بیرون کردن حشدالشعبی از غرب عراق فاز دوم برنامه آمریکا

تحرکات کاخ سفید در عراق چه ارتباطی با نفوذ ایران در خاورمیانه دارد؟!

۰۷ آذر ۱۳۹۸ | ۱۵:۰۲ کد : ۱۹۸۷۷۹۸ خاورمیانه انتخاب سردبیر
محمد صالح صدقیان در گفت وگو با دیپلماسی ایرانی پیرامون هدف یا اهداف سفر مقامات کاخ سفید به عراق بر این نکته تاکید کرد که قطعاً نمی توان سفر مقامات کاخ سفید را به کشور عراق منفک از تحولات چند هفته اخیر در این کشور و لبنان مورد ارزیابی قرار داد. پیرو این نکته یقیناً ایالات متحده آمریکا در فازه دوم طرح خود نقش کلیدی و مهمی در احیاء و انتقال داعش به غرب عراق دارد.
تحرکات کاخ سفید در عراق چه ارتباطی با نفوذ ایران در خاورمیانه دارد؟!

گفت و گو از عبدالرحمن فتح الهی، عضو تحریریه دیپلماسی ایرانی 

دیپلماسی ایرانی – با سفر معاون اول، دونالد ترامپ به عراق در ابتدای هفته جاری و حضور مارک میلی، رئیس جدید ستاد ارتش ایالات متحده در این کشور، آن هم به فاصله سه روز بعد از سفر مایک پنس و همزمانی این تحرکات دیپلماتک امریکایی ها با تحولات و اعتراضات عراق، به خصوص نجف اشرف و تعرض به کنسولگری ایران در این شهر این سوال را در ذهن متبادر می کند که هدف یا اهداف این تحرکات با پوسته دیپلماتیک مقامات واشنگتن به عراق چیست؟ آیا ارتباطی میان حوادث چند هفته و روزهای گذشته با این تحرکات کاخ سفید وجود دارد؟ دیپلماسی ایرانی برای پاسخ به این سوالات، گفت و گویی را با محمد صالح صدقیان، رئیس مرکز عربی مطالعات ایران و کارشناس مسائل خاورمیانه ترتیب داده است که در ادامه از نظر می گذرانید: 

در چند هفته اخیر شاهد تحرکات دیپلماتیک و سفر برخی از مقامات کاخ سفید به کشور عراق هستیم؛ از سفر شنبه جاری (23 نوامبر/ 2 آذر ماه) مایک پنس، معاون اول دونالد ترامپ گرفته تا حضور مارک میلی، رئیس جدید ستاد مشترک ارتش آمریکا . از نگاه شما هدف یا اهداف سفر اخیر مقامات واشنگتن به عراق چیست؟

چنان که شما به درستی اشاره کردید و من هم در مصاحبه پیشین با دیپلماسی ایرانی به طور مفصل به نقش و نفوذ آمریکا در تحولات اخیر در عراق پرداختم، قطعاً نمی توان سفر مقامات کاخ سفید را به کشور عراق منفک از تحولات چند هفته اخیر در این کشور و لبنان مورد ارزیابی قرار داد. در این خصوص من معتقدم که ضمن اینکه ریشه تمام این اعتراضات اخیر مردم عراق و حتی در ادامه لبنان به فساد سیستماتیک و ناکارآمدی دولتی در حل مشکلات و چالش های مردم در این دو کشور باز می گردد، اما باید عنوان کرد که تداوم و تشدید اعتراضات در چارچوب یک برنامه ریزی بزرگ در منطقه غرب آسیا با محوریت ایالات متحده آمریکا، عربستان سعودی و رژیم صهیونیستی در حال انجام است. از این رو تمامی این تحرکات آمریکایی ها در عراق باید در این راستا مورد ارزیابی قرار گیرد. 

