یک مسیر اشتباه برای تقابل با تهران
ایران قویتر از آن است که ترامپ فکر میکند
نویسنده: ولی نصر
دیپلماسی ایرانی: کشورهای عربی خاورمیانه بسیار ضعیفتر و پراکندهتر از آنی هستند که بتوانند از راهبرد دولت دونالد ترامپ برای محدود کردن بلندپروازیهای ایران پشتیبانی کنند. محدود کردن ایران همانند گذشته امکانپذیر نیست. ترامپ با خاورمیانهای روبه روست که با خاورمیانهای که اسلافش با آن سروکار داشتند، کاملا متفاوت است. برای چندین دهه، محدود کردن ایران انقلابی جواب میداد و با این کار میشد از مشکلآفرینی این کشور پیشگیری کرد، چرا که ایالات متحده میتوانست بر مجموعهای از دیکتاتوریهای قدرتمند عربی تکیه کند. اما با اشغال عراق توسط آمریکا و سرنگونی صدام حسین، این اهرم از بین رفت.
امروزه آمریکا هنوز نتوانسته با عراق نوین به ائتلافی پایدار برسد؛ زخمهای مصر از بهار عربی هنوز التیام نیافته؛ و سوریه، سومین غول عربی، فقط اسم یک کشور را یدک میکشد. به همین دلیل ترامپ برای حفظ نظم پیشین به عربستان سعودی و امیرنشینهایی در خلیج فارس روی آورد که آسیب کمتری دیده بودند، اما این پادشاهیها هم نیازمند ایجاد پیوند با کشورهای عربی بزرگتری هستند که اکنون در اغتشاش بهسر میبرند. بدون چنین پیوندی، این پادشاهیها قدرت نظامی لازم برای کمک به آمریکا در راستای حفظ تنش چند دههایاش با ایران را ندارند، چه رسد به پس راندن و محدود کردن نفوذ منطقهای تهران.
همچنین پادشاهیهای خلیج فارس که آمریکا آنها را خط مقدم راهبرد محدودسازی خود میبیند در برابر ایران متحد نیستند. کارزار سعودی – اماراتی علیه قطر بین امیرنشین های خلیجفارس و سنیهای منطقه شکاف ایجاد کرده و امید آمریکا برای اتحاد آنها در برابر ایران شیعه را بر باد داده است. از شورای همکاری خلیج (فارس) – خاکریز منطقهای تحت حمایت آمریکا در برابر ایران – اکنون فقط نامی باقی مانده است. محاصره قطر باعث شد عمان و کویت به جای ایران، عربستان سعودی را تهدیدی فوری ببینند. ایران برای قطر، عمان و کویت موازنه مورد نیاز برای پشیبانی از آنها در برابر قدرتنماییهای عربستان سعودی است.
عربستان، قطر، عمان، کویت و امارات میتوانند پایگاههای نظامی در اختیار آمریکا قرار بدهند اما همانطور که حمله به تاسیسات نفتی سعودی نشان داد، این پادشاهیها به تنهایی حریفی برای ایران نیستند. همچنین، این رژیمهای سلطنتی عربی که نگران تحمیل هزینه جنگ بر اقتصادهایشان هستند، اقدامات محافظتی و احتیاطی را آغاز کردهاند. امارات کانالهای ارتباطی با ایران را برای کاهش تنشها گشوده است. حتی گفته میشود ژنرال قاسم سلیمانی روز ترور برای دادن پاسخ به پیامی از عربستان به عراق سفر کرده بود. پادشاهیهای عربی از فشار آمریکا بر ایران حمایت خواهند کرد اما در پی کاهش تنشهایشان با تهران نیز خواهند بود، چیزی که رویای آمریکاییها برای محدود کردن ایران را نقش بر آب میکند.
ایران هم چالشی نیست که استراتژیستهای آمریکایی در اوج موفقیت راهبرد محدودسازی با آن دست و پنجه نرم میکردند. استقبال ایرانیها از برجام به عنوان شروعی برای پایان نظم پیشین و همچنین اعتراضهای خیابانی گسترده برای ایجاد دگرش چه بسا واشنگتن را متقاعد کرده که جمهوری اسلامی سست شده و فشار بیشتر میتواند آن را سرنگون کند. اما ایران به اندازه ارزیابیهای واشنگتن ضعیف نشده و کشتن ژنرال سلیمانی فقط حاکمان ایران را تقویت کرده است. مشاهده دریای مردمی شرکت کننده در خاکسپاری ژنرال سلیمانی به آنها اعتماد به نفس رویارویی با ایالات متحده را داده است. ترامپ به خوبی درک نکرده که جایگاه ایران در منطقه امروزه قویتر از زمانی است که ایالات متحده راهبرد محدود کردن تهدید جمهوری اسلامی را شروع کرد. ایران برای مقابله با فشار آمریکا به روابط فرهنگی عمیقش با مسلمانان شیعه و شبکهای از شبهنظامیان و نیابتیها در منطقه متکی است.
خروج از برجام نیز گام دیگری بود که ترامپ در مسیر از بین بردن برتری آمریکا در محدود کردن بلندپروازیهای ایران برداشت. اکنون تهران علاوه بر بازگشت به برنامه هستهای خود در زمینه موشکهای بالیستیک، پهپادها و قابلیتهای سایبری نیز سرمایهگذاری سنگینی انجام داده است.
گرچه اعتراضهای ضدایرانی در عراق و لبنان، شکافهای راهبرد منطقهای ایران را نمایان کرد، اما ترور ژنرال سلیمانی به ایران در بازیابی نفوذش در عراق کمک کرد و خشم عمومی را از توانافکنیهای ایران به رفتار منطقهای آمریکا چرخش داد. تصمیم آمریکا برای ترور ژنرال سلیمانی گشایشی برای ایران بود به ویژه که تصویب خروج نیروهای آمریکایی از عراق را در پارلمان این کشور به همراه داشت.
اکنون آمریکا برای ایران تهدیدی بزرگتر از هر هرجومرج منطقهای است. حتی شبح کنترل داعش و طالبان بر بخشهای بزرگی از خاورمیانه و جنوب آسیا در مقایسه با تهدید آمریکا هراس کمتری برای تهران دارد. بنابراین اگر آمریکا در منطقه باقی بماند باید با بیثباتی، جنگهای نیابتی، تروریسم، موج پناهندگان و بحرانهای سیاسی در بخشهای وسیعی از منطقه – از افغانستان تا شامات – مقابله کند.
ایالات متحده اکنون برای محدود کردن ایران باید قدرت و ثبات را به جهان عرب بازگرداند. باراک اوباما به درستی درک کرده بود که کاهش تنشها با ایران بهتر و خردمندانهتر از تلاش برای جنگ با آن در یک جهان عربی درهمشکسته است. اگر تنشها از کنترل خارج شوند، جنگ بیپایان دیگری این بار با کشوری در خواهد گرفت که جمعیتی 80 میلیونی، خشمگین و متحد دارد. ترامپ برای رسیدن به راهبردی بادوام باید به فراتر از "تقابل و محدودسازی" بنگرد، در غیر اینصورت آمریکا را در باتلاقی تازه در خاورمیانه گرفتار خواهد کرد.
منبع: نیویورک تایمز / تحریریه دیپلماسی ایرانی
نظر شما :