امنیت به بهای گزاف آزادی
کرونا به تمدن غرب پایان می دهد؟
نویسنده: ادوارد اسلاوسکوات (یک آمریکایی در تبعید خودخوانده در روسیه)
دیپلماسی ایرانی: به نظر می رسد ستون های تمدن غرب مانند آخرین برف زمستان دارند آب می شوند و از بین می روند. چه اتفاقی دارد می افتد؟
رسانه های دولتی آلمان از قرنطینه خودخواسته در سراسر این کشور خبر می دهند و این در حالی است که تصدیق می کنند آلمانی ها همه پیش گیری های لازم را انجام داده و شرایط را برای جلوگیری از کمبود امتیازات اولیه زندگی مهیا کرده اند. اگرچه هنوز هم معدود اقدامات ناخوشایند گزارش شده اند؛ پلیس باواریا در اقدامی مسئولانه در چند حادثه جداگانه پنج جوان را در حال برگزاری جشن تولد در یک ساختمان در حال ساخت دستگیر کرده و گروهی سه نفره را نیز در حال نوشیدن در کنار آتش گرفته است. به این افراد «خطرناک برای جامعه آلمان» فعلا «اخطار» داده شده است.
در فرانسه حتی برای اینکه چهره خود را در معرض دید عموم قرار دهید، باید از یک وب سایت دولتی گواهی گرفته باشید. در صورتی که اسناد و مدارک لازم برای عبور و مرور را نداشته باشید، باید جریمه سنگینی بپردازید. حتی بی خانمان بودن هم کسی را از این فرمان مستثنی نمی کند!
اظهارات جوامع خانوادگی و دوستانه در ایالات متحده که بسیاری از آنها افراد جوان و سالم وحشت زده از مرگ قریب الوقوع هستند، نیز حاکی از آن است که خودداری از به پایان رساندن قرنطینه یا این محکومیت خودخوانده، ناجوانمردانه است.
ترس و توهین های بی فکر در سراسر دنیای غرب مشاهده می شود و بازگشت از این وضعیت ساده نخواهد بود. خودکشی فرهنگی، سیاسی، معنوی و اقتصادی همه جانبه ای در حال وقوع است. شاید حتی یک جنگ کوچک سرگرم کننده باشد. (در این میان می توان هلند را یک استثنای قابل توجه در سراسر غرب دانست، اما سوال این است که شما ترجیح می دهید در ماساچوست که به دنیای بی قانونی تبدیل شده زندگی کنید یا در هلند؟ آنها دو روی یک سکه هستند.)
قصد ندارم شما را با واقعیت های تثبیت شده بیماری «همه گیر» کووید-19 (ویروس کرونا) خسته کنم: طبق بهترین شواهد موجود، 99درصد از موارد ابتلای به بیماری جزئی هستند و نیازی به درمان جدی پزشکی ندارند. بسیاری از موارد مرگ و میر ناشی از ویروس کرونا در افراد مسنی گزارش شده که پیشتر از مشکلات دیگر سلامتی رنج می برده اند و در مواردی هم مرگ حتی ناشی از ویروس نبوده است. حتی «بی بی سی» هم به طور ضمنی اذعان داشت که بسیاری از قربانیان کرونا افراد مسن ناتوانی بودند که به هر حال، عمرشان به دنیا نبود.
از این رو، نمی توان خوش خیم بودن نسبی بیماری و شباهت آن با بیماری هایی که تقریبا هر سال شایع می شوند را صرفا به دلیل تلفات بالا نادیده گرفت. سالانه دست کم 1.2 میلیون کودک در اثر اسهال جان خود را از دست می دهند! البته بیشتر آنها رنگین پوست و فقیر هستند! اما ظاهرا هیچ نیازی به هیچ نوع تحلیل مبتنی بر دلیل و منطق نیست؛ آن کشتی مدت ها پیش ساحل را ترک کرده است.
ناظران کوته فکر شاید اینطور نتیجه بگیرند که تمدن غرب به دلیل عصر دلسوزی بی مورد برای خود و خودقربانی پنداری جمی به زانو درآمده و اکنون با یک فرد مسن 80 ساله ایتالیایی یا یک بیمار دیابتی آمریکایی همزادپنداری می کند. حتی اگر اندکی حقیقت در این استدلال نهفته باشد، باز هم جلب ترحم بیش از اندازه است.
حقیقت تاسف آور این است که تمدن غربی در کلی ترین و سخاوتمندانه ترین معنای آن، پیش از آنکه ویروس کرونا از راه برسد، در وضعیت بحرانی بود. اروپایی ها و نوادگان مستاصل آمریکایی آنها امید خود را کاملا از دست داده و درمانده شده اند. اگر همه 320 میلیون نفر جمعیت آمریکا را مانند لیمو فشار دهید، بعید است بتوانید یک لیوان اطمینان و نشاط به دست آورید. قرن ها پیروزی های هنری و علمی تقریبا به طور کامل در نتیجه رکود و بی تفاوتی ناشی از بوروکراسی مدرن اروپا از بین رفته است. ورشکستگی در همه سطوح قابل مشاهده است.
پیش بینی اتفاقات آینده ساده است؛ کافی است بدترین سناریوی ممکن را تصور و آن را ده برابر بدتر کنید. باز هم می توان گفت چنین چشم اندازی در برابر اتفاقات احتمالی خوش بینانه است. برخی ممکن است با این مقاله موافق باشند، اما آن را اغراقی غیرمسئولانه بدانند. این بحث را اینطور تمام می کنم. سر کِنِت کلارک که در سریال تلویزیونی خود به نام «تمدن» به این مساله پرداخته بود که چطور جوامع به ظاهر غیر قابل تخریب، به ویرانی کشیده و از روی زمین محو می شوند: «تمدن هر اندازه هم که پیچیده و مستحکم به نظر برسد، در حقیقت بسیار شکننده است. می توان آن را نابود کرد. دشمنان آن چه هستند؟ اول از همه، ترس. ترس از جنگ، ترس از تهاجم، ترس از طاعون. و ترس از ماوراء الطبیعه به این معنی که شما چیزی را زیر سوال نمی برید یا چیزی را تغییر نمی دهید. دنیای پیشین سرشار از آیین های بی معنی و ادیان پر رمز و راز بود که اعتماد به نفس را از بین می بردند. و دشمن بعدی هم ملالت است. احساس ناامیدی که می تواند بر افرادی با درجه بالایی از رونق مادی چیره شود. اما بیش از هر عامل دیگری، این عدم اطمینان است که می تواند تمدن را به نابودی بکشاند.»
منبع: آنتی-امپایر / تحریریه دیپلماسی ایرانی 34
نظر شما :