گفتمان فوکویاما و القای اسلام هراسی در جهان بعد از ترامپ
دانیال رضاپور: دانشجوی دکتری روابط بین الملل دانشگاه گیلان
ریشۀ اسلام هراسی را می توان در نوعِ نگاهِ مسیحیان در جنگ های صلیبی به اسلام یافت. اسلام، با تعریفی که از آن صورت گرفت، به بازتعریفی برایِ «دشمن» در سیاست خارجیِ کشورهایِ غربی تبدیل شد و رسانه به عنوان مهم ترین ابزار در شکل دهی به افکار عمومی در بازتولید معنا و بسط این گفتمان نقش مؤثری ایفا کرد. از این رو باید اسلام هراسی را به مثابه گفتمانی فراگیر در ارتباط با سیاست های غرب با اسلام دانست. به تعبیر «ادوارد سعید»: «رسانه ها و کارشناسان امریکایی و غربی تعیین می کنند که ما نسبت به بقیه جهان (دیگران) چه اندیشه ای داشته باشیم. این که به جای بحث آکادمیک در مورد اسلام، ما تنها روزنامه نگارانی را مشاهده می کنیم که خبری را دست چین کرده و آن را مجدداً گزافه پردازی نموده و در رسانه خود منتشر می کنند. وی اسلام رسانه ها را کنشی یک جانبه می داند که نشان می دهد آن چه اعراب و مسلمانان انجام می دهند در بالاترین سطح عیوب ذاتی قرار دارد و آنها مردم را ابزار رسانه، از اسلام می ترسانند. در بسیاری از موارد نه تنها اسلام با بی دقتی آشکار ترسیم شده است بلکه تبیین های قوم گرایانه ی بی در و پیکر، نفرت های فرهنگی و حتی نژادی و دشمنی های ژرف و در همان حال متناقض و دلخواه نیز در این اطلاع رسانی ها مشاهده می شود».
با این وجود، مدت زمان زیادی نیست که بیم و هراس در غرب در حال گسترش است. ناآرامی ها به تندی و با ابهام در پیش است و تحلیل علمی و منطقی آن بسیار دشوار است. آشوب ها به تدریج خودجوش و گاه سازمان یافته رو به پیش هستند. شاهد بارز آن گروه پگیدا در آلمان و شارلی ابدو است. به گونه ای که هدفشان مقابله با مهاجران، اتباع مسلمان و همبستگی آنان است، سخنانی که ترامپ بارها در کمپین انتخاباتی خود اعلام کرده بود. حتی مرام نامه جنبش پگیدا را می توان با شعارهای انتخاباتی دونالد ترامپ مشابه دانست: برنامه ریزی مهاجرت به کشورهای غربی، خانه سازی پراکنده و غیرمتمرکز برای پناهندگان، برنامه مناسب برای جویندگان کار بر اساس نسبت اتباع و پناهندگان، سیاست گذاری کامل بلندمدت در مورد مهاجرت، افزایش بودجه پلیس، اجرای کامل قانون در مورد پناهندگان، مقابله با ایدئولوژی های قانون شکنی و ازدواج ستیزی مهاجران، دفاع از فرهنگ غربی ـ مسیحی و غربی ـ یهودی را می توان نمونه بارزی از عقاید مشترک گروه های اسلام ستیز اروپا با گفتمان اسلام ستیزی ترامپ دانست. نکته قابل تعمق این که اولین نفری که به ترامپ پیام تبریک فرستاد کسی نبود جز مارین لوپن رهبر افراط گرای حزب جبهه ملی فرانسه، او نیز مثل ترامپ، مهاجر ستیز و اسلام هراس است و تمرکز بر سیاست داخلی را اولویت نخست خود می داند. اخیراً یکی از نمایندگان اسلام ستیز پارلمان هلند در پیوند با اسلام گرایی از تعبیر«سونامی اسلامی» یاد کرد. درواقع نوعی نگرانی که امروزه به مهمترین بحران اجتماعی