خروج نیروهای امریکایی از سوریه و افغانستان به سود شرکت های اسلحه سازی است

سریال ادامه دار استعفاها و برکناری ها در کابینه ترامپ

۰۴ دی ۱۳۹۷ | ۱۳:۰۰ کد : ۱۹۸۰۷۹۴ آمریکا خاورمیانه انتخاب سردبیر
امیرعلی ابوالفتح در گفت و گو با دیپلماسی ایرانی بر این باور است: دونالد ترامپ سعی دارد با چابک سازی در عرصه سیاست خارجی، دیپلماسی منطقه ای و نیز مناسبات امنیتی - نظامی ایالات متحده آمریکا، فرصت های بیشتر و بهتری را در اختیار کمپانی های اسلحه سازی برای افزایش درآمد قرار دهد.
سریال ادامه دار استعفاها و برکناری ها در کابینه ترامپ

گفت و گو از عبدالرحمن فتح الهی، عضو تحریریه دیپلماسی ایرانی

دیپلماسی ایرانی – جمعه هفته گذشته و در پی عدم موفقیت نماینده‌های کنگره آمریکا در رسیدن به توافقی برای حمایت از درخواست دونالد ترامپ، رئیس‌جمهور این کشور به منظور تأمین بودجه احداث دیوار حائل در مرز مکزیک که مبلغی بالغ بر 5 میلیارد دلار است، بخش‌هایی از دولت فدرال تعطیل شد. مضافا شنبه هفته جاری برت مک گورک، نماینده ویژه رئیس جمهور آمریکا در ائتلاف جهانی برای شکست داعش به علت تصمیم رئیس جمهوری آمریکا برای عقب نشینی نیروهای این کشور از سوریه از سمت خود استعفا کرد. این در حالی است که دو روز پیش از آن هم جیمز متیس، وزیر دفاع نیز از سمتش استعفا کرده بود. این استعفاها در کنار تعطیلی دولت چه سرنوشی را برای کاخ سفید رقم می زند؟ دیپلماسی ایرانی پاسخ به این سوال را در گفت وگویی با امیرعلی ابوالفتح، کارشناس و پژوهشگر مسائل آمریکا پی گرفته است که در ادامه می‌خوانید:

ترامپ، رئیس جمهوری ایالات متحده از کنگره درخواست کرده بود تا 5 میلیارد دلار را برای ساخت دیواری در امتداد مرز جنوبی آمریکا با کشور مکزیک در لایحه بودجه جدید اختصاص دهد. ناکامی در دست یافتن به یک توافق در خصوص این مساله تا روز جمعه هفته گذشته منجر به تعطیلی موقت بخشی از دولت آمریکا شد. از دید شما تعطیلی موقت دولت در این شرایط می‌تواند منشأ تحولات و آثاری باشد؟

نکته مهمی که در خصوص تعطیلی دولت آمریکا می توان عنوان کرد این است که به نظر می رسد این مساله یک اهرم برای فشار بر کنگره از جانب ترامپ باشد. چنان که در این خصوص سناتور جمهوری خواه باب کورکر بن‌بست به وجود آمده بر سر ساخت دیوار مرزی میان آمریکا و مکزیک را که باعث تعطیلی آژانس‌های فدرال شده یک درگیری ساختگی توصیف کرده که راه‌اندازی آن با هدف جلب امتیازهای سیاسی بیشتر برای ترامپ بوده است. هر چند که لوایح بودجه دولت آمریکا زمان‌بندی شده هستند و در صورتی که بودجه بعدی تا موعد مشخصی تصویب نشود، دولت وارد وضعیت تعطیل می‌شود و همین مسئله موجب خواهد شد تا دولت‌ها و ادوار مختلف کنگره از این ضرب‌الاجل‌های زمانی به عنوان اهرمی برای تایید سیاست‌ها و طرح‌های مد نظر خود استفاده کنند. این یک رویه مرسوم در ایالات متحده است، ولی در دو سال گذشته این سومین باری است که شاهد تعطیلی بخشی از دولت فدرال هستیم و این مسئله خسارت های خود بر سیاست و اقتصاد را خواهد داشت. اما در کل چه این بن بست ساختگی باشد یا نه، تا کنون ۹ وزارتخانه عبارتند از: وزارت امنیت داخلی، وزارت دادگستری، وزارت امور خارجه، وزارت امور داخلی، وزارت کشاورزی و وزارت مسکن و توسعه شهری و ده‌ها اداره دولتی تا زمان تصویب بودجه تعطیل خواهند بود و کارکنان آنها هم که حدود 800 هزار نفر هستند، حقوق دریافت نخواهند کرد. مسئله مهمتر اینجا است که اگر چه  این سومین باری است که در طول دولت دو ساله آقای ترامپ بخشی از دولت آمریکا تعطیل می‌شود، اما ترامپ هشدار داده که روند تعطیلی این بار دولت احتمالا طولانی باشد. در این صورت هر چه دوره زمانی این تعطیلی که در برگیرنده بخش های غیرضروری یک چهارم وزارت خانه ها و سازمان های دولت فدرال است، بیشتر شود آثار سوء و عواقب جدی تری متوجه کاخ سفید در پیگیری برنامه هایش خواهد شد.

