی ها بوده،،، که نا چارا، ارمنی‌ها را از مسلمانها جدا کردند ولی خیلی دیر شده بود، علت جنگهای روس علیه ایران،وعثمانی،که با راهنمایی ارامنه صورت گرفته ،وموجب از دست رفتن ۱۷ ولایت در قفقاز،وکشته شدن میلیونها ایرانی شد،. علت به توپ بستن مجلس ایران بخاطر دو زن ارمنی بود،( که با تظلم خواهی ارمنی‌ها از سفارت روس اتفاق افتاد) قاتل ستار خان سردار مشروطه یپریم ارمنی بود،،،قاتل ۳۰۰ هزار مسلمان آذری در اورمیه خوی،سلماس....آندرانیک ارمنی بود،،،علت جنگ مسیحیان با عثمانی و مسلمانان در جنگ جهانی اول شیون وننه من غریبم بازی ارمنی‌ها بود،که باعث کشته شدن ۸ میلیون مسلمان در جنگ،و۶/۵ میلیون مسلمان بالکان هم که در اثر کشتار مسیحیان وکوچاندنشان از بالکان به اناتولی جان دادند،،ونهایتا برای ۱۲۰هزار ارمنی در قره باغ که به ناحق خواهان کشور مستقل در وسط خاک آذربایجان بودند درعرض۳۲ سال طی جنگهای ۱۹۸۸تا۲۰۲۰وتصرف قرهباغ،و۷ شهرستان همجوارش،بیش از ۱۰۰ هزارمسمان را کشته،ویک میلیون اواره،وصدها میلیارد خسارت بر آذربایجان وارد کردند،،،،وامروز هم دست از پا دراز تر انجام تظاهرات و راهپیمایی برای قتل عام کذایی شأن دنیا را به سوی جنگ جهانی دیگری سوق میدهند،،با اینکه از اعانه وصدقه ممالک مسیحی ازتراق میکنند،ولی خود را با ابر قدرتهای مقایسه میکنند،،ودر فکر کدخدایی جهان هستند.
علی ۰۲ آذر ۱۳۹۹ | ۱۹:۰۶
رفتار روس‌ها مانند ترکیه در قضیه ارامنه (اخراج و کشتار ارامنه ) اما با کشتار کمتر و سیاست بیشتر و ماندگاری سیاست روسی
امید ۰۲ آذر ۱۳۹۹ | ۲۱:۳۷
بهترین تحلیلی که تو سایتتون تا حالا دیده ام احسن به اقای دکتر رسول زاده
امین ۰۲ آذر ۱۳۹۹ | ۲۳:۴۱
سایت عزیز دیپلماسی ایرانی. ما انتظار خواندن تحلیل از شما داریم. شعر و شعار و مطلبی با اشارات متعدد خاک دزدی و گرگ و شغال و...از چنین سایتی بعید است. اینکه از یک پان‌ترک مطلبی در حمایت از آذربایجان کار شود هیچ عجیب نیست اما اینکه سراسر مطلب فحاشی و بدگویی و قلب تاریخ و توهین به دو ملت بزرگ روس و ارمنی باشد آیا متناسب با شان دیپلماسی است؟
جهان ۰۳ آذر ۱۳۹۹ | ۰۰:۱۵
عالی بود... ، امیدوارم از نفوذ لابی ارمنی در ایران و تورک هراسی در ایران نیز مقاله تهیه کنید
عزیز ۰۳ آذر ۱۳۹۹ | ۰۰:۴۲
بهترین تحلیل وراستگویی در بیان واقعیت ها وبدون جانبداری از هیچ قوم و کشوری به رشته نگارش در امده .
گرگری ۰۳ آذر ۱۳۹۹ | ۰۱:۴۳
به هم میهن pkk چی۱۴/۱۰،شکی نیست که هر سخن راست و حق طلبی قانونی ترکان اذری،با انگ پان‌ترکی روبرو شده ولی گذشت زمان حقایق وحقانیت ترکان آذری را به ثبوت،رسانده ومثل،موضوع قره باغ که حق به حقدار رسید،در ایران هم حق و حقوق ترکان به ثبوت خواهد رسید،ولی رو سیاهی به کسانی خواهد ماند،که با انگ وافترا،ودروغ ،وپانتکیسم،جدایی طلب،علایق عاطفی ۴۰ در صد از ملت ایران را عمدا وبا علم،نسبت به ایران و ایرانی از بین بردند،واجازه دادند به اشخاص،که هویت آنها در ممالک اطراف برسمیت شناخته نشده ،بر غیور مردان اذربایجانی،تهمت های ناروا بزنند ،ایرانی که ماندگاریش،وتاریخ بعد از اسلامش را مدیون ترکان اذریست، اکنون توسط عناصر pkk مورد اتهام قرار گیرند.
