جمع اضداد در دنیای شوالیه تاریکی

روزبه آرش: وقتی در سرزمین سایه ها، سایت «بریت بارت» را اداره می کرد، بسیار کمتر از این روزها شناخته شده بود. استیو بنن خود را یک ملی گرای اقتصادی معرفی می کرد که به شدت نگران طبقه متوسط و کارگر جامعه بوده و بر این باور است که جهانی شدن سبب شده که این قشر با بیکاری مفرط دست و پنجه نرم کنند. او خود را لنینیستی می خواند که می خواهد کلیت سیستم حاکم کنونی آمریکا را درهم بشکند. استیو بنن جمع اضداد است. او جوانی بیرون آمده از ویرجینیا بود که از خانواده کاتولیک ایرلندی تبار، یقه آبی و طرفدار جان اف کندی از حزب دموکرات، می خواست ایده آل هایش را محقق کند. او معتقد بود: «دلیل خشم طبقه متوسط این است که آنها متوجه شده اند ما سیستمی داریم که فقط برای طبقه پایین و فقیر و طبقه بالا و مرفه جامعه سوسیالیست است که مالیاتی ندهند و به شکل مکرر از دولت کمک دریافت کنند.» این ایده آل های چپ گرای عجیب او را بیشتر از پیش در سایه هایی خوفناک فرو بردند: «مخالفت با مهاجرت، یهودی ستیزی و اسلام هراسی». او مخالف هر چیزی بود که باراک اوباما می خواست به آن برسد. بنن معتقد بود: «اوباما مشکل نیست بلکه عارضه یک مشکل است و باید برکنار شود.» بنن برای مبارزه با عارضه مورد نظرش به دونالد ترامپ روی آورد. بنن تبدیل به شوالیه تاریکی حلقه درونی ترامپ شد و رئیس جمهوری برای او عروسکی روی صحنه بود که می توانست ایده آل ها و دستوراتش را از زبان او بیرون بکشد. بنن از ژانویه ۲۰۱۷ تا آگوست 2017 به عنوان استراتژیست ارشد و مشاور دونالد ترامپ فعالیت کرد. بنن پیش از تصدی منصب خود در کاخ سفید، مدیرعامل ارشد اجرایی کمپین ریاست جمهوری دونالد ترامپ در سال ۲۰۱۶ بود. حالا بنن آخرین فردی است که از حلقه درونی ترامپ که از روزهای اول او را همراهی می کردند، کنار گذاشته می شود. اما حقایقی درباره شخصیت این شوالیه تاریکی وجود دارد که دویچه وله روی آنها دست گذاشته است: 
او واقعا خود را شوالیه تاریکی می دانست
این یک بازی از سوی مخالفان نبود. «نیویورک تایمز» یا «هالیوود ریپورتر» بنن را به فیلم جنگ ستارگان متصل نکردند بلکه این خود ترامپ بود که روزی به یک خبرنگار گفت: بله، تاریکی خوب است. دیک چینی، دارت ویدر (شخصیتی داستانی در مجموعه تخیلی جنگ ستارگان جورج لوکاس و معروف ترین شخصیت پلید تاریخ سینما) و شیطان؛ اینها قدرت هستند. بنن استراتژیست اصلی ترامپ بوده و او رهبر ارکستر ایدئولوژیک دولت جدید آمریکا بود که در بسیاری از تصمیمات ترامپ دخالت داشت. 
بنن و راست افراطی
ترامپ استاد تغییر موضع و ایدئولوژی به نفع جهتی است که باد می وزد. برخلاف او، استیو بنن سابقه طولانی برای حمایت از ایدئولوژی خود دارد. او در دهه 1970 و در روزهایی که در ناوگان دریایی ایالات متحده در اقیانوس هند خدمت می کرد، تصمیمات خود را گرفته بود و از آن روز هیچ تغییری در آنها نداد. او مخالف جیمی کارتر بوده و معتقد بود که او در بحران گروگانگیری، پاسخ قاطعی به ایرانی ها نداده است. این مقدمه ایران هراسی بنن شد. پافشاری روی این افکار او را به سمت راست افراطی سوق داد تا برای همیشه فردی ضداسلام و نژادپرست معرفی شود. بریت بارت، سازمان رسانه ای فوق محافظه کار او بینش جهانی بنن را منتشر می کند. این بینش و نظریه های توطئه حاصل از آن بود که حزب جمهوری خواه و ترامپ را به کاخ سفید رساند. بنن هیچ تلاشی هم نمی کرد تا خود و راست افراطی را از اتهامات نژادپرستی و ضدیهود ودن نجات دهد. از او در سال 2016 این پرسش و پاسخ به یادگار ماند: آیا نژادپرست ها با راست افراطی هستند؟ البته. آیا ضدیهودها با راست افراطی هستند؟ البته. اما من فکر نمی کنم که راست افراطی به خودی خود جنبشی ضدیهودی باشد. 
ترس چیز خوبی است
بنن عاشق سخنرانی های جنگی و فلسفی است. سخنرانی ترامپ در روز ادای سوگند به قلم بنن نوشته شد. رئیس جمهوری در این سخنرانی از «تغییر آمریکا» گفت؛ تغییری که از نگاه بنن شهرها و ایالات آمریکا را نابود کرده است. بخشی از تاریکی ای که بنن دوست دارد آن را تبلیغ کند، ترس و وحشت از نابودی آن چیزی است که آمریکا و رؤیای آمریکایی را ساخته است. او مهاجرت، ایدئولوژی های دیگر و هرچیزی را که در دوران جوانی از آنها متنفر شده عاملی برای نابودی آمریکا می خواند. او عاشق این است که چنین ترس و وحشتی را به جان مردم بیندازد. بنن روزی گفته بود: «ترس خوب است. ترس است که باعث می شود اقداماتی پیشگیرانه را انجام دهید.» این شوالیه تاریکی مردم را جوری ترساند که در آغوش ترامپ قرار بگیرند. 
پولدار تلویزیونی
بنن پس از خدمت نظامی خود در شرکت مدیریت سرمایه گذاری گلدمن کار کرد. او هنگام ترک شرکت از موقعیت نایب رئیس برخوردار بود. بنن و شماری از همکارانش از گلدمن سکس در سال ۱۹۹۰ بانک سرمایه گذاری بنن و شرکا را تأسیس کردند که تخصص آن در زمینه رسانه بود. بنن و شرکا سهام مالی پنج برنامه تلویزیونی از جمله ساینفلد را پذیرفتند. این برنامه ای بود که با قرارگرفتن در برابر رسانه های آزاد سود سرشاری را نصیب بنن کرد. او 17 فیلم مستند در رابطه با مشکلات موجود در جامعه ایالات متحده آمریکا مانند بیکاری جوانان، اختلاف طبقاتی، زیاده خواهی وال استریت و سیاستمداران فاسد منتشر کرد که او را به قهرمان طبقه متوسط و فردی که می توانست پوپولیسم را هدایت کند، تبدیل کردند.