مهاجرت و تروریسم مهمترین چالش های دولت آتی آنگلا مرکل

جریان راست رادیکال آلمان توان مقابله با تهران را ندارد

۰۶ آبان ۱۳۹۶ | ۱۳:۰۹ کد : ۱۹۷۲۷۱۱ اروپا گفتگو
علی بیگدلی می گوید: جریان راست رادیکال در خلاف ذات و ماهیت خود باعث تقویت جریان اتحادیه اروپا شده است. با حضور دونالد ترامپ اتحادیه اروپا اکنون نسبت به دوران اوباما سیاست های مستقل تری را درپیش گرفته است. لذا اگر اکنون حمایت اتحادیه اروپا از برجام صورت می گیرد به واسطه فاصله گیری با جریان راست رادیکالی است که اکنون ترامپ نمایندگی آن را به عهده دارد
جریان راست رادیکال آلمان توان مقابله با تهران را ندارد

عبدالرحمن فتح الهی – پس از انتخابات پارلمانی 24 سپتامبر اینک آلمانی ها منتظر تشکیل دولت هستند تا اداره و مدیریت امور را در دست گیرد. در همین راستا هم احزاب دموکرات مسیحی، سوسیال مسیحی و دموکرات های آزاد (لیبرال) روز چهارشنبه هفته گذشته ۱۸ اکتبر بر سر میز نشستند و همه تلاش خود را کردند تا در فضایی مثبت و سازنده با یکدیگر وارد چانه زنی شوند. ائتلاف واقعی البته میان چهار حزب است. یعنی سه حزب یاد شده به اضافه حزب سبزها که به ائتلاف جامائیکا معروف شده است. لذا راه تشکیل دولت ائتلافی با ۴ حزب یاد شده، راهی دشوار و طولانی خواهد بود. مذاکرات اولیه میان این احزاب قطعا هفته ها به درازا خواهد کشید، قبل از این که مذاکرات اصلی بر سر چگونگی تشکیل دولت و پست هایی که قرار است تقسیم شوند، شروع شود. از همین رو دیپلماسی ایرانی در گفت وگویی با دکتر علی بیگدلی، استاد دانشگاه شهید بهشتی، محقق و کارشناس مسائل اروپا و مولف آثاری چون "تاریخ اروپا در قرن جدید" ، "تاریخ اندیشه های سیاسی در غرب " ، "تاریخ فرهنگ وهنر اروپا در قرن جدید" ، "کرونولوژی مسیحیت و قرون وسطی" و "تاریخ اروپا در قرون وسطی" شرایط و چالش های تشکیل دولت ائتلافی را بررسی کرده است.

از سال 1945 میلادی تاکنون هیچ کدام از احزاب نئونازی و پوپولیست شرایط و توان حضور در عرصه کلان سیاسی آلمان را پیدا نکرده بودند، اما در جریان انتخابات پارلمانی 24 سپتامبر این فرصت برای حزب آلترناتیو برای آلمان (AFD) با کسب 13 در صد آراء شکل گرفت. شما دلایل این درصد از آراء و کسب وجه مردمی، آن هم در آلمانی که مردم و جامعه آن به واسطه جنگ جهانی دوم دچار سرخوردگی سیاسی - اجتماعی از جریان نازیسم بودند، ناشی از چه عواملی می دانید؟