افزون بر این مسئله شنبه هفته جاری برت مک گورک، نماینده ویژه رئیس جمهور آمریکا در ائتلاف جهانی برای شکست داعش به علت تصمیم رئیس جمهور آمریکا درباره عقب نشینی نیروهای این کشور از سوریه از سمت خود استعفا کرد. این در حالی است که دو روز پیش از آن هم جیمز متیس، وزیر دفاع نیز از سمتش استعفا کرد. این استعفاها در کنار تعطیلی دولت چه سرنوشی را برای کاخ سفید رقم می زند؟

چنان که شما هم اشاره کردید استعفای آقای جیمز متیس، وزیر دفاع ایالات متحده و نیز آقای برت مک گورک ماحاصل یک کشمکش درون دولتی در کاخ سفید است. از آن سو با مواضع جنجالی هفته گذشته دونالد ترامپ مبنی بر خروج نیروهای نظامی آمریکا از سوریه و همچنین افغانستان، موجی از انتقادات در بخشی از بدنه کابینه آقای ترامپ علیه او شکل گرفته است و همچنین نگاه منفی پررنگ‌تری در کنگره اعم از مجلس نمایندگان و مجلس سنا از هر دو حزب علیه رئیس رئیس‌جمهور به وجود آمده است. برآیند این شرایط در کنار تعطیلی دولت، آمریکا را به یکی از سخت‌ترین، پیچیده ترین و در عین حال متشتت ترین دوران سیاسی خود کشانده است که سبب شده جایگاه آمریکا در یک افول جدی قرار گیرد. ببینید اکنون دونالد ترامپ به عنوان نماینده جریانی که اعتقاد دارد دولت ایالات متحده آمریکا به یک بازیگر فربه، پرهزینه و در عین حال بسیار کم فایده بدل شده است. لذا باید آمریکایی که در طول هفت دهه بعد از جنگ جهانی دوم هم نقش پلیس جهان و هم نقش آتش‌نشان جهانی را بازی کرده است به سمت تعدیل و کم کردن بار مسئولیت خود برآید، چرا که این مسئولیت ها سبب شده تا اقتصاد ایالات متحده در این مدت دچار یک افول و شکست جدی شود. به موازات این نکته ترامپ معتقد است که اگر ایالات متحده همین مسیر را ادامه دهد در آینده نزدیک میدان عمل را به قدرت‌های نوظهوری مانند چین، هند، برزیل و روسیه خواهد داد. لذا ترامپ سعی دارد با توانمندسازی اقتصاد داخلی، شرایط و بستر و برای نیرومند کردن ایالات متحده فراهم کند. اما مسئله اینجاست که در برابر این اندیشه، تفکر سنتی و قدرتمندی وجود دارد که معتقد است ایالات متحده آمریکا همچنان باید قدرت و نفوذ خود را به عنوان ابرقدرت جهانی حفظ کند. لذا خروج نیروهای آمریکایی از سوریه و افغانستان سبب خواهد شد لطمه جدی به این جایگاه ایالات متحده بخورد. اکنون تقابل این دو دیدگاه سبب شده تا ساختار سیاسی آمریکا دچار یک سردرگمی و ابهام جدی شود.