حسن ۰۳ آذر ۱۳۹۹ | ۰۲:۴۶
خدا را شکر بعداز مدتها انتظار ،یک مقاله بیطرف،وبا دید علمی ،واقعیت های تاریخی را بررسی،ونقد کرده، البته کسانی که از روس،ارمنی،وپژاک،وتروریست انتظار کار مثبتی وخیری،به این مملکت دارند،اول تاریخ ایران را بخوانند،وببینند،. عامل اصلی جنگ سلطان سلیم با شاه اسماعیل،نامه ادریس بدلیسی به سلیم بود که قتل ایرانیان را بدلیل رافضی بودن به سلیم توصیه ودعوت به جنگ کرده،. که تا زمان اسماعیل سیمیتگو که نیابتا سرکوب شیعیان به عهده اکراد بود. که بعد از انقلاب هم کارهایشان در مقابله با انقلاب و سر بریدن سربازان،وبقتل رساندن بیش از ۱۰۰ هزار ایرانی در عرض ۴۱ سال اخیر،. ولی ارامنه که از زمان به توپ بستن مجلس توسط لیاخوف به بهانه ازدواج دو زن ارمنی با مسلمان،،،وبه قتل رساندن ستارخان سردار مشروطه توسط یپریم ارمنی، و راهنمایی ومشایعت وشرکت و همراهی با قشون روس در جنگهای متعدد که نتیجه‌اش از دست رفتن ۱۷ ولایت در قفقاز شد،. وخیانت روس‌ها ،در ۲۵۰ سال اخیر واشغال شمال ایران در جنگ اول و دوم جهانی،وایجاد قحتی،واشوب ،وکشتار بیشمار ایرانیان،وحمایت از محمد علی شاه در مقابل مشروطه چیان،وتحمیل عهد نامهای گلستان،وترکمانچای.،،،،،،در مقابل آذربایجانی بیش از هزار سال است که نگهبانی و محافظت مملکت را بعهده گرفته،واکنون نیز از حقانیت مسلمانان ج.اذربایجان حمایت میکند،. که توسط همین خاینین به پانترک بودن متهم میشوند، ،در صورتیکه تاریخ ایران سند مالکیت آذربایجانیان بر ایران است،وهر گز با چنین اتهامات نخواهند توانست خللی در صداقت ترکان اذری بر ایران وارد کنند. لذا تروریستها خیال خام خود را به گور خواهند برد.
رحمت ۰۳ آذر ۱۳۹۹ | ۰۳:۱۹
به هم می هن۱۴،۱۰ اگر معنی پانترک بودن مترادف با تجزیه طلبیست مثل pkk,pjk,pyd,ypg,،جیش العدل،،الاهوازیه،وغیره که ما ترکان با آن از اول تاریخ مخالفیم وخدارا شکر که به روی سرباز ایرانی اسلحه نکشیدیم،. ولی اگر هویت طلبی،ودفاع از حقوق قانونی قید شده در قانون اساسی که تاکید بر حقوق فرهنگی وزبانیست،،،بله اتفاقا ما ترکان آذربایجان به این معنا پانترک هستیم،ولی خواست ما با معنی پانترک منظور شما نیست ،که هدفتان آدرس غلط دادن است،ولوث کردن مطلب، ،،در کجای دنیا در خواست قانونی آموزش زبان مادری که در قانون اساسی هم قید شده ،مساوی با پانترکیست،. آیا به زور میخواهید ما را پانترک،وتجزیه طلب جلوه دهید،که در آن موقع ما نیستیم شما ،دنبال دیگران باشید.
سیه سرانی ۰۳ آذر ۱۳۹۹ | ۰۳:۴۵
با تشکر از مطالب ارزشمند جناب دکتر رسول اسماعیل زاده دوزال، خواهشمندیم،در این موارد باز هم ما را از نوشته هاتون مستفیض فرمایید،واگر کتابی در این راستا نگارش ونشر فرمودهاید،برای تهیه اش ما را راهنمایی فر مایید،بااحترام.
سیه رودی ۰۳ آذر ۱۳۹۹ | ۰۳:۵۹
جناب دکتر رسول،نه روسیه سر عقل آمده ونه علی ا افسونگر شده، این نشان وعلامت بارز امداد غیبیست ،که خداوند صبرش بر ظلم ظالمان تمام شد ،وچنان برعذاب دچار کرد،تا مظلومان وبی سرپناهان،بعد از ۳۰ سال به وطن خود باز گردند،وطاغوتیان،ومستکبران جهانخوار بدانند که تمام حیله ونیرنگشان بر خودشان خواهد گشت،وسر انجام مسلمین به حقانیت خود باز خواهند رسید ،وکافران ومرتدان،هرگز به مقصود نخواهند رسید.
محمد ۰۳ آذر ۱۳۹۹ | ۰۹:۲۰
نوشته ای واقعی و جامع بود . که خوب بود نویسنده به جنایات ارمنیها در این ور رود ارس یعنی خوی و سلماس و اورمیه نیز اشاره میکرد
كامران ۰۳ آذر ۱۳۹۹ | ۱۲:۴۶
جناب هم میهن فقدان اطلاعات و سکوت تاریخی در مقابل وقایع ۱۰۰ سال پیش در ایران در رسانه ها و کتب درسی ایران باعث این نتیجه گیری شماست، متاسفانه بخش بزرگی از هموطنان از وقایع اطلاعی ندارند، ارشیو وزارت کشور گویای کشته شده حداقل ۳۰۰ هزار شهروند اذربایجانی ایران در پروسه تشکیل کشور مسیحی در اذربایجان غربی دلالت دارد. عین همین وقایع در قفقاز و اناتولی نیز انجام شده است و متاسفانه بانیان این جنایات با کمک تریبون تبلیغاتی غربی و شرقی با وارونه جلوه دادن وقایع خود را مظلوم جلوه میدهند حال انکه اصل ظالم هستند، و تکرار مجدد این وقایع در قره باغ نشانگر نیات انهاست و باز با کمک همین تریبون رسانه ای شیطانی جهانی سعی در قلب وقایع دارند.