بر اساس یک سنت سیاسی جا افتاده درجامعه آلمان 6 ماه مانده به انتخابات رسمی در این کشور انتخاباتی آزمایشی در ایالت "سارلند" برگزار می شود؛ 26 مارس سال جاری میلادی به سان دوره های پیش این انتخابات برگزار شد. در این انتخابات خانم مرکل توانست 41 درصد آراء را از آن خود کند اما او در همان دوران نگرانی خود را از رشد آرای حزب رقیب خود یعنی سوسیال دموکرات ها داشت، چرا که این حزب با جذب 30 درصد آراء توانست در مقام دوم این انتخابات قرار گیرد. اما تفاوت اصلی این انتخابات با توجه به شرایط و فشارهای داخلی و بین المللی به دو نکته باز می گردد. اول این که هم میزان آرای خانم مرکل کاهش پیدا کرده بود و دوم این که تمایل به شرکت در انتخابات در جامعه آلمانی افول شدیدی داشت، به گونه ای که از 62 میلیون آلمانی واجد شرایط نزدیک به 51 میلیون نفر در انتخابات شرکت کرده بودند و در سایه این مسئله اگرچه خانم مرکل توانست 42 درصد آراء را به دست آورد اما نسبت به انتخابات های گذشته محبوبیت او کاهش پیدا کرده بود. در بستر همین نکته هم حزب آلترناتیو برای آلمان در کمال تعجب توانست پس از جنگ جهانی دوم برای اولین بار به پارلمان آلمان راه پیدا کند. این حزب با بینش نئوفاشیستی توانست با مانور بر چند عامل از یک سو میزان طرفداران خود را افزایش داده و ازسوی دیگر میل به مشارکت سیاسی را درجامعه آلمان کاهش دهد. اولین عمال که تسریع کننده این حضور بود، رشد سریع پیروزی جریانات پوپولیستی و راست رادیکال در عرصه جهانی به ویژه حضور ترامپ در کاخ سفید، افزایش دو برابری آرای خانم مارین لوپن علی رغم شکست در انتخابات فرانسه و یا افزایش آرای حزب آزادی به رهبری "ویلدرز" زنگ خطر شکل گیری قدرتی با محوریت این جریانات پوپولیستی درسپهر سیاسی جهانی با محوریت آمریکا و اروپا بود، این مسئله به آلمان نیز تسری یافت  و در بحت و ناباوری جامعه و بدنه سیاسی این احزاب هم توانستند به پارلمان راه پیدا کنند؛ دومین عامل به مسئله نگرانی از مقوله مهاجرین بازمی گردد که رفتارهای برخی از سران اروپایی به خصوص خانم مرکل درباره پذیرش مهاجرین به ویژه از منطقه خاورمیانه که رقمی نزدیک به یک میلیون  تا یک میلیون و 800 هزار پناهجو را در بر می گیرد، سبب شد که علاوه بر تحریک برخی از احزاب و شخصیت های سیاسی، نوعی حس بیگانه ستیزی را درمیان مردم آلمان شکل بگیرد. به خصوص این که ترامپ در این چند ماهه زمام داری کاخ سفید با صدور سه حکم منع روادید برای برخی کشورها این حس بیگانه ستیزی را تقویت کرده است و این مسئله زنگ خطری نفرتی را به صدا در آورده که امکان دارد حتی دامنه آن به جنگ نظامی هم کشیده شود؛  سومین عامل برای حصوز احزاب راست رادیکال در انتخابات آلمان، مسئله خروج انگلستان از اتحادیه اروپا با انتخابات برگزیت بود، مضافا پس از آن با نخست وزیری خانم می این جریان تسریع هم شد و سران اتحادیه اروپا و خصوصا آلمان را تحت فشار قرار داد، چرا که با روی کار آمدن خانم می، مشوقی برای احزاب پوپولیست و نئوفاشیست آلمانی شد؛ چهارمین مسئله بر این نکته تاکید دارد که اگر چه خانم مرکل در دوران زمامداری خود توانسته قدرت اقتصادی آلمان را به طور چشم گیری افزایش دهد، به گونه ای که پس از چین و آمریکا اکنون این کشور قدرت سوم اقتصادی جهان را به خود اختصاص داده است اما در موازات این نکته ما هر روز شاهد افزایش تعارضات اجتماعی و مدنی در دل جامعه آلمان هستیم، تعارضات و گرفتاری هایی که ریشه در نابرابری اقتصادی دارد و اکنون تقریبا کل جامعه اروپا را درگیر خود کرده است، چرا که یک اقلیت ثروتمند اکنون بر اکثریت چیرگی کامل یافته و تمام نوسانات اجتماعی خصوصا مسئله تروریسم در اروپا را باید ناشی از این نابرابری های اقتصادی دانست. یکی دیگر از نقاط مانور حزب آلترناتیو برای آلمان در جهت افزایش جلب آرای مردمی، تاکید بیش از حد خانم مرکل با هر ابزاری برای ماندگاری در اتحادیه اروپا بود، چرا که این حزب با مخالفت شدید نسبت به حضور آلمان در اتحادیه اروپا اعتقاد دارد این اتحادیه انرژی و توان بالای آلمان را از او گرفته و از سوی دیگر معتقدند که خانم مرکل به قدری متاثر از سیاست های اقتصادی فرانسه قرار گرفته است که برای حفظ  و بقای این اتحادیه، آلمان اکنون مجبور شده مالیات مردم خود را در قالب کمک های اقتصادی به کشور های فقیر این اتحادیه مانند ایرلند، یونان، پرتقال و... بدهد. لذا در بستر این نکات بود که برای اولین مرتبه هم آرای خانم خانم مرکل درانتخابات 24 سپتامبر کاهش یافت و از سوی دیگر موجبات قدرت گیری و حضور احزاب پوپولیستی مانند آلترناتیوی برای آلمان در پارلمان این کشور شد.

