سفرروحانی به ژاپن و یا تحرکات دیپلماتیک عمانی ها هیچ گونه تحول میانجیگرایانه ای در روابط ایران و آمریکا ایجاد نمی کند
بُرد دیپلماتیک واشنگتن و باخت تهران در تبادل زندانیان دو کشور
گفت وگو از عبدالرحمن فتح الهی، عضو تحریریه دیپلماسی ایرانی
دیپلماسی ایرانی – با انجام تبادل زندانیان میان ایران و آمریکا و مواضعی که مقامات کاخ سفید در خصوص آمادگی واشنگتن برای پیگیری این دست اقدامات مطرح کرده اند، اکنون این شائبه مطرح شده که آزادی ژائو وانگ، محقق آمریکایی و مسعود سلیمانی، دانشمند ایرانی حکایت از توانایی ایالات متحده و ایران برای دستیابی به توافقات بعدی و حتی در پرونده های مهمتر دارد. خصوصا که به موازات این تحولات شاهد سفر یوسف بن علوی، وزیر امور خارجه عمان به ایران بودیم که این کشور هم به عنوان یکی از میانجیگران جدی در تنش تهران - ریاض و تهران - واشنگتن مطرح است و تا کنون هم توانسته برخی اقدامات را سامان دهد. در کنار آن حسن روحانی، رئیس جمهوری کشورمان هم طی روزهای آتی سفری به ژاپن خواهد داشت. افزون بر اینها از سوی مقامات دیپلماتیک ایران نیز مواضعی دال بر آمادگی تهران در خصوص پیگیری جدی تر مبادله زندانیان با آمریکا نیز مطرح شده است. دیپلماسی ایرانی برای بررسی این مسائل، گفت و گویی را با محمدصادق کوشکی، کارشناس و تحلیلگر مسائل بین الملل ترتیب داده است که در ادامه از نظر می گذرانید:
اخیرا ایران و آمریکا طی پروسه ای اقدام به تبادل زندانیان میان یکدیگر کردند که طی آن تهران در ازای آزادی مسعود سلیمانی، دانشمند خود از زندان آمریکا ژائو وانگ، محقق آمریکایی و شهروند آمریکایی که به جرم جاسوسی از سال ۲۰۱۶ در زندان به سر می برد را آزاد کردند. این تبادل زندانی در بحبوحه جنگ اقتصادی ایالات متحده ضد ایران بازتاب گستردهای در رسانهها داشت. در این میان بسیاری این تحلیل را ارائه کردند که آزادی محقق آمریکایی و دانشمند ایرانی حکایت از توانایی ایالات متحده و ایران برای دستیابی به توافقات بعدی و حتی در پرونده های مهمتر است؛ ارزیابی شما در این رابطه چیست؟ آیا این تبادل زندانیان می تواند یک پالس مثبت از سوی تهران و واشنگتن به یکدیگر تلقی شود؟
مسئله آزادی آقای مسعود سلیمانی، مسئله ای است که در چارچوب حقوقی و انسانی جای دارد، نه مقوله سیاسی و دیپلماتیک، چرا که ایشان به عنوان یک دانشمند ایرانی به صورت رسمی از طرف دانشگاه های ایالات متحده آمریکا دعوت به همکاری شد، اما دولت این کشور بر خلاف تمام قواعد حقوقی ایشان را به بهانه های واهی و اتهامات بی اساس بازداشت و زندانی کرد. لذا دولت جمهوری اسلامی ایران باید تمام تلاش خود را به کار می برد که این دانشمند ایرانی آزاد شود. از نظر منطق سیاسی و حقوقی، ایالات متحده آمریکا حق بازداشت و زندانی کردن آقای سلیمانی را نداشت، در آن سو ایران هم باید با ابزارهای فشار خود این دانشمند را آزاد می کرد، اما متاسفانه چون ابزارهای موجود موجب آزادی ایشان نشد، تهران ناگزیر به مبادله زندانیان شد. پس نمیتوان این مسئله را به عنوان یک پالس بین ایران و ایالات متحده آمریکا در خصوص مسائل دیگر مانند آمادگی سیاسی برای پرونده هایی نظیر برجام مطرح کرد. چرا که تبادل زندانیان امری عادی است. حتی حزب الله لبنان که موجودیت رژیم غاصب صهیونیستی را نپذیرفته است در مقاطعی حاضر به تبادل زندانیان با این رژیم شد. پس می بینید که اقدام تهران در خصوص تبادل زندانیان فقط و فقط تلاشی انسان دوستانه و حقوق بشری برای آزادی آقای سلیمانی بوده است، نه چیز دیگر. از این رو نمی توان از دل این مسائل تحلیل های مانند چراغ سبز ایران برای مذاکره یا تعابیری از این دست را از پروسه تبادل زندانیان استخراج کرد. مسئله صرفا یک مسئله حقوقی و انسانی است. لذا نه تنها جان آقای سلیمانی، بلکه جان و مال تکتک اتباع ایرانی در سراسر دنیا برای ما ارزشمند است و دولت وظیفه دارد برای حفاظت از آنها تمام تلاش خود را به کار گیرد. در این راستا حتی اگر به قیمت مبادله یک جاسوس آمریکایی هم که شده، دولت ایران باید تمام تلاش خود را برای حفاظت از اتباع خود در دیگر کشورها به خصوص ایالات متحده آمریکا به کار گیرد.
