ظریف در لانه زنبور
روزنامه شرق در یادداشتی به قلم فریدون مجلسی- تحلیلگر روابط بین الملل، نوشته است: همان برجامی که دلواپسان داخلی می گویند سرمان کلاه رفته است و دلواپسان ترامپی می گویند سر آنها را کلاه گذاشته اند. معمولا وزیر امور خارجه در مجمع عمومی اصلی سالانه سازمان ملل در پاییز شرکت می کند، اما حضور وزیر و معاون او در این شرایط زمانی و در این مجمع فرعی آن هم همراه با عراقچی نشان می دهد این سفر بیشتر تلاشی است روشنگرانه برای حفظ برجام و دفع شر معاندان.
سفری به لانه زنبور در نزدیکی برج ترامپ و مقر لابی های اصلی اسرائیلی که اکنون عربستانی نیز بر آن افزوده شده است. در روزهای پرالتهاب موشک پرانی تحریک آمیز آمریکا و اسرائیل به سوریه، در روزهایی که اسرائیل اعلام کرده است هرگونه حضور و پایگاه نظامی ایران را تحمل نخواهد کرد و با حمله به پایگاه هوایی سوریه هفت مستشار پاسدار ایرانی را به شهادت رسانده است و در شرایطی که با وجود اصرار برخی از اعضای اتحادیه اروپا در تبعیت از ترامپ، مشارکت اروپا در ادامه تحریم های ایران به بهانه برنامه های موشکی، به دلیل مخالفت داخلی از سوی کشورهایی مانند اتریش و ایتالیا به نتیجه نرسید.
نباید فراموش کرد خانم موگرینی، مسئول روابط خارجی اتحادیه اروپا که نقش هماهنگ کننده مؤثر را در به نتیجه رسیدن برجام داشت، درعین حال به نوعی حضور ایتالیا در آن مذاکرات را نمایندگی می کرد، زیرا ایشان وزیر خارجه پیشین ایتالیاست و در سیاست خارجی آن کشور نفوذ دارد. بااین حال شاهد بودیم فرانسه و انگلیس که از سویی بر دوام برجام پافشاری می کنند و از سویی بر برنامه موشکی ایران معترض هستند، در حمله آمریکا به سوریه به بهانه استفاده از سلاح شیمیایی مشارکت داشتند.
برخلاف کسانی که محدودبودن این حمله را حمل بر ضعف متفقین غربی در اقدام در سوریه می کنند، به نظر نگارنده باید بیش از پیش نگران بود. در شرایطی که احتمال استفاده از چنین سلاحی از سوی دولت سوریه در آستانه پیروزی نظامی نامعقول است و با وجود سخنان یک کودک مبنی بر دروغ بودن نمایشی تلویزیونی که برای آماده سازی افکار عمومی او را به عنوان قربانی سلاح شیمیایی در حال ریختن آب بر سر و رویش نشان داده بودند، حمله به سوریه هشداری برای آینده است که برخی کشورها «به هر بهانه»ای می خواهند جنگ را کلید بزنند.
به ویژه آنکه خانم ترزا می ، نخست وزیر انگلستان، ضمن توجیه مشارکت در این حمله به روسیه هم اخطار داد به کاربردن سلاح شیمیایی از سوی آن کشور را در خاک خود تحمل نخواهد کرد و منظور حمله به سوریه به خاطر استفاده روسیه از اسپری شیمیایی علیه جاسوس روس و دخترش بود. در چنین شرایطی آقای ظریف در مصاحبه های خبری خود کوشیده است ضمن اعلام پایبندی ایران به تعهداتش در برجام هشدار دهد ایران نمی تواند به طور یک جانبه به تعهداتش ادامه دهد. به عبارت دیگر اگر تحریم ها ادامه یابد ایران نیز به برجام و پایش های آن پایان خواهد داد. اجرای چنین تهدیدی بی درنگ شش قطع نامه هسته ای شورای امنیت را علیه ایران اجرائی خواهد کرد و همه تحریم های شدید و غلیظ با شدت بیشتری باز خواهد گشت.
