جهان به وقت «۱۱ سپتامبر»
سال 2001 میلادی، سالی که توسط سازمان ملل و به پیشنهاد ایران، به عنوان "سال گفتگوی تمدنها" نامگذاری شد، به امید اینکه جهان در هزاره سوم شاهد ناآرامیهای کمتری باشد. اما به ناگهان وقوع حادثهای بزرگ و غافلگیر کننده، تمام معادلات را به هم ریخت.
حدود ساعت 9 صبح بود که برخورد دو فروند هواپیمای تجاری-مسافربری ربوده شده با برجهای دوقلوی نیویورک، مرکز تجارت جهانی، تبدیل به تیتر اول خبرگزاریهای دنیا شد و کمتر از 40 دقیقه بعد، در حالیکه جهان هنوز در بهت این حادثه بود، رسانهها خبر از برخورد هواپیمای بعدی با ساختمان پنتاگون دادند و دقایقی بعد، هواپیمایی دیگر در ایالت پنسیلوانیا، سقوط کرد.
اوضاع ایالات متحده به قدری وخیم بود که این کشور بالاترین حد خطر در مرزهای خارجی خود را اعلام کرد و جورج بوش، رئیس جمهور وقت آمریکا، جهت حفظ امنیت خود به نقطهای نامعلوم سفر کرد. اما دردناکترین قسمت این حادثه، کشته شدن دو هزار و 974 مسافر و خدمه این پروازها، از 90 ملیت مختلف بود که اکثر این افراد را مردم عادی تشکیل میدادند. همچنین 19 هواپیماربا از چهار ملیت مختلف نیز همگی در این حادثه کشته شدند و اسامه بن لادن، رهبر شبکه تروریستی القاعده، مسئولیت این حادثه را پذیرفت.
اما این حادثه چه تاثیراتی بر آمریکا و مناسبات بینالملل در جهان گذاشت؟ به مناسب نوزدهمین سالگرد وقوع حادثه 11 سپتامبر دو تن از کارشناسان روابط بینالملل در گفتوگو با ایسنا به تشریح این مساله پرداختند.
امیرعلی ابوالفتح، کارشناس مسائل آمریکا در خصوص تغییرات ایجاد شده در آمریکا پس از این حادثه بیان میکند: حملات جنگی روز 11 سپتامبر سال 2001، در حالی در خاک آمریکا برعلیه این کشور رخ داد که سالیان متمادی از آخرین حمله خارجی به آمریکا میگذشت. این حادثه که بزرگترین حادثه تروریستی تاریخ آمریکا بود و باعث کشته شدن حدود 3000 تن از مردم شد، با یک شوک روانی همراه شد.
11 سپتامبر ثابت کرد امنیت در آمریکا تضمین شده نیست
وی ادامه میدهد: این حادثه منجر به شکلگیری تغییراتی بنیادین در ذهن آمریکائیان نسبت به امنیت شد. همگان متوجه شدند که امنیت آمریکا تضمین شده نیست و وقوع حوادث تروریستی در چنین مقیاسی در خاک این کشور، محتمل است.
دکتر احمد فاطمینژاد، از اعضای هیئت علمی گروه علوم سیاسی دانشگاه فردوسی مشهد نیز در گفتوگو با ایسنا در این خصوص اظهار میکند: حادثه 11 سپتامبر موجب افزایش محدودیتها و نظارتهای امنیتی در آمریکا شد. پس از این حادثه ما شاهد اعمال نظارتهای بیشتری بر فعالیتهای مهاجرین این کشور هستیم، کنترل بر مرزهای آمریکا افزایش یافت و همچنین یک سری محدودیتهایی نیز بر جامعه مسلمانان حاکم شد.
وی با بیان اینکه افزایش این محدودیتها و نظارتها توسط سیاستگذاران آمریکایی در جامعه این کشور به منظورمقابله و شناسایی به موقع تهدیدات تروریستها بود، میگوید: علاوه بر اینها، تحولاتی نیز در مورد اختصاص بودجه به نهادهای داخلی آمریکا نیز رخ داد. آمریکا حدود 13-14 نهاد اطلاعاتی و امنیتی موسوم به جامعه اطلاعاتی آمریکا دارد که پس از حادثه 11 سپتامبر، بودجه این نهادها افزایش یافت و همچنین به منظور اعمال نظارت قویتر توسط این نهادها، دستورکارهای جدیدتری نیز برای آنان وضع شد.
