با وجود پیشنهاد خوب تهران
با وجود امریکا بعید است ایران بتواند با کشورهای عربی خلیج فارس به مصالحه برسد
دیپلماسی ایرانی: در چند هفته گذشته که تنش ها بین ایران و ایالات متحده در حال افزایش بوده، دستگاه دیپلماسی در تهران به ویژه در سطح منطقه ای به جنب و جوش افتاده است. ماه گذشته محمد جواد ظریف وزیر امور خارجه ایران به هند، پاکستان، ترکمنستان، عراق و ژاپن سفر کرد. در همین حال، معاون او، عباس عراقچی هم عازم کویت، عمان و قطر شد. احتمالا به استثنای ژاپن، سفرهای مقامات وزارت امور خارجه ایران به کشورهای حاشیه خلیج فارس مهمترین این سفرها بودند. مقامات ایران در جریان این دیدارها یک سری پیشنهادهای مهم درباره تدابیر ممکن برای کاهش تنش ها بین اعراب و ایران و حتی ایجاد پایه و اساسی برای معماری امنیتی منطقه ای مطرح کردند. جدی ترین و مهم ترین این پیشنهادها این بوده که یک معاهده منع تجاوز میان ایران و کشورهای عربی حاشیه خلیج فارس بسته شود. دیگر پیشنهادها تکرار پیشنهادهای پیشین ایران مبنی بر ایجاد آن چیزی است که آن را مجتمع های امنیتی منطقه ای می خواند. اما سوال این است که این پیشنهادها تا چه اندازه واقع گرایانه هستند و احتمال موفقیت آنها چقدر است؟ نگاهی به سابقه بسته های منع تجاوز و تحولات روابط عرب-ایرانی به ویژه در خلیج فارس می تواند به ارزیابی احتمال موفقیت تلاش های دیپلماتیک اخیر ایران کمک کند.
تاریخچه شطرنج گونه بسته های منع تجاوز
از لحاظ تاریخی بسته های منع تجاوز در زمانی که دیگر شرایط و ملاحظات کشورها را به نادیده گرفتن تعهدات در این بسته ها ترغیب کرده، تاثیری در جلوگیری از درگیری بین آنها نداشته است. دلیل شکست این توافقنامه های قراردادی این است که جامعه بین المللی هنوز با محاسبات قدرت و پویایی ادراکات تهدید امنیتی اداره می شود. هیچ سیستم بین المللی حقوقی وجود ندارد که بتواند قوانین علیه کشورها به ویژه کشورهای قدرتمندی که معاهدات را نقض می کنند، اعمال کند. در واقعیت و بر مبنای آنچه تاریخ نشان می دهد، جنگ به دلیل ملاحظات سیاسی بین کشورها پیش نمی آید و نه به خاطر معاهده های منع تجاوز. بهترین نمونه برای این مساله هم اروپای پس از جنگ جهانی دوم است. کشورهای اروپایی به جای امضای معاهده منع تجاوز، شبکه ای از همکاری های اقتصادی و سیاسی و نظام هایی با ارزش های مشترک ایجاد کردند که جنگ را برای آنها بی مورد کرد.
همکاری امنیتی به عنوان گزینه جایگزین
علاوه بر پیشنهاد معاهده منع تجاوز، ایران همچنین پیشنهاداتی در رابطه با تدابیری در جهت اعتمادسازی و ایجاد نهادهایی برای همکاری اقتصادی و سیاسی در میان کشورهای عرب و غیر عرب حوزه خلیج فارس مطرح کرده است. در بلند مدت و تحت شرایطی متفاوت، چنین اقداماتی می تواند به ارتقاء امنیت در منطقه خلیج فارس کمک کند؛ اما روند کنونی روابط کشورهای عربی و ایران و همچنین سیاست های داخلی کشورهای عربی منطقه و همچنین روابط اسرائیل و اعراب تکمیل موفقیت آمیز مناسبات خالصانه ایران و دیگر کشورهای حاشیه خلیج فارس را غیرمحتمل می سازد.
اگرچه هر یک از کشورهای حوزه خلیج فارس برداشت متفاوتی از ایران دارد و همه آنها لزوما به این کشور به مثابه یک قدرت درنده نمی نگرند، اما همه آنها به نوعی با ایران احساس ناراحتی دارند که به دلیل تفاوت میان وسعت و جمعت این کشورها با ایران است. ایران کار زیادی نمی تواند برای تسکین این احساس ناراحتی انجام دهد. حتی پیش از انقلاب اسلامی هم این احساس ناراحتی وجود داشت که البته از بعد از جمهوری اسلامی تشدید شده است.
مساله اختلافات میان عرب و عجم و سنی و شیعه هم وجود دارد. اگرچه این مسائل در وضعیت روابط اعراب و ایران تعیین کننده نبودند، اما در تشدید دیگر اختلافات تاثیر دارند.
پویایی سیاست های داخلی کشورهای عربی نیز از دیرباز همکاری ها میان ایران و کشورهای عربی حاشیه خلیج فارس را محدود کرده و گاهی اوقات حتی مانع از همکاری ها شده است. بازیکنان اصلی عرب مانند مصر و سوریه در گذشته و عربستان سعودی و اخیرا امارات متحده عربی از تهدید واقعی یا خیالی ایران برای گرفتن امتیازات مالی و دیگر امتیازها از کشورهای دیگر حاشیه خلیج فارس یا همانند مورد عربستان سعودی و امارات متحده عربیبرای گسترش نفوذ خود در منطقه استفاده کردنده اند. شرایط اساسا از دهه 1960 تاکنون یکسان بوده است.
در شرایط کنونی شاید برخی کشورهای عربی حوزه خلیج فارس فکر کنند که کاهش تنش در منطقه خلیج فارس می تواند سبب شود ایران بیشتر بر سرزمین شام تمرکز کند و این مساله با منافع آنها همخوانی ندارد. کشورهایی مانند مصر ممکن است نگران باشند که حذف مخاطره ایران به معنای پایان کمک مالی دیگر کشورهای حاشیه خلیج فارس باشد. اما مهمترین عامل اکنون اسرائیل است. روابط نزدیک کشورهای عربی و اسرائیل در پی دستکاری عامل ایران و تهدید آن برای منطقه ممکن شده است. دشمنی مشترک با ایران یک محرک اصلی در این روابط بوده است. بهبود وضعیت روابط کشورهای حاشیه خلیج فارس با ایران ممکن است از تمرکز آنها بر برقراری روابط نزدیک با اسرائیل بکاهد.
در آخر می توان به ادراک متفاوت ایران و کشورهای عربی حاشیه خلیج فارس از منابع تهدید برای امنیت آنها اشاره کرد. ایران، ایالات متحده و اسرائیل را تهدید اصلی برای امنیت خود می بیند، در حالی که اعراب حاشیه خلیج فارس، ایران و ایدئولوژی انقلابی آن را به عنوان مهمترین نگرانی امنیتی خود مطرح می کنند. بنابراین آنها ایالات متحده و به طور کلی غرب را برای محافظت از منافع امنیتی خود یک ضرورت می دانند در حالی که ایران به دنبال خروج آمریکا از منطقه است. بنابراین تا زمانی که روابط ایالات متحده با ایران خصمانه باقی بماند، هیچگونه نزدیکی حقیقی بین کشورهای عربی به ایران امکان پذیر نخواهد بود. احتمال اینکه کشورهای عربی منطقه درصدد بهبود روابط ایران و ایالات متحده برآیند هم بسیار کم است. به طور کلی در مناطقی همچون خلیج فارس که تحت تاثیر منافع بازیکنان اصلی در صحنه سیاست بین الملل است، روابط محلی به شدت به سیاست گذاری های بین المللی بستگی دارد. این بدان معنی است که بهبود واقعی در روابط کشورهای عربی و ایران تنها پس از نوعی مصالحه بین ایران و ایالات متحده رخ خواهد داد.
به طور خلاصه، تلاش ایران برای مصالحه با کشورهای حاشیه خلیج فارس حرکت مثبتی است و باید مورد تشویق قرار بگیرد. با این حال، تا زمانی که ایران مشکلات خود را با بازیکن اصلی صحنه بین الملل یعنی ایالات متحده حل نکند، بعید است که بتواند نتیجه این تلاش ها را ببیند.
منبع: لوبه لوگ / مترجم: طلا تسلیمی
نظر شما :