پیرو گفته های شما اگرچه تبادل زندانیان دو کشور در حوزه مسائل حقوق بشری و انسان دوستانه جای دارد، اما برخی معتقدند که در این میان برای انجام این تبادل به هر حال سطحی از توافق بین تهران و واشنگتن شکل گرفته است که می تواند سنگ بنای دیگر توافقات باشد. شما مخالف این نگاه هستید؟
قطعا من مخالف این نگاه هستم. چون هیچ گونه توافقی برای این تبادل صورت نگرفته است. من به صراحت عنوان میکنم که ذیل پروسه تبادل زندانیان میان ایران و ایالات متحده آمریکا، این واشنگتن بود که یک برد را برای خود رقم زد، چراکه ما ناچار شدیم یک جاسوس را که از سوی مراکز امنیتی دستگیر و در محاکم قضایی جرم آن محرز شده و در حال سپری کردن مدت محکومیت خود بوده است را با یک دانشمند ایرانی که به صورت رسمی از سوی دانشگاه ها و مراکز علمی ایالات متحده آمریکا دعوت به همکاری شد و واشنگتن به بهانههای واهی و بی اساس ایشان را دستگیر و زندانی کرده بود، مبادله کنیم. پس می بینید که آمریکا عملا برای نجات جاسوس خود گروکشی و باج خواهی کرد. ما یک جاسوی را در قبال آزادی دانشمند خود آزاد کردیم. البته ما باید برای نجات جان آقای سلیمانی این کار را انجام می دادیم، اما به هر حال این تبادل رسما باج خواهی و گروکشی آمریکایی ها برای نجات جاسوس خود بود.
آیا پیروزی و برد دیپلماتیک ایالات متحده آمریکا در سایه این تبادل زندانیان لزوما به معنای شکست ایران تلقی می شود؟
متاسفانه باید در پاسخ به سوال شما گفت که بله، پیروزی دیپلماتیک آمریکا برای نجات جاسوس خود در آن سو به یک شکست و باخت برای ایران انجامید. چراکه ما در سایه این تبادل زندانیان یک مجرم و جاسوس از آمریکاییها تحویل نگرفتیم، بلکه یک دانشمند را که هیچ گونه جرمی در آمریکا مرتکب نشد را آزاد کردیم و در قبال آن یک جاسوس را تحویل دادیم یعنی چیزی که ایران مبادله کرد با چیزی که ایالات متحده آمریکا در ازای آن داد قابل قیاس نیست. ما یک جاسوس و مجرم را در برابر آزادی دانشمند خود به آمریکا تحویل دادیم. البته باز هم تأکید میکنم ما ناچار شدیم در این میان برای حفاظت از جان آقای سلیمانی این شکست را بپذیریم.
