نگاهی به مستند پرتره «تئوریسین خشونت»:
تطهیر این، تخریب آن
عبدالرحمن فتحالهی، عضو تحریریه دیپلماسی ایرانی
دیپلماسی ایرانی - مطلب پیش رو در ابتدا به بررسی و واکاوی متن دیداری و بصری مستند پرتره «تئوریسین خشونت» پرداخته و در گام بعدی لایههای فرامتن اثر نیز مورد ارزیابی اجمالی قرار گرفته است:
متن
مستند پرتره «تئوریسین خشونت» که به بررسی زندگی سیاسی فلسفی و اعتقادی سید احمد فردید اشاره دارد، محصول سال گذشته خانه مستند انقلاب اسلامی و با حمایت سازمان فرهنگی اوج به نویسندگی و کارگردانی محسن کوقان و تهیه کنندگی مهدی مطهر است. اگر چه در مقام قیاس، مستند تئوریسین خشونت به مراتب اثری عقب مانده تر از مستند «حیات شگفت انگیز فردید» است. اما باز هم حرف هایی برای گفتن دارد.
البته مستند «حیات شگفت انگیز فردید» برگرفته از کتاب علی میرسپاسی درباره زندگی و آرای فردید و با تهیه کننده خود میرسپاسی که اتفاقا از راویان اثر هم به شمار می رود و در مقابل نگاه مستتر به اصطلاح انقلابی در مستند تئوریسین خشونت، سعی داشته است که بررسی عمیق تری به چهار دوره زندگی سید احمد مهینی یزدی (فردید) شامل دوره ابتدایی از آغاز تحصیلات در یزد تا ورود به تهران، دوره روشنفکری و همراهی با صادق هدایت و دیگران در کافه نادری و اعزام به فرانسه، دوره غرب زدگی بعد از بازگشت از اروپا و به خصوص زیستن در آلمان در دهه ۱۳۳۰ هجری شمسی و نهایتا دوره انقلاب تا سال ۷۳ و مرگ وی داشته باشد.
لذا در سایه این نکته قطعا برآیند اثر محسن کوقان در مقام نویسنده و کارگردان مستند با نسبت با خروجی میرسپاسی نمی تواند مطلب جدیدی برای عرضه به مخاطبش داشته باشد. استفاده بی ارتباط تصاویری آرشیوی از گذشته با نریشن ها از نقاط ضعف اثر به شمار می رود. این در حالی است که یکی از ویژگی ها و خصوصیات سید احمد فردید این است که وی به عنوان یک فیلسوف یا فلسفه دان شفاهی در جامعه مطرح است. لذا ضرورت استفاده از تصاویر آرشیوی، سخنرانی ها، مصاحبه ها، گفت و گوهای فردید بیشتر در چنین اثری حس میشود. ولی متاسفانه اثر از خلاء وجود این تصاویر رنج می برد. ضمن این که اساسا به هیچ وجه، نه شخصیت و کاراکتر ادبی و مجری گری و نه تونالیته صدای مسعود فروتن با آن شکل اجرای خاص او با محتوا و درون مایه اثر به عنوان یک مستند سیاسی - تاریخی همخوانی ندارد و این بر ضعف های اثر می افزاید. لذا اگر محسن کوقان در مقام نویسنده و کارگردان به جای مسعود فروتن از ناصر طهماسب که گویندگی غالب این آثار را بر عهده دارد و به خوبی هم از پس آن بر آمده است، استفاده می کرد و یا فردی نزدیک به محتوا و درون مایه اثر را برای گویندگی نریشن (در جایگاه موتور محرکه مستند) به کار می گرفت، وضعیت متفاوت تر از خروجی کنونی بود.
خصوصا که در مستندهای موفقی مانند مستند پنچ قسمتی «پدر طالقانی» استفاده درست از صدای سلمان فرخنده در جایگاه نریتور اثر توانسته است به عنوان یکی از نقاط قوت مستند به شمار رود. پس عدم به کارگیری نریتور درست مستند را دچار ضعف لکنت کلام کرده است. اینها علاوه بر آن است که ساخته کوقان به واسطه سایه سنگین نگاه ایدئولوژیک حامیان آن نتوانسته است از امکانات مستندسازی مانند فیلم های آرشیوی متناسب، متن و نوشتار درست و پر مغز بهره ببرد، به ویژه که خود محسن کوقان علاوه بر کارگردانی وظیفه نویسندگی اثر ار هم بر عهده دارد. مضافا این که تدوین و فضاسازی اثر هم چندان چنگی به دل نمی زند.