چهارشنبه هفته پیش اولین جلسه و چانه زنی برای تشکیل دولت ائتلافی میان چهارحزب "سبزها"، "دموکرات های آزاد"، "سوسیال مسیحی" و "دموکرات مسیحی" انجام گرفت، اگر چه حاضرین در نشست فضا را مثبت و سازنده عنوان کردند، اما از مشکلات و چالش های عمیق برای شکل گیری دولت ائتلافی نیز سخن گفتند. مهمترین چالش در سر راه شکل گیری دولت به مسئله چگونگی تقسیم قدرت میان احزاب بازمی گردد، در این رابطه حزب دموکرات آزاد به عنوان مخالف اصلی واگذاری هم زمان دو پست اصلی صدراعظمی و وزارت دارایی به دست دموکرات مسیحی، خواستار تقسیم عادلانه قدرت شده اند. شما این چالش را چگونه برآورد می کنید؟

 قبل از پاسخ گویی به سوال شما باید چند نکته را مد نظر داشت. اول این که حزب سوسیال دموکرات با مشی چپ و سوسیالیستی فاصله معناداری را با نگرش حزب دموکرات مسیحی و خانم مرکل با نگاه محافظه گرایانه غرب محور دارد. همین فاصله سبب شد تا در این انتخابات میان این دو حزب تفاوتی در ساختار تقسیم قدرت شکل گیرد. این تفاوت به این نکته تاکید دارد که آقای مارتین شولتس در جریان مبارزات انتخاباتی بیان داشت که حزب سوسیال دموکرات توانایی ائتلاف با هر حزبی به جز حزب خانم مرکل را دارد، اما خانم مرکل با نگاهی سخت گیرانه تر اعلام داشت که با هر حزبی ائتلاف نخواهد کرد که بعد از پیروزی هم او تنها حاضر به ائتلاف با سه حزب سبزها، دموکرات های آزاد و سیوسیال مسیحی ها شده است، که این نکته دایره عمل او را محدود می کند و جریان تشکیل دولت را هم با چالش های عدیده ای مواجه خواهد کرد. اما علیرغم این مسئله و چالش هایی که شما به آن اشاره داشتید خانم مرکل دولت ائتلافی خود را تشکیل خواهد داد، اما این گونه هم نخواهد بود که با هیچ مشکلی در این مسیر موجه نباشد. لذا بر سر مسئله تقسیم قدرت و مناصب خانم مرکل با داشتن بیشترین آراء می تواند پست صدر اعظمی را دوباره از آن خود کند اما در خصوص وزارت دارایی که به دلیل نظارت بر مسئله مالیات و دارایی می تواند ابزار مهمی در دست هر حزبی باشد باید گفت که در دست گرفتن این پست با توجه به سابقه دار بودن این دست از انتقادات حزی دموکرات آزاد مسئله چندان جدیدی نیست و همواره مرکل در بستر اتحاد با سوسیال مسیحی ها توانسته بر این مسئله فائق آید.

