استعفای کوتاه ظریف و حاشیه های فراوان آن
چهار سناریویی که در پی استعفای وزیر امورخارجه می توان بازخوانی کرد
گفت و گو از عبدالرحمن فتح الهی، عضویت تحریریه دیپلماسی ایرانی
دیپلماسی ایرانی – "از ناتوانی برای ادامه خدمت و تمام کاستیها و کوتاهیها در دوران خدمت صمیمانه پوزش میخواهم"، جمله ای که محمد جواد ظریف با انتشارش در فضای مجازی خبر استعفای خود را رسانه ای کرد که موجی از مواضع مخالف و موافق را حتی بیرون از مرزهای کشور به همراه داشت؛ اگرچه این اتفاق کمتر از ۲۴ ساعت دوام داشت، اما هنوز تبعات، حاشیه نگاری و مهمتر از همه واکاوی دلایل این اقدام رئیس دستگاه سیاست خارجی ادامه دارد. دیپلماسی ایرانی در همین رابطه گفت وگویی را با احمد بخشایش اردستانی، دکترای علوم سیاسی دانشگاه "نیو ساوت ولز" استرالیا، نماینده مجلس نهم و عضو کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس و کارشناس مسائل بین الملل و پژوهشگر حوزه امنیت ترتیب داده است که در ادامه می خوانید:
سه شنبه شب شاهد استعفای محمد جواد ظریف، وزیر امور خارجه ایران به دلیل برخی از این مسائل و حواشی سفر بشار اسد، رئیسجمهور سوریه بودیم که در نهایت هم این استعفا پذیرفته نشد و ایشان به وزارتخانه خود بازگشتند. اما با توجه به این که تبعات این اقدام به بیرون از مرزهای ایران نیز کشیده شد، ارزیابی شما در خصص این استعفا و تبعات آن چیست؟
در رابطه با مسئله استعفای کوتاه آقای ظریف چهار نکته وجود دارد که باید به آن در قالب چهار سناریو اشاره کرد؛ سناریوی اول بر این واقعیت تاکید دارد که اگر چه دلیل استعفای محمد جواد ظریف به شیوه سفر و جضور آقای بشار اسد، رئیسجمهور سوریه باز میگردد، اما همان گونه که می دانید به دلیل اقتضائات خاص امنیتی در سایه وجود دشمنان آشکار و پنهان، یقینا این سفر باید در یک حالت محرمانه انجام می گرفت و بعد از بازگشت ایشان به دمشق اخبار آن رسانه ای می شد. لذا اگر در این بستر هماهنگیهایی صورت گرفته است که در نهایت باعث عدم حضور آقای ظریف به عنوان رئیس دستگاه سیاست خارجی ایران در این دیدار دیپلماتیک شده را نباید یک اقدام عمدی قلمداد کرد که با قصد و غرض قبلی نسبت به نادیده گرفتن ایشان صورت گرفته است. اما نکته مهمی که باید در قالب سناریوی اول به آن اشاره کرد این است که یقینا دستگاه های امنیتی نیز بر این نکته اشراف دارند که اگر دستگاه سیاست خارجی کشور از سفر بشار اسد قبل از حضور ایشان در ایران اطلاع حاصل می کرد، امکان یک اتفاق و حتی حادثه تروریستی وجود داشت، چرا که احتمال نشت اطلاعات از دستگاه سیاست خارجی دور از دهن نیست. پس در مجموع این مسئله، نه اقدامی برای نادیده گرفتن عمدی آقای ظریف و در گام بعدی برای افزایش سطح امنیتی سفر اسد صورت گرفته است. اما فارغ از این مسئله من دلیل یا دلایل واقعی استعفای آقای ظریف را تنها به حواشی سفر رئیس جمهور سوریه محدود نمی کنم و در این راستا سه سناریوی دیگر را محتمل میدانم.