فرامتن
زمانی که در یک اثر با نام سازمان فرهنگی هنری «اوج» مواجه می شویم تقریبا تکلیف مخاطب با اثر روشن است. چرا که بیننده یا با نگاه سیاسی پشت حمایت های سازمان اوج از اثر موافق است یا خیر؛ در این راستا از همان ابتدا مشخص بود مستندی که به زندگی سید احمد مهینی یزدی ملقب به سید احمد فردید بپردازد و در عین حال اثر با نام سازمان اوج گره بخورد، بر خلاف مستند «حیات شگفت انگیز فردید»، صرفا تلاشی برای تطهیر شخصیت سید احمد فردید است. البته به نظر می رسد که مستند ساز (محسن کوقان) برای رسیدن به این مهم یک معادله خطی را در پیش گرفته است. یعنی به موازات تطهیر سید احمد فردید، تخریب عبدالکریم سروش نیز در دستور کار است. به گونهای که میتوان گفت مستند «تئوریسین خشونت» بیش از آنکه تلاش برای تطهیر سید احمد فردید باشد، کوششی برای تخریب شخصیت عبدالکریم سروش است. شاید در نگاه اول تقابل و درگیری سید احمد فردید و عبدالکریم سروش در ساحت فلسفی را می توان نمودی از تقابل «پوپری –هایدگری» تلقی کرد، اما مطمئنا جنبه مهم تر این تقابل به عرصه سیاسی باز می گردد. به هر حال به کار بردن عباراتی مانند تئوریسین خشونت، فاشسیت مسلمان، معلم قتل های زنجیره ای، اولین فردی که بذر یهودی ستیزی را در ایران کاشت و مدرس غرب زدگی از سوی عبدالکریم سروش در خصوص شخصیت سید احمد فردید حکایت از آن دارد که تقابل این دو در سالهای ابتدایی پس از انقلاب اسلامی صرفا تقابل فلسفی و ایدئولوژیک نیست، بلکه این تقابل جنبه های سیاسی هم به خود گرفته است. خصوصا که راوی مشترک در هر دو اثر پیرامون سید احمد فردید یعنی مستند «تئوریسین خشونت» با خوانش و نگاه انقلابی و مستند «حیات شگفت انگیز فردید» که در خارج از کشور و با نگاه غیرانقلابی و حتی می توان گفت ضد انقلابی ساخته شده کسی جز عبدالکریم سروش نیست.
صد البته تقلیل محتوای مستند «تئوریسین خشونت» به مباحث ژورنالیستی - پاپاراتزی و درگیری سروش – فردید، اگرچه در نگاه اول شاید جذاب به نظر برسد و به عنوان قلاب مخاطب را با اثر همراه کند، اما در ادامه سایه سنگین تقابل فردید – سروش مانع از ورود عمیق تر بیننده به اندیشه ها و آرای فردید میشود و به همین واسطه ساخته کوقان مخاطب را تا به انتها در لایه های سطحی و ابتدایی زندگی فردید متوقف میکند. لذا باز هم سایه ابهامات در خصوص تاثیرات زندگی فردید بر حیات سیاسی برخی افراد و نگره های انقلاب اسلامی تداوم پیدا کرده است. یعنی تقابل عبدالکریم سروش، داریوش آشوری، نصرالله پورجوادی با یوسفعلی میرشکاک، بهروز فرنو (مسئول بنیاد فردید)، هرمز بوشهری پور، رضا سلیمان حشمت، محمد رجبی و سیدمحمد قائممقامی، رضا داوری اردکانی، ابراهیمی دینانی، سلیمی نمین تنها برگ برنده و استراتژی اثر در جایگاه جبهه بندی موافقان و مخالفان فردید برای ایجاد جذابیت به شمار می رود که چندان هم کارگر نیست. البته بیان نقد رضا داوری اردکانی به مقاله سید احمد فردید در رابطه با شخصیت صادق هدایت با عنوان «صادق هدایت در چاله هرز ادبیات پوچی فرانسه» و یا سخن پایانی نصرالله پورجوادی در این رابطه که علیرغم وجود تمام انتقادات، دوست ندارد که به عنوان مخالف فردید شناخته شود، نشان میدهد که محسن کوقان سعی کرده است از جبهه بندی صرف بپرهیزد.