برای شهروندان اروپا و امریکا بدل شده است. در مقابل، غربی ها جهان اسلام را بیش از هر مذهبی دیگر به خشونت پیوند می دهند. پژوهش های منتشرشده در غرب نشان از این دارد که 70 درصد آلمانی ها، 68 درصد اسپانیایی ها، 64 درصد ها بریتانیایی و30 درصد آمریکایی ها میان ارزش های ملی خود و ارزش های اسلامی، شکافی ژرف احساس می کنند. نگاه و نگرش دادگرانه حاکی از این است که جنبش اسلام ستیزی در پی یورش های تروریستی اسلامِ رادیکال اوج گرفته است. در همین رابطه گفتار فوکویاما، دارنده کتاب پایان تاریخ در مصاحبه با روزنامه گاردین تأکید کرد که اسلام تنها دینی فرهنگی است که مدرنیته غربی را تهدید می کند. در دانمارک اهانت ها علیه اسلام و مسلمانان در شهر آرهوس به شکل جلوگیری از سوارشدن زنان محجبه در اتوبوس صورت گرفت یا توافقنامه آنتورپ در بلژیک برای مبارزه با اسلام گرایی آغاز شد؛ این ها نمونه ی از این برخوردها هست.
دموکراسی در آمریکا به پایان رسیده است. این عنوان گزارشی است که در آن نشریه آلمانی «اشپیگل» درباره انتخابات آمریکا و به ویژه انتقاد از «دونالد ترامپ» نامزد جمهوری خواه نوشته است. اگر ترامپ پیروز شود در این صورت باید از آنچه رخ داده با عنوان فرسایش لیبرال دموکراسی در آمریکا یاد کرد. در همین راستا، دونالد ترامپ که در اهایو سخنرانی می کرد گفت آمریکا را فقط "با شناسایی دشمن و پیشگیری از گسترش اسلام افراطی" می توان به کشوری امن تبدیل کرد. به گفته دونالد ترامپ باراک اوباما که نمی تواند نام دشمن آمریکا یعنی "اسلام افراطی" را بر زبان بیاورد و "در باره نفرت پراکنی اسلام افراطی صحبت کند شایسته ریاست جمهوری نیست." با این اوصاف، فهرست دونالد ترامپ به عنوان ریاست جمهوری که تهدید کرد ورود مسلمانان به آمریکا را «تا زمانی که بدانیم اوضاع از چه قرار است» ممنوع کند شامل چند تحلیلگر خاورمیانه است که شریعت اسلامی را در داخل آمریکا به عنوان یک تهدید عمیق می پندارند - در حالی که بسیاری از محافظه کاران جمهوری خواه این مسأله را یک دغدغه حاشیه ای قلمداد می کنند. یکی از این افراد ولید فارس، کارشناس ارشد سابق در مؤسسه نئومحافظه کار «بنیاد دفاع از دموکراسی ها» است که در سال 2012 مشاوره کمپین انتخاباتی میت رامنی را در حوزه خاورمیانه بر عهده داشت. فارس هشدار داده است که مسلمانان آمریکا قصد دارند قوانین شریعت را در این کشور ترویج دهند. فارس در سال 2012 ادعا کرد «برخی مشاورین و کارشناسان در این دولت (اوباما) وجود دارند که با اخوان المسلمین همکاری دارند» تا سیاست خارجی آمریکا را تحت تأثیر قرار دهند. یکی دیگر از مشاورین ترامپ در حوزه اسلام جوزف اشمیتز، بازرس کل سابق پنتاگون است که دارای پیوندهایی با مرکز خط مشی امنیتی است. رئیس این مرکز فرانک گافنی است که اظهارات جنجالی اش درباره مسلمانان - از جمله ادعای این که باراک اوباما احتمالا مسلمانان است - زمانی که تد کروز وی را به عنوان مشاور سیاست خارجی برگزید، مسأله ساز شد. اشمیتز، در سال 