در خصوص مسئله مالیات چطور؟ اکنون مسئله مالیات هم به چالش دیگر تشکیل دولت ائتلافی بدل شده است، حزب دموکرات های آزاد می خواهد فشار مالیاتی را بر برخی از لایه های جامعه کم کند. پافشاری بر سر برخی شعارها و برنامه ها برای احزاب کوچک تری که می خواهند در ائتلاف آتی حضور داشته باشند، در عین حال شرط حفظ هویت آنها و جلوگیری از نتایجی است که در ۸ سال گذشته حزب سوسیال دموکرات آلمان را زمین زد. مثل موضوع محیط زیست برای حزب سبزها و خاتمه دادن به استفاده از انرژی های فسیلی هم در این میان وجود دارد. شما این مسائل و چالش ها را در سر راه تشکیل دولت ائتلافی چگونه می بینید؟

 اما در مقابل خانم مرکل و آلمان دو امتیاز بزرگ را برای فائق آمدن بر این چالش های عمدتا اقتصادی دارد؛ اولین این که آلمان بازارهای ثابتی را برای کالاهای خود دارد، به گونه ای که برخلاف کشورهایی مانند بریتانیا و فرانسه که نیازمند به برقراری روابط و مناسبات دیپلماتیکی برای ایجاد بازارهای خود در کشورهای دیگر در خصوص صادرات محصولات خود هستند، آلمان به این دوره گردی جهانی احتیاجی ندارد. دومین مسئله بر این تاکید دارد که آلمان تا حدود بسیار زیادی در سیاست خارجی خود مدارا با همه کشورها پیشه کرده که این نکته اصطکاک سیاسی را با همه کشورها کاهش داده و از سوی دیگر با کیفیت کم نظیر در محصولات خود توانسته علاوه بر پیگیری سیاست احترام متقابل، بسیار ی از کشورها را به محصولات خود وابسته کند. از همین رو نیز خانم مرکل از نظر اقتصادی با مشکلات و چالش های جدی در آینده سیاسی خود رو به رو نخواهد بود و با این پتانسیل می تواند بر مشکلاتی مانند بیکاری 5/2 درصدی آلمان فائق آید. اما مشکل اساسی خانم مرکل قطعا به چالش های سیاسی بازمی گردد، خصوصا این که بعد از سفرش به آمریکا و برخورد تقریبا سرد ترامپ از سوی بدنه سیاسی آلمان مورد انتقادات شدید قرار گرفت و مرکل متهم به عدم حفظ عزت آلمانی ها شد. اما باید گفت که به رحال حزب خانم مرکل حزبی محافظه کار است؛ اگر چه فاصله بسیار زیاد با راست های افراطی دارد. لذا با همین مشی مجبور به حمایت از جریان و جناح سرمایه دار در آلمان خواهد بود. چنان که این احزاب و بدنه اقتصادی نیز در مقابل از خانم مرکل حمایت کرده اند. بنابراین مسئله ای مانند مالیات که در همه کشورهای اروپایی مسئله ای بسیار مهم به شمار می آید و می تواند به عنوان اهرم قدرت و برگ برنده درانتخابات روی آن سرمایه گذاری کرد، در آلمان و تشکیل دولت اثر گذار باشد. اما خانم مرکل قطعا در خصوص مسئله مالیات و حل آن با توجه به دلایلی که مطرح کردم چندان مشکلی را نخواهد داشت. در کل باید گفت که آلمان در یک نگاهی فراتر از لحاظ سیاسی کشوری آرام به شمار می آید و نسبت به فرانسه و انگلستان حساسیت های سیاسی به مراتب در این کشور پایین تر است.

