آنکارا به دنبال رقابت با تهران در مساله فلسطین است
اقدام ترامپ تکمیل کننده پازل اردوغان
عبدالرحمن فتح الهی - اجلاس سالانه "مجمع جهانی اقتصاد" در شهر داووس سوئیس در ژانویه ۲۰۰۹ بی شک به یاد ماندنی ترین صحنه نزاع دیپلماتیک میان ترکیه و اسرائیل بود. درگیری لفظی تند اردوغان با شیمون پرز، رئیس جمهوری وقت اسرائیل درباره محاصره نوار غزه، اگرچه روابط دو طرف را با چالش مواجه کرد، اما شخص اردوغان را یک شب به رهبری جسور نزد کشورهای اسلامی و عربی منطقه بدل ساخت. چهار ماه بعد از این اجلاس اوباما برای نخستین بار به ترکیه سفر کرد و در دیدارهایش با مقامات ترکیه از جمله اردوغان، این کشور را دموکراسی قدرتمند و شریک استراتژیک آمریکا در منطقه خواند و از عضویت ترکیه در اتحادیه اروپا حمایت کرد. اما جالب اینجاست که حتی در آن زمان و حتی بعد از حمله 31 می 2010 واحد شایتت 13 ارتش اسرائیل به کشتی مرمره و کشته شدن 9 تن از اتباع ترکیه که به تعلیق مناسبات دیپلماتیک بین دو ترکیه واسرائیل انجامید، مناسبات اقتصادی دوجانبه نه تنها ادامه داشت بلکه شاهد رشد نیز بود. در این راستا اقدام چهارشنبه 6 دسامبر ترما در خصوص به رسمیت شناختن بیت المقدس به عنوان پایتخت رسمی اسرائیل نقطه عطفی در بستر این رفتارهاهی ترکیه شود به گونه ای که ترکیه در کانون و محور تلاش ها برای ضدیت با تصمیم ترامپ و مخالفت با تل آیو قرار گرفت، برخلاف آنچه ممکن است تصور شود، رئیس جمهور ترکیه سیاستمداری پراگماتیک و اپورچیونیست است. او از بحران اجلاس داووس و واقعه کشتی مرمره برای تقویت وجهه خود و ترکیه نزد کشورهای عرب و مسلمان سود برد و در نهایت هم سر فرصت به عادی سازی روابط آنکارا- تل آویو پرداخت. چنانی که از کودتای نافرجام 15 ژوئیه 2016 نیز برای تثبیت قدرت در نهادهای قضایی، پلیس و امنیتی بهره جست و با ارتباط دادن این واقعه به توطئه آمریکا برای ضربه زدن به ترکیه از آن برای توجیه کاهش آزادی ها در کشور و پیشبرد اهداف سیاست خارجی حزب حاکم در سوریه و منطقه استفاده کرد که یقینا برگزاری نشست 13 دسامبر سازمان کنفرانس اسلامی را هم می تواند در این راستا دید؛ اما به واقع دلایل این میزان از مخالفت آنکارا با تل آویو و واشنگتن چیست؟ اردوغان از دل سیاست های پراگماتیستی خود می تواند چه بهره برداری از مساله به رسمیت شناختن بیت المقدس به عنوان پایتخت رسمی اسرائیل توسط ترامپ داشته باشد؟ ترکیه در یک سیاست یک بام و دو هوا آیا می تواند حامی آرمان فلسطین و در عین حال حافظ منافع خود باشد؟ وغیره؛ دیپلماسی ایرانی پاسخ به این سوالات و پرسش هایی از این دست را در گفت و گویی با دکتر مهدی ذاکریان کارشناس و پژوهشگر حقوق بین الملل و تحلیلگر مسائل اسرائیل پی گرفته که در کارنامه خود تدریس و تحقیق در بنیاد دانشگاهی اروپا - بروکسل، موسسه مطالعات اسلام معاصر دانشگاه لایدن، دانشکده حقوق و مرکز مطالعات خاورمیانه دانشگاه پنسیلوانیا، موسسه دانشگاهی اتحادیه اروپا و همچنین استاد مدعو دانشکده حقوق دانشگاه پنسیلوانیا، عضو هیات تحریریه فصلنامه Relacions Internationales دانشگاه کورتابیا و بوینس آیرس را دارد.
