توافق هستهای دستاورد نظام است
مخالفت با برجام و قربانی کردن منافع ملی
نویسنده: صادق ملکی، کار شناس و تحلیلگر ارشد سیاسی
دیپلماسی ایرانی: نه چپ بوده ام و نه راست. نه اصولگرایم و نه اصلاح طلب. در عین حال هم چپ بوده ام و هم راست و هم اصولگرایم و هم اصلاح طلب. بی شک بخشی از این موضع حاصل کار حرفه ای بوده که ایجاب می کرده به صحنه سیاست فراجناحی بنگرم.
با این وجود، با توجه به شرایط خطیر حاکم بر منطقه و کشور، در کنار ملاحظات و انتقاداتی که مطرح است، اعتقاد داشته و دارم دولت تدبیر و امید شانسی بزرگ برای ایران در این مرحله حساس بوده و می باشد.
من آقای کریمی قدوسی را نمی شناسم و علاقه ای هم برای شناخت ایشان ندارم اما درج مطالب ذکر شده توسط وی از جلسه کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس، اقدامی در جهت ضربه به امنیت ملی، جایگاه وزیر خارجه و حرمت امانتداری بوده و می باشد. افشای اظهارات منسوب به وزیر خارجه در کمیسیون امنیت ملی با هیچ توجیهی، جز به هدف ضربه به نظام قابل توجیه نبوده و نیست. سیاستمداران در شرایط و محیط های مختلف اظهارات متفاوت و بعضا متضاد را مطرح می نمایند که این سخنان در جای خود توجیه داشته و هدف خاص خود را دارد.
موضوعاتی چون برجام، مسایلی در سطح ملی بوده و تصمیم گیری آن حاصل جمع بندی مجموعه نظام سیاسی بوده و می باشد. در واقع برجام حاصل دستورالعمل نرمش قهرمانانه و اقدامی پیشگیرانه و بازدارنده از رسیدن کشور به مرحله جام زهر بوده است. تنزل آن به نام یک جناح چه در موفقیت و چه در شکست آن حاصل عدم درک اهمیت آن و یا به هدف قربانی نمودن منافع ملی بخاطر منافع جناحی است.
بسیاری از کسانی که امروز مخالف برجامند، در واقع مخالف دولت روحانی اند. آنان قبل از دولت تدبیر و امید بدنبال توافق بودند که یا طرف های خارجی آنان را جدی نگرفتند و یا به علت عدم درک سازوکارهای حاکم بر نظام بین الملل، عدم آشنایی با فن مذاکره و بده و بستان حاکم بر آن نتوانستند به نتیجه رسیده و امروز ناراحت هستند که چرا برگ برنده برجام، از آن رقیب آنان گردیده است. اگرچه این برگ آنقدر ارزشمند است که به تنهایی می تواند عامل پیروزی در انتخابات ریاست جمهوری پیش رو باشد، اما این دستاورد کل نظام در دوره ای طولانی بوده و می باشد. با این وجود بخش مهمی از تلاش برای زخمی نمودن و تاختن به برجام را باید در این نکته جستجو کرد.
متأسفانه تاریخ ایران، مملو از اقدامات بزرگ اما نیمه تمام است. نهضت مشروطیت، ملی شدن نفت و امرور برجام و هجمه های صورت گرفته باز تاریخ رگ زنی اصلاحات را تداعی می نماید. ظاهراً ما همچنان درس نگرفته ایم. تصور اینکه با انتخاب ترامپ، برجام نبود، خود به تنهایی دلیل کافی برای دفاع از فرصت شناسی معماران برجام داشته و دارد. سه اصل عزت، حکمت و مصلحت راهنمایی عمل برجام بوده و نباید با محاسبات جناحی بر آن تاخت. برجام به معنای پایان اختلافات ایران و آمریکا نبوده و قرار هم نبود برجام پایان بخش مشکلات ساختاری ایران در عرصه های مختلف، خصوصا اقتصادی باشد. اگر دستاورد برجام فقط و فقط دور کردن سایه شوم جنگ از کشور بود، این خود به تنهایی دستاوردی بزرگ بوده که اثرات آن در سیاست داخلی و خارجی با گذشت زمان بیشتر نمایان خواهد شد.
نکته آنکه نه برخی دلواپسان نگران و نه برخی اصلاح طلبان دلخوش باشند. اگرچه باید برای همه جنگ ها پایانی متصور بود، اما قایل شدن به پایان خصومت ها و اختلاف نظرات میان تهران و واشگتن همچنان دور می نمایاند. فارغ از علل ریشه ای این اختلافات، شاید دشمنی آمریکا و ایران توجیهات خود را داشته باشد که در جای خود محل تعمق است.
نظر شما :