اما چالش مهم دیگر بر سر راه تشکیل دولت ائتلافی که می توند مهمترین مشکل دولت آینده آلمان و حتی اروپا هم باشد مسئله مهاجرین و پدیده تروریسم است. در این رابطه خانم مرکل تقریبا می توان گفت که مورد نقد شدید قرار گرفته است. از نقاط ضعف او سیاست غلط پذیرش مهاجرین بوده است به گونه ای که حزب محافظه کار سوسیال مسیحی نیز آن سوی طیف قرار دارد که خواهان محدود کردن ورود پناهجویان و جلوگیری از آمدن بستگان آنها به آلمان است. موضوعی که البته با مخالفت شدید حزب سبزها روبه رو شده است که نشست چهارشنبه با حزب سبزها به دنبال این گفت وگوهای اولیه انجام شد. شما این چالش ا چگونه برآورد می کنید؟

هر چند مرکل در طول سالیان گذشته قدرت اقتصادی آلمان را به شدت افزایش داد، اما مسئله مهم و چالش جدی او در آینده نه اقتصاد که بحث مهاجرین و پناهدگان و مسئله مهمتر تروریسم خواهد بود. قطعا باید پذیرفت که سیاست قبلی او برای پذیرش این تعداد از مهاجرینی که تعداع آن قبلا گفته شد سبب کاهش محبوبیت او شد، به گونه ای که خود خانم مرکل با اعتراف به نادرست بودن این سیاست، تلاش در تعدیل و جبران این سیاست ها در دستو کار قرار داد. لذا در گام اول خانم مرکل آن دسته از مهاجرینی که در مدت حضور خود در آلمان قادر به یافتن شغل و فراگیری زبان و انطباق با جامعه آلمانی نبوده از آلمان اخراج کرده است. در گام بعدی سیاست های محدود کننده پذیرش مهاجرین را به اجرا درآورده و در اتحادیه اروپا هم خواستار پیاده کردن این سیاست است. در گام بعدی هم مرکل به دنبال افزایش امنیت و بستن مرزهای اتحادیه اروپا است. لذا با این راهکارها سعی در جبران سیاست غلط خود است تا بتواند در خصوص پدیده مهاجرت و تروریسم به راهکاری اساسی دست یابد.  

در خصوص اعتیاد به قدرت خانم مرکل هم باید گفت که در جامعه سیاسی آلمان ابزارهایی برای مهار قدرت و عدم سکون آن در دست یک شخص یا حزب خاص وجود دارد. در این خصوص دو مجلس "بوندس تاگ" و "رایشتاگ" برای نظارت بر عملکرد صدراعظم وجود دارد. مضاف بر آن "هیئت عالی فدرال آلمان" با تعیین رئیس جمهور، قدرت نظارتی خود را هم بر پست ریاست جمهوری و هم صدراعظمی آلمان دارد و این فیلتر ها مانع از سکون قدرت و اعتیاد فرد خاصی به آن در آلمان خواهد شد.

با توجه به اینکه آلمان از زمره دموکراتیک ترین جوامع سیاسی در جهان به شمار می آید، اما در بستر حضور 11 ساله خانم مرکل در پست صدر اعظمی در 4 دوره متوالی و ۱۶ سال رهبری حزب دموکرات مسیحی که به نوعی رکورد هلموت کوهل را شکسته است، نوعی اتوکراسی یا عدم تعادل میان احزاب ایجاد نخواهد شد؟