در مجموع شرایط حاکمه بر ساختار سیاسی ارتش متحده آمریکا این کشور آبستن چه تحولاتی خواهد بود؟ 

از همان سال ۲۰۱۶ مشخص بود که اگر ترامپ به قدرت برسد شکاف عمیقی میان دولت فدرال با کنگره شکل خواهد گرفت. اینجا مسئله، مسئله حزب جمهوری خواه و دموکرات نیست، بلکه مسئله ارزش‌ها و هنجارهایی است که ایالات متحده آمریکا در طول هفتاد سال گذشته بر اساس آن، هم ساختار داخلی خود را شکل داده و هم یک نظم نوین جهانی را بر اساس هژمونی آمریکا تعریف کرده است. خوب در سال ۲۰۱۶ خانم هیلاری کلینتون نماینده این جریان سیاسی سنتی بود، اما دونالد ترامپ با نگرش ناسیونالیست اقتصادی با پبروزی در انتخابات سعی دارد در سال پایانی دولتش تحولات جدی در این اندیشه های ۷۰ سال گذشته آمریکا ایجاد کند.

این تحولات جدی موجی از انتقادات شدید را میان دولت و کنگره شکل داده است، به گونه‌ای که اکنون دامنه این انتقادات به جمهوری‌خواهان هم کشیده شده و در این راستا بسیاری از کارشناسان معتقدند که احتمال استیضاح ترامپ قوت گرفته است. ارزیابی شما در این خصوص مسئله چیست؟

احتمال استیضاح ترامپ دور از ذهن است. چرا که علیرغم تمام مشکلات، اختلافات و تنش های نمایندگان جمهوری خواه با ترامپ این جریان سیاسی برنامه ای برای به زیر کشیدن رئیس جمهوری از حزب خود ندارند. در همین مدت شاهد بودیم که اکثر قریب به اتفاق نمایندگان جمهوری خواه به دلیل استعفای جیمز متیس و سخنان ترامپ در خصوص خروج نیروهای نظامی آمریکا از سوریه و افغانستان انتقادات شدیدی را به ترامپ داشتند، ولی در زمان تصویب بودجه ۵ میلیارد دلاری برای احداث دیوار حائل در مرز مکزیک تمام ۲۱۷ نماینده جمهوری‌خواه مجلس نمایندگان به این طرح ترامپ رای مثبت دادند. پس جمهوری خواهان میان مسائل تفکیک جدی را قائل هستند. از این رو نمی‌توان گفت که شرایط اکنون به جایی رسیده که جریان جمهوری خواه سنا تصمیمی برای استیضاح ترامپ گرفته است. ضمن این که با برکناری ترامپ، مایک پنس، معاون اولش قدرت را در دست خواهد گرفت که فردی به شدت باهوش تر و محافظه کار تر است که هماهنگی بیشتری با تفکرات سنتی جمهوری‌خواه دارد. لذا دموکرات‌ها هم چندان رغبتی به برکناری ترامپ ندارند.

با خروج هربرت مک مستر، مشاور امنیت ملی کاخ سفید، رکس تیلرسون، وزیر امور خارجه سابق ایالات متحده و اخیرا جیمز متیس و برت مک گورک دایره استعفا ها تا کجا پیش خواهد رفت؟

چنان که اشاره کردم اکنون آمریکا در تقابل دو جریان فکری قرار دارد، ولی نکته اینجاست که فعلا جریانی که دونالد ترامپ نمایندگی آن را برعهده دارد که سبب شد در سال ۲۰۱۶ به ریاست جمهوری ایالات متحده آمریکا برسد، دست برتر را دارد. با در نظر داشتن این نکته احتمال دارد تمام کسانی که نمایندگی جریان سنتی آمریکا در کابینه ترامپ را بر عهده دارند، یا مجبور به استعفا شوند و یا این که خود دونالد ترامپ آنها را برکنار خواهد کرد. چرا که به نظر می‌رسد ترامپ در عملیاتی کردن مواضع خود بسیار جدی است. همین چند روز پیش بود که کاخ سفید اعلام کرد علیرغم تمام هجمه ها دونالد ترامپ برنامه جدی برای عملیاتی کردن خروج نیروهای نظامی از سوریه دارد. پس با این وصف باید شاهد استعفاها و یا برکناری های بیشتری در آینده باشیم تا زمانی که دونالد ترامپ تمام نمایندگان جریان سنتی را از کابینه خود خارج کند. البته هر چند که وقوع آن بسیار دور از ذهن است، اما در این حالت امکان دارد که نمایندگان این جریان سنتی آمریکا که در طول هفتاد سال گذشته ساختار سیاسی آمریکا را در دست گرفتنه اند، ترامپ را مجبور به کنار گذاشتن مواضعش کنند و در این مسیر اهرم های فشار بسیاری در اختیار این جریان وجود دارد که می‌تواند در قالب استیضاح مطرح شود. البته در این میان امکان مصالحه میان این دو طیف و جریان فکری نیز به عنوان سناریوی سوم وجود دارد.