پس اگر این نگاه شما را درست بدانیم و در سایه این تبادل زندانیان یک پیروزی برای ایالات متحده آمریکا رقم خورده باشد، می توان مواضع مایک پمپئو، وزیر امور خارجه، دونالد ترامپ، رئیس جمهوری ایالات متحده آمریکا و برایان هوک، رئیس میز ایران را در خصوص آمادگی برای واشنگتن برای انجام تبادلات بیشتر توجیه کرد، اما اگر تکرار این دست تبادلات یک شکست برای ایران تلقی می شود، چرا آقای ظریف نیز پیرو همین گفته های مقامات آمریکایی از آمادگی تهران برای آزادی و تبادل دیگر زندانیان سخن گفته است؟ آیا این مسئله به معنای تکرار دوباره شکست برای ایران نیست؟
همانگونه که قبلاً هم اشاره کردم که دولت و دستگاه دیپلماسی جمهوری اسلامی ایران موظف است برای حفاظت از جان و مال اتباع خود در همه کشورهای جهان، به خصوص در کشورهایی نظیر امریکا که دولت و مراکز امنیتی آن از اتباع ایرانی به عنوان ابزار فشار بر جمهوری اسلامی ایران استفاده می کند، همه تلاش و نیروی خود را به کار گیرد. بنابراین اگرچه در پروسه تبادل آقای سلیمانی با آقای ژائو وانگ یک شکست برای ایران رقم خورد، اما این شکست اجتناب ناپذیر بود. به هر حال ما برای حفاظت و نجات آقای سلیمانی باید این شکست را میپذیرفتیم.
منطقی آن است که ما در قبال آزادی جاسوسان آمریکایی در بند ایران در آن سوی یک جاسوس و یا مجرم را تحویل بگیریم تا یک معامله و معاوضه پایاپای و مساوی بین ایران و آمریکا صورت گیرد. در این چارچوب همان گونه که پیروزی برای آمریکا رقم می خورد، شاهد برد ایران هم هستیم. اما چون در آن سو تمام اتباع ایران به عنوان ابزار فشار آمریکایی ها مورد استفاده قرار می گیرد و این اتباع هیچ جرمی مرتکب نشده اند ما به ناچار فقط برای حفاظت از آنها و در قالب و نگاه انسان دوستانه و حقوق بشری ناچار هستیم این دست اقدامات را تکرار کنیم. پس مواضع آقای ظریف در خصوص آمادگی تهران برای آزادی و تبادل دیگر زندانیان اگر چه به معنای تکرار دوباره شکست برای ایران است ، اما این شکست در این شرایط اجتناب ناپذیر جلوه می کند.
در سایه این نکات شرایط را از منظر ایران چگونه ارزیابی می کنید. چراکه با توجه به برخی تحولات داخلی در چند هفته اخیر و همچنین شرایط اجتماعی و سیاسی در آستانه انتخابات مجلس شورای اسلامی بسیاری بر این باورند که تهران سعی کرده است یک پالس را به جامعه جهانی مخابره کند؟ آیا در شرایطی که مذاکره با ایالات متحده آمریکا یک تابوی سیاسی است، انجام این تبادل میتواند یک پوست اندازی سیاسی و دیپلماتیک تلقی شود؟ اگر چنین نیست چرا این تبادل صورت گرفت؟
من هیچ ارتباطی بین مسائل سیاسی داخلی با تلاش های دیپلماتیک برای آزادی اتباع خود در دیگر کشورها نمی بینم. ما هر زمان که بتوانیم برای نجات جان و مال اتباع خود در همه کشورهای جهان تلاش خواهیم کرد و این ارتباطی به مسائل سیاسی داخلی ندارد. شما اگر از ۸۰ میلیون نفر ایرانی بپرسید که آیا با پیگیری تلاش هایی که منجر به آزادی اتباعمان در دیگر کشورها خواهد شد، موافق هستید، یقین بدانید این ۸۰ میلیون یک پاسخ "بله" قاطع را خواهند گفت؛ این مسئله یک مسئله ملی و بدیهی حقوق بشری و انسان دوستانه است. این وظیفه دولت و دستگاه دیپلماسی است. پس این مسئله قابل گره زدن به تحولاتی مانند اغتشاشات اخیر و یا انتخابات پیش رو ندارد. ببینید کسانی که این دو مقوله را به هم گره می زنند هیچ نگاه انسانی به آزادی زندانیان و اتباع دربند ما در آمریکا ندارند و صرفاً به قضیه نگاه سیاسی و دیپلماتیک دارند.
