نگاهی به جایگاه دیپلماسی رسانه ای در روابط ایران و روسیه
دیدبان روسیه: روابط ایران و روسیه همواره دستخوش نگاه های سیاه و سفید بوده است، بدان معنا که برخی در ایران روسیه را چنان سفید می بینند که گویی منافع ملی روسیه و منافع ملی کشورمان همواره در یک راستا هستند؛ از سوی دیگر عده ای نیز همه آمال خود را در ارتباط با غرب می دانند و از این رو روس ها را همواره همسایه ای نامطمئن می خوانند. بدون شک روسیه نیز همچون دیگر کشورها به طور نسبی برای جمهوری اسلامی ایران می تواند تهدیدها و فرصت هایی در برداشته باشد و این هنر سیاستمردان و دیپلمات های یقه سفید وزارت امور خارجه کشورمان است که با کنشی مبتنی بر منافع ملی جمهوری اسلامی ایران از فرصت ها بهره برداری کنند و مانع بروز تهدیدها و چالش ها شوند.
در کشور ما به ویژه در دولت یازدهم، علی رغم آنکه دیپلماسی موفقی در موضوع پرونده هسته ای ایران شکل گرفت اما شاید بتوان مدعی بود در حوزه رسانه شاهد دیپلماسی فعالی نبوده ایم که به نظر می رسد یکی از دلایل آن انتخاب سه سخنگو و رئیس اداره دیپلماسی رسانه ای طی مدت سه سال گذشته است.
در دوران مذاکرات هسته ای همواره اخباری ضد و نقیض از رسانه های غربی و روسی به گوش می رسید که دیپلمات های ایرانی آن را شیطنت طرف مقابل می دانستند. موضوعی که ابر محرمانه بودن مذاکرات بر آن سایه می افکند. اما این ابهام رسانه ای تنها مختص به روابط با غرب نبود بلکه روابط با روسیه را نیز در بر می گرفت. این روند هم اکنون نیز ادامه یافته و اوایل بهار سال جاری رسانه های روسی از تحویل سامانه اس 300 به ایران خبر دادند، خبری که در ابتدا با سکوت مقامات ایرانی رو به رو شد و پس از برخی تکذیب ها بالاخره تاکید شد؛ درست همانند آنچه درباره موضوع استفاده روسیه از پایگاه هوایی نوژه صورت گرفته است.
در این میان نکته ای به خوبی مشخص است، عدم موضع گیری شفاف و به موقع از سوی یقه سفیدان وزارت امور خارجه سبب می شود فضای تحلیل در اختیار دو جریان مطلق گرای داخلی در حوزه روسیه که در بالا از آنها یاد شد قرار گیرد و نهایتا نقطه ای تاریک در روابط دو کشور باقی بماند.
► جایگاه معرفت در دیپلماسی میان ایران و روسیه
آیا فضای مناسب رسانه ای در حوزه بررسی همکاری های ایران و روسیه وجود دارد؟ واقعیت آن است که رسانه یکی از بسترهای مهمی است که می تواند روابط دو کشور را به همگرایی و یا واگرایی بکشاند و جمهوری اسلامی ایران و روسیه نیز از این موضوع مستثنی نیستند. رسانه ها در فدراسیون روسیه همواره از این اختیار برخوردار هستند که روابط ایران و کشورشان را بر اساس نقطه نظرات خود بررسی کنند، نقطه نظراتی که بعضا آنقدر تند است که در داخل ایران قابل انتشار نیست. اما از سوی دیگر در داخل ایران برخی معتقدند که نباید روس ها را نقد کرد و حتی اگر فرضا سخن از تعلل کرملین در تحویل اس 300 به میان آید باز هم با ادبار آنها رو به رو خواهد شد. همین ضعف رسانه ای سبب می شود همسایه شمالی ما با ذکاوت و هوشمندی در مقاطع خاص به جریان سازی خبری مبتنی بر راهبرد و منافع شخصی خود بپردازد و نتیجه آنکه، برخی مقامات کشور با اشاره به اعلام خبر حضور جنگنده های روسیه در همدان، از بی معرفتی آنها سخن به میان می آورند؛ موضوعی که نشان می دهد دولتمردان ما صادقانه بیشتر به دنبال معرفت هستند تا دیپلماسی رسانه ای.
بسیاری از ما ایرانیان همواره از روس ها به دلیل عهدنامه های ننگین ترکمنچای و گلستان گله می کنیم و آنها را همسایه ای غیر قابل اطمینان می دانیم. برخی از ما نیز به موضوع هایی چون تعلل روس ها در تحویل نیروگاه بوشهر، اس 300 و اکنون استفاده نظامی آنها از پایگاه نوژه همدان اشاره می کنیم و بر تاریک بودن روابط با روسیه تاکید بیشتری می کنیم. