رشد سیاست خارجی آمریکا

جهانی که جورج اچ. دابلیو. بوش ساخت

۱۳ آذر ۱۳۹۷ | ۱۱:۰۰ کد : ۱۹۸۰۴۳۳ اخبار اصلی آمریکا خاورمیانه
نویسنده خبر: ریچارد هاس
آنچه که در این جهان اتفاق می افتد، نتیجه تصمیم گیری ها و اقدامات افراد در زمان مواجهه با چالش ها و فرصت هاست. چهل و یکمین رئیس جمهوری ایالات متحده همیشه انتخاب های درستی نداشت، اما سابقه سیاست خارجی دولت او در قیاس با هر یک از دیگر رهبران جهان مدرن، قابل توجه و مطلوب است.
جهانی که جورج اچ. دابلیو. بوش ساخت

دیپلماسی ایرانی: من برای چهار رئیس جمهوری آمریکا هم از حزب دموکرات و هم جمهوری خواه، کار کرده ام و شاید بتوانم بگویم مهمترین چیزی که در این مسیر آموختم این است که بخشی از آنچه تاریخ می نامیم، اجتناب ناپذیر است. آنچه در این جهان اتفاق می افتد، نتیجه تصمیم گیری ها و اقدامات افراد در زمان مواجهه با چالش ها و فرصت هاست.

جورج اچ. دابلیو. بوش (پدر)، چهل و یکمین رئیس جمهوری ایالات متحده، با چالش ها و فرصت ها زیادی (خیلی بیشتر از سهم خودش) مواجه شد و نتیجه هم مشخص است: او ایالات متحده و جهان را به جایی بهتر از آنچه پیش از او بود، تبدیل کرد.

من در سراسر چهار سال ریاست جمهوری بوش برای او و عمدتا با او کار کردم. در آن زمان عضو شورای امنیت ملی بودم که مسئولیت نظارت بر توسعه و اجرای سیاست ها در قبال خاورمیانه، حوزه خلیج فارس، افغانستان، هند و پاکستان را بر عهده داشت. در بسیاری از دیگر زمینه های سیاست گذاری هم مشاوره می دادم.

بوش مهربان، نجیب، منصفانه، روشنفکر، محتاط، فاقد تعصب، مدرن، معتقد به اصول و مبادی و وفادار بود. او به خدمات عمومی ارزش می نهاد و خود را آخرین نفر در صف طولانی روسای جمهوری ایالات متحده می دید؛ یک اشغال کننده موقتی دیگر دفتر بیضی و نگهبان دموکراسی آمریکایی.

دستاوردهای سیاست خارجی او زیاد و قابل توجه بودند و پایان دادن به جنگ سرد از بارزترین آنهاست. به طور قطع چهار دهه تلاش های هماهنگ غرب در همه مناطق جهان، شکست نیروهای شوروی در افغانستان، نقص عمیق در نظام شوروی و همچنین کلمات و اعمال میخائیل گورباچف در این اتفاق بی تاثیر نبودند؛ اما هیچ یک از این مسائل سبب نمی شدند که جنگ سرد خیلی سریع یا به صورت صلح آمیز پایان یابد. 

یکی از دلایل وقوع این اتفاق حساسیت و توجهی بود که بوش به وضعیت نامساعد گورباچف و پس از او بوریس یلستین داشت و می خواست از تبدیل وضعیتی دشوار به حقارت آمیز جلوگیری کند. او به شدت سعی می کرد در دام اظهارات مبنی بر پیروزی و رنجاندن دیگران گرفتار نشود. به دلیل این خویشتنداری بارها مورد انتقاد قرار گرفت، اما موفق شد از برانگیخته شدن احساسات ملی گرایانه مشابه آنچه امروز در روسیه شاهد آن هستیم، اجتناب کند.

و آنچه را که می خواست، به دست آورد. نباید محتاط بودن بوش را با بزدلی اشتباه گرفت. او بر بی میلی و گاهی اوقات، مخالفت های بسیاری از همتایان اروپایی خود چیره شد و موفق شد آلمان را متحد سازد و حتی آن را وارد سازمان پیمان آتلانتیک شمالی (ناتو) کند.