ببینید این مسئله درست نیست. اگر این نظر شما صحیح بود هیچ گاه جامعه آلمان او را چهار بار به صورت پی در پی انتخاب نمی کرد و مضاف بر آن قانون اساسی آلمان دوره محدودی را به زمام داران اختصاص می داد، چنانی که در ایران و حتی آمریکا یک فرد تنها برای دو دوره 4 ساله می تواند به صورت متوالی رئیس جمهور باشد. از سوی دیگر در این حضور بیش از ده ساله خانم مرکل او توانسته آلمان را به اقتصاد شماره یک اتحادیه اروپا بدل کند و رشد اقتصادی این کشور بسیار چشمگیر بوده است و با هوش بالای سیاسی خود توانسته در اتحادیه اروپا قدرت خود را به صورت چشمگیری افزایش دهد، به گونه ای که اکنون این اتحادیه روی پاشنه آلمان می چرخد و تنها نقدی که در این مدت می توان به او وارد کرد بحث سیاست "درهای باز" برای پذیرش مهاجرین بود که مشکلات امنیتی را در قالب حوادث تروریستی برای آلمان و اتحادیه اروپا ایجاد کرد و تا قدری هم از محبوبیت او کاسته شد. لذا با این کارنامه تقریبا موفق و روشن او توانسته جامعه آلمان را متحول کند. بنابراین چنین سیاستی تا زمانی که جوابگوی نیازهای آلمان باشد، می تواند در حفظ و ادامه حیات سیاسی خانم مرکل و حزب دموکرات مسیحی نقش اساسی را داشته باشد.

اما آیا این مدت از حضور خانم مرکل نوعی اعتیاد به قدرت را در او ایجاد نخواهد کرد. به گونه ای که در مصاحبه اشپیگل با خانم مرکل این مسئله مطرح شد؟

در خصوص اعتیاد به قدرت خانم مرکل هم باید گفت که در جامعه سیاسی آلمان ابزارهایی برای مهار قدرت و عدم سکون آن در دست یک شخص یا حزب خاص وجود دارد. در این خصوص دو مجلس "بوندس تاگ" و "رایشتاگ" برای نظارت بر عملکرد صدراعظم وجود دارد. مضاف بر آن "هیئت عالی فدرال آلمان" با تعیین رئیس جمهور، قدرت نظارتی خود را هم بر پست ریاست جمهوری و هم صدراعظمی آلمان دارد و این فیلتر ها مانع از سکون قدرت و اعتیاد فرد خاصی به آن در آلمان خواهد شد.

اما در راستای پارادایم "گرگ های تنها"، احتمال افزایش حملات تروریستی در اروپا در دوره پسا داعش وجود دارد که می تواند بزرگترین چالش آلمان و اتحادیه اروپا در سال های آتی باشد. شما چه سناریو و راهکاری  را برای دولت آلمان و اتحادیه اروپا در خصوص مبارزه با مسئله تروریسم پیش بینی می کنید؟ از سوی دیگر با توجه به حضور حزب راست گرای رادیکال و پوپولیستی آلترناتیوی برای آلمان که با سیاست های نژاد پرستانه و نئونازیستی، بیشترین تمرکز را بر مسئله مهاجرین و تروریسم دارد، آینده سیاسی آلمان را چگونه پیش بینی می کنید؟

در راستای این نکته مهم شما متاسفانه باید گفت پیام ها در این خصوص پیام های ناامید کننده و در عین حال دل سرد کننده ای است، چنانی که بارها اعلام داشته ام موج تروریسم فزاینده ای که امروز دامن اروپا را گرفته است ناشی از حس انتقام جویی ای است که در کشورهای تحت سلطه استعمار این دول اروپایی شکل گرفته است. با نگاهی به مظنونین و یا عاملین حملات تروریستی چند سال اخیر اروپا ما شاهد آنیم که بیشترین اقدامات از سوی افرادی با تابعیت کشورهای خاورمیانه و شمال آفریقا صورت گرفته است. این مسئله به خوبی نشان شکل گیری نوعی حس انتقام جویی در ساکنین این کشورها است که حاضر به انجام اقدامات تروریستی برای تخلیه این حس که در سایه سال ها استعمار و چپاول ثروت های آنان شکل گرفته هستند. مثلا در کشوری مانند فرانسه انباشت سرمایه این کشور از طریق استعمار کشورهایی مانند مراکش، الجزایر، تونس و غیره بوده است، اما اکنون ساکنین الجزایری، تونسی و مراکشی در فرانسه، یا شهروندان درجه دوم و چندم به حساب می آیند و یا اساسا فرانسه برای آنان حقوق شهروندی قائل نیست و در موازات آن با حمله به برخی مقدسات اسلامی و تبعیض دینی و نژادی موجب ایجاد احساس حقارت درمیان این افراد خواهد شد که نهایتا موجب شکل گیری حس انتقام در آنها خواهد شد. لذا خانم مرکل و اتحادیه اروپا باید در آینده خود قطعا برنامه ای برای کاهش اختلاف طبقاتی و کم رنگ کردن این حس تبعیض را داشته باشند و با تقسیم درست سرمایه در میان جامعه و پرکردن شکاف های طبقاتی و هم چنین اهمیت قائل شدن برای مقدسات دین اسلام هم چون سایر ادیان، بستر لازم را برای هم گرایی، اتحاد، پذیرش مهاجرین و جلوگیری از ایجاد حس حقارت و متعاقب آن حس انتقام جویی ایجاد کرده تا از هرگونه اقدام تروریستی جلوگیری شود.