البته نکته بسیار مهمی که در این میان نباید فراموش کرد این است که اساساً پیش کشیدن شخصیت، زندگی، آثار و تفکرات شخصیتی مانند سید احمد فردید، آن هم بعد از یک سکوت و وقفه ای ۲۶ ساله شاید نشان از این داشته باشد که مستند مذکور در تقابل دیالکتیکی با مستند «حیات شگفت انگیز فردید» در سال پایانی صده چهاردهم هجری شمسی به دنبال توجیه و از آن مهمتر احیای این تفکرات سید احمد فردید، آن هم در آستانه ورود ایران به سال ۱۴۰۰ و پانزدهم هجری شمسی است. به دیگر سخن، چه ما مخالف تفکرات سید احمد فردید باشیم و چه موافق آن، بی شک نمی توان منکر تاثیر زندگی، آثار (البته شفاهی)، اندیشه ها و نگاه وی در خصوص سیاست، فلسفه، دین، جامعه، رابطه حکومت با ملت بر شکل گیری وضعیت سیاسی، امنیتی و حتی سیاست خارجی ایران بعد از انقلاب بود. به هر حال فردید و امثال فردید سنگ بنای شرایطی را گذاشته اند که اکنون کشور در آن قرار دارد. ذیل این واقعیت، بازخوانی و تطهیر این تفکرات فردید در آستانه ورود ایران از قرن چهاردهم به قرن پانزدهم، خود گویای بسیار از ناگفته ها است.
حال پیرو این نکته سوال مهم اینجا است که چرا محسن کوقان در مقام کارگردان، مستند خود را با میزگردهای بعد از انقلاب فردید، به خصوص با موضوع نظریه «وَلایت / وِلایت» وی گرده زده است. البته جالب است که این مسئله، فصل مشترک مستند «تئوریسین خشونت» و با رقیب خود یعنی مستند «حیات شگفت انگیز فردید» به شمار می رود. در این رابطه شاید در نگاه اول ساخته کوقان نیز مانند «حیات شگفت انگیز فردید» و صد البته در نگاهی کاملا تقابلی، به دنبال توجیه تفاوت ولایت از منظر و نگاه فردید در زمان پهلوی با زمان ولایت فقیه باشد. اما حتی اگر این فرض را هم درست بدانیم، خود اثر (تئوریسین خشونت) به نحو غیر مستقیمی بر اپورتیونیست (فرصت طلب) بودن فردید صحه گذاشته است. بی شک فردیدی که قبل از انقلاب «فره ایزدی» را در محمدرضا پهلوی می بیند و بعد از انقلاب این «فره ایزدی» را به امام راحل تعمیم می دهد، به خودی خود نشان می دهد که با چه فردی روبه رو هستیم. اگر چه در نهایت هم خود فردید تمایز چندانی میان «وَلایت» با «وِلایت» قائل نیست، چرا که وی بر این باور بود که وَلایت باید باطن وِلایت باشد و بدون آن طاغوت به وجود خواهد آمد.
فارغ از نکات یاد شده این را هم باید گفت که مستند «تئوریسین خشونت» حتی برای مخاطب عام خود که عُلقه و تمایلی کم رنگ به زندگی و آرای سید احمد فردید دارد هم نتوانسته است حرف و سخن جدیدی عرضه کند. چرا که بی تردید نزدیک شدن به نگاه و نظرات فردید با خوانشی «آنتولوژیک» و در گامی عمیق تر، ذیل خوانشی «اپیستولوژیک» فقط می تواند فردید را به عنوان «جمع اضداد» معرفی کند. شاید اگر ادعای فردید پیرامون فرهنگ اتیمولوژیکی در مستند مورد کناکش قرار می گرفت با اثر عمیق تری روبه رو بودیم، اما آن زمان سید احمد فردید به کلی متفاوت از فردیدی می شد که کوقان سعی در نشان دادن آن با نگره انقلابی داشته است. چون آن گاه میزان تناقض گویی های فردید روشن تر می شد. از این حیث بی ربط نیست که یوسف علی میر شکاک در همین مستند و اتفاقا در مقام دفاع از فردید صراحتا عنوان می کند که سید احمد فردید جانور و حیوانی بود لایشعر، اما این حیوان لایشعر، فیلم و تظاهر سید احمد فردید بود. پس فردیدی که از گوستاو لوبون و هنری برکسون به ابن عربی، مارتین هایدگر و هنری کوربن می رسد و تلاش دارد هایدگر را با اسلام تفسیر و تبیین کند بیشتر به نارسیسیسم درونی گرفتار است تا اندیشندگی. لذا گفته میرشکاک هم تاییدی بر این واقعیت است. اما با تمامی این تفاسیر و علیرغم انتقادات موجود، سید احمد فردید بر حوزه فلسفه و سیاست ایران، به خصوص ایران بعد از انقلاب اثرات خود را حال با شدت و ضعف داشته است. لذا شاید بتوان فردید را نقد کرد، چنان که هر کسی را می توان و باید نقد کرد، اما این به معنای نفی فردید نیست، چنانی که هیچ کس را نمی توان نفی کرد و نادیده گرفت. کما این که بی شک انتقادات جدی هم به مانند سید احمد فردید به عبدالکریم سروش وارد است، اگر چه دکتر سروش سطح مباحث فکری را در کشور ارتقاء داد.
نظر شما :