با نگاهی به واکنش های کشورهای جهان و به خصوص منطقه خاورمیانه بعد از تصمیم ترامپ در به رسمیت شناختن بیت المقدس به عنوان پایتخت رسمی اسرائیل، شاهدیم که ترکیه نقش بسیار پررنگی را در این خصوص ایفا کرده و در این راستا تندترین واکنش ها را داشته است؛ ارزیابی شما از دلایل و عوامل شکل گیری این میزان از شدت انتقادات واکنش های آنکارا را در مقابل تل آویو چسیت؛ این واکنش ها را ناشی از چه پارامترهایی می دانید؟
ببینید مسائل و تنش های میان ترکیه و اسرائیل، نه ریشه در اقدام اخیر ترامپ که پیشتر از آن به حدود 8 سال پیش باز می گردد. البته فراموش نشود که این تنش ها در آن زمان از نوع تنش های میان دو دولت نبود، بلکه ریشه فرادولتی و فراحکومتی داشت، اما دولت آنکارا بهره برداری سیاسی دولتی خود را از این تنش ها در آن سال ها داشته که تا به امروز هم ادامه دارد. تنش ترکیه و اسرائیل در 8 سال پیش به حمله گارد دریایی رژیم صهیونیستی به کشتی حامل کمک های انسان دوستانه مرمره برای شکستن محاصره غزه بود که نهایتا هم این حمله به کشته شدن تعدادی از اتباع ترکیه و چند کشور دیگر انجامید. اما با نگاهی به حرکت انسانه دوستانه کشتی مرمره می بینیم که این حرکت، نه با پیشنهاد و نه با حمایت ترکیه صورت گرفته بود، بلکه در سایه جدیت جامعه مدنی جهانی و به صورتی خود جوش برای حمایت از فلسطین این حرکت صورت گرفت، اما ترکیه از این حمله اسرائیل به کشتی مرمره و تحولات بعدی آن بهره برداری سیاسی خود را از این مساله داشت تا از این طریق بتواند امتیازات بیشتری را از تل آویو در مناسبات میان دو طرف از آن خود کند. در این راستا باید گفت که اوج تنش ها نیز در بستر جنگ غزه یک سال قبل تر از حمله اسرائیل به کشتی مرمره شکل گرفته بود و نهایتا هم موجب شد که اردوغان در جایگاه رئیس جمهور ترکیه در نشست داووس، رئیس جمهور اسرائیل (شیمون پرز) و دولت تل آویو را، دولتی کودک کش معرفی کند و به نشانه اعتراض نشست را ترک کند. بنابراین باید گفت که تمامی این ژست های تند آنکارا در تمای این سال ها تا به امروز در خصوص اسرائیل که با اقدام ترامپ دوباره اوج گرفت تنها ژست های حکومتی در محافل غیرحکومتی برای نفوذ بیشتر آنکارا بر تل اویو است، چرا که علیرغم تمامی این تنش ها و انتقادات شدید و پررنگ ترکیه علیه اسرائیل، سفارتخانه و نیز روابط اقتصادی میان دو طرف تا به امروز برقرار است و در این راستا روابط اقتصادی و تجاری کالایی میان ترکیه و اسرائیل هم کم نبوده است، به گونه ای که تنها در سال 2016 حدود 3 میلیارد دلار صادرات کالا از ترکیه به اسرائیل صورت گرفته است. بنایراین اگر چه در طول این 8 سالدولت ترکیه واکنش های تندی را علیه اسرائیل داشته است، اما این واکنش ها به خصوص اقدامت ترکیه در مقابل تصمیم ترامپ به دلیل بهره برداری سیاسی از مساله فلسطین به نفع خود است.