سناریوی دوم به این واقعیت باز می گردد که به دلیل اختلافات آشکار و پنهان وزیر امور خارجه با برخی از اعضای هیئت دولت، به خصوص آقای واعظی و همچنین شخص آقای حسن روحانی به نظر میرسد که در مدت اخیر شرایط به گونهای رقم خورد که با به دست آوردن این بهانه (حواشی سفر اسد)، آقای ظریف سعی کرد از تداوم جدل و تنش با اعضای دولت با خود جلوگیری کند. سناریوی سوم نیز از وضعیت اقتصادی و معیشتی نابه سامان کشور نشات می گیرد. اگر ما در دوران برجام با فروش نفت ایده آلی روبه رو بودیم، با خروج ترامپ از برجام و بازگشت تحریم اکنون شرایط بسیار سختی در خصوص صادرات نفت و به تبعش وضعیت کشور از نظر اقتصادی و تجاری رقم خورده است و به موازاتش برای سال بعد نیز ابهامات و نگرانیهای جدی راجع به اقتضائات معیشتی کشور وجود دارد، لذا وزیر امور خارجه سعی کرد با این استعفا بار مسئولیت های خود را بر زمین بگذارد. اما سناریوی چهارم که به نظر من چندان دور از ذهن نیست بر این واقعیت تاکید دارد که دستگاه سیاست خارجی تلاش داشت با یک شانتاژ سیاسی در قالب استعفای وزیر امور خارجه کشور فشاری را بر مجمع تشخیص مصلحت نظام برای تصویب زودتر لوایح چهارگانه FATF وارد آورد؛ حال این که کدام یک از این سناریوها می تواند نزدیک به واقعیت باشد و یا حتی ممکن است که هر چهار سناریو در وقوع این استعفا موثر واقع شده باشد جای تحلیل و بررسی بیشتری دارد، اما در کل به نظر می رسد که آقای ظریف نیز مانند محمد مصدق دست به استعفای خوبی دارد تا بتواند شرایط را با ایجاد فشار در حوزه سیاسی به نفع خود تغییر دهد.
اما در میان چهار سناریوی شما دو نکته و یا بهتر بگوییم دو تناقض اساسی وجود دارد؛ نکته اول به سناریوی ابتدایی شما باز می گردد. آیا شما به صراحت عنوان میکنید که در دستگاه سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران جاسوسی و یا جاسوسانی وجود دارد. تناقض دوم به مجموعه ۴ سناریوی شما باز می گردد. اگر مشخصا محمد جواد ظریف به دلیل اختلافات اعضای دولت با ایشان، فرار از مسئولیت شرایط کنونی اقتصادی و معیشتی کشور و نیز فشار بر مجمع تشخیص مصلحت نظام به دلیل تصویب لوایح چهارگانه اقدام به به استعفا کردهاند، چرا کمتر از ۲۴ ساعت استعفای خود را پس گرفته و به سرکار بازگشتند. آیا این رفت و بازگشت کوتاه نمی تواند اهداف ایشان را که به زعم شما در آن 4 سناریو خلاصه می شود، تحت الشعاع قرار دهد؟
در خصوص مسئله اولتان باید به صراحت عنوان کنم که نه تنها در دستگاه سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران که در سایر وزارتخانه ها نیز جاسوس وجود دارد. اگر شما قوه قضائیه جمهوری اسلامی ایران را قبول دارید نگاهی به پرونده شخصیت هایی چون دری اصفهانی و احمد آبادی بیاندازید که به دلیل جاسوسی اکنون در زندان به سر می برند. البته از این دست پرونده ها نیز در قوه قضائیه وجود دارد، مضافا این که اگر چه وزارت اطلاعات منکر برخی از نشت اطلاعات و یا نفوذی ها در دستگاه های دولتی، به خصوص وزارت امور خارجه است، اما اطلاعات سپاه همواره بر وجود نفوذی در برخی از دستگاههای دولتی اذعان دارد. البته این مسئله تنها به ایران محدود نمیشود و در دیگر کشورها نیز مشابه این مسئله وجود دارد. شما اخیراً شاهد بودید که در سرزمین های اشغالی وزیر کابینه اسرائیل به اتهام جاسوسی برای ایران محاکمه و زندانی شد. این یک مسئله طبیعی است و باید همواره به عنوان یک واقعیت در دستور کار نیروهای اطلاعاتی و امنیتی کشورها، به خصوص جمهوری اسلامی ایران به دلیل وضعیت حساس و فوق العاده خطیرش باشد. البته من کل دستگاه وزارت امور خارجه و یا سایر وزارتخانه ها و ارگان ها را متهم نمیکنم، اما یقیناً بحث نفوذ و نشت اطلاعات یک واقعیت غیرقابل انکار است. لذا برای حفظ مناسبات امنیت سفر اسد باید این پنهان کاری ها صورت می گرفت تا ریسک آن کاهش پیدا کند. در رابطه با نکته و یا سوال دومتان باید گفت که آقای ظریف نیز مانند هر شخصیت دیگری به قدرت اعتیاد پیدا کرده و تمام این پروسه استعفا برای سنجش میزان نفوذ و محبوبیتش و ارزیابی تبعات این برنامه انجام گرفته؛ و گرنه از ابتدا دلیلی برای بازگشت آقای ظریف وجود نداشته است. با توجه به تبعات استعفای ظریف در یک بررسی، ایشان کمتر از ۲۴ ساعت تصمیم به بازگشت گرفتند تا وزن سیاسی خود را بسنجد. البته ایشان از این دست استعفا ها کم ندارد.
