به بهانه فستیوال فوتبال با اپیزود روسی
دیپلماسی صلح در مسکو
نویسنده: دکتر عبدالرحمن ولایتی، دکترای روابط بین الملل
دیپلماسی ایرانی: صدایی که این روزها از مسکو مخابره می شود بسیار متفاوت از تاریخ سیگنال هایی است که سالهای دور از اتحاد جماهیر شوروی (sovet) و در این اواخر از روسیه پوتینیسم در طول سالهای تصدی حاکمیت ساطع شده و مناسبات جهانی را در بستر نظمی مبتنی بر پارادایم واقع گرایی کلاسیک ( 1) با تمرکز بر اسپوتنیک (2) تنظیم می کرد.
ارزش محوری در روسیه شوروی مبتنی بر نظم اسپوتنیکی، قدرت صرف معطوف به بالندگی توپ و تانک و اسلحه و در نهایت آن بمب اتمی و هیدروژنی بود و صدایی که از آن ساطع می شد برخلاف صداهای معمول جهانی با چاشنی رعب، ترس و واهمه زمخت کمونیستی کی.جی.بی همراه بود ولی اکنون بعد از گذشت نزدیک به سی سال از فروریزی دیوار برلین صدایی که از خیابانهای مسکو و میدان سرخ کرملین به اقصی نقاط جهان صادر می شود حاوی پیام نشاط، شادی، جشن، سرور و در یک کلام صلح و دیپلماسی ست.
تلالو این صدا و پیام از مسکو در نوع خود بی سابقه است چرا که تاریخ روسی از عهد امپراطوریسم ایوان مخوف و تزاریسم پطر و کاترین کبیر و جمهوری اس.اس.آری (s.s.r.i ) و ولادیمیر لنین و رفقای پولیت برواش تا روسیه فدراتیو عصر پوتین و مدمدوف بیشتر با صدای نعره مخوف خرس قطبی عجین شده بود، و تاریخ معاصر ایران نیز از زخم و زیان این نعره ها کم ننالیده است که شاید نقطه عطف آن تعدی گستاخانه ژنرال لیاخوف به طلیعه دموکراتیزاسیون در عصر مشروطه بود که مسیر تاریخ سیاسی، فرهنگی و اجتماعی ایران را منحرف کرد.
اکنون فضایی که در میدان سرخ مسکو و خیابان نوسکی پراسپکت سن پترزبورگ حاکم است برای همه جهانیان بدیع و جدید است و تصویری متفاوت از یک روس سابق را در ذهن افکار عمومی دنیا تداعی می کند چرا که جنس این صدا و فضا نرم، لطیف و گوشنواز بوده و دیگر حس سرد و خشک و زمخت نمی دهد، البته مسکو سالیان پیش، از رویکرد سخت و زمخت و سرد سیبریایی خود فاصله گرفته و به بازتعریف الگوهای کهن روسی، مارکسی رو آورده و به نوعی از تداوم فرهنگ داس و چکش چشم فرو بسته و از آن به بعد به روسیه فدراتیو فرمالیزه در نظم جهانی محدود شده است که البته از زمان ظهور پوتین گهگاهی رگه های سیاست کهن روسی، بلشویکی را نیز در مواضع روسیه شاهد هستیم که می توان گفت برای جهانیان قابل اغماض است و در آن حدی نیست که فضای رنگین نظام بین الملل را دوباره سرد و امنیتی کند.
در واقع جشنواره جام جهانی فوتبال که یک رویداد مبتنی بر گفت وگوی تمدن ها فارغ از جنس، طبقه، نژاد، رنگ، فرم و جغرافیا است یک ابتکار بدیع انسانی و اجتماعی است که در هر دوره چهار ساله تمرکز همه آحاد جامعه انسانی را به خود معطوف می دارد و در قالب یک بازی جذاب ورزشی بر تقویت صلح، آشتی و دیپلماسی تاکید می ورزد.
ولی آنچه این سری بازیها را از دوره های گذشته متمایز می کند کانون برگزاری مسابقات، کشور جمهوری فدراتیو روسیه است که برای حافظه تاریخی جامعه جهانی بیشتر با ابهت سرد کرملین و سیاستمدران مارموز و ماموران کهنه کار کی.جی.بی شناخته می شود. حال این بار مسکو در قامت یک شهر دیپلماتیک جلوه گر شده و میزبان میلیونها مردم از اقصی نقاط جهان همراه با منتخب نمایندگان ورزشی تعدادی از دولت ها برای برپایی فستیوال جهانی فوتبال است که مسلما نشان دهنده همکاری مسکو در تثبیت جهانی بر پایه صلح و گفت وگو است و این موضوع صد البته برای فضای سیاسی بین الملل یک پیام خوش یمن بوده و خواهد بود هر چند در این رخداد دیپلماتیک ورزشی نیز فرم روسی خود را حفظ کرده است.
1-نظریه غالب روابط بین الملل بعد از جنگ جهانی دوم متعلق به هانس جی مورگنتا
2-فضاپیمای روسی که نماد مبارزه دوران جنگ سرد محسوب می شود
نظر شما :