ایرانی ۰۳ آذر ۱۳۹۹ | ۱۳:۲۵
باید واقعیت های تاریخی را به درستی اطلاع رسانی کرد به نظرم دوستان فارس زبان از جنایات ارامنه خبر ندارند وگرنهاین همه حمایتاز ارامنه اصلا قبال توجیه نیست. باید از نسل کشی ارامنه در ارومیه و روستاهای اطراف آن و اینکه چندین هزار نفر را کشتند و نسل کشی کردند باید درست بازگو شود
کوروش ۰۳ آذر ۱۳۹۹ | ۱۴:۲۹
نویسنده این مطلب قطعا یک پان ترک باهوش و زیرک هست .با زیرکی از کلمات اسلام و مسلمین و الله سو استفاده میکند و در انتها ارمنستان و تمامیت ارضی ایران را نشانه گرفته
ایرانی ۰۳ آذر ۱۳۹۹ | ۱۶:۴۴
کاملا مشخص است که هدف نویسنده این است که با ربط دادن مسائل سیاسی به دین از اصل مطلب دور شده و بین هموطنان ایرانی نفرت پراکنی کند و از این طریق با تاریخ سازی و نوشتن مطالب دروغ و بدون مرجع معتبر مسئله را به نفع دولت آذربایجان تمام کند و اهداف پانترکیسمی دارد، این دولت آذربایجان است که جعلی بوده و با دزدیدن نام استان ایران سعی داشت هویت تاریخی و فرهنگی به خود دهد، کشوری با نام آذربایجان تا قبل سال ۱۹۱۸ وجود نداشته و مردمان انجا تاتارها و... بودند که هیچ ارتباطی با آذری های ایرانی از نظر فرهنگی ندارند. خیانتهایی که دولت آذربایجان در این چند سال به ایران کرده است برای همه روشن است و اهداف غربگرایانه و پانترکیسمی دارد از جمله روابط با اسراییل، آوردن مزدوران داعشی به اطراف مرز ایران و اینکه تمامی پهپادهای جاسوسی اسراییل که وارد ایران شدند از خاک آذربایجان بلند شدند.
یک ایرانی ارمنی ۰۳ آذر ۱۳۹۹ | ۲۰:۴۹
جناب آقای دکتر دوزال با سلام مقاله شما را خواندم. نظر به این که درج مقاله در روزنامه,جریده یا هر صفحه اینترنتی با عنوان مشخص و با نام مستلزم رعایت اصول و نظم گفتار نویسنده مقاله در موضوع مربوطه است. لازم است با اشاره به اصول مقاله نویسی که شامل عنوان مقاله که دربرگیرنده گزیده ای ازمتن موضوع و بدنبال آن مقدمه ای جذاب و متقاعد کننده و بدنبال آن تشریح وقایع مرتبط با آدرس مشخص و چهره های اثر گذار آن با ذکر نام و ذکر حوادث مرتبط با آنها با مستندات و نقل قول مشاهیر در آن خصوص و در پایان تحلیل و نتیجه گیری با دلیل و متطق و ارائه نظر شخصی در آن مورد که خواننده را به فکر تحلیل دوباره درباره موضوع را بر می انگیزاند میباشد. و اما نکات و جملات زیر در مقاله شما قابل تأمل است. در مقاله شما با نام آیا روسها سر عقل آمده اند؟ - خطاب کردن ملتی تحت عنوان بی عقل از گذشته تا کنون صرف نظر از هر عملکردی, پایه بی اخلاقی و بی احترام دارد؟ -اظهار جملات بی پایه و اساس بدون ذکر وقایع مانند جملاتی از این قبیل ; - روس ها که با حمایت کشیشان بومی و غیربومی کلیساها به قفقاز گسیل شده بودند، با چه مستندی ؟ کدام کشیشان؟ از چه ناحیه ای؟ در کدام دوران تاریخی؟ اینها اولین سوالاتی است که از ابتدای مقاله ی شما در خواننده سوال ایجاد میکند چرا که از ابتدا ی مقاله با جملاتی معلق در هوا شروع شده است. یا جمله زیر - تشکیل حکومت مسیحی ارمنی در خاک مسلمانان جمله بالا در مقاله شما قبل از هر چیز تحریک کننده احساس و نفرت پراکنی به لحاظ استفاده از نام دین و انتصاب و تعلق سرزمین دینی تلقی میگردد. آیا تاریخ ارمنیان را خوانده اید؟ از گذشته تاریخی آنان خبر دارید؟ یا صرفا آنچه به احساستان آمده نوشته اید. جهت اطلاع شما ارمنیان از هزاره اول قبل از میلاد در قفقاز و شرق ترکیه کنونی تاریخ مستند دارند. یا این جمله - با گسترش حاکمیت روسی و به چنگ انداختن همه امور روس ها درصدد مسیحی سازی قفقاز بر آمدند. جهت اطلاع شما در قفقاز جنوبی سه قوم اصلی ارمنیان و گرجیان مسیحی و آرانیان زندگی میکردند. آرانیان که جز ی از سرزمین ایران بوده اند به اقلیتهای کوچکتری تقسیم میشده اند می شده اند که بحث آن در اینجا نمی گنجد. مثالی کوچک برای شما ; ارمنیان در سال 451 میلادی در قلمرو حکومت ساسانیان در همین منطقه مستقلا زندگی میکردند که جنگهای دینی آنان در تاریخ مستندأ وجود دارد ویا قبل از آن به عنوان ساتراپهای هخامنشی و ... در این منطقه بوده اند. در سال 405 میلادی خط و الفبای ارمنی را در همین منطقه ابداع کرده اند. با مراجعه به کتابهای مورخان ایرانی مطلع خواهید شد. و دوباره جمله زیر در مقاله شما - روس ها نه تنها سرزمین‌های اسلامی را از دست مسلمانان گرفته و به ارامنه بخشیدند. آقای دکتر دوزال جمله بالا را به چه استنادی و با کدام واقعه تاریخی مطرح میکنید؟ مستند شما چیست؟ نقل قول شما را چه کسی تکرار کرده است؟ در چه منبعی ؟! با خواندن سطر سطر جملات از همان ابتای مقاله بدون سند و بدون منبع و مأخذ شما, سوالات متعددی مطرح میگردد که گویای این موضوع است که شما به احتمال زیاد برگرفته از احساسات نفرت پراکنی در خصوص ارمنیان از دریچه عملکرد روسها در قفقاز و طرح جمله های مکالمه ای و قصه مانند برای استفاده در تفکر ارمنی هراسی از طریق روس هراسی نزد خوانندگان مقاله, پان ترک محوری را خواسته یا ناخواسته اشاعه میدهید . بنابراین مقاله شما صرفا از هر دری سخنی و آنچه به احساساتتان آمده است نوشته شده و ارزش تحقیقی ندارد و بیانگر مستندی تاریخی نیست. امید است با رعایت اصول بی طرفی و غیر مغرضانه در بالا بردن اطلاعات تاریخی منطفه نزد خوانندگان ایرانی بهتر از این عمل کنید.
لهراسبی ۰۴ آذر ۱۳۹۹ | ۱۳:۱۹
آقای دکتر در مورد جنایات و فریبکاری روسها درست نوشتید. گول خوردن ارامنه هم صحیح است آنهم نه یک بار و از طرف رسها بلکه چندین بار از طرف روس و اروپا و آمریکا. در واقع قبل از تشکیل گروههای افراطی ارمنی مثل هینچاک، داشناکنتسوتیونو آسالا که نقشه غربی ها بود مسلمانان و ارامنه با هم زندگی مسالمت آمیزی داشتند ولی با ورود این تفکرات دشمنی ها هم اوج گرفت. الان هم ملت بی گناه ارمنی گروگان سیاستمداران افراطی و دیاسپورای ارمنی در آمریکا و اروپاست که با درآمدهای سرانه بالا زندگی راحتی دارند ولی ملت فقیر ارمنستان باید تاوران اندیشه هایافراطی آنها را بدهند. به نظر من آقای اسمائیل زاده در مورد ارامنه از ادبیات مناسبی استفاده نکردهاند آنها اگر جنایت هم کرده باشند باز همسایه ما هستند و ما نمی توانیم آنها را نادیده بگیریم
به ايراني۰۳ آذر ۱۳۹۹ | ۱۶:۴۴ ۰۴ آذر ۱۳۹۹ | ۱۴:۵۰
دیدگاه ها و نظرات شما حیرت انگیز است، روزی از ارمانهای ایرانشهری حرف میزنی و روز دیگر برادران انسوی ارس را تاتار خطاب میکنی نه اذربایجانی!! نیات و اهداف شما چیزی جز تفرقه و نابودی نیست. از دربند تا همدان همه دیار اذربایجان است و از قدیم هر منطقه ای از از دارای اسم ویژه بوده است مثلا : اران ، شیروان ، مغان ، قره باغ ، قره داغ ، زنگان ، زنگزور ، زنگی باسار ، گویچه ماحال ، ساوالان ماحال و .....
علی ۰۴ آذر ۱۳۹۹ | ۱۶:۲۵
اولین مقاله ای که با استناد به واقعیات تاریخی و حال حاضر منطقه نوشته شده است طبیعی است کسانی که عادت دارند مقالات و نوشته های مسموم شده با ایده های پان فارسی وپان کردی پان ارمنی در دیپلماسی ایرانی شاهد باشند ناراحت خواهند شد ولی ارزش واقعیات بیش از آزرده خاطر شدن کسانی است که بیش از 100 سال است با تاریخ دگرگون شده توسط این عناصر اغفال می شوند . ضمن تشکر از نویسنده ی محترم و گردانندگان سایت ، درج مطالب درست تاریخی زیبنده ی شماست.
