چهل و یکمین بخش از سلسله یادداشتهای جدید سرکیس نعوم
تنها حزب الله می تواند لبنان را نجات دهد
دیپلماسی ایرانی: امسال دیپلماسی ایرانی دهمین سال از یادداشت های متوالی سرکیس نعوم را متفاوت از سال های گذشته منتشر می کند، چرا که امسال آگاهی بیشتری از او و دیدگاه هایش دارد. در دیداری که در تهران با او داشتم متوجه شدم که او ایران را دوست دارد، طرفدار انقلاب اسلامی است "چرا که با ظلم مخالف است" و می گوید حکومت سابق ایران را که حکومت شاهنشاهی بوده، حکومت ظالمی می دانسته که اراده ای از خود نداشته است. با سیاست های امریکا مخالف است و آن را در جهت استثمار کشورهای دیگر و تصاحب اختیار و توانایی هایشان می داند اما واقعگراست و اعتقاد دارد نمی توان امریکا را نادیده گرفت. می گوید در طول بیست سال سفر مداومی که به امریکا داشته و با مقام های مختلف فعلی و سابق امریکایی در ارتباط بوده و گفت وگو داشته است، امریکا را خوب می شناسد. امریکا را به خاطر مردمان خوبش، دنیای پیشرفته اش و زندگی مدرنش دوست دارد، اما همواره به سیاست های سلطه جویانه امریکا انتقاد داشته است. او همچنین می گوید که ارزش قلمش را بالاتر از هر چیز می داند و هرگز حاضر نیست آن را بفروشد. نعوم همچنین گفت با وجود این که می توانسته از سال ها قبل شناسنامه امریکایی بگیرد اما این کار را برای خود خفت می داند و هرگز حاضر به انجام این کار نشده است و هر دفعه مانند هر شهروند لبنانی به سفارت امریکا می رود و برای سفر به این کشور ویزا می گیرد.
سرکیس نعوم حدود دو ماه قبل از این که به امریکا برود و یادداشت های هر ساله اش را تهیه کند، در ایران بود. برای همین توانستیم امسال با او هماهنگ کنیم که بر خلاف دو سال اخیر، یادداشت هایش را به طور کامل در اختیار ما قرار دهد تا شامل محدودیت هایی که روزنامه النهار برای خوانندگانش ایجاد کرده است، نشویم. در این جا دیپلماسی ایرانی چهل و یکمین بخش از سلسله یادداشت های سرکیس نعوم را منتشر می کند:
در ادامه گفت وگوهایم با یکی از مسئولان مهم که سال ها با دولت های مختلف امریکا به طور خیلی جدی برای پایان دادن به درگیری های فلسطینی در راس آنها عربی – اسرائیلی از ابتدای فرایند صلح تا وقتی که به مرگ بالینی رسید، کار کرد و همچنین در پرونده های مختلف خاورمیانه فعال بود، از لبنان پرسید، جواب دادم: «لبنان در حال سقوط به قهقراست، بلکه حتی در حال سقوط به قعر دره ای دیگر شاید هم دره های بیشتر است. در نظر من به کشوری بی دولت یا دولتی از کار افتاده که به مسئولیت هایش عمل نمی کند تا آنجا که می توان گفت به دولتی غیرشفاف تبدیل شده که در حقیقت دولتی شکست خورده است. ملتش به ملت ها (سنی و شیعه و دروزی و مسیحی) تبدیل شده است. هر کدامشان هم برای خود رهبری دارد که میان خودشان اختلاف دارند اما برای تصاحب قدرت و ثروت های کشور و مشارکت در فسادهای آن متفقند. اما پایگاه هایی هم دارند که به آنها ایمان دارند و با آنها همکاری می کنند برای این که به فکر منافعشان به واسطه اموال فاسد و سمت هایی هستند که سرسپردگی بیش از کفایت در آنها ملاک است. خلاصه هر دو بر سر فساد با هم مشترکند و هر جا اقتضا کند هم بر اساس نقش ها و موقعیت هایشان با آن مخالفت می کنند.»
نظر داد: «به این ترتیب نمی توان انتظار داشت که دولتی تشکیل شود.»
