بارقه امید بعد از توافق فارک

دیپلماسی صبورانه هنوز می‌تواند مولد صلح باشد

۱۴ شهریور ۱۳۹۵ | ۱۴:۳۰ کد : ۱۹۶۲۸۱۴ اخبار اصلی آمریکا
به همین دلیل است که به نتیجه رسیدن صلح در کلمبیا، بین دولت رئیس جمهور، خوان مانوئل سانتوس و نیروهای مسلح انقلابی کلمبیا(فارک) شادی‌آور است.
دیپلماسی صبورانه هنوز می‌تواند مولد صلح باشد

نویسنده: دانیل آر. دی پتریس

دیپلماسی ایرانی: جهان به مکانی خشن، ترسناک، ناامن و پرتهدید تبدیل شده است. نتیجه ای که معمولا از هر خبری که از آن سوی آب ها می آید انتظار داریم این هاست: کشتار گستاخانه غیرنظامیان، مرگ ومیرهای غیرقابل توجیه به علت اقدامات تروریستی، گردن زدن، خودروهای بمب گذاری شده، کودتا، تصفیه های سیاسی و نقض حقوق بشر. باریکه ای از جهان، از شمال آفریقا تا پاکستان که به طور کامل درگیر خشونت های مسلحانه، جرم و جنایت و جنگ است و رنج ها و دردها را به تمام جهان صادر می کند.

به همین دلیل است که به نتیجه رسیدن صلح در کلمبیا، بین دولت رئیس جمهور، خوان مانوئل سانتوس و نیروهای مسلح انقلابی کلمبیا(فارک) شادی آور است: در جهانی که چیزی جز جنگ در آن دیده نمی شود، سرسختی، پافشاری و صبر فوق العاده روی دیپلماسی صبورانه هنوز هم می تواند به توافق جامعی برای صلح دست یابد.

چانه زنی برای توافق صلح با فارک چهار سال در حال انجام بود و قطعا موانع بسیاری بر سر راه وجود داشت. اما با اعلام رسمی و دو طرفه آتش بس در اواخر هفته گذشته اثرگذاری این مذاکرات مشخص شد. نقاط روشنی را که در نهایت دو طرف روی آنها تکیه کردند معلوم شد. توافقی که برای 52 میلیون کلمبیایی نوید دوره جدیدی از زندگی بود که در آن جنگ داخلی بخشی از تجربیات روزمره نباشد. چگونه کلمبیا در نهایت پس از نیم قرن از این باتلاق عبور کرد؟ سه توضیح بزرگ در ذهن من وجود دارد:

1- همه خواهان یک توافق بودند: در دیپلماسی مانند یک رابطه دو سمت ترازو وجود دارد. همان طور که از این عبارت برمی آید، در یک درگیری مسلحانه یا یک جنگ یک طرف نمی تواند مسیر صلح را طی کند بدون این که طرف دیگر نیز خواهان این ماجرا باشد(یا تمام طرف های درگیر بسته به این که چه حالتی را بررسی می کنیم) همه باید خواهان پذیرش مسیری مشابه باشند. پس از گذشت بیش از پنجاه سال از جنگ بین دولت کلمبیا و جنبش شورشیان فارک، آسیب های شدیدی که در دهه گذشته شورشیان فارک در میدان نبرد متحمل شدند آنها را به درک اهمیت مذاکره برای پایان دادن قطعی به جنگ واداشت. با وجود عملیات ارتش علیه فارک، رئیس جمهور سانتوس نیز درک کرد که دولت کلمبیا نمی تواند تنها از طریق نظامی شورش فارک را آرام کند. اعضای فارک از 20هزار نفر در سال 2002 امروز به تقریبا 7هزار نفر تقلیل یافته اند، مثل روز روشن بود که فارک نمی تواند برای دسترسی به اهداف سیاسی اش مانند گذشته روی خشونت و ارعاب حسابی گسترده باز کند. شرایط برای یک مذاکره سازنده بین مذاکره کنندگان دولت کلمبیا و فارک کاملا مهیا بود. مذاکراتی حرفه ای در کوبا به راه حل هایی خلاقانه منجر شد که خط پایانی روی مسیر خشونت کشید.