ابوالفتح نیز با بیان اینکه اولین اقدام آمریکا در پاسخ به این حمله تروریستی، اقدامات تدافعی بود، اظهار میکند: در این راستا، آمریکا اقدام به وضع قوانین جدید و اعمال مقررات سختگیرانه تضمین امنیت کرد. سپس این کشور وارد فاز تهاجمی شد و جنگهایی را علیه ترور به راه انداخت. این جنگها با حمله و لشکرکشی به افغانستان و عراق شروع شد و این حادثه باعث شد تا آمریکا خود را به عنوان رهبر مبارزه جهانی با تروریست معرفی کند.
این کارشناس مسائل آمریکا ادامه میدهد: عدهای از این جنگها به عنوان جنگ جهانی چهارم یاد میکردند و پیشیینی میشد این جنگها به مدت صد سال به درازا کشیده شود. آمریکا تمام توان نظامی خود را برای پیروزی در این جنگها بسیج کرد که بعدا پیامدهای آن مشخص شد.
وی با اشاره به گفتههای ترامپ مبنی بر صرف شدن هزینهای هفت تریلیون دلاری برای این جنگها، خاطرنشان کرد: این جنگها حاصلی در پی نداشت و باعث نفرت بیشتر جهانیان بهویژه منطقه غرب آسیا از آمریکا شد و تهدیدهایی را نیز متوجه ایالات متحده کرد. البته این جنگها موفقیتهایی مانند سرنگونی طالبان، نابودی القاعده و مرگ اسامه بنلادن را نیز در پی داشت، اما از تهدیدهایی که به دنبال این جنگها برای آمریکا به وجود آمد نیز نمیتوان صرف نظر کرد.
چه کسی مقصر این حادثه بود؟
موضوعی که از همان آغازین روزها پس از وقوع این حادثه مطرح شد و حتی تا به الآن که 19 سال از آن میگذرد، هنوز هم بحثهایی بر سر آن وجود دارد، موضوع عاملین این حادثه است. عدهای با توجه به اینکه اسامه بن لادن، رهبر شبکه تروریستی القاعده، مسئولیت این حادثه تروریستی را پذیرفت، حرف او را قبول کرده و وی را عامل این حادثه میدانند، در حالیکه عدهای نظر دیگری دارند و بر این باورند که 11 سپتامبر با اطلاع و موافقت جرج بوش، رییس جمهور وقت آمریکا، رخ داد. اما به راستی کدام یک از این روایات قابل بحث و استناد است؟
دکتر فاطمینژاد در پاسخ به این پرسش عنوان میکند: دست داشتن بوش در این حادثه، خیلی در سطح بینالمللی پذیرفته نیست. در حال حاضر این موضوع تقریبا روشن است که این حادثه به دست افراط گرایان اسلامی و به طور مشخص گروه القاعده به وقوع پیوست. کما اینکه انجام عملیاتهای تروریستی توسط گروههای افراط گرایان اسلامی، پیش از این حادثه نیز در کشورهای دیگری سابقه داشته و پس آن نیز مواردی از انجام چنین اقداماتی توسط این گروهکها وجود داشته است.
وی ادامه میدهد: بنابراین مقصر بودن جرج بوش در این حادثه، در سطح بینالملل نیز به طور بسیار محدودی پذیرفته است. ضمن این که منطقی هم نیست که بوش در اوایل شروع به کار دولتش، چنین ضربهای امنیتی را به دولت و کشورش وارد کند.
ابوالفتح نیز نظری مشابه دارد و ضمن بیان اینکه بسیاری از اطلاعات مربوط به حادثه 11 سپتامبر هرگز فاش نشد، میگوید: کمیتهای تحت عنوان کمیته دو حزبی در کنگره آمریکا تشکیل شد و مامور به بررسی دلایل به وقوع پیوستن این حادثه بود. بخشهایی از گزارشی که این کمیته در این خصوص تهیه کرد، محرمانه باقی ماند، اما من به شخصه معتقد نیستم که دولت آمریکا این حادثه را به وجود آورده باشد.
این کارشناس مسائل آمریکا ادامه میدهد: من معتقدم که دولت آمریکا از این حادثه استفاده کرد. بهرهمندی از یک فرصت، به این معنا نیست که آن شخص یا آن کشور خودش آن را خلق کرده است. فرصتها میتوانند برنامهریزی نشده و بر اساس تقدیر ایجاد شوند، اما میتوان آنها را مدیریت کرد و اصطلاحا تهدید را تبدیل به فرصت کرد. به همین جهت من معتقدم نمیتوان با قاطعیت از دست داشتن دولت آمریکا در این حادثه سخن گفت.
وی خاطرنشان میکند: همواره بخشهایی از جهان اسلام با آمریکا دشمنی داشتند و حتی با وجود پذیرفتن این نکته که گروههای افراط گرایانه اسلامی، تفکرات انحرافی داشتند، اما نارضایتی و خشم نسبت به عملکرد آمریکا، موجب شده بود تا گروهی تصمیم بگیرند رو در روی آمریکا بایستند. مسلما این گروه راه اشتباهی را رفته بود و کشتار غیر نظامیان مورد تایید نیست اما تصور میکردند از این جهت میتوانند به آمریکا ضربه بزنند.
ابوالفتح اضافه میکند: به همین دلیل من موضوع حمله تروریستی القاعده در آمریکا را یک بحث اصیل در نبردی که گروههایی با رفتارهای خشن آمریکا در پیش گرفته بودند میدانم. اما این که مسیر اشتباهی را در پیش گرفته بودند، دال بر شکل گرفته بودن یک توطئه نیست. لذا من نه میتوانم روایات دولت جرج بوش را در این زمینه بپذیرم و نه نظر افرادی را که با نگاه توطئه به این قضیه نگاه میکنند.
تاثیرات 11 سپتامبر بر مناسبات بینالملل چه بود؟
در بخش دیگر این گفتگوها، هنگامی که صحبت از تاثیرات حادثه 11 سپتامبر بر مناسبات بینالمللی میشود، دکتر فاطمینژاد پاسخ میدهد: این موضوع را در سطوح مختلفی میتوان بررسی کرد. 11 سپتامبر تاثیراتی را بر روی نگاههای امنیتی در عرصه بینالملل از خود بر جای گذاشت و باعث مطرح شدن نگاههای جدیدی در این زمینه شد.
این استاد دانشگاه با بیان اینکه تا پیش از وقوع این حادثه مهمترین تهدید امنیتی که پیش روی دولتها قرار داشت، حمله نظامی سایر دولتها به آنان بود، اظهار میکند: وقایع 11 سپتامبر نشان داد در دوره جدید، تهدیدهای بسیار شدیدی میتواند از سمت بازیگران غیر دولتی و گروههای تروریستی، کشورها را مورد هدف قرار دهد. این موضوع باعث شکلگیری یک ادبیات و نگاه جدید در زمینه مسائل امنیتی شد و بحثهایی مرتبط با تهدیدات و جنگهای نامتقارن صورت گرفت.
وی یکی دیگر از تاثیرات این حادثه را بر روی روابط قدرتهای بزرگ با یکدیگر میداند و عنوان میکند: 11 سپتامبر از معدود اتفاقاتی بود که باعث شد قدرتهای بزرگ با هر نگاه و مسلکی، در بحث مبارزه با تروریست به یک رویکرد واحد برسند. به عنوان مثال تقریبا هیچکدام از قدرتهای بزرگ مخالفتی با حمله آمریکا به افغانستان نداشتند و در رابطه با این حمله با آمریکا همدل بودند که این مسئله یک اتفاق درخور توجهی بود که در آن برهه و عملا به نفع آمریکا اتفاق افتاد.
