هنری ای. والاس، سیاستمدار ناشناخته: ساده لوح یا مترقی
بازخوانی تاریخی انتخاباتی از امریکا
نویسنده: حمیدرضا اکبرپور، پژوهشگر حقوق بین الملل
دیپلماسی ایرانی: در این زمانه و در کوران نفسگیر انتخابات ایالات متحده، گذری به گذشته این انتخابات و نگاهی به مردان فراموش شده اما تاثیرگذار در تاریخ ایالات متحده، میتواند درک وسیعتری از آنچه میگذرد به ما ببخشاید. یکی از دوره¬هایی که بسیار بحث برانگیز بوده اما کمتر مورد توجه قرار گرفته مربوط به انتخابات مقدماتی و درون حزبی دموکرات ها در سال ۱۹۴۴ میلادی است. خیز روزولت برای دور چهارم ریاست جمهوری اما این بار با معرفی پرحاشیه صاحبِ منصبِ پست معاونت ریاست جمهوری همراه بود. پس این دوره بحثبرانگیز نه از جدال دو حزب قدیمی ایالات متحده بلکه از درون حزب دموکرات و برای کرسی معاونت ریاست جمهوری نشات گرفته بود.
در این دوره، هنری ای. والاس؛ یکی از محبوترین شخصیتهای دوران رکود اقتصادی و جنگ جهانی دوم از معاونت ریاست جمهوری در دور جدید برداشته شد و هری ترومنی معاونت را بدست آورد و جانشین او شد که نه تنها قدرت نظریهپردازی و ابتکار والاس را نداشت بلکه سر مویی از محبوبیت مردِ سختکوش دوران رکود دهه سی میلادی و جنگ جهانی دوم را هم به دنبال خود نداشت. اما سران حزب دموکرات به ویژه دست راستیهای این حزب، چنان قدرتمند اعمال نفوذ کردند که یک شبه رای سران حزب را تغییر دادند. اهمیت معاونت در این دوران، نهفته در وضعیت جسمانی روزولت و البته دوران پساروزولتی داشت که زمینه را مهیای ریاست جمهوری معاونش میکرد. اما چرا تمایل سران قدرتمند حزب به والاس جلب نشد و رقیب ناشناخته را حمایت کردند. حتی روزولت نیز دست راست خود را چندان باید و شاید حمایت نکرد.
ریشه این برخوردها را باید در افکار و ایدههای والاس جستجو کرد. افکاری که ابعاد مختلفی را در برمیگرفت و سبب تفاوت بنیادین او با سایر سیاستمداران هم عصر خود شد.
اعتقاد راسخ او بر رفع تبعیض نژادی چنان پررنگ و نمود بود که مخالفان بسیاری را برای خود تراشید. در سالهای ۱۹۴۴ و ۴۵ میلادی، والاس میگفت که لایحه حقوق اقتصادی باید از مردم همه نژادها حمایت کند. در شرایطی که در آن سالها حزب دموکرات یک بلوک معتقد به تفکیک نژادی داشت و این خواسته خیلی رادیکال بود. در واقع، در آن مقطع معتقدین به تفکیک، رهبری حزب را در دست داشتند. او تا آنجایی پیش رفت که فاشیسم آمریکایی را بدترین بلای عصر پساجنگ دانست. بعدها و در تکاپوی تلاش برای کسب ریاست جمهوری سال ۱۹۴۸ میلادی، او آشکارا از رژیم نژادپرستانه قوانین موسوم به "جیم کرو" در جنوب سرپیچی کرد و حاضر به سخنرانی در مقابل تماشاگران تفکیک شده نژادی نشد.
او همچنین از پیشگامان اعتراض و مقابله با سیاستهای استعمارگری به ویژه از سوی بریتانیا بود. به نوعی که شاید بتوان او را در کنار روزولت، معمار روابط فرآتلانتیکی با پیششرط کنار گذاشتن سیاست استعماری بریتانیا در دنیای پساجنگ دانست. در سخنرانیهای مختلف نیز موضع امپریالیستی چرچیل در استعمار کشورهای مختلف را محکوم میکرد.
در بعد بینالمللی هم او دارای خط مشی متفاوتی بود. او خواهان سیاست آشتیجویانه و مدارا با شوروی بود چرا که از مسابقه تسلیحاتی و بزرگنمایی دشمنی به نام شوروی در داخل ایالات متحده میترسید. موضوعی که با گذر زمان به اثبات رسید و نشان داد موضوع شوروی بیش از آنچه بوده است بزرگنمایی شده است. او در جنگ سرد نیز مهمترین منتقد آمریکا در مونوپل کردن بمب اتم و رفتارهای جنگطلبانه دولت آمریکا بود. بر همین اساس معتقد به عدم استفاده یا محدودیت در استفاده از بمب اتم بود. بر همین اساس با هری ترومن به مشکل برخورد و مجبور به استعفاء شد.
مخالفت با سلطه بیچون و چرای ایالات متحده، فصل دیگری از نظریات مناقشه برانگیز والاس بود. در جایی که مبلغین نظریه "آمریکای استثنایی" با شعار "قرن آمریکایی" روز به روز جایگاه بیشتری مییافتند، والاس با تعبیر "قرن مردم عادی" عملاً به نگاه یکجانبه آمریکا محوری نقد جدی وارد کرد.
مجموع این دیدگاهها، والاس را در جایگاهی خاص قرار داد که او را از موقعیت معاونت ریاست جمهوری و قاعدتاً ریاست جمهوری دور کرد. هر چند بعدها والاس تغییر عقیده داد و از جنگ کره و دخالت ایالات متحده حمایت کرد و در برخی نظریاتش از جمله در باب شوروی، راه متفاوتی را در پیش گرفت (به گمان برخی رواج کمونیسم هراسی و دوران مککارتیسم علت این تغییر رویه بوده است)، اما در تاریخ سیاسی قرن بیستم ایالات متحده به عنوان نمونه نادری از سیاستمداران پیشرو و مترقی باقی ماند. البته دوگانگی قضاوت در باب والاس همچنان پایدار مانده است تا جایی که به گفته تعدادی از مورخان، برخی از نظریات والاس ناشی از ساده¬لوحی سیاسی او بوده است و او را با مصداقِ سیاستمدارِ خوشخیال یعنی چمبرلین؛ نخستوزیر بریتانیا پیش از جنگ جهانی مقایسه میکنند ولی به گمان برخی دیگر از مورخان، نظریات والاس نشات گرفته از روح بلند و آرمانهای جهانوطنانگارانه او بود. کما اینکه بسیاری هنری والاس را در کنار ال گور به عنوان پرآوازهترین معاونان ریاست جمهوری تاریخ امریکا می¬شناسند.
عمق تاثیر نظریات متفاوت و پیشروانه والاس تا آنجا پیش رفته است که بسیاری معتقدند اگر والاس در کنفرانس انتخاباتی سال ۱۹۴۴ میلادی حزب دموکرات به عنوان معاون ریاست جمهوری ابقاء شده بود، جهان متفاوتی را تجربه میکردیم و سرنوشت هیروشیما و ناگازاکی، جنگ سرد، مسابقه تسلیحاتی و هستهای و البته تبعیض نژادی بسیار متفاوت از جهان ترومن و اخلاف او میشد.
نظر شما :