 اما درخصوص حزب آلترناتیوی برای آلمان و موضوع مهاجرت و تروریسم هم باید گفت که قطعا این بسترها و حوادث تروریستی موجب افزایش طرفداران این حزب خواهد شد و این شرایط در حکم پیامی هشدار دهنده نشان از این دارد که در آینده ای نزدیک این احزاب نهایتا قدرت را بدست خواهند گرفت. مثلا برای خانم مارن لوپن در انتخابات ادوار گذشته نهایتا او می توانست 15 درصد آرای فرانسه را به خود جذب کند، چنانی که پدر او هم نهایتا همین اندازه از آرای فرانسه را داشت، اما با توجه به مسئله مهارجرت و حملات تروریستی آرای او در انتخابات سال 2017 بیش از دو برابر افزایش یافت و با کسب 35 درصد آراء در دور دوم انتخابات فاصله بسیار کمی تا ریاست جمهوری داشت. در همین راستا آمار 13 درصدی حزب آلترناتیو برای آلمان در سال های آینده و ادوار آتی به 20 یا 25 و یا حتی 40 درصد هم خواهد رسید. این نکته به روشنی این هشدار را خواهد داد که در صورت عدم درمان دو بیماری مهاجرت و تروریسم، آینده اروپا با افزایش قدرت های پوپولیستی همراه خواهد بود؛ مگر زمانی که ادولف هیتلر در آلمان پیروز شد چند درصد جامعه آلمان را پشت سر خود داشت، اما او به آرامی توانست با ایجاد یک حس انتقام جویی بعد از کنفرانس "ورسای" که آلمان را تحقیر کرد در جامعه آلمانی نوعی پذیرش افکار راست رادیکال شکل گرفت یا در نامه هیتلر به مجمع ملل برای کاهش تحریم ها علیه آلمان که با مخالفت فرانسه روبه رو شد سبب شد با همین تحریک افکار راست رادیکال در جامعه آلمان، حضور در جنگ نظامی مطرح شده و فرانسه سیبل انتقامات آلمان شود. لذا خانم مرکل برای عدم قدرت گیری این احزاب باید دست به اصلاحات اساسی در ساختارهای سیاسی و اجتماعی آلمان بزند.

اما آینده اروپا را در بستر رفتارهای احزاب راست رادیکال نسبت به اسلام و مهاجرین و متعاقب آن موج فزاینده تروریسم که به نوعی همدیگر را تکمیل و تقویت می کنند، چگونه می بینید؟ آیا این سینرژی اتحادیه اروپا را نابود نخواهد کرد؟

براساس نشانه هایی که هر روز شاهد آن هستیم، نقطه امید واری چندانی برای بقای اتحادیه اروپا از دل این سینرژی وجود ندارد. اگر چه فرانسه و آلمان تلاش های بسیاری برای حفظ این اتحادیه داشته و دارند و با برخی اقدامات مانع از ورشکستگی برخی کشورهای فقیر اروپایی شده اند، اما یقینا این اقدامات در قبال مسئله مهم تروریسم نمی تواند چندان راه گشا باشد، خصوصا در سایه مسئله تروریسم و مهاجرت امنیت اتحادیه اروپا بارها و بارها به گونه ای در خطر افتاده که شرایط جنگ های جهانی را در قاره شکل داده است. بنابراین می توان گفت اگر دامنه قدرت احزاب راست رادیکال برای جولان درخصوص رفتار سوء با مسلمانان و مهاجرین و مانور بر مسئله تروریسم برای افزایش آرای خود شکل بگیرد و از سوی دیگر رفتار این احزاب بهانه ای برای افزایش موج تروریسم باشد، قطعا اتحادیه اروپا به یک گسست و چالشی اساسی روبه رو خواهد بود که می تواند حیات او را تهدید کند.