فاطمینژاد بیان میکند: همچنین این حادثه موجب شکلگیری تغییراتی در حوزه حقوق و رژیمهای بین الملل شد. پس از این حادثه ما شاهد بودیم که معاهدات، قواعد و قطعنامههای گستردهای در رابطه مبارزه با تروریسم و از بین بردن زمینههای شکلگیری آن تدوین شد و معاهداتی که از گذشته در این خصوص وجود داشت نیز مورد اصلاح و تکامل بیشتر قرار گرفت. همچنین بحثهای مختلفی نیز در زمینه دولت سازی و مبارزه با پولشویی مطرح شد.
11 سپتامبر آمریکا را وارد دوران یکجانبه گرایی کرد
همچنین ابوالفتح نیز در خصوص تاثیرات این حادثه بر مناسبات بینالمللی میگوید: حادثه 11 سپتامبر باعث ورود آمریکا به دورانی از یک جانبه گرایی شد و این کشور تصمیم گرفت فارغ از توافقات بینالملل، اهداف و منافع خود را به پیش ببرد. پس از این حادثه، آمریکا بحث حملات پیشدستانه را مطرح کرد و این حق را برای خود قائل شد که هرگاه احساس خطر کرد، پیش از اینکه مورد حمله قرار گیرد، میتواند اقدامات متقابل انجام دهد و منتظر همراهی متحدانش با خود نماند.
این کارشناس مسائل آمریکا میافزاید: پس از اینکه آمریکا به این بهانه دست به اقدامات نظامی علیه برخی از کشورها زد، بسیاری از کشورهای دیگر تحت تاثیر قرار گرفتند و در روابط آمریکا با بعضی از متحدان خود، اختلافاتی بروز پیدا کرد. به عنوان مثال در روابط بین آمریکا با آلمان، فرانسه و روسیه شکافهایی به وجود آمد. همچنین این جنگها موجب خدشهدار شدن بیش از پیش تصویر آمریکا در افکار عمومی جهان اسلام، جهان عرب و منطقه غرب آسیا شد.
تاثیرات 11 سپتامبر بر ایران
اما حادثه 11 سپتامبر چه تاثیراتی بر ایران داشت؟ این حادثه درست در زمانی روی داد که کشور ما در حال ترسیم چهرهای جدید از خود و در پیش گرفتن سیاستی مبنی بر تنشزدایی در جهان بود. 11 سپتامبر، این سیاست در کشور ما را با چه چالشهایی مواجه کرد؟
دکتر فاطمینژاد به این سوال اینگونه پاسخ میدهد: نمیتوان گفت این حادثه به طور مستقیم ایران را تحت تاثیر قرار داده است. حتی برخی از تاثیراتی که این حادثه بر جهان گذاشت، به نفع ایران بود. به عنوان مثال در حمله آمریکا به افغانستان، ایران همکاریهای مصالحه آمیز بسیاری کرد و توانست نشان دهد که میتواند در چهارچوب اهداف جامعه بینالملل بازیگری موثری باشد و به امنیت بینالملل کمک کند.
وی ادامه میدهد: در حمله ای که پس از این حادثه آمریکا به افغانستان انجام داد، ایران گروهها و نیروهای افغانستان را تشویق به همکاری با نیروهای ائتلاف و فعالیت علیه طالبان میکرد و توانست نقش مثبتی را در این زمینه از خود به نمایش بگذارد. به نظر من اتفاقاتی که بعدا افتاد را نمیتوان خیلی مرتبط با حوادث 11 سپتامبر دانست و عوامل و مسائل متعدد دیگری باعث شد که آن سیاست تنشزدایی که در دولت آقای خاتمی مطرح شده بود، به نتیجه نرسد.
ابوالفتح نیز در پاسخ به این پرسش، با بیان اینکه حادثه 11 سپتامبر، برای ایران هم فرصت بود و هم تهدید، اظهار میکند: این حادثه از آن جهت فرصت به شمار میآید که باعث شد آمریکا از آن دوره بیعملی و یا همراهی پنهانی با رژیم طالبان در افغانستان خارج شود و تصمیم به سرنگونی این رژیم گیرد.
