سیاستمدارانی که به زنان باور ندارند
نقطه کور امنیت ملی
نویسنده: آن ماری اسلاتر، مدیر سابق برنامه ریزی در وزارت امور خارجه آمریکا
دیپلماسی ایرانی: ارین سالتمن روندی نگران کننده را مشاهده کرد. برای ماه ها، پژوهشکر ارشد مبارزه با افراط گرایی در موسسه گفتگوی راهبردی، با وسواس پرونده بیش از 130 زن غربی را که به داعش ملح شده بودند دنبال کرد. سالتمن و تیم او متوجه شدند که به جای سفر به ترکیه برای رسیدن به مقر داعش در سوریه، زنان مستقیما به لیبی می رفتند. از آن جایی که نقش زنان در داعش عمدتا به تولید مثل و تحکیم مرزهای قلمرو داعش مربوط می شود، سالتمن این طور نتیجه گیری کرد: «داعش تنها به دنبال نیروهای رزمی در لیبی نبود بلکه آنها سرزمین مستقلی در آنجا می خواستند.» او همچنین توضیح می دهد که: «ما به این نکته برجسته، زودتر از نیروهای امنیتی آگاهی یافتیم.»
از نظر سالتمن صرف کردن زمان و پول برای تفکر در مورد تفاوت زنان و مردان در جنبش داعش، تنها درباره تفاوت های جنسیتی نیست بلکه به دریافت درک بهتری درباره مسائل و مشکلات امنیتی پیش رو می انجامد. این ایده ای رادیکال است. با توجه به راه های متفاوتی که زنان و مردان فکر و عمل می کنند یا واکنش نشان می دهند این تنها یک دید متفاوت سیاسی نیست بلکه در واقع می تواند به ما کمک کند سیاست های بهتری برای شناسایی تهدیدات درحال ظهور اتخاذ کنیم.
با این حال بسیاری از سیاست گذاران در ایالات متحده و در سراسر جهان به نظر می رسد قادر به درک اهمیت بررسی مجزای رفتار زنان و مردان نیستند. درحالی که این کار می تواند تجزیه و تحلیل های آنها را غنی تر کند و اقداماتی که باید انجام شود را بهبود بخشد. در آمریکا به تازگی تحقیقات بی سابقه ای، پس از تقریبا دهه ها خاموشی، درباره این که آیا و چگونه داده ها، رابطه بین جنسیت و امنیت ملی را متبلور می کنند، در حال انجام است. آیا سیاستمداران آمریکایی که سیاست های این کشور را تنظیم می کنند از این تحقیقات استفاده می برند؟ پاسخ کوتاه این است: اکثرا نه.
این رفتار شبیه به این است که یک فرد نزدیک بین از پوشیدن عینک برای لذت بردن از یک چشم انداز جدید صرف نظر کند. نادیده گرفتن تفاوت های جنسیتی در سیاست، خطرناک است. بسیاری از کشورها مانند آمریکا تنها حمایتی ظاهری از این مساله دارند. نزدیک به 80 کشور قطعنامه 1325 سازمان ملل را که از مشارکت دادن زنان در تمام جنبه های سیاست امنیتی حمایت می کند، امضا کرده اند.
بر اساس تحقیقات ما سیاست گذارن گمان می کنند که بر نقطه کور جنسیتی موجود غلبه می کنند چرا که این روزها زنان بیشتری در دور و اطراف میزهای سیاست نشسته اند. این طور فرض می شود حضور زنان بیشتر در تیم های تصمیم گیری به طور خودکار ملاحظات جنسیتی مربوط به سیاست را نیز بیشتر خواهد کرد، اما این طور نیست. این فرض هنوز ثابت نشده و حتی ممکن است کاملا برعکس باشد. به طور مثال سیاست های مهاجرتی آلمان را در نظر بگیرید. آلمان دارای یک طرح ملی در خصوص کاهش شکاف جنسیتی است و از این نظر جزء کشورهای پیشتاز جهان است. یک صدراعظم قوی زن نیز دارد و وزیر دفاع آنها نیز زن است. اما آنها در همان ابتدای راه یعنی درک اثرات متفاوت سیاست ها روی زنان و مردان شکست خورده اند.
برای مثال، بسیاری از کمپ های دولتی مهاجران، حتی پایه ها و زمینه های مخصوص جنسیتی برای زنان را فراهم نکرده اند. توالت ها و دوش های مخصوص بانوان وجود ندارد که این برای زنان مسلمان یک فاجعه است. همچنین در برنامه های فشرده آموزش زبان به مهاجران، مشکلات زنانی که باید از کودکان خود مراقبت کنند در نظر گرفته نشده است. در نهایت شکست در چنین مسائلی به شکست کلی سیاست ها خواهد انجامید که می تواند عواقب بلندمدت امنیتی برای آلمان داشته باشد.
تحقیقات ما همچنین نشان می دهد که بسیاری از سیاستمداران حتی به وجود نقطه کور جنسیتی باور ندارند و حتی به اثرات شکاف جنسیتی بر روی سیاست فکر نمی کنند. آنها بر این باورند که فضای برابری جنسیتی به وجود آمده است. اما دهه ها تحقیق نشان داده است که برابری به معنای نادیده گرفتن تفاوت های دو گروه نیست بنابراین این پاسخ که سیاست ها ما در مورد زنان و مردان یکسان است نمی تواند جواب مشخصی برای تقاضای برابری جنسیتی باشد. در واقع حتی برابری به شیوه ای که ادعا می شود هم وجود ندارد چرا که دسترسی برابر به فرصت ها و منابع بین زنان و مردان دیده نمی شود. سیاستمدارن اغلب به نبود داده های اختصاصی و منابع برای در نظر گرفتن تاثیر شکاف جنسیتی بر امنیت تکیه می کنند و می گویند: «مشکل است که چنین مسائلی را بر اساس جنسیت تجزیه کنیم. حقوق بشر و سازمان های زنان کمک بهتری در این زمینه هستند. ابزار ما قادر به سنجش چنین مسائلی نیست. موفقیت در این زمینه ها را می شود با مسائلی مانند آموزش تخمین زد اما مساله امنیت قابل سنجش به این شکل نیست.»
اما امروزه تحقیقات بسیاری ارتباط میان جنسیت و امنیت را تایید کرده اند. همچنین وضعیت زنان به صورت انکار ناپذیری با قدرت دولتی، ثبات، فساد، رفاه و بسیاری از شاخص های دیگر در ارتباط است. به عبارت دیگر در کشورهایی که وضعیت زنان در آنان بد است، ضعف دولتی، بی ثباتی و فقر قابل مشاهده است. سیاستمداران نتیجه می گیرند که تقویت و پاکیزه کردن دولت از فساد و افزایش رشد اقتصادی وضعیت زنان را بهبود خواهد بخشید اما اگر این مسائل در جهت مخالف پیش برود چه؟
برخلاف سیاستمداران ما، داعش در انتطار اطلاعات بیشتر نیست و در جوامعی که با زنان به عنوان شهروند درجه دوم رفتار می شود، داعش کار ساده تری دارد. آنها با استفاده از پروپاگاندای قوی زنان را به سمت خود جلب می کنند. سیاستمداران بین المللی در مبارزه با داعش باید به جنسیت نیر فکر کنند. مهم است که زنان را پای میز مذاکره داشته باشیم اما مهم است که بحث درباره زنان نیز به همان اندازه روی میز قرار بگیرد.
منبع: پراجکت سیندیکیت/ مترجم: روزبه آرش
نظر شما :