ترامپ چگونه در حال تغییر سیاست خارجی واشینگتن است
رئیس جمهور آمریکا هیچ دکترینی ندارد
دیپلماسی ایرانی: اصحاب رسانه این ضرورت را همواره احساس می کنند که سیاست خارجی هر رئیس جمهور را در قالب اصولی مشخص و تعریف شده (دکترین) توصیف کنند. اما این تعریف دکترین در دولت ترامپ بسیار چالش برانگیز است. با توجه به پیچیدگی روابط آمریکا با دنیا و تعدد منافع آمریکا، هرگونه سیاستی که مطابق با یک اصل تعریف شده باشد، احتمالا آنقدر پیش پا افتاده است که نمی تواند منافع آمریکا را به طور موثر برآورده سازد. سیاست های ترامپ در حال ایجاد تغییرات عمده در روابط آمریکا با دنیا است. اما این سیاست ها فاقد استراتژی منسجمی است که بتوان آن را "دکترین" نامید.
جفری گلدبرگ از یکی از تلاش های اخیر برای تعریف دکترین ترامپ سخن گفته است وی به نقل از یک مقام ارشد کاخ سفید که دسترسی مستقیم به رئیس جمهور و تفکراتش دارد، گفت قطعا دکترین ترامپ وجود دارد و آن هم "ما آمریکا هستیم، احمق" هست.
یکی دیگر از تلاش های اخیر در تعریف دکترین ترامپ، از جانب رابرت کاگان بود که سیاست خارجی ترامپ را "ابرقدرت چموش" خواند. رویکردی که کاگان به عنوان "گزینه ی سوم" معرفی می کند، در تضاد با بین الملل گرایی و انزوا طلبی است. این رویکرد به خوبی بیشتر سیاست های ترامپ را در بر می گیرد که به معنای توهین به نظم و قوانین بین المللی و حتی تلاش برای نابود کردن این قوانین است. توصیف کاگان از سیاست های ترامپ به عنوان "واقع گرایی خالص"، باید واقع گرایان واقعی را مشمئز کرده باشد. واقع گرایی، برخلاف آنچه که کاگان فکر می کند، این نیست که سیاست خارجی، "جنگ همه علیه همه " باشد. در واقع گرایی کلاسیک، جایگاه مرکزی، متعلق به دشمن است، که با توجه به منافع مشترک، از آن برای سیاست های تعادل قدرت استفاده می شود. گرچه تفکر همه علیه همه، در بیشتر لفاظی های ترامپ دیده می شود، اما نشان دهنده ی سیاست دولت در قبال خاورمیانه نیست چون روابط محکمی بین آمریکا، اسرائیل و عربستان سعودی وجود دارد.
خصیصه، نه دکترین
خصایص مشخص و همیشگی سیاست خارجی ترامپ، آن ویژگی لازم برای اینکه "دکترین" نامیده شود را ندارند. خصایص، اثرات مهمی دارند و گاهی هم این اثرات الگوی مشخصی دارند اما این اثرات، آن هدف های تعریف شده برای یک استراتژی منسجم نیستند. انگشت نما ترین خصیصه ی سیاست ترامپ، این است که کاملا مخالف با عملکرد همتای سابق خود رفتار کند و سعی کند دستاورد های او را نابود کند.
خود برتر بینی ترامپ که ادعای تبحر در ایجاد توافق می کند، یکی دیگر از خصیصه های مهم او در سیاست خارجی است. بنابراین تبریک ترامپ به خودش برای دیپلماسی هسته ای در قبال کره ی شمالی به همین دلیل است در حالی که این دیپلماسی اصلا قابل مقایسه با توافق ایران که ترامپ به شدت آن را محکوم کرد، نیست.
الگوهای حاصله
اثرات این سیاست های خارجی ترامپ، هیچ کدام آن اهدافی که منتج از یک دکترین سیاست خارجی باشد، نیست. حتی در بیشتر مواقع اصلا هدف نیستند. یکی از این اثرات تضعیف جدی اتحاد آتلانتیک شمالی است. اثر دیگر، نقض هرگونه دستاور دولت اوباما در راستای کاهش نفوذ آمریکا در درگیری های خاورمیانه است. آمریکا در حال حمایت از عربستان و امارات در حملات مخرب به یمن است.
اثرات جمعی این خصایص ترامپ، هنوز سوالات زیادی را بی جواب گذاشته است چون هر بار با خصایص گوناگون خود این دیپلماسی را به یک سو می کشد. مهم ترین ابهام در مورد آینده ی روابط آمریکا با چین است. قدم های ابتدایی ترامپ در مسئله ی کره ی شمالی، از همه بیشتر باب میل چین بود و حکایت از ادامه ی همکاری ها داشت. اما جنگ تجارت به وضوح بر عکس این موضوع را نشان می دهد.
یک دید کلی نیز می توان در مورد تاثیرات رویکرد ترامپ بر جایگاه آمریکا در دنیا داشت. آمریکا منزوی تر از پیش خواهد شد. سایر کشور ها، چه دوست چه دشمن، تمایل کمتری برای انجام معامله با آمریکایی خواهند داشت که دولتش توافق های قبلی را نقض کرده است و بنابراین دولت ها امیدی به سرنوشت توافق با امریکا ندارند. چنین بی اعتمادی، نه تنها مانع از رسیدن به توافق های چند جانبه ای می شود که ترامپ با آن ها مخالف است، بلکه مانع از رسیدن به توافقات دو جانبه ی مورد علاقه ی ترامپ نیز می شود.
منبع : نشنال اینترست / ترجمه تحریریه دیپلماسی ایرانی / 33
نظر شما :