رضا ۰۴ آذر ۱۳۹۹ | ۲۲:۲۵
دکتر رسول اسماعیل زاده دوزال پانترکی تا کجا اشعار نظامی در قبال ترکها به نِفرین تُرکان زَبان بَرگُشاد // که بی فِتنِه تُرکی زِ مادَر نَزاد// زِ چینی بِجُز چینِ اَبروُ مَخواه //ندارند پِیمان مردم نِگاه // سُخن راست گُفتند پیشینیان // که عَهد و وَفا نیست در چینیان // همه تَنگ چِشمی پَسندیده اند// فَراخی به چَشمِ کَسان دیده اند// خبر نی که مهر شما کین بُوَد// دل تُرکِ چین پُر خَمُ و چین بُوَد// اگر تُرکِ چینی وَفا داشتی // جهان زیرِ چین قَبا داشتی شنای دل بیگانه مشو / آب و نان از در بیگانه مخور نان ترکان مخور و بر سرخوان / با ادب نان خور و ترکانه مخور خون خوری ترکانه کاین از دوستی است// خون مخور ، ترکی مکن ، تازان مشو // کشتیم پس خویشتن نادان کنی// این همه دانا مکش ، نادان مشو// ایرانیان و نظامی: نظامی پیرامون ستایش ایران بدینگونه می سراید: دل همه عالم تن است و ایران خجل نیست گوینده زین قیاس باشد چون که ایران دل زمین باشد دل به تن به بود ،یقین میانگیز فتنه میافروز کین خرابی میاور در ایران زمین تو را ملکی آسوده بی داغ و رنج مکن ناسپاسی در آن مال و گنج نظامی گنجوی زبان فارسی را "دّر(مروارید) دری" می‏نامد؛ (خسرو و شیرین) : سخن‏ پیمای فرهنگی چنین گفت به وقت آنکه دّره ای دری سفت. یا در شرف‏نامه: چو در من گرفت آن نصیحت‏گری زبان برگشادم به دّر دری. دست پس گرفتس پیش نیفتی
سیه سرانی ۰۵ آذر ۱۳۹۹ | ۰۱:۰۴
به ارمنی ۲۰/۴۹. اشاره کردید به ارایه مستندات،ومنبع،اولا در میان اقوام بشر دو نوع تاریخ در میان است،تاریخ مکتوب و واقعی و مورد تایید مراکز علمی بین المللی،. ویکی هم تاریخ شفاهی مبنی بر داستانی سرایی و افسانه سازی،برای پر کردن خلاء وکمبودها،وحرمانها،وارزوهای بر آورده نشده قومی طی ایام سپری شده،. که این قسمت تاریخ سازی نام دارد که به نیت تقویت غرور ازبین رفته،و به خاطر پر کردن صفحات خالی تاریخ صورت میگیرد،،که تاریخ مورد اشاره شما برای ارامنه ،شامل همین قسمت دوم تاریخ است،وهیچ گونه ارزش علمی ندارد،،وصحبتحای ساتراپ، هخامنش وغیره هم،در هیچ کتاب تاریخی قید نشده،. صرفا خیالپردازی،وموهومات است،،،ولی بعد از شکست بیزانس از آلپ ارسلان در سال ۱۰۷۴ ،تا به ۱۹۱۸هم قوم ارمنی، زیر حکومت ترکان بوده اند،وبعد از خیانت واهانت به عثمانی مجبور شدند به شام،ولبنان تبعید کنند،،،که عدهای باتغیر دین (فرمالیته) به صف اکراد در امدند، که اخیرا از جو دموکراسی حاکم در ترکیه مجددا به دین سابق رجعت میکنند،وارمنی میشوند.وره غرب پیش می‌گیرند ودر صف آنتی ترکیسم قرار میگیرند، وعده‌ای هم توسط روس‌ها در سرزمین آذربایجان تشکیل مملکت ارمنی دادند،که بعد از صد سال نتیجه اش هنوز پایان نیافته است(قره باغ). در اینترنت مصاحبه سرکیسیان ریس جمهور پیشین ارمنستان قابل دسترسی است که در جواب سوال خبرنگار روسی که چرا بر قره باغ مدعی هستید ،میگوید،موطن اصلی ارامنه جنوب شرق ترکیه است که توسط اکرد،ظبط گردیده،ودر جنگ جهانی اول هم قرار بود در آنجا کشور ارمنی تشکیل شود،ولی بعلت انقلاب بلشیویکی لنین قشون روس از آنجا عقب نشینی کرد،وناچارا و در عناد به ترکیه در سرزمین اذربایجان،کشور ارمنی تاسیس گردید،،،،ولی ارامنه برای توجیه خود اقدام به تاریخ‌سازی کردند که گویا ارمنستان فعلی وقره باغ از اول خاک ارمنیان بوده،،،،در صورتیکه،هیچ یک از گفته هایشان مورد تایید مراکز معتبر علمی و تاریخی قرار نگرفته،فقط شعاری بیش نیست.،،،چرا چنین تاریخی برای گرجیان وحتی به قول شما،به ارانیان،والبانیا موجود نیست،،،،یعنی در بین تمام ا قوم قفقاز فقط شما این داستان پردازی ها را بلد هستید ،ودیگران گویا از کرات دیگر به آنجا سقوط کرده اند. در صورتی که گرجیان معتقدند شما جزو عوامل بیزانس، از اقوام مختلف ارتش در سرحدات شرقی برای جمع آوری اطلاعات به نفع حکومت بیزانس جایگزین شده بوده اید، که یواش یواش ایجاد کلونی کرده‌اید که اساسا طبق متون گرجی‌ها ،به سال ۸۰۰ میلادی بر میگردد.