ویکتور ارافیف، نویسنده برجسته معاصر روسی از دوران خدمت پدرش در وزارت امور خارجه اتحاد جماهیر شوروی و دوران خدمتش در مسکو، اسلو، پاریس و وین بهره برده تا کتابی را بنویسد که در عین حالی که رمان است، جنبه تاریخی نیز دارد.
دیپلماسی ایرانی: کتاب "استالین خوب" اگر چه در قالب رمان نوشته شده اما روایتی است درباره فرزندی که پدرش دیپلمات است و در کرملین نزد ژوزف استالین، رهبر اسبق اتحاد جماهیر شوروی و وایچسلاو مولوتوف، وزیر امور خارجه اش خدمت کرده است. ویکتور ارافیف، نویسنده برجسته معاصر روسی از دوران خدمت پدرش در وزارت امور خارجه اتحاد جماهیر شوروی و دوران خدمتش در مسکو، اسلو، پاریس و وین بهره برده تا کتابی را بنویسد که در عین حالی که رمان است، جنبه تاریخی نیز دارد. خودش در قسمتی از کتاب می نویسد: «نمی دانم آن چه اکنون در حال نوشتن آن هستم واقعی است یا زائیده خیال من.» نتیجه کار اثر برجسته ای است که خواننده را در عین حالی که دوره ای تاریخی را بازخوانی می کند، اثری ادبی نیز می خواند. کتاب بر پایه یک سبک ادبی نوشته شده که در غرب بیشتر آن را «رپرتاژ» می گویند تا یک نثر ادبی؛ هر چند خود نویسنده، سبکش را «رمان اتوبیوگرافی» معرفی می کند.
مترجم در یادداشت ابتدای خود برای کتاب آورده است: «ارافیف در سرلوحه کتاب، به خواننده از قبل آگاهی می دهد که تمام شخصیت های کتاب او، از جمله مردم واقعی، شخصیت های خیالی هستند. جالب اینجاست که در میان این شخصیت ها، که به گفته ارافیف، خیالی هستند، سیاستمداران، هنرمندان و نویسندگان بزرگ و مشهوری در بخش های مختلف کتاب سر بر می آورند که کاملا واقعی هستند. این عبارت ارافیف، بیشتر یک شوخی با خواننده است، نوعی از شوخی که به شکل های مختلف در قسمت های زیادی از کتاب ارافیف به چشم می خورد. ارافیف در قالب روایت سرنوشت پدرش که دیپلمات معروف در شوروی سابق بوده است؛ به سرنوشت شخصی خود اشاره می کند، و به بیان نتیجه و چکیده دوره ای طولانی از تاریخ سرزمینش می پردازد.»
کتاب "استالین خوب" به بیش از 20 زبان زنده دنیا ترجمه شده است. از سال 2004 که این کتاب به چاپ رسیده است، از پرفروش ترین آثار ادبیات معاصر روسیه در اروپا به شمار می رود. از ویکتور ارافیف بیش از 25 کتاب تا کنون منتشر شده است.
در مراسم رونمایی از ترجمه فارسی "استالین خوب" که در سال 1389 انجام شد، خود ارافیف در تهران حاضر شد. علیاصغر محمدخانی، معاون فرهنگی موسسه شهر کتاب و دبیر نشستهای نقد هفتگی در این مراسم در معرفی ارافیف و اثر او "استالین خوب" گفت: «آقای ارافیف در سال ۱۹۴۷ در مسکو متولد شدهاند و پدرشان در دوران استالین جزء دیپلماتهای شوروی سابق بودند. این کتاب تقریبا یک نوع خودزندگینامهنوشتی است که به صورت داستانی نوشته شده و نویسنده تحولاتی که در زندگیاش صورت گرفته، روزهای مربوط به دیپلمات بودن پدرش و بعد تحولات مربوط به چگونگی وضعیت شوروی در آن دوران و پس از آن را بیان کرده است. نکات بسیاری در این کتاب طرح شده که اگر بخواهم به سرعت به آنها اشاره کنم باید ابه این موارد اشاره کنم: یکی از مهمترین مسائل مطرح، طرح نوعی از مساله پدران و فرزندان است و دنیاهای متفاوت پدران و فرزندان و درگیریهایی که همواره بین آنها وجود داشته است.»
وی در ادامه گفت: «نکته قابل تامل دیگر، روایت طنزگونه و کنایی نویسنده نسبت به رویدادها و اتفاقاتی است که از آنها سخن به میان میآورد. یکی دیگر از موارد مطرح در کتاب اظهارنظر نویسنده درباره سایر نویسندگان روسیه است. از داستایوسکی که تز دکتری نویسنده هم دربارهی او و اگزیستانسیالسم فرانسوی بوده بگیرید تا ناباکوف که نویسنده مورد علاقه آقای ارافیف به حساب میآید و ... . مورد بعدی که کتاب به آن توجه داشته، مساله برخورد روسیه با فرهنگ غرب است؛ چه پیش از تشکیل شوروی، چه در زمان استالین و چه پس از فروپاشی. ارافیف با توجه به اینکه پدرش در غرب رایزن فرهنگی بوده و با دنیای غرب آشنایی داشته، توانسته تضادهای بین روسیه و غرب را شرح دهد. حتی در جایی میگوید که من در حیطه فرهنگ دارای تابعیت دوگانه هستم. نکته بعدی در نقد حاکمیت استالین است.»