یکی از دیگر دستاوردهای سیاست خارجی بوش جنگ خلیج فارس بود. او به حمله صدام حسین و فتح کویت به مثابه تهدیدی برای منابع مهم نفتی منطقه و همچنین جهان در حال ظهور پس از جنگ سرد نگریست. او نگران این مساله بود که اگر این جنگ طلبی بی پاسخ بماند، به فجایع بیشتری بینجامد.

در حالی که تنها چند روز از آغاز بحران گذشته بود، بوش اعلام کرد که تجاوز را تحمل نمی کند. آنگاه یک ائتلاف بین المللی بی سابقه تشکیل داد که از تحریم ها و تهدید استفاده از نیروی نظامی حمایت می کرد. او نیم میلیون نیروی نظامی آمریکایی را به آن سوی جهان فرستاد تا به صدها هزار نیروی دیگر کشورها بپیوندند و در صورت شکست دیپلماسی، نیروهای عراقی را بی قید و شرط از کویت بیرون و این کشور را آزاد کنند. آزادی کویت ظرف چند روز، نمونه ای بارز از چگونگی عملکرد اقدام چندجانبه بود.

دو مساله اینجا لازم به ذکر است. اول اینکه کنگره تمایلی به اقدام در برابر خشونت صدام نداشت. رای گیری در مجلس سنا برای صدور مجوز اقدام نظامی تقریبا شکست خورد. با این حال، بوش آماده بود تا به آغاز عملیاتی که به «طوفان صحرا» مشهور شد، بدون تاییدیه سنا دستور بدهد چراکه قوانین بین المللی و شورای امنیت را پشت سر خود داشت. او فردی مصمم و مبادی اصول بود.

دوم اینکه بوش درگیر اتفاقات نمی شد. ماموریت او آزادسازی کویت بود و نه رسیدگی به عراق. بوش که از اتفاقات چهار دهه قبل و حمله نیروهای آمریکایی و سازمان ملل برای آزادسازی شبه جزیره کره به خوبی آگاه بود، در برابر فشارها برای گسترش هدف حمله مقاومت کرد. او نگران از دست دادن اعتماد رهبران جهان و همچنین تلفات بیشتر جنگ بود. او همچنین می خواست که دولت های عرب طرف او بمانند و بدین ترتیب چشم انداز تلاش های صلح خاورمیانه که کمتر از یک سال پس از آن اتفاقات در مادرید آغاز شد، تقویت شود. به اندازه ای قدرت داشت که تحت تاثیر احساسات لحظه ای قرار نگیرد.

اما همه اینها بدین معنا نیست که اقدامات بوش همواره درست بوده اند. پایان جنگ خلیج فارس آشفته بود و صدام توانست با سرکوب وحشیانه کردها در شمال و شیعیان در جنوب، قدرت خود را در عراق حفظ کند. سال پس از آن هم دولت بوش در واکنش به خشونت ها در حوزه بالکان خیلی دیر عمل کرد. به علاوه، او می توانست در دوران پس از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی به روسیه بیشتر کمک کند. با این حال، نتیجه بیشتر سیاست های خارجی او در قیاس با دیگر روسای جمهوری مدرن آمریکا و رهبران جهانی مطلوب بود.

همانطور که می گویند ماهی از سر می گندد، از سر هم رشد می کند. ایالات متحده در نتیجه بسیاری از اقدامات چهل و یکمین رئیس جمهوری خود رشد کرد و شکوفا شد. بسیاری از مردم سراسر جهان نیز از اقدامات او سود بردند. باشد که در آرامش باشد.

منبع: پراجکت سیندیکت / مترجم: طلا تسلیمی
 

ریچارد هاس

نویسنده خبر

کلید واژه ها: سیاست خارجی امریکا فروپاشی شوروی جنگ خلیج فارس بوش پدر جورج بوش پدر جورج اچ دابلیو بوش اتحاد آلمان غربی و شرقی


( ۸ )

نظر شما :