2010 یکی از مؤلفین گزارشی با عنوان «شریعت: تهدیدی برای آمریکا» بود. ایضا ترامپ در 1 مارس جف سشنز، سناتور جمهوری خواه از ایالت آلاباما، را به عنوان مشاور اصلی اش در حوزه امنیت ملی و رئیس کمیته مشورتی امنیتی ملی معرفی کرد. سشنز یک پروتسنان آوانجلیکال محافظه کار است. وی به مانند ترامپ مخالف مهاجرت مسلمانان به آمریکا بوده و عموما به داشتن دیدگاه هایی سخت گیرانه درباره مهاجرت شهرت دارد. چامسکی در این باره می گوید که ترامپ در سخنرانی هایش خیلی چیز ها می گوید، برخی معنا دارند و برخی بی معنا و احمقانه هستند، اما ایالات متحدۀ امریکا یک کشور قدرتمند است و اگر ترامپ حقیقتاً بخواهد آن چه می گوید را اجرا کند، بشر به مشکلات عمیقی بر می خورد. چامسکی در این خصوص گفت: «ترامپ واکنش افراط گرایانه ای نسبت به مسلمانان و حملات سال گذشته (داعش) به پاریس (پایتخت فرانسه) دارد. ترامپ گفت «بیایید همۀ مسلمانان را از ورود به کشور منع کنیم، بیایید یک دیوار بسازیم، یا اینکه بیایید در مکزیک یک دیوار بسازیم و از ورود مردم به ایالات متحدۀ امریکا جلوگیری کنیم». از این رو چامسکی معتقد است: از دیدگاه بسیاری اکنون بهترین زمان برای فرار کردن از «سرزمین آزادی» است.
در پایان اسلام هراسی و واژگان و مفاهیم آن از این رو نوعی کنش زبانی است که گفتمان های ریشه دار غرب را بازتولید می کند و مطابق عقل سلیم و در چهره گروه ها و رهبران کشورهای غربی جلوه می دهد. با فروپاشی نظام دوقطبی، غرب که با دشمنی شناخته شده به نام کمونیسم خو یافته بود ناگهان با خلأ هویت مواجه شد و بنابراین باید این خلأ پر می شد. از این رو هراس از کمونیسم که پیش از این نظم مسلط بر عرصه عمل و نیز گفتار غرب بود به حاشیه رفت و جای خود را به هراس از دشمنی جدید داد. گفتمان اسلام هراسی، سویه نمادین این هراس است. به این معنا که غرب برای تثبیت این دگر بیش از هر چیز نیاز به بازسازی دنیای نشانه ها و و نمادها و مفصل بندی یک گفتمان جدید داشت و از این رو در سایه تحولات پر تلاطم پس از فروپاشی شوروی، از گفتمان های ریشه دار غربی بهره گرفته شد و زنجیره ای از مفاهیم و گزاره ها حول مفهوم مرکزی اسلام قرار داده شد که محصول آن ایجاد هراس و ترس از آن در جوامع غربی است. این هراس بیش از هر چیز کارکردهای سیاسی و امنیتی دارد: به این معنا که جریان ها و گروه هایی که در میدان سیاسی و قدرت در غرب از برتری برخوردارند منافع خود را در شرایط موجود در برجسته کردن نگاه امنیتی به مسلمانان می بینند و بنابراین مفاهیم و گزاره های گفتمان اسلام هراسی افزون بر حوزه های سیاسی و امنیتی در دیگر حوزه های مهمی چون رسانه ها نیز بازتولید و منتشر می شود تا اسلام هراسی همچنان زنده نگه داشته شود و مطابق عقل سلیم و غیره قابل تردید جلو داده شود با این حال رفتارهای انتخاباتی دونالد ترامپ و مطرح کردن ستیز اومانیسم به اسلام و معرفی اسلام به عنوان ضدمدرنیته، راه را برای پذیرش نگرش های فوکویاما فراهم کرده است .
نظر شما :