به موازات این تحولات شاهد سفر یوسف بن علوی، وزیر امور خارجه عمان به ایران بودیم که این کشور هم به عنوان یکی از میانجیگران جدی در تنش تهران - ریاض و تهران - واشنگتن مطرح است و تا کنون هم توانسته برخی اقدامات را سامان دهد. در کنار آن آقای روحانی هم طی روزهای آتی سفری به ژاپن خواهد داشت. آیا همزمانی این تبادل و این تحرکات دیپلماتیک در این شرایط معنای خاصی را می دهد؟ آیا انجام تبادل زندانیان بین ایران و ایالات متحده آمریکا می تواند این فرصت را برای کشورهایی مانند عمان، سوئیس، ژاپن و فرانسه ایجاد کند که با پیگیری همین رویه، بستر و فضای لازم برای گفت وگو و مذاکره میان تهران و واشنگتن را فراهم کنند یا این کشورها نیز به عنوان میانجیگر و سرپل ارتباطی به اقتضائات بحران در روابط ایران و ایالات متحده آمریکا واقفند؟
ببینید مسئله و چالش ما با ایالات متحده آمریکا، مذاکره و گفت وگو نیست، بلکه مهمترین چالش عدم وجود ضمانت اجرایی برای واشنگتن است و گرنه انجام مذاکرات هیچ گونه ارزشی برای ما ندارد. ما در برجام مذاکرات جدی، فشرده و طولانی مدتی با ایالات متحده آمریکا داشتیم که به توافقاتی هم منجر شد، اما در همان برجام ضمانت اجرایی برای آمریکایی ها نداشتیم و در نهایت هم هیچ کدام از آن تعهدات آمریکایی ها اجرایی نشد و فقط وقت و انرژی ملت ایران در سایه برجام به هدر رفت که یک برد یک طرفه دیگر برای آمریکاییها رقم زد. چون کاخ سفید توانست در سایه برجام به اهداف خود در خصوص توقف فعالیت های صلح آمیز هستهای ایران دست پیدا کند، اما در آن سو ایران نتوانست به اهداف و منافع خود در حوزه اقتصادی و تجاری برسد. اکنون مشکل ما این نیست که با ایالات متحده آمریکا مذاکره و گفتوگو داشته باشیم و یا این که کشورهایی مانند عمان، سوئیس، ژاپن و فرانسه بخواهند این بستر مذاکره را برای ما فراهم کنند. مشکل ما این است که آمریکا فقط میخواهد از ایران امتیاز بگیرد، اما خود را موظف به دادن هیچ گونه امتیازی نمی داند. بدیهی است هرگونه مذاکرهای که در نهایت ضمانت اجرایی برای آمریکا نداشته باشد، هیچ گونه سود و منفعتی برای ما نخواهد داشت. اگر ما ضمانت اجرایی داشتیم یقیناً در برجام صورت می گرفت. مشکل اینجاست که دولت ایالات متحده آمریکا اساساً در مذاکرهای که خود را موظف به دادن امتیازی به ایران بکند، شرکت نمیکند. پس چه ضمانتی وجود دارد که اگر مذاکره و توافقی صورت بگیرد دوباره چالش برجام برای ایران شکل نگیرد. لذا تا زمانی که ایالات متحده آمریکا خود را در موضع برتر می داند، نمی توان از این کشور در سایه مذاکره امتیاز گرفت. اگر میبینید که در پروسه تبادل زندانیان آمریکا مجبور شد که دانشمند ایرانی ما را آزاد کند، چون ما در این سوی ماجرا یک جاسوس و مجرم آمریکایی را در اختیار داشتیم که آمریکا خود را به آب و آتش زد تا این جاسوس و مجرم خود را آزاد کند. اگر چه کاخ سفید برای رسیدن به این مهم دست به گروکشی و باجخواهی زد، اما به هر حال مجبور شد در ازای چیزی که میخواهد بگیرد، چیزی بدهد. پس تا زمانی که آمریکا خود را در موضع برتر می داند، حاضر به گفت وگو و مذاکره ای که از دل آن امتیاز به ایران بدهد، نخواهند بود. لذا سفر آقای روحانی به ژاپن و یا تحرکات دیپلماتیک عمانی ها و دیگر کشورهای جهان اگرچه میتواند برای مناسبات دو جانبه بین ایران و عمان و یا تهران و توکیو مثبت و سازنده باشد، اما فی نفسه هیچ گونه ارزشی در قالب پیگیری میانجیگرایانه در روابط ایران و آمریکا را نخواهد داشت.
نظر شما :