با این تفاسیر سوال مهم تر به این مسئله بازمی‌گردد که اساساً نگاه ایالات متحده آمریکا به اعتراضات اخیر مردم عراق چیست؟ آیا واشنگتن خواستار ثبات در عراق است؟

به سوال بسیار مهمی اشاره کردید. در این راستا من معتقدم که نقش ایالات متحده آمریکا در اعتراضات عراق نقش بسیار مشکوک و در عین حال بحث انگیزی است. لذا باید با دقت و با نگاه عمیق نقش کاخ سفید و سفارت ایالات متحده آمریکا در اعتراضات مردمی عراق مورد ارزیابی و کنکاش قرار گیرد. در راستای این نکته هم اکنون اخبار و تحلیل هایی دال بر احیای مجدد داعش در مناطق اهل سنت و غرب عراق مطرح است. به عبارت دیگر برنامه هایی برای انتقال و جابه جایی داعش از سوریه به عراق در دستور کار ایالات متحده آمریکا قرار دارد. از این رو احتمالاً تلاش هایی برای شعله ور کردن آتش جنگ در مناطقی مانند موصل از سوی کاخ سفید، ریاض و تل آویو مطرح است. مضافا بر اینکه اکنون تحرکات جدیدی برای تحت الشعاع قرار گرفتن نقش و نفوذ حشدالشعبی و برخی نیروهای همسو در مناطق غربی و استان های اهل سنت عراق مطرح است؛ آن هم در شرایطی که استان های شیعه نشین عراق دچار معضل اعتراضات مردمی است، لذا حشد الشعبی به واسطه این که در حال مدیریت و کنترل اعتراضات است، آن نیرو و توان سابق را برای درگیری ندارد. چون تمرکز روری ایجاد ثبات در مناطق شیعه نشین عراق است و این بهترین فرصت برای انتقال و احیای داعش در غرب عراق است. پیرو این نکته یقیناً ایالات متحده آمریکا نقش کلیدی و مهمی در احیاء و انتقال داعش به غرب عراق دارد؛ نه تنها من، بلکه بسیاری از کارشناسان و صاحب نظران مسائل عراق نگرانی بسیار پررنگ از آینده این کشور و نقش ایالات متحده آمریکا در روزها، هفته‌ها و ماه‌های آتی تحولات عراق دارند. 
در این راستا من معتقدم با شروع اعتراضات ماه اکتبر در عراق، آمریکایی ها سعی کردند که آتش تفرقه و تشدید اعتراضات را در مناطق شیعه نشین تشدید کنند. لذا در جریان اعتراضات، بازار هدف کاخ سفید استان‌های شیعه‌نشین بود، اما اکنون واشنگتن در فاز جدید برنامه‌های خود تمرکز بیشتری را روی نیروهای همسو با ایران به خصوص حشدالشعبی گذاشته است. بنابراین باید گفت که مرحله دوم این برنامه‌ها و اهداف ایالات متحده آمریکا در عراق تضعیف، نابودی و بیرون کردن نیروهایی مانند حشدالشعبی از مناطق اهل سنت در غرب عراق از موصل تا تکریت، سامراء، فلوجه، الرمادی و نظایر آن است. اگر ایالات متحده آمریکا موفق به این مهم (تضعیف نابودی و اخراج حشدالشعبی از مناطق اهل سنت در غرب عراق) شود، یقیناً باید این مناطق از عراق را دوباره تحت اشغال داعش ببینیم، اگر این مناطق در دست داعش قرار نگیرد مطمئناً تحت نفوذ و سیطره بازماندگان رژیم سابق بعث عراق خواهد قرار خواهد گرفت؛ اگر غرب عراق حتی دست بعثیون هم نیفتد، دست یک گروه جدیدی، حال به هر نام و عنوان تازه ای قرار خواهد گرفت. کما اینکه ما شاهد بودیم القاعده به داعش، جبهه النصره و هزاران نام دیگر تغییر پیدا کرد و در کشورهای دیگر حضور یافت. لذا احتمال اینکه گروه تازه دیگری مانند این گروه‌ها در غرب عراق سر بر آورد و دوباره این مناطق را تحت اشغال قرار دهد وجود دارد. البته باید انتظار داشت که اسم جدید از دل داعش و نظایر آن در غرب عراق شکل گیرد تا این گونه قواعد بازی در عراق پیرو اهداف و منافع ایالات متحده آمریکا تغییر پیدا کند.

