نگاهی به کتاب "ایدئولوژی های مدرن سیاسی"، نوشته اندرو وینسنت
ایدئولوژی یا بُت های زندگی بشر
عبدالرحمن فتحالهی، عضو تحریریه دیپلماسی ایرانی
دیپلماسی ایرانی - متن پیش رو بر آن است تا کتاب "ایدئولوژی های مدرن سیاسی"، نوشته اندرو وینسنت را مورد بررسی قرار دهد و فرازهایی از کتاب را برای معرفی بیشتر اثر به خوانندگان بیان کند.
درباره نویسنده
اندرو وینسنت، پژوهشگر ارشد انستیتوی مطالعات پیشرفته در دانشگاه ملی استرالیا و دانشیار نظریه های سیاسی در دانشگاه ولز و کاردیف است. از جمله آثار پیشین وی میتوان به "نظریه های دولت" اشاره کرد.
نگاهی به کتاب
کتاب "ایدئولوژی های مدرن سیاسی" در ۱۰ فصل سعی دارد برخی از ایدئولوژی های مهم سیاسی را برای خوانندگان خود مورد تحلیل و واکاوی قرار دهد. در این راستا اندرو وینسنت در جایگاه مولف کتاب، اثرش را با تحلیل خود مفهوم ایدئولوژی در فصل نخستین آغاز می کند. با این نگاه کتاب در فصل اول به سه موضوع اساسی می پردازد؛ نخست، کلیات تاریخی فشرده ای درباره مفهوم ایدولوژی. دوم، کاربرد ویژه خود نویسنده از مفهوم ایدئولوژی و موضوع سوم نیز به شرح مختصری از ساختار کتاب در 9 فصل بعدی اشاره دارد.
اما درباره واکاوی مفهوم ایدئولوژی کتاب چنین می گوید: "اثر پیش رو درباره مفهوم ایدئولوژی، به معنای خاص آن نیست، بلکه این کتاب، کتابی است درباره ایدئولوژی ها. با وجود این، چون اختلاف نظر درباره مفهوم ایدئولوژی زیاد است، بدون سخن گفتن، ولو مختصر درباره آن نمی توان به مقصود رسید. در مقایسه با خود ایدئولوژیها، تاریخ مفهوم ایدولوژی کوتاه - تقریبا ۲۰۰ سال - ولی پیچیده است. تاریخ زایش کلمه ایدئولوژی نظیر بیشتر ایدولوژی های اساسی و جدی به عصر انقلاب کبیر فرانسه در دهه ۱۷۹۰ میلادی بازمی گردد. برای فشرده و روشن کردن مطلب باید تاریخ مورد نظر را به چند مرحله تقسیم کرد چون که همین مراحل باعث پیدایش معانی متفاوت شده اند. اما به طور کلی بحث را با کلمه ابداعی فیلسوف فرانسوی، "آنتوان دستوت دوتراسی" در دهه ۱۷۹۰ آغاز می کنیم، آن گاه به کار برد کارل مارکس از این واژه در دهه ۱۸۴۰ و میراث مبهم مارکسیستی آن در طول قرن بیستم میرسیم و سپس به کاربرد این واژه در نهضت پایان ایدئولوژی در دهه ۱۹۵۰ با خواهیم گشت. در پایان نیز گوشه چشمی به جدیدترین مباحث در این واژه خواهیم داشت" (وینسنت اندرو، 1995 : 11).
با این وصف نویسنده نگاه خود را از مفهوم ایدئولوژی چنین بیان می دارد: "به نظر من ایدئولوژیها، گروهی از مفاهیم، ارزش ها و نهادهایی هستند که شامل مفاهیم سرشت انسانی می شوند و از این رو مشخص می سازند که برای انسان ها دستیابی به چه چیزهایی ممکن و ناممکن است. یعنی تعاملات انتقادی درباره ماهیت کنش متقابل انسانی؛ ارزش هایی که انسان باید آن را نفی کند یا آرزوی رسیدن به آن را داشته باشد و تمرینات تکنیکی صحیح برای زندگی اجتماعی، اقتصادی و سیاسی که به نیازها، علایق و منافع موجودات انسانی بستگی دارد. بدین قرار ایدئولوژیها، هم انسان ها را توصیف می کند و هم به تجویز چیزهایی به آنها میپردازد. مضافا ایدئولوژی ها، هم برخی از فعالیتها و تمهیدات را مشروع میسازند و هم افراد را با هم جوش می دهد و به این ترتیب آنها را قادر میکند که گرد هدف های معینی انسجام پیدا کنند" (همان: 32).
با این متد و روند، اثر به برخی از ایدئولوژی های مهم سیاسی در فصول بعدی می پردازد و هشت فصل بعدی به شرح جامع از ایدئولوژی های سیاسی عمده دو قرن اخیر، با نگاهی به ایدئولوژی هایی چون لیبرالیسم، محافظه کاری، سوسیالیسم، آنارشیسم، فاشیسم، فمنیسم، اکولوژیسم و ناسیونالیسم میپردازد. در سرتاسر این کتاب اندرو وینسنت در جایگاه نویسنده اثر از یک سو سعی داشته تا تطور تاریخی هر کدام از این ایدئولوژی ها را حفظ کرده و ارتباط معنایی آنها را مد نظر قرار دهد و از سوی دیگر هم پوشانی و کنش متقابل پیچیده ایدههایی را در اثر را برجسته کند و توضیح میدهد که هم در داخل و هم مابین ایدئولوژی ها این ایده ها وجود دارند. لذا با توجه به این نگاه نویسنده، کتاب در فصل دوم خود به بررسی ایدئولوژی لیبرالیسم میپردازد و در فصل بعدی محافظه کاری را مورد کندوکاو قرار میدهد. در فصل چهارم سوسیالیسم به بوته نقد میرود و در فصل پنجم ایدئولوژی آنارشیسم تحلیل می شود. در سه فصل بعدی به ترتیب ایدئولوژی فاشیسم، فمینیسم و اکولوژیسم از نگاه اندرو وینسنت در جایگاه مولف اثرمورد واکاوی قرار میگیرد. پایان بخش این بررسی ایدئولوژی در فصل نهم به بررسی ایدئولوژی ناسیونالیسم ختم می شود.
اما فصل دهم کتاب با عنوان بت ها وبت شکنی به جمع بندی کوتاهی از نویسنده اختصاص پیدا میکند و در این رابطه وینسنت چون می نویسد: "این کتاب را بهتر است بیشتر یک مکالمه پیچیده درباره مفاهیم مطلق و واقعی تصور کرد که بسیاری آرزوی زندگی کردن با آنها را دارند، ولو این که همراه با تردیدهای اجتنابناپذیری همراه باشد. با این حال اگر بررسی ایدئولوژی را در حکم مکالمه بدانیم، پس این مکالمه مستلزم گوش دادن است. همچنین به طور تلویحی مستلزم تردید، خودتردیدی، احترام متقابل و فروتنی برای ادراک است. البته این ممکن است تا حدی در مورد مطلقیات ایدئولوژی های خاص تاثیر تضعیف کننده ای داشته باشد که البته صرفا چیز بدی هم نیست" (همان :387).
نظر شما :