آیا در این میان آنکارا بنای رقابت را با تهران در مساله فلسطین دارد؟
بله؛ می توان این رقابت را در رفتار دولت مردان ترکیه دید؛ ببینید نکته ای که ترکیه متوجه آن شده این است که کشور همسایه خود یعنی جمهوری اسلامی ایران با وجود این که هیچ گونه مرز مشترک آبی و زمینی با اسرائیل ندارد، اما توانسته در مساله تنش اعراب و اسرائیل، نفوذ خاص خود را داشته باشد و در این خصوص رفتار تهران، حقانیت او را در عرصه بین الملل ثابت کرده، چرا که در طول تمامی سال های گذشته ایران حامی حقوق ملت فلسطین بوده، لذا در افکار عمومی جهانی و به خصوص در افکار عمومی عربی، ایران به عنوان کشوری که به صورت اخلاقی و عادلانه در خصوص حمایت از فلسطیت عمل کرده، معرفی شده است. از همین رو نیز در سایه این نکته ترکیه هم سعی داشته و دارد تا بتواند در میان کشورهای اسلامی و عربی خاورمیانه چنین تصوری مشابهی را برای خود داشته باشد که نهایتا هم به واکنش های تند اردوغان و کابینه او در این مدت انجامیده است. لذا تمامی این واکنش ها در راستای اندیشه های نئو عثمانی گری ارودغان باید تعبیر شود، چرا که او سعی دارد در سایه این اندیشه ها، هم جایگاه خود و هم نفوذ ترکیه را در میان افکار عمومی از یک سو بالا برده و از سوی دیگر با نمایش مخالفت با اسرائیل بتواند از تل آویو امتیازات بیشتری را بگیرد، از همین رو نیز اقدام ترامپ در به رسمیت شناختن بیت المقدس تکمیل کننده پازل برنامه اردوغان در این خصوص بود.
اقدام 13 دسامبر ترکیه واردوغان را در خصوص برگزاری اجلاس سازمان همکاری اسلامی برای محکومیت اقدام ترامپ را چگونه ارزیابی می بینید؛ آیا باید این اقدام و تصمیم ترکیه را هم در راستای کسب نفوذ بیشتر تحلیل کرد؟
یقینا می توان چنین برادشتی را داشت؛ چرا که از یک سو ترکیه با چنین حرکت هایی در سایه دعوت از کشورهای اسلامی و سران دولت ها اسلامی سعی داشت در میان این کشورها و افکار عمومی جایگاه خود را تقویت کند و در آن سو در سایه این اقدام با نشان دادن جدیت خود در مقابل تصمیم ترامپ و انتقاد از تل آویو به دنبال کسب امتیازات بیشتر است و در این راستا نشست 13 دسامبر سازمان کنفرانس اسلامی یک حرکت نمایشی از طرف ترکیه بود، زیرا که تمامی کارشناسان حقوق بین المللی بر این واقعیت اشراف دارند که ارزش حقوقی تصمیمات و خروجی نشستی مانند نشست سازمان کنفرانس اسلامی در حد همان کاغذ آرم دار سازمان همکاری اسلامی است. لذا هیچ کدام از بیانیه های و تصمیمات این نشست ارزش، تعهد و الزامی را نه برای خود اعضای آن و نه برای سایر کشورهای غیر عضو ندارد. چرا که اساسا سازمان همکاری اسلامی هیچ ساز و کار حقوقی تعهدآوری را حتی برای اعضای خود تعریف نکرده است.
آیا می توان انتقادات تند آنکارا و شخص اردوغان را در مقابل واشنگتن در سایه تصمیم ترامپ نوعی فشار بر ایالات متحده بر سر مسائلی مانند حمایت از نیروهای کردی سوریه، رضا ضراب و پیشتر و مهمتر از آن مساله عدم استرداد فتح الله گولن به ترکیه دانست؟
ترکیه در بازی سیاسی می داند که از چه طریقی می تواند به اهداف خود دست یابد. آنکارا در سردی روابطی که از دوره اورباما بعد از عدم استرداد فتح الله گولن پیش آمد، همواره درصدد کسب موقعیت و شرایطی بوده که بتواند جریان تحولات را به سود خود بازگرداند که اقدام و تصمیم ترامپ چنین بستری را در اختیار اردوغان و دولت ترکیه قرار داد تا بتواند از برگ فلسطین بتواند سایر اهداف ومنافع خود مانند عدم حمایت واشنگتن از کردهای سوریه را هم داشته باشد.