اما مضاف بر این مسئله طیف سنتی سیاسی آمریکا، شرکت های بزرگ اسلحه سازی هم در سایه این نوع تفکرات هژمونیک سنتی ایالات متحده منافع کلان زیادی را در جنگ‌های متعدد آمریکا در خاورمیانه و دیگر نقاط جهان به دست آورده اند. آیا سخنان ترامپ برای خروج نیروهای نظامی آمریکا از افغانستان و سوریه در تضاد با منافع این شرکت‌ها که به نوعی از حامیان دونالد ترامپ در به قدرت رسیدن او بودند، قرار نمی گیرد؛ اگر چنین باشد دیالکتیک ریاست جمهوری ایالات متحده با این شرکت‌ها برای انتخابات ۲۰۲۰ چیست؟ 

اساسا تضاد منافعی وجود ندارد. دونالد ترامپ اگر چه به دنبال خروج نیروهای نظامی آمریکا از سوریه و افغانستان است، اما این مسئله به معنای کاهش تولید سلاح، برداشتن چتر حمایتی دولت از شرکت های اسلحه سازی، کاهش صدور سلاح به دیگر کشورها، غیر نظامی شدن آمریکا و یا کاهش نفوذ ارتش در ساختار سیاسی این کشور نیست، اگر دقت کرده باشید ترامپ در سال ۲۰۱۷ و ۲۰۱۸ بزرگ ترین بودجه نظامی و دفاعی ایالات متحده آمریکا در تاریخ این کشور را به ثبت رسانده است. این نشان می دهد که ترامپ به دنبال این است که با کاهش هزینه‌های خود در سایه خروج نیروهای نظامی از برخی نقاط جهان، توان و قدرت نظامی آمریکا را ارتقاء بخشد. چرا که این لشکرکشی های بی فایده سبب شده تا جنگ افزارها و نیروهای انسانی ارتش متحده در طول این سال ها تحلیل رود. پس سخنان ترامپ در تضاد با منافع شرکت های اسلحه سازی نیست. 
اتفاقاً این سیاست مد نظر ترامپ فرصت بیشتر و بهتری را برای حضور پررنگ تر شرکت‌های اسلحه‌سازی فراهم می کند و در ادامه امکان رقابت تسلیحاتی با کشورهایی نظیر چین و روسیه فراهم خواهد شد. برآیند این شرایط بازارهای بزرگ تری را در اختیار کمپانی های اسلحه سازی در ایالات متحده آمریکا قرار می دهد. ضمن این که ترامپ سعی دارد ایالات متحده آمریکا را هم چنان بزرگ ترین صادر کننده سلاح در جهان نگه دارد تا از یک سو منابع سرشار مالی آن متوجه آمریکا شود و از آن سود بخشی از مشکلات اشتغال در آمریکا حل شود. در این رابطه من شما را به قرارداد نزدیک به ۵۰۰ میلیارد دلاری تسلیحاتی آمریکا با عربستان سعودی در سال 2017 ارجاع می‌دهم. سوال مهم اینجاست که برندگان واقعی این قرارداد چه کسانی هستند، آیا جز شرکت ها و کمپانی های بزرگ اسلحه سازی آمریکا؟! پس دونالد ترامپ سعی دارد با چابک سازی در عرصه سیاست خارجی، دیپلماسی منطقه ای و نیز مناسبات امنیتی - نظامی ایالات متحده آمریکا، فرصت های بیشتر و بهتری را در اختیار کمپانی های اسلحه سازی برای افزایش درآمد قرار دهد.


( ۳ )

نظر شما :