چهلمین بخش از سلسله یادداشتهای جدید سرکیس نعوم:
سیسی میخواهد کار کند اما نیاز به زمان دارد
دیپلماسی ایرانی: برای ششمین سال است که دیپلماسی ایرانی یادداشت های سرکیس نعوم را که در پی دیدارش با مقام های فعلی و سابق امریکایی نوشته است، منتشر می کند. امسال نیز بر اساس همان رویه دیپلماسی ایرانی تلاش دارد این یادداشت ها را ترجمه و منتشر کند. با این تفاوت که از لحاظ زمانی تلاش می شود نزدیک تر به زمان انتشار آن در روزنامه مرجع یعنی روزنامه النهار باشد و کاربردی ترین آنها در این جا انتخاب و منتشر شود. اهمیت این یادداشت ها در این است که به روز هستند و مطابق با تحولات جاری در منطقه تهیه شده اند و در آنها نکاتی مشاهده می شود که برای خوانندگان می تواند جذاب باشند. در این جا قسمت چهلم آن را می خوانید: یکی از بارزترین مصری های مقیم نیویورک درباره امریکا و سوریه گفت: «هیچ کس از رئیس جمهور اوباما نخواسته است که با رئیس بشار اسد بجنگد و او را وادار کند تا از قدرت کنار بکشد یا این که او را با زور از قدرت برکنار کند و حکومتش را سرنگون کند. تهدیدی که بعد از حملات موشکی بشار اسد کرده نیز در صورتی است که از خطوط قرمز عبور کند، منظور او از این کار وارد کردن همه طرف های بحران – جنگ سوریه برای نشستن پشت میز مذاکره برای رسیدن به راه حل سیاسی است. بیل کلینتون وقتی که رئیس جمهور بود در صربستان چه کرد؟ خیلی تلاش کرد که اسلوبودان میلوسوویچ را وادار کند که به جنگ علیه بوسنیایی ها و جنایت هایی که نیروهایش در حق آنها کردند، پایان دهد. با این که همه بوسنیایی ها مسلمان بودند. اما او لجبازی کرد و جنگ را متوقف نکرد. به این ترتیب کلینتون تصمیم به بمباران گرفت اگرچه ویرانی های گسترده ای را به وجود آورد اما رئیس جمهوری صربستان را راضی کرد که باید تسلیم شود. این طور هم شد، جنگ متوقف شد و خودش در لاهه به زندان رفت. همین مساله را از اوباما هم خواستند تا تهدیدش را علیه اسد عملی کند و تاسیسات و پادگان های او را بمباران کند. به طور خاص هدف سرنگونی او نبود بلکه آغاز مذاکرات برای رسیدن به یک راه حل سیاسی بود. البته اسد در صورتی که دوران ریاست جمهوری او فرسایشی شود راه گریزی ندارد جز این که کنار برود.»
بعد حرف به مصر و مشکلات و اوضاع آن و تاثیرات این اوضاع به حوادثی که در سینا می گذرد و همچنین اوضاع لیبی رسید، گفت: «مصر در لیبی مداخله نمی کند، البته بعضی وقت ها عملیات مرزی انجام می دهد تا خطر را از خودش دور کند به هر حال لیبی با آن هم مرز است و این مرزها هم باز هستند و کسی بر آنها نظارت ندارد و به عبارتی کاملا از دست رفته است، در حالی که لیبی غرق در آشوب است، علاوه بر آن سلاح در آن توزیع شده و قاچاق اسلحه و عناصر تروریستی از خاک آن به مصر خیلی آسان صورت می گیرد. عملیات تخریبی بسیاری صورت گرفته و افراد نظامی مصری و افراد پلیس در طرف مصری مرزها کشته شده است. اما با همه اینها مصر دخالت مستقیم نظامی آن هم به طور گسترده نخواهد کرد، شاید از طرف های خاصی بخواهد به جایش این کار را بکنند. مشکلاتی که دارد برایش کافی است، بارزترین آنها تروریسم و اوضاع اقتصادی کشور است. مشکل مصر این است که نخبگانی که همیشه استثنائی بوده اند امروزه هیچ نقشی ندارند. نزد حاکمان وفاداری قبل از کفایت ارزش دارد. حسنی مبارک، رئیس جمهوری سابق آدم فسادی است، صحیح، اما نباید فقط او را متهم کرد و تنها او را متهم ردیف اول دانست. او به مصر خیانت کرد. هیچ کاری نکرد که شان و نقش آفرینی عربی و منطقه ای و حتی بین المللی مصر بازسازی شود. بحران مصر را به گونه ای اداره کرد انگار که شرکتی را اداره می کند، رفتار او به گونه ای بود که گویی کارمند ساده است نه یک رئیس جمهور. الآن و با وجود همه مشکلات مصر در وضعیت بهتری است. به خصوص اگر بتواند جایگاه خود را در آفریقا و قرن آفریقایی احیا کند. یک مسئول مصری هست که دائما از مالی و نیجریه و کشورهای دیگر دیدار می کند، این دیدارها برای این است که اگر اتفاقاتی که در آن جا می افتد آزاردهنده باشد بتواند به واسطه آن با احتیاط با کشورهای منطقه همکاری کند. حتی سومالی که بسیاری آن را کشوری کاملا شکست خورده می دانند هم دائما پنج فرستاده رسمی مصر از آن دیدن می کنند با وجود این که ممکن است در معرض خطر کشته شدن به دست گروه های تبهکار تروریستی "الشباب" قرار بگیرند. مصر باید به جایگاه پویایش بازگردد اما این کار زمان می خواهد. مصر با وجود مشکلاتش همچنان موقعیت و اهمیت خود را دارد.»
نظر دادم: «اما عربستان بر سر موضوع یمن به آن احترام نگذاشت. در حالی که عربستان میلیاردها دلار به آن کمک مالی کرد، اما وقتی که خواست به یمن حمله کند با مصر هماهنگ نکرد و حتی مشورت نکرد و به آن اطلاع نداد که می خواهد چنین کاری را آغاز کند، فقط به طلب کمک نظامی زمینی از آن بسنده کرد. البته موضع مصر مخالفت با این حمله بود. چرا که خود تجربه تلخ مشابهی را در دهه شست قرن گذشته داشت و تلخی شکست 1967 که به دلیل دخالت یمن متحمل شده را چشیده است. همین اتفاق برای پاکستان هم افتاد. عربستان از آن هم خواست مشارکت نظامی ملموس داشته باشد اما رد کرد. عربستان برای حمله به یمن حتی با امریکا هم مشورت نکرد. وقتی که جنگ را آغاز کرد فقط امریکا را خبر کرد. اما شاید امریکا می دانست که در عربستان چه می گذرد و از طریق نیروهای مسلحی که در آن جا دارد می دانست که چه خبر است.»
یکی از بارزترین مصری های مقیم نیویورک حرف خود را این گونه تمام کرد که: «عبدالفتاح السیسی تلاش می کند کار کند و به دستاوردی برسد، اما شاید نیاز به زمان داشته باشد. وضعیت اقتصادی سخت است و تروریسم رو به افزایش است و نخبگان از کشور دور شده اند.»
ادامه دارد...
نظر شما :