در راستای نکته مهم شما مبنی بر رفتار تند آنکارا برای کسب امتیاز بیشتر از تل آویو در چند مدت اخیر میزان تنش های لفظی مقامات دو طرف بسیار بالا گرفته است، به گونه ای که آویگدور لیبرمن، وزیر دفاع اسرائیل به صراحت از لزوم بازبینی همکاری و تداوم روابط اسرائیل با ترکیه سخن گفت؛ آیا این میزان از شدت واکنش های ترکیه اساسا در تقابل با منافع، اهداف تعریف شده و طرح و برنامه آنکارا در خصوص کسب امتیاز بیشتر از تل اویو قرار نمی گیرد. چرا که در صورت تداوم این میزان از واکنش ها احتمال قطع روابط میان ترکیه و اسرائیل وجود دارد؟
ابتدا من امیدوارم که لیبرمن و سایر اعضای کابینه رژیم صیونیستی به خصوص خود نتانیاهو اقداماتی را در خصوص قطع روابط و مناسبات خود با ترکیه را داشته باشند؛ اما واقعیت روابط بین المللی و نیز تحولات منطقه خاورمیانه امروز به گونه ای است که نه ترکیه و نه اسرائیل تمایلی به بازبینی در مناسبات خود علیرغم نمایش اقدام به قطع روابط میان خود ندارند؛ ببینید اساسا تنها 3 بازیگر غیر عرب در خاورمیانه حضور دارند. ایران، ترکیه و اسرائیل؛ لذا به دلیل شباهت ماهیت وجودی ترکیه و اسرائیل با یکدیگر می توانند سبب ایجاد اتحاد استراتژیکی با هم شوند. اما در این میان حضور فعال ایران سبب به هم خوردن تمام طرح ها و برنامه های اسرائیل در منطقه خاورمیانه شده است؛ در این راستا تهران به شدت پیگیر حق تعیین سرنوشت فلسطین توسط خود ملت فلسطین است. لذا در سایه نکات مطرح شده تنها اهرم غیر عربی که برای اسرائیل باقی مانده ترکیه است و از همین رو نتانیاهو، لیبرمن و تمامی اعضای کابینه اسرائیل به این واقعیت میدانی اشراف دارند که دوری و نزدیکی ترکیه به اسرائیل از جنس دوری و نزدیکی خود اسرائیل به کشورهای اروپایی برای کشب امتیاز بیشتر است، به عبارت دیگر همان طور که خود تل آیو به واکنش های قهرآمیز و تند نسبت به کشورهای اتحادیه اروپا سعی در کسب امتیاز از آنان دارد، آنکارا نیز در تلاش برای پیاده کردن چنین طرح مشابهی، البته در خصوص خود اسرائیل را دارد.
در سایه رفتار های پراتیکی ارودغان دولت پراگماتیستی آنکارا ثابت کرده است که حتی توان کسب امتیاز از دل بحران را دارد که نمونه بارز آن تبدیل وضعیت تنش و بحران میان روابط مسکو – آنکارا بعد از سقوط جنگده روسی بود، به گونه ای که اکنون دو کشور در بحران سوریه در یک موضع مشترک قرار دارند، آیا در سایه این نکته علیرغم تنش های لفظی، قطع مناسبات میان ترکیه و اسرائیل و بروز تنش در روابط میان این دو در نهایت مشابه تنش ترکیه با کشورهای اتحادیه اروپا مانند آلمان وسایر مشورهای اتحادیه اروپا صورت نخواهد بود؟
خیر؛ این تنش های لفظی میان سران و مقامات اسرائیلی و ترکیه در نهایت برآیندش به قطع روابط میان این دو نخواهد رسید. چرا که از یک سو اسرائیل به هیچ وجه حاضر نیست نفوذ خود را که از طریق ترکیه می تواند در میان کشورهای اسلامی و عربی منطقه خاورمیانه داشته باشد، از دست دهد و نه در دیگر سو ترکیه هم حاضر به فدا کردن منافع و نفوذ خود در مساله اسرائیل است. جدای از این نکات اسرائیل از جانب ترکیه به عنوان یک کشور و دولت رسمی شناخته شده است، قطعا این رفتارهای و نشانه ها نمی تواند به