اما در کنار نکات و سناریوهایی که به آن اشاره داشتید نمیتوان سناریوی پنجمی را هم در نظر گرفت و آن هم ناظر بر این واقعیت است که آستانه تحمل دستگاه سیاست خارجی و شخص محمد جواد ظریف به دلیل موازی کاری در امر دیپلماسی و تصدی گری غلط و پر اشتباه برخی از نهادهای فرادولتی موجب استعفای ایشان شده است؟
من در مصاحبه های پیشین با دیپلماسی ایرانی به صورت مستقیم و یا جانبی در خصوص مسئله دیپلماسی موازی یا تصدیگری برخی از نهادها در امر سیاست خارجی به طور مفصل صحبت کردهام، اما باز تکرار میکنم که یقیناً حضور نهادهایی مانند سپاه و دیگر ارگان های امنیتی و نیروهای نظامی و مسلح به عنوان پشتوانه دستگاه سیاست خارجی باید حضور فعالی داشته باشد تا در نهایت وزیر با دست پُرتری در میز مذاکره حاضر شود. به عنوان مثال چرا ایالات متحده آمریکا همواره از موضع قدرت و نگاه هژمونیک در میز مذاکرات حاضر می شود؛ آیا دلیلی جز قدرت نظامی و توان نیروهای امنیتی این کشور و همچنین قدرت اقتصادی ایالات متحده دارد؟ پس اگر ایران نتواند در حوزه امنیتی و نظامی دست برتر را داشته باشد، دیپلماسی نیز به تبع آن در موضع ضعف قرار خواهد گرفت. یعنی سپاه امتیاز را در تحولات میدانی از آن خود میکند، بعد دستگاه دیپلماسی با استفاده از این امتیازها پای میز مذاکره، دستاوردهای نهایی را محقق می کند. از سوی دیگر باید عنوان کرد که اگر ما سه لایه دیپلماتیک را برشماریم که شامل کشورهای همسایه، کشورهای فرامنطقهای و همچنین قدرت های بزرگ جهانی است، در هیچ کدام از این سه لایه نیروهای امنیتی دخالتی در کا وزارت امور خارجه ندارند، مگر کشورهایی مانند عراق، سوریه، لبنان و غیره که در آن محور مقاومت حضور فیزیکی دارند و متعاقبش یقیناً نیاز به مدیریت این نیروها وجود دارد.
نکته مهمتر در این رابطه به اقتضائات کنونی دستگاه سیاست خارجی و تفاوت جدی آن با دورههای پیشین باز می گردد. ما در همین دولت نهم و دهم محمود احمدینژاد شاهد حضور دو وزیر امور خارجه، یکی آقای منوچهر متکی و دیگری آقای دکتر صالحی بودیم، اما علی رغم فعالیت های هر دو، سایه سنگین تری از مسئله دیپلماسی موازی و تصدی گری در سیاست خارجی وجود داشت. با این تفاسیر با روی کار آمدن دولت حسن روحانی و سکان داری محمد جواد ظریف این مسئله تا حد بسیار زیادی کاهش پیدا کرد و دستگاه سیاست خارجی راسا مدیریت امور دیپلماتیک را در بسیاری از پروندهها برعهده گرفت. پس یقیناً مسئله دیپلماسی موازی و تصدی گری در سیاست خارجی در ۶ سال اخیر بسیار کمرنگتر از دورههای پیشین بوده است، هر چند که این مسئله یکی از واقعیت های قانونی جمهور اسلامی ایران است که تعیین خطوط راهبردی تهران در امر خطیر دیپلماسی، نه بر عهده دولت ها که بر دوش نظام و حاکمیت قرار دارد و در این راستا دولت ها باید بنا به نگاه سیاسی خود، مجری آنها باشند. پس وزیر امور خارجه باید نگاه خود را به این خطوط داشته باشد.
نظر شما :