،،،وفجایع آندرانیک اوازیان بر مردم آذربایجان غربی که طبق نوشته کسروی بیش از ۳۰۰ هزار آذربایجانی را به قتل رسانده همراه پطروس ومارشیمون،وسیمیتگو،،،وکشتار ۲۵۰ هزار نفر از اهالی باکو واطراف توسط استپان شاهومیان، توصیه میکنم به کتاب در خدمت صلیب دیوید خردیان،در مورد کشتار ترکان آذری توسط ارامنه ،،،وپزشک قاتل ارمنی بنام زورو بالایان ،مراجعه نمایید،،،،،،،ولی آینکه منکرکشتار وفجایع روس‌ها به ایرانیان و مسلمانان هستی و خواهان تطهیر ولی نعمتان خود هستی ،موضوع ظلم روس‌ها آنقدر عیان وبیان است که نیاز به جواب نمی‌بینم. ولی شما بایستی از روس‌ها طرفداری کنید،چون هر چه دارید از سر سفره روسهاست.،،،،،،،،واشاره کردید به از هر دری سخنی ،که جزو ایرادهاتون بر مقاله است.،،،،نشان از درد دلهای بیشمار است،که نویسنده در یک مقاله کوچک،خواسته به ابعاد بیشتری از جنایات،روس،وارمنی اشاره و چکیده وار، بیان کرده،،،،
ابراهیم ۰۵ آذر ۱۳۹۹ | ۱۷:۱۶
یک عده مست و مشعوف از این مقاله اما کمتر کسی فکر کرده بود چرا اسم نظامی گنجوی کنار شعرای معاصر اورده بود مگر در قرن 5 و 6 پای ترکان مغول بر قفقاز باز شده بود یا روسها شعرهای نظامی اکثرا ضد ترکی بوده(در اینترنت موجود است ) نه روسی نویسنده مقاله کاملا ناشیانه در صدد ارتباط ان به روسها البته با چاشنی مذهبی و قومیتی تا به حال نویسنده افکار پانترک کم بود که علنا سایت دیپلماسی وارد گود کرده است متاسفم امیدوارهستم تحلیل های بدون نگر ش قومیتی و مذهبی مقاله ارایه و نمایش دهند
رضا ۰۶ آذر ۱۳۹۹ | ۰۰:۵۴
نوشته بسیار گیرا و پرباری بود. بسیار ممنون از سایت دیپلماسی ایرانی و نویسنده این مقاله
خسرو ۰۶ آذر ۱۳۹۹ | ۱۳:۵۱
نوشته کامل و بی طرفانه ای بود ، کاش دوستان پانفارس متوجه شوند که متحد طبیعی ایران ترکها و بخصوص آذربایجان است ، ارمنستان اهرم روسیه و فرانسه هست و ارامنه در یکصد سال گذشته چند بار فریب روسها و فرانسوی ها را خورده و همسایگانشان ( آذربایجانیها و مردم شرق آنادولو) را نسل کشی کرده اند
عادل ۰۶ آذر ۱۳۹۹ | ۱۸:۱۷
بسمه تعالی مطلب بسیار ارزشمند و قابل تاملی هست و این را می توان قرائت ایرانی از تحولات قفقاز و قره باغ دانست به نظرم باید محققان و اندیشمندانما دقت کنند که قرائت ارمنی، روسی و ...را در رسانه های کشورمان طرح نکنند این نوشته اگرچه ژورنالیستی است ولی اطلاعات دقیق تاریخی دارد. یکی از بهترین تحلیل ها و مطالبی است که از دیپلماسی ایرانی خواندم. باتشکر
قهرمان ۰۶ آذر ۱۳۹۹ | ۲۱:۰۵
من با چشمان خود شاهد فجایع ناشی از وحشی گری افراطیون ارمنی در سال ۱۳۷۲ بودم. صدها هزار مردم مسلمان آذری در آن سرمای زمستان از خانه آبا و اجدادی خود آواره شده بودند و اگر دولت ایران مرز خود را به روی آنها نمی گشود و پناه نمی داد همگی قتل عام و به سرنوشت مردم مظلوم خوجالی دچار می شدند. متاسفانه آقای اسماعیل زاده همه چیز را به گردن روس ها انداخته و آنچنانکه باید و شاید به قساوت ارامنه در آن سال های سیاه نپرداخته است. در واقع من به عنوان یک خبرنگار سیاسی رفتار سبعانه ارامنه و داشناک ها را بیشتر داعشی می دانم تا رفتار روس ها را.عجیب اینکه پس از گذشت قریب به سی سال آنها هنوز روحیه ددمنشانه خود را حفظ کرده اند. بمباران اماکن مسکونی به ویژه گنجه و کشتار مردم بی دفاع شیعه تداوم روح وحشی گری اشغالگران را نشان می دهد. نویسنده مقاله درج این مطالب مهم را از قلم انداخته است. با توجه به نبود شناخت لازم از خوی افراطیون ارمنی در ایران، مردم ما نیاز مبرمی به روشنگری در این زمینه دارند.