وی همچنین گفت: «مورد دیگری هم که نویسنده مطرح میکند این است که چرا نویسندهها به نگارش خاطرات خودشان دست میزنند. علاقهی فراوان نویسنده به فلسفه و داستایوسکی در این خودزندگینامهنوشت به چشم میخورد و اینکه وی نگاه اندیشهای به رمان دارد و چقدر از این جهت داستایوسکی برای او جالب است. نگرش نویسنده به تاریخ ادبیات در کتاب جلب توجه میکند و بهخصوص این عقیدهی او که تاریخ ادبیات هر کشور را به نوعی توهم در نظر میگیرد. سرانجام نویسنده توضیح میدهد در روسیه، استالین یک نوع ماسک است و همه، حتا روشنفکران، به نوعی استالین را در وجودشان پنهان دارند.»
ارافیف نیز در این مراسم سخنرانی کرد. وی گفت: «خیلی وقت بود دوست داشتم به ایران بیایم و همیشه دنبال امکانی میگشتم که به اینجا سفر کنم، اما اتفاقها طوری رقم خورد که سرانجام ایران دنبال من آمد. وقتی مترجم کتاب در مورد انتشار ترجمه فارسی کتابم با من تماس گرفت، فهمیدم شانس به من روی آورده و این کار باعث خواهد شد به زودی به ایران بروم.»
وی سپس گفت: «ما در جهانی زندگی میکنیم که باید با تحجر مبارزه کنیم. من به ایران آمدهام برای اینکه دریابم برد و توان و ظرفیت کلام در ایران در چه حدی است. و نیز به ایران آمدهام تا حکمت شرقی را واقعا حس کنم و زیبایی این عرفان و حکمت را از نزدیک ببینم. به نظر من وظیفه اصلی هر نویسندهای این است که برای امکان رشد و بقای ارزشهای بشری تلاش کند و یک نویسنده وقتی میتواند به این وظیفه عمل کند که از فرهنگهای مختلف وام بگیرد.. شرایط در قرن ۲۱ طوری شکل گرفته که باعث شده حتا بیشتر از قرن گذشته، کشورهایی خود را حقیقت مطلق بدانند و بقیه کشورها را با دید تحقیر بنگرند. به نظر من مهمترین هدف یک نویسنده حفظ و پرورش ایده پلورالیسم و تنوع فکری و اندیشهای است. ایجاد هماهنگی و هارمونی بین تنوعهای فکری هم وظیفهی مهم نویسندگان محسوب میشود. اگر ما دنبال این هدف نباشیم قربانی تحجر خواهیم شد.»
وی در ادامه گفت: «من از شنیدن زبان فارسی بسیار لذت بردم و به نظرم این زبان موسیقی زیبایی دارد و احساس میکنم از نظر غنای واژهها و مفهوم خیلی خوب میتواند احساسات را بیان کند. حدس میزنم این زبان قدرتی فراتر از واژهها و شکل ظاهری زبان داشته باشد. من احساس کردم با زبانی رویایی طرفم.»
ارافیف سپس به موضوع دموکراسی اشاره کرد و گفت: «به نظر من دموکراسی دارویی تمامعیار و کامل برای مشکلات انسانها نیست، ولی تنها درمانی است که فعلا به آن رسیدهایم. معتقدم یک نویسنده معاصر و مدرن حتما باید از بیش از یک فرهنگ استفاده کرده و از آن وام بگیرد. اگر نویسندهای فقط به فرهنگ خودش اکتفا کند، قطعا به مرور هم ارزشهای فرهنگ خودش و هم ارزشهای بشری را از دست خواهد داد. من در برنامهای که در تلویزیون اجرا میکنم تلاش دارم تا خشونتها و شرهایی را که ریشه و رنگ روسی دارند شناسایی و واکاوی بکنم. نویسندههای مدرن روسی هم به خوبی توانستهاند رنگهای این بدیهای روسی را به تماشا بگذارند. این اتفاق نشان میدهد ادبیات در روسیه هنوز زنده است. فکر میکنم نتیجهای که نویسندگان یک کشور با تلاش به آن میرسند، نتیجهای نیست که فقط برای نویسندگان آن کشور کارساز باشد. همه کشورها میتوانند با کمی تغییر و انطباق نتایج با شرایط خودشان از آنها استفاده بکنند. در روسیه این بحث داغ مطرح است که آیا روسیه شرقی است یا غربی یا شرقیغربی؟ به نظر من روسیه شرقی ـ غربی است و سعادت آن را در برقراری تعادل بین دو میراث شرقی و غربی باید جستوجو کرد.»
نام کتاب: استالین خوب
نویسنده: ویکتور ارافیف
ترجمه: زینب یونسی
ناشر: نیلوفر
شابک: 7-440-448-964-978
تحریریه دیپلماسی ایرانی/11
نظر شما :