باید در نظر داشت که اروپا از رفع عملی تحریم های بانکی ایران و بازگشت شرایط متعارف بین المللی و آرامش پایدار برای روابط تجاری منتفع خواهد شد و خواهان بهره مندی از بازار ایران و مشارکت در آن است؛ اما به هر حال رابطه با آمریکا و اسرائیل و نیز روابط عربی به ویژه با عربستان را به ایران ترجیح خواهد داد. به عبارت دیگر لابی کردن مقامات ایران نزد اروپایی ها برای رعایت منافع ایران در قالب برجام محدودیت هایی دارد. بزرگ ترین نگرانی آنان در مذاکرات برجام نفس فعالیت هسته ای ایران نبود.
دلیل اصلی نگرانی آنان مواضعی بود که اسرائیل اتخاذ می کرد و برنامه هسته ای ایران را دستیابی به ابزاری برای رسیدن به هدف محو خود معرفی و به آن استناد می کرد. رئیس جمهور و وزیر خارجه ایران بارها اعلام کرده اند ایران در حمله به هیچ کشوری پیش قدم نخواهد شد، اما گویی طرف های مقابل این پیام را کافی نمی دانند. به ویژه آنکه سخنان دیگری نیز از تریبون های دیگر در ایران، پیام های متفاوتی را منتقل می کنند که می تواند تلاش ها و لابی گری های وزیر امور خارجه را خنثی کند. به عبارت دیگر از دیدگاه ایران اجرای تعهدات برجام برای رفع تحریم ها کافی است، اما به نظر آنها هدف اصلی برجام یعنی امنیت اسرائیل تأمین نشده است. از دید تحلیلگران خارجی گویی سیاست خارجی ایران از دو مجرای مختلف ابلاغ می شود.
یکی پیام های التیام بخش و اعتدالی دیپلماتیک که مایل به زمینه سازی برای ایجاد آرامش و ثباتی است که بستر لازم برای مشارکت اقتصادی و سرمایه گذاری بین المللی را فراهم کند و دیگری پیام هایی است که از آغاز برجام نیز با برخی اقدامات علیه مصونیت اماکن دیپلماتیک انجام شد که این امر از اعتبار اجرائی تعهدات دیپلماتیک دولت ایران می کاهد. چنین شرایطی شاید ایجاب کند تیم دیپلماتیک ایران اقدامات خود را قبلا با آن نیروها منطبق کند و آنان را مستقیما در مذاکرات مشارکت دهد.
به هرحال تصور می شود اگر نهادهای ایرانی بر سر سیاستی در جهت منافع ملی با پیروی از اعلامیه سران کشورهای اسلامی در استانبول که با حضور رئیس جمهور ایران برگزار شد به توافق برسند، بتواند موجب احتراز از راه حل نهایی یعنی جنگ شود. در شرایطی که کره شمالی خود را برای توافق آماده کرده است، تصور نمی شود رئیس جمهور آمریکا با لغو یک جانبه برجام اعتبار امضای آن کشور را علنا لغو کند، اما بلاتکلیف گذاشتن آن به معنی لغو آن است که موجب تزلزل همکاری دیگران نیز می شود.
در چنین شرایطی، حتی اگر ایران بخواهد به اقدامی مغایر برجام دست بزند نیز شاید به مصلحت نباشد که آن را یک جانبه لغو کند. دیپلماسی مستلزم تفاهم و رسیدن به تعادلی دوجانبه است، نه تحمیل یک جانبه. به نظر می رسد چنان که متفقین غربی از ایران احساس تهدید نکنند، ترجیح خواهند داد کشورهای این منطقه یعنی لبنان، سوریه، عراق، ترکیه و ایران که مشابهت های مدنی دارند بتوانند بلوک اقتصادی سنگینی با بهره مندی از منابع طبیعی و انسانی خود تشکیل دهند تا اینکه بلوک عربستان بر تمامی منابع پولی و انرژی منطقه تسلط یابد.
نظر شما :