پیرو نکات مهم شما در خصوص تضعیف و بیرون راندن نیروهای حشدالشعبی عراقی از مناطق اهل سنت در غرب این کشور به نظر می رسد که سفر اخیر مقامات آمریکایی به عراق در بُعد دیگر با هدف کم رنگ کردن نفوذ جمهوری اسلامی ایران در این کشور صورت گرفته باشد. اگر چه طبق اخبار این مهم با دست رد تمام جریان های سیاسی در این کشور، حتی اقلیم کردستان عراق در جریان سفر مایک پنس، معاون اول دونالد ترامپ به اردبیل رو به رو شد، آما آیا این تلاش ها نیز بخشی از همان مرحله دوم طرح ایالات متحده آمریکاست که شما به آن اشاره کردید؟

قطعاً چنین است. چون یقیناً یکی از نقاط حساس و نگرانی های جدی آمریکا در عراق، ارتباط و نفوذ جمهوری اسلامی ایران در این کشور و همراهی و همسویی برخی نیروها مانند حشدالشعبی با تهران است. لذا کاخ سفید از هر طریقی به دنبال قطع کردن نفوذ ایران در غرب آسیا به خصوص عراق و لبنان است. در این راستا زمانی که دونالد ترامپ سال گذشته میلادی از برجام خارج شد و در ادامه ما در اوایل سال ۲۰۱۹ میلادی شاهد سفر جان بولتون، مشاور سابق امنیت ملی کاخ سفید به عراق و لبنان بودیم که در آن سفر بولتون به صراحت عنوان کرد که ما خواهان قطع نفوذ ایران در کشورهای خاورمیانه به خصوص عراق هستیم، باید این انتظار را می‌داشتیم که طرح ها و تلاش هایی برای تحت الشعاع قرار گرفتن نفوذ جمهوری اسلامی ایران در خاورمیانه و غرب آسیا با محوریت عراق و لبنان در دستور کار کاخ سفید باشد. در این راستا یقیناً امنیت عراق و مردم این کشور، ثبات لبنان و مردم این کشور و امنیت هیچ کشوری از خاورمیانه برای ایالات متحده آمریکا اهمیت ندارد، بلکه اولویت کاخ سفید تضعیف نفوذ جمهوری اسلامی ایران در غرب آسیا به هر قیمتی است، ولو آن که قیمت رسیدن به این هدف ایجاد اغتشاش، آشوب و بی ثباتی در کشورهایی مانند عراق و لبنان باشد تا از این طریق بتوانند نفوذ فکری، فرهنگی و اندیشه محور مقاومت با مرکزیت ایران در خاورمیانه را از بین ببرند. چون این نفوذ تهدید جدی برای امنیت رژیم صهیونیستی و برخی کشورهای همسو با آنها به شمار می رود.

چنان که مطرح شد سفر مقامات آمریکایی به عراق در بحبوحه اعتراضات مشروع مردمی انجام گرفته است؛ اعتراضاتی که از یک ماه پیش آغاز شده و مهم‌ترین خواسته‌های مشروع معترضان، تدوین قانون اساسی جدید، اصلاح قانون انتخابات و در ادامه ریشه‌کن کردن فساد، تعقیب قانونی تمامی افراد مفسد، بازگرداندن اموال به سرقت رفته و لغو تمامی انواع سهمیه‌بندی‌های فرقه‌ای است. ولی پیش از این سفر نیز در 15 نوامبر/24 آبان ماه دیدار و رایزنی میان بشیر حداد، نائب رئیس مجلس عراق و متیو تولر، سفیر ایالات متحده آمریکا با محوریت بررسی تغییر قانون اساسی در عراق شکل انجام شد که در آن دیدار مسائل دیگری نظیر وضعیت امنیتی و سیاسی در عراق و منطقه خاورمیانه، روند اصلاحات در دولت مرکزی بغداد و پاسخگویی به خواسته و مطالبات معترضین عراقی نیز مورد بررسی طرفین قرار گرفت. اما سوال مهم اینجا است که واشنگتن در این شرایط چرا به تغییر قانون اساسی در عراق توجه جدی تری دارد و به نسبت دیگر موضوعات و مطالبات مردمی در این کشور، علاقه و تمرکز بیشتری به اصلاح و تغییر قانون در عراق پیدا کرده است؟ کاخ سفید در پس این تحرکات خود در عراق با محوریت تغییر قانون اساسی، چه برنامه، هدف و طرحی را دنبال می کند؟