جواب دادم: «حق با توست از جمله الآن که فروپاشی از مدت ها پیش شروع شده و غیرقابل و توقف اصلاح است. الآن لبنان در یک وضعیت فروپاشی اقتصادی – نقدی – بانکی به سر می برد، پول ملی به شکل وحشت آوری در برابر ارزهای خارجی در راس آنها دلار کشور شما در حال سقوط است، در این شرایط بیکاری حتما افزایش می یابد. ویروس کرونا هم بر کاهش درآمدها در پی کاهش درآمد اکثر نهادها که بین 50 تا 70 درصد کاهش یافته اثر گذاشته و باعث شده است که نتوانند حقوق کارکنان را پرداخت کنند. البته انقلاب مردمی در 17 اکتبر گذشته آغاز شد اما ضعیف و هم زمان دچار چند دستگی (طایفه ای و مذهبی و حزبی) شد. بعد از شیوع کرونا هم که دیگر از خیابان ها رفت. بعضی ها می گویند که بعد از مهار کرونا با قدرت بیشتری بازخواهد گشت، برای این که شکایت ها روز به روز بیشتر می شوند. اما همچنان تردید وابستگی طایفه ای و مذهبی برای این که همیشه نزد اکثر «مردم» به جای دلبستگی ملی اولویت داشته، وجود دارد. همچنین به این دلیل که رهبری یا رهبران رقیبی که بتوانند در نبود موفقیت ایجاد مرجعیت واحدی که نماینده همگان باشد، وجود ندارد، به چالش خواهد خورد. به نظر من انقلاب به یک شورش بومی تبدیل خواهد شد که به دولت شکست خورده فعلی قبل از آن که جایگزین جدی و مناسبی پیدا شود پایان خواهد داد.»
گفت: «به نظرت راه حل چیست؟ آیا راه حلی وجود دارد؟ کشور به پول نیاز دارد و پایبندی جدی به اصلاحات که به طور جدی ساختارش را اصلاح کند و از گزینه های سیاسی مشخص فعلی دور شود تا کشورهای عربی و کشورهای بزرگ بتوانند کمک های لازم را انجام دهند.»
گفتم: «حق با توست اما یک راه حل غیرسنتی و نهایی نشده هم وجود دارد. و آن تامین امنیت است تا جلوی شورش امنیتی و اجتماعی و ملی را بگیرد تا به ایجاد فضای جدی برای یافتن راه حل های خیلی ضروری برای تامین نقدی و جلوگیری از فروپاشی لیره و اقتصاد کمک کند، نبود آن یعنی فروپاشی همه چیز. خلاصه راه حل این است که ارتش لبنان و حزب الله با هم طرحی را برای تثبیت و تنظیم کشور بدون وقوع انقلاب یا کودتایی در آن ارائه و خودشان اجرا کنند برای این که وضعیت کشوری به قدری وخیم است که امکان کودتا و آغاز مرحله جدیدی در آن وجود دارد. اگر حزب الله و ارتش کاری نکنند اوضاع خیلی خراب خواهد شد و تنش چه بسا به درگیری های مسلحانه برسد، در این صورت ممکن است در وضعیت بسیار بدی به شکل دیگر قرار بگیریم. به خصوص که لبنان به صحنه درگیری میان امریکا که به ارتش لبنان کمک می کند و به ملت لبنان نگاه می کند تا نسبت به این کمک ها عطوفت و رغبت نشان دهد با ایران که از حزب الله حمایت می کند و آن را به قدرت سیاسی – نظامی شیعی که در تمامی بخش های مسلط در داخل کشور نقش دارد و به قدرت منطقه ای با نقش آفرینی نظامی بزرگتر از بسیاری از نیروهایی که در لبنان تا کنون متولد شده اند تبدیل کرده، تبدیل شده است.»
پرسید: «پیشنهادت چیست؟»
جواب دادم: «نمی دانم تا کنون کسی در داخل کشور به طور رسمی یا علنی چنین چیزی پیشنهاد کرده یا نه خبر ندارم اما من در رسانه ها بارها اعلام کرده ام.»
پرسید: «واکنش ها چه بوده؟»
گفتم: «البته ارتش که حرف نمی زند. اما برداشت من این است که کسی اعتراضی هم ندارد. اما واکنش حزب الله چندان ایجابی نخواهد بود. این را در گفت وگوی تلویزیونی میان یک نماینده با فرهنگ آنها با من مشاهده کردم که به پیشنهاد من گفت: ما کودتا نمی کنیم. به او جواب دادم: من شما را به کودتا دعوت نمی کنم. البته اطلاعاتی هست که می گوید در درون حزب الله جریانی وجود دارد که نمی خواهد مستقیما دخالت کند تا کار برای نجات لبنان نهایی شود، مگر این که وضعیت به مرحله ای برسد که چاره ای جز این نباشد در این صورت چنین دخالتی انجام خواهد شد که البته هزینه های زیادی هم خواهد داشت.»
ادامه دارد...
نظر شما :