اما باتوجه به این نکته شما آیا تروریسم نه به عنوان یک استثنا بلکه به عنوان بخش لاینفک زندگی اروپاییان در آینده تلقی می شود؟

اکنون در خصوص اهمیت مسئله تروریسم اتحادیه اروپا به این سیاست راهبردی رسیده که با کاهش تنش و بحران در منطقه خاورمیانه باعث کاهش ورود پناهجویان به اروپا شود و در گام بعدی بتواند حتی موج مهاجرت را معکوس کند. اما شرایط  کنونی چندان شرایط مناسبی برای اروپا نیست و قطعا خانم مرکل و سایر سران اتحادیه اروپا باید فکری اساسی برای موج مهاجرت و محدود کردن حضور پنهاجویان داشته باشند. در غیر این صورت با افزایش حملات تروریستی دیگر اتحادیه اروپا نمی تواند تضمین کننده حفظ امنیت خود باشد و قطعا باید در اینده شاهد استمرار حوادث تروریستی در این قاره باشیم.

یعنی باید سیاستی شبیه به ترامپ را در پیش گیرند؟

نقطه مثبت سیاست های محدود کننده اروپا نسبت به برنامه های ترامپ مانند لغو روادید به اخلاق گرایی سیاست های اتحادیه اروپا باز می گردد. پس اروپا و خصوصا آلمان با اتخاذ سیاستی ملایم، هنجاری و درعین حال مدارا گونه به دنبال حل و فصل اساسی این مشکل خواهد بود، چنانی که اکنون تاحدودی توانسته اند در سایه این سیاست تا حدودی هر چند کم رنگ این موج را کنترل کنند.

اما نکته اساسی در خصوص احزاب راست رادیکال و مشخصا حزب آلترناتیو برای آلمان به این باز می گردد که اساسا با خاورمیانه خصوصا ایران و مسئله برجام مشکل و چالش جدی دارند. آیا با حضور این احزاب در بدنه سیاسی آلمان باید منتظر به چالش کشیده شدن برجام از جانب بخشی از بدنه سیاسی آلمان باشیم؟

ببینید اتفاقا جریان راست رادیکال در خلاف ذات و ماهیت خود باعث تقویت جریان اتحادیه اروپا شده است. ببینید باحضور دونالد ترامپ اتحادیه اروپا اکنون نسبت به دوران اوباما سیاست های مستقل تری را درپیش گرفته است. لذا اگر اکنون حمایت اتحادیه اروپا از برجام صورت می گیرد به واسطه این استقلال رفتاری و فاصله گیری با جریان راست رادیکالی است که اکنون ترامپ نمایندگی آن را به عهده دارد. بنابراین درسایه این نکته قطعا جریان آلترناتیوی برای آلمان پتانسیل و شرایط به چالش کشیدن برجام را نخواهد داشت، اگر چه که اشاره کردم اگر در آینده این احزاب رشد یابند می توانند چالشی جدی برای اروپا، برجام و روابط تهران باشند اما در شرایط کنونی توان چندانی برای مقابله و مخالفت با کشورهای جهان سوم یا ایران را ندارند.

انتشار اولیه: دوشنبه 1 ابان 1396 / انتشار مجدد: شنبه 6 ابان 1396

کلید واژه ها: مرکل اتحادیه اروپا آلترناتیوی برای آلمان پوپو لیسم علی بیگدلی دولت ائتلافی مهاجرت تروریسم


نظر شما :