قطع روابط این دو بینجامد؛ ببینید اگر ترکیه به واقع برنامه قطع همکاری و مناسبات خود را با اسرائیل داشت، یقینا تا اکنون از به رسمیت شناختن اسرائیل به عنوان یک کشور سرباز زده بود. فلذا شاید حتی در ادامه میزان این تنش های لفظی بیشتر هم شود که در گذشته مشابه چنین رفتارهایی وجود داشته است، اما در نهایت به قطه روابط میان ترکیه واسرائیل نخواهد انجامید. اما نکته مهمی که باید به آن اشاره کنم این است که علیرغم تمامی نکاتی که به آن اشاره شد نباید این شائبه و تحلیل غلظ را هم داشت که تمامی رفتارهای ترکیه در خصوص حمایت از مردم فلسطین یک بازی سیاسی برای کسب منافع آنکارا بوده است و در سایه این مساله تمامی تلاش های آنکارا را نادیده گرفت. بلکه برعکس من معتقدم که رسانه و دستگاه دیپلماسی ایران اکنون باید ترکیه را در مسیری که قرار گرفته به یک تعهد اجباری وادارد. لذا در این راستا از خود وزیرامور خارجه تا سخنگوی دستگاه دیپلماسی و حتی خود دیپلمات ها و رسانه های داخلی و خارجی باید سعی در ایجاد فضایی داشته باشند که در راستای منافع ایران اردوغان و کابینه دولت ترکیه در مسیر شعارهای خود سفارتخانه خود در اسرائیل و نیز نمایندگی های اسرائیل در استانبول و آنکارا را تعطیل کرده و حتی روابط اقتصادی و نیز تجارت کالاهای ترکیه به اسرائیل را قطع کند.
اما اقدام خود اردوغان در خصوص به رسمیت شناختن قدس شرقی به عنوان پایتخت دولت فلسطین و نیز تصمیم به افتتاح سفارتخانه ترکیه را در این بخش از بیت المقدس را چگونه ارزیابی می کنید؛ آیا این مساله به طور ضمنی تایید قدس غربی به عنوان پایتخت رسمی اسرائیل و نیز تایید طرح دو دولت نیست؟
اساسا اقدام ترکیه در به رسمیت شناختن قدس شرقی به عنوان پایتخت فلسطین و نیز افتتاح سفارتخانه در این بخش از بیت المقدس نمی تواند حتی به طور ظمنی تایید کنند قدس غربی به عنوان پایتخت اسرائیل باشد، اما در مقابل تایید کننده طرح دو دولت است. چرا که در این راستا ترکیه به موازات ارویا و آمریکا از حامیان طرح دو دولت بوده و در ادامه نیز پیگیر انجام آن هم بئده است. اما در این میان باید گفت که اقدام اردوغان در افتتاح سفارتخانه ترکیه در قدس شرقی و نیز تصمصیم ترامپ در مغایرت آشکار با مفاد قطعنامه های شورای امنیت سازمان ملل قرار دارد. چرا که در شورای امنیت مطابق با 3 قطعنامه ویژه این شورا که شامل قطعنامه های 252، 476 و478 است، هر سه قطعنامه شورای امنیت به صراحت تاکید دارد که به هیج وجه اسرائیل حق دخالت در تغییر وضعیت و ماهیت سیاسی، اجتماعی و فرهنگی شهر بیت المقدس را ندارد و در ادامه در قطعنامه 478 از تمامی کشورها خواسته شده است که تمامی پست های سیاسی و دیپلماتیکی خود را در بیت المقدس تعطیل کرده و به موازات آن از هر گونه دائر نمودن پست های دیپلماتیکی هم خودداری کنند. از همین رو نیز اقدام اردوغان در به رسمیت شناختن قدس شرقی و تصمیم به افتتاح سفارتخانه ترکیه در این بخش از بیت المقدس و نیز تصمیم ترامپ در به رسمیت شناختن بیت المقدس به عنوان پایتخت رسمی اسرائیل در تعارض آشکار با مفاد قطعنامه های شورای امنیت سازمان ملل است.
انتشار اولیه: شنبه 2 دی 1396 / انتشار مجدد: چهارشنبه 6 دی 1396
نظر شما :