قطعا اکنون عراق با سه مشکل اساسی روبه رو است؛ اول قانون اساسی؛ دوم قانون انتخابات و سوم هیات مستقل انتخابات است. در این رابطه فارغ از اینکه دولت کنونی عادل عبدالمهدی با چه نگاه، سیستم و ساختار سیاسی پارلمانی شکل گرفته و دولت بغداد در راستای سهمیه بندی احزاب و جریانات به چه نحو به وجود آمده است، خود این مسئله عامل بسیار جدی در ناکارآمدی دولت عادل عبدالمهدی به شمار می رود. لذا اکنون تمام جریان های مردمی، به خصوص معترضین اولویت خود را به تغییر قانون انتخابات، نه قانون اساسی در عراق اختصاص دادند. چنان که مرجعیت در نجف هم بر آن تاکید کرده است. البته قانون جدید انتخابات که در حال تدوین است، از طریق پارلمانی صورت می‌گیرد که خود بخشی از مشکلات کنونی عراق است. از این رو من معتقدم که یک اراده سیاسی قوی و منسجم برای تغییر و اصلاح قانون انتخابات در مسیر درست شکل نگرفته است. لذا باید نسبت به آینده اعتراضات، تشدید ناامنی ها و تبعات منفی آن در عراق نگران بود. چون به هر حال تا زمانی که خواسته ها و مطالبات مردمی از سوی این جریان ها و احزاب سیاسی عراقی محقق نشود باید کماکان شاهد استمرار مردم در خیابان های این کشور باشیم و این همان شرایطی است که ایالات متحده آمریکا، عربستان سعودی و برخی کشورهای دیگر در منطقه به دنبال آن هستند؛ شرایطی که اکنون ناامنی‌های جدی در نجف، کربلا، دیوانیه، ناصریه و دیگر شهرهای عمدتا شیعه نشین ایجاد کرده و به نظر می رسد که این ناامنی‌های به طور فزاینده‌ای در حال افزایش است، به گونه ای که شاید در آینده نزدیک دیگر نتوان آن را کنترل و مدیریت کرد.

این نکات شما علاوه بر آن است که اکنون به جز جامعه شیعی عراقی، اهل سنت و به خصوص کردهای این کشور نیز نسبت به تبعات آن چه تغییر و اصلاح قانون اساسی با محوریت تغییر نظام سیاسی عراق از پارلمانی به ریاستی و از آن مهمتر تلاش برای بازگرداندن نظام مرکزگرا به جای نظام فدرالی خوانده می شود، بیمناک هستند و از اکنون مخالفت صریح و قاطع خود را با هر گونه تغییر و اصلاح قانون اساسی که بخواهد سهم آنها را در حوزه سیاسی و اقتصادی عراق را تحت الشعاع قرار دهد، اعلام کرده اند. ارزیابی شما از تبعات تغییر قانون اساسی و احتمال تجزیه عراق چیست؟

ببینید در قانون اساسی عراق بندی وجود دارد که اگر سه استان در این کشور با تغییر قانون اساسی مخالف باشند این تغییر صورت نمی گیرد. در این رابطه ما اکنون این سه استان را در اقلیم کردستان عراق داریم. پس تغییر قانون اساسی نمی تواند نگرانی جدی را برای کردها ایجاد کند. چون مادامی که اهداف و خواسته های اربیل در تغییر قانون اساسی عراق لحاظ نشود این همه انجام نخواهد شد که اولین خواسته کردستان عراق، استقلال این منطقه و بعد از آن قیمومیت استان کرکوک و تسلط اربیل بر نفت این منطقه است. یعنی در قانون جدید عراق باید کرکوک جزء اقلیم کردستان باشد. در غیر این صورت کردستان مخالف هر تغییری در قانون اساسی عراق است. مشابه همین شرایط برای مناطق اهل سنت عراق اکنون در حال شکل‌گیری است. این بسیار خطرناک است، چرا که اکنون استان های اهل سنت هم به دنبال ایجاد منطقه فدرال مخصوص به خود، آن هم دو منطقه فدرالی، یک منطقه با مرکزیت فلوجه و الرمادی و دیگری با مرکزیت موصل هستند. این همان وضعیتی است که اگر محقق شود عراق را چند پاره می کند.

کلید واژه ها: عراق مایک پنس تغییر قانون اساسی عراق امریکا و عراق ایران و امریکا


( ۶ )

نظر شما :

خسرو ۰۸ آذر ۱۳۹۸ | ۲۰:۰۹
قانون اساسی به عنوان قرارداد اجتماعی یک ملت تا زمانی معتبر است که ملت آنرا محترم شمارند به فرض تغییر قانون اساسی را اقیلم کرد قبول نکند ، آنگاه قانون اساسی جدید به رفراندوم گذاشته خواهد شد وبا تایید ملت اجرایی می شود و اقیلم کرد مجبور است قبول کند درست مثل رفراندوم اقیلم ، عراق برای پیشرفت وثبات باید سیستم طایفه ای موجود را لغو کند