قهرمان ۰۶ آذر ۱۳۹۹ | ۲۲:۱۲
مشکل اصلی ارمنستان اینست که برغم گذشت سی سال از دستیابی به استقلال ظاهری هنوز به مفهوم واقعی مستقل نیست و نمی تواند به عنوان یک دولت مستقل عمل کند. شاید دلیل اصلی آن نرسیدن به بلوغ سیاسی و عدم شکل گیری نظام دولت-ملت در سرزمین منسوب به خود می باشد، و گرنه دلیلی نداشت که بیست درصد خاک کشور همسایه را اشغال کند و از اجرای قطعنامه های شورای امنیت سازمان ملل متحد سر باز بزند. البته شاید هم واقعیت های ژئوپلیتیک چنین اجازه ای را به ارمنستان نمی دهد. در این زمینه تبدیل ارمنستان به مستعمره روسیه در قفقاز جنوبی و یا ملعبه شدن در دست فرانسه و آمریکا امکان بازیگری مستقل را از این کشور ساب کرده است. لذا قادر به اتخاذ سیاست خارجی مؤثر و همزیستی مسالمت آمیز با همسایگان خود نیست. افزون بر این دیاسپورای ارمنی خارج از کشور رهبران ارمنستان را همچنان در ید قدرت خود حفظ کرده اند و عقل سیاسی را از آنها ربوده اند. با توجه به این مسایل، پیشه کردن عقلانیت و وداع با مظاهر افراط گرایی، اعلام برائت از گروه های تروریستی آسالا و داشناکستیون و نیز دگردیسی در سیاست و کشورداری برای آینده این دولت اجتناب ناپذیر است. در غیر این صورت همچنان از قافله توسعه منطقه ای دور خواهد افتاد و وابستگی به قدرت های غربی و روسیه عمیق تر خواهد شد. حال دولتمردان ارمنستان با تحمل خسارات فراوان ناشی از سی سال دشمنی بیهوده با دو کشور همسایه بهتر است بجای ستیزه جویی راه آشتی در پیش گیرند و ضمن احترام به قوانین بین المللی و پرهیز از هرگونه ادعای ارضی نسبت به همسایگان خود و کنار گذاشتن رؤیای "ارمنستان بزرگ" بیش از این موجب سلب امنیت و صلح در منطقه نشوند.
یک ایرانی ارمنی ۰۶ آذر ۱۳۹۹ | ۲۳:۰۳
به سیه سرانی: جهت تصحیح نام کاربری من ایرانی ارمنی بود هم وطن گرامی شما هم مانند دکتر دوزال تاریخ را آنگونه که دوست دارید نه این که تفسیر میکنید بلکه آن را قصه مانند میسازید و میگویید گویی که در آنجا حضور داشتید به آنگونه که توهمات و ابهاماتی ذکر میکنید که خواننده را به تعجب بر میدارد و فقط میتوان این را گفت که ابهام و دروغ پراکنی باید به قدری بزرگ باشد که باور نکردنش مشکل باشد. شما اگر تاریخ را تقسیم میکنید و بین تاریخ تقسیم بندی مکتوب و حقیقی میکنید باید خدمت شما بگویم که هر کتاب تاریخی که به آن استناد میشود برای تعیین ارزش حقیقی آن با مقایسه با کتابهای مورخین دیگر کشورها در آن موضوعات نتیجه گیری و تعیین میگردد. شما نگاهی به تاریخ هرودت که فارسی آن نیز ترجمه شده است بیاندازید. شما با گفتارتان کل تاریخ جهان را زیر سوال بردید چگونه تاریخ ارمنیان را نفی میکنید که کتیبه های باستانی ایرانی گرفته از تخت جمشید و بیستون و دیگر کتیبه ها ذکر شده است. واقعا یا باید تعجب کرد که البته چرا تعجب چرا که شما هیچ کتاب تاریخی نخوانده اید و هیچ اطلاعات تاریخی ندارید و حتما تخت جمشید نیز نرفته اید که اینگونه اظهار فضل نموده اید. یا در بهترین حالت شما باید احساسهای تورانی خود را توجیح کنید و برای آن مانند دیگر ملتها مستندات درست کنید که احساس ملی برابری مانند دیگر ملتها داشته باشید. اما این بیهوده خواهد بود غیر از اینکه شما خود را ایرانی آذری بنامید و ایرانیت خود را بر تورانیت که آدرسی در شرق دور دارد ترجیح دهید. در زیر مقاله یونسکو را در خصوص گویش ترکی حضورتان معرفی مینمایم تا شاید از آن چه حمایت میکنید بیشتر