وی ادامه میدهد: طالبان یک تهدید امنیتی بزرگ برای ایران محسوب میشد و عملیاتی را در خاک کشور ما انجام داده و باعث ناامنی مرزهای شرقی کشور شده بود. لذا نابودی طالبان یک فرصتی بود برای ایران و بعدا به وسیله برگزاری اجلاس بن، منجر به افزایش نقش آفرینی ایران در افغانستان شد. بنابراین یک خطر امنیتی بزرگی که ایران را تهدید میکرد از بین رفت.
این کارشناس مسائل آمریکا عنوان میکند: اما در عین حال این حادثه تهدیدی هم برای ایران محسوب میشد. در نتیجه این حادثه، ایران در کانون مبارزه جهانی آمریکا علیه ترور قرار داده شد. جورج بوش در یکی از سخنرانیهای معروف خود، ایران را به عنوان راس محور شرارت معرفی کرد و بعدا نیز اتهاماتی را مبنی بر حمایت ایران از تروریست، به کشورمان وارد کرد و بر همین اساس نیز در سالهای بعد ایران را به حمایت از داعش و انجام اقدامات تروریستی در خاور میانه متهم کردند.
ابوالفتح با تاکید بر اینکه آن سخنرانی بوش، موجب لطمه خوردن نگرشی شد که میتوانست برخی از مشکلات بین ایران و آمریکا را کاهش دهد، بیان میکند: متاسفانه جریانهای تند و افراطی در آمریکا مسلط شدند و دولت این کشور را به سمت رودررویی بیش از پیش با جمهوری اسلامی سوق دادند و لطمه سنگینی را به آن تلاشهایی که ایران پس از حادثه 11 سپتامبر، در جهت افزایش صلح جهانی انجام داد، وارد کردند.
11 سپتامبر، ایده گفتگوی تمدنها را به محاق برد؟
دکتر فاطمینژاد در خصوص ایده گفتوگوی تمدنها تصریح میکند: ما هنگامی میتوانیم از تاثیر 11 سپتامبر بر ایده گفتگوی تمدنها صحبت کنیم که قبول کنیم این ایده به صورت جدی پذیرفته شده بود. در حالیکه ایده گفتگو تمدنها اصلا پذیرفته نشده بود که سپس تحت تاثیر این حادثه به محاق برود. این ایده تنها در ایران بسیار پررنگ شد. درست است که ایده گفتگوی تمدنها در سازمان ملل نیز پذیرفته شد و سالی به این نام، نامگذاری شد، اما در جوامع بینالملل و توسط قدرتهای بزرگ هرگز جدی گرفته نشد.
عضو هیئت علمی گروه علوم سیاسی دانشگاه فردوسی اظهار میکند: پس از دوران جنگ سرد، گفتمانی که همواره مطرح بوده است، ، شکل گرفتن تنش شدیدی بین اسلام و غرب در چهارچوب بحث برخورد تمدنها است و وقایع رخ داده در تمام طول حدود 30 سالی که از جنگ سرد میگذرد نیز نشان دهنده همین واقعیت است و حتی ایده گفتگوی تمدنها نیز نتوانست خللی در این روند به وجود آورد.
وی ضمن بیان اینکه حادثه 11 سپتامبر، حادثهای نبود که به یک باره رخ داده باشد، ادامه میدهد: پیش از وقوع این حادثه نیز حملات تروریستی متعدد، رفتارهای بنیادگرایانه و افراط گرایی اسلامی در تمام نقاط جهان وجود داشت و حادثه 11 سپتامبر برجستهترین این حوادث بود. پس از این حادثه نیز حوادثی تروریستی مانند وقایع مادرید و لندن رخ داد و در سالهای اخیر نیز وقایع تروریستی زیادی به دست داعش انجام میشد.
حادثه 11 سپتامبر، جدای از تاثیراتی که بر آمریکا و جهان گذاشت، باعث افزایش خشونت در جهان شد و کاری کرد تا جهانی که کمکم در حال امیدوار شدن به رسیدن به اوضاعی مصالحهآمیز بود، از آن پس بیشتر غرق در ناآرامی و جنگ و خونریزی شود، این حادثه به حامیان مفاهمه و گفتوگو لطمه زد و رسیدن به صلح و امنیت جهانی را برای سردمداران آن آرزویی دستنیافتیتر کرد.
ایسنا
نظر شما :