2- حمایت دو جبهه ای ایالات متحده: جمله «سیاست در لبه آب به پایان می رسد» چیزی نیست که امروز واقعا در واشنگتن جریان داشته باشد. از جنگ داخلی در سوریه و توافق هسته ای در ایران تا پیشرفت هسته ای روسیه، بحران های سیاست خارجی بیشتر موضوع صحبت های سیاسی است تا دلیلی برای چماق به دست گرفتن دو حزب و به جان طرف مقابل افتادن. اگرچه این جمله درباره کلمبیا صحت داشت: در دوران سه دولت ایالات متحده آمریکا و نزدیک به دو دهه، چه جمهوری خواه و چه دموکرات، ایالات متحده نیروی نظامی، اقتصادی و حمایت اطلاعاتی خود را به کمک دولت کلمبیا برای جنگ با فارک فرستاد. به جای ایجاد مانع و مخالفت، اعضای کنگره با پذیرش سرازیر شدن میلیون ها دلار به کلمبیا برای حمایت از ارتش این کشور  کلینتون، بوش و اوباما را در این جنگ مداوم حمایت کردند. ارتش کلمبیا با پشتیبانی دائمی آمریکا توانست شورشیان فارک را در حومه ها نگاه و از نزدیک شدن به مناطق شهری باز دارد. 10میلیارد دلار در زمانی طولانی بی فایده به کلمبیا سرازیر شد اما در عوض از زمان آغاز مذاکرات صلح: خشنونت به پایین ترین سطح از اوایل دهه 1970 رسید و آدم ربایی 90 درصد نسبت به زمان اوجش در سال 2002 کاهش یافت. میزان قتل در این کشور به میزان قابل توجهی کاسته شد و فرار نیروها از جبهه های فارک بسیار بالا بود. هیچ کدام از این ها بدون کمک های مالی اکثریت هر دو حزب کنگره از هر دو سوی ماجرا امکان پذیر نبود.

3- پشتکار در برابر شکست: عقل سلیم می گوید که وقتی مذاکراتی طولانی در جریان است، اشتباهات زیادی به وجود می آید که کل روند مذاکرات را به خطر می اندازد. این اتفاقی است که قطعا در کلمبیا هم روی داده است چرا که موانع زیادی در مسیر وجود داشت. در نوامبر سال 2014، فارک یک ژنرال کلمبیایی را دستگیر و او را در اسارت نگه داشت. این اتفاق منجر به این شد که رئیس جمهور سانتوس مذاکرات را تا زمان آزادی او تعلیق کند. خوشبختانه اندکی بعد این ژنرال آزاد شد.

هنگامی که مذاکرات درباره جزئیات آتش بس به بن بست خورد، سانتوس برادر خود را برای ادامه مذاکرات و تلاش برای رهایی از این بن بست به همراه هیاتی اعزام کرد. هنگامی که ده سرباز کلمبیایی در حمله نیروهای فارک در آپریل 2015 کشته شدند، سانتوس مواضع نیروهای فارک را بمیاران کرد اما باز سعی شد که سطح خشونت در پایین ترین حالت ممکن نگه داشته شود. ماه ها آنچه «درگیری خاموش» نامیده می شد در جریان بود و مذاکرات باوجود تیراندازی های دو طرف ادامه داشت. مسائلی مانند عدالت انتقالی و نقشی که به فارک در سیاست کلمبیا باید داده شود که در گذشته به نظر آشتی ناپذیر تلقی می شد با راه هایی خلاقانه حل شد. به عنوان مثال، به جای جدا کردن فارک به عنوان ناقضان اصلی حقوق بشر، سربازان دولتی و شبه نظامیان طرفدار دولت نیز باید پاسخگوی همان مکانیسم های قضایی باشند که فرماندهان فارک و سربازان شورشی در برابر آن قرار می گیرند.

هر درگیری مسلحانه تفاوت های خاص خود را دارد اما کسانی که در مذاکرات سوریه، یمن و اوکراین شرکت دارند می توانند درس های مفیدی را از کلمبیا بیاموزند. هیچ کس تا قبل از این که نظامیان اسلحه را کنار بگذارند و راه دیپلماسی را در پیش بگیرند به پایان درگیری نیم قرن گذشته کلمبیا امیدی نداشت.        

منبع: نشنال اینترست / ترجمه: روزبه آرش

کلید واژه ها: فارک کلمبیا سانتوس دولت کلمبیا


نظر شما :