آگاه باشید. ارزیابی گویش ترکی و آذری در دپارتمان زبان یونسکو بنابر اعلام سازمان جهانی یونسکو در سال ۲۰۱۴، ترکی بیست و نهمین (۲۹مین) لهجه از زبان آلتایی چینی است که زیر گروهی از بخش چهارم آن یعنی زبان مغولی (ساکنین کهن مغولستان) دسته بندی شده است. دپارتمان زبان و اتیمولوژی سازمان فرهنگی یونسکو لهجه ترکی را به مانند لهجه بیست و نهم زبان آلتایی چینی ثبت نموده و براساس چهارچوب ثبتی اشاره شده دپارتمان اتیمولوژی این سازمان، در حال حاضر لهجه ترکی همچنین دارای ۳۵ درصد واژگان فارسی، ۳۰ درصد واژگان عربی و ۵ درصد انگلیسی میباشد. در بخشی از این سند لهجه آذری ایران و باکو و لهجه ازبکی هم از زیر شاخه های فرعی چهارم و پنجم لهجه ترکی شناخته شده اند. منبع: دپارتمان زبانشناسی و اتیمولوژی سازمان فرهنگی هنری یونسکو
عدالت ۰۶ آذر ۱۳۹۹ | ۲۳:۵۶
بسیار شیوا و متین تشکر از تحلیل بسیار خوب دکتر اسماعیل زاده
علمداری ۰۷ آذر ۱۳۹۹ | ۰۱:۵۷
به ابراهیم ۱۷/۱۶ : جناب ابراهیم در اسکندر نامه نظامی از تاخت تاز روس ها به شهر. بردع در شمال ج.اذربایجان که نخستین باز تاب جنگهای روس با ایران میباشد،که نظامی میفرماید : که فریاد شاهد زبیداد روس. که از مهد آبخاز بستندعروس. زروسی نجوید کسی مردمی. که جز گوهری نیستند ز ادمی. والی اخر. واینکه نوشته ای در زمان نظامی هنوز در قفقاز ترکی مغولی نبود،،،،اولانظامی که تمام عمر را در گنجه سپری کرده بود فقط یک بار برای دیدن سلطان قزل ارسلان که در ۳۰ فرسنگی گنجه بود ، میرود و کتاب خسرو شیرین را به طغرل بن ارسلان تقدیم میکند. و کتاب لیلی ومجنون را به به شروان شاه پسر غازی بیگ اتحاف کرده،. ومخزن الاسرار را به فخرالدین بهرام شاه ،پادشاه ارزقان،هدیه کرده،. که شعر :چو تازی فرس بد لگامی کند،خرمصریان را گرامی کند. از این توسنی به که باشیم رام. که سیلی خورد مرکب بد لگام . ولی دولت خزران که تبار ترکی داشتند،واولین حکومت در قفقاز بودند،که کلمه قفقاز هم کلمه ترکیست،، ونظامی هم میگوید: پدربر پدر مر مراترک بود. به فرزانگی هر یکی گرگ بود،،،،ودیوان ترکی نظامی در ایران چاپ نشده والا به ۲۸ زبان دیگر هم ترجمه شده،،،،وعلاوه برنظامی شاعره پر آوازه گنجه: مهستی گنجوی که هم عصر نظامی است ، که شهرت جهانی دارد و دیوان ترکیش هم جزو بهترین آثار زبان ترکیست،. موقعی که ما از شاعران آذربایجان هم نام می‌بریم ،عدهای تحمل نمیکنند،،وفورا انگ پان‌ترکی میزنند،،،ونویسنده مقاله آقای دکتر رسول اسماعیل زاده دوزال جزو نوابغ،حوزه و دانشگاه است،وصدها جلد کتاب مقاله،نشریه،تالیف کرده،ومترجم قرآن به ۸ زبان میباشد،وریس فرهنگسرای اسلامیست،واستاد دانشگاههای ایران اذربایجان، است،وخدماتش بر ادبیات عرب،اسلامی ،فارسی،ترکی ده برابر نظامی است،وتوصیه میکنم در اینترنت به تالیفات متعدد استاد بزرگ نظری بیاندازی،وبعد تهمت پان‌ترکی بزنی. با تشکر،علمدای
در جواب علمدار ۰۹ آذر ۱۳۹۹ | ۱۵:۲۰
مگر قرن ۵هجری روس‌ها در ایران حمله کردن یا ترکهای مغول ؟؟؟؟مگر آقای دوزال نمی داند شعر ضد ترکی در آثار نظامی گنجوی وجود دارد (در اینترنت جستجو کنید میاد بالا )حتی چشم دیدن اشعار فارسی بر روی کاشی مقبره آن نداشتند و تغییر دادن .این شعر که خود و پدر را ترک مینامد تحریف پانترکها بوده است اینم در اینترنت موجود است بیت شعر را جستجو کنید نویسنده و هواداران پانترکیسم بوجو آمدن
احسن توکلی ۲۲ دی ۱۳۹۹ | ۲۳:۳۶
آقای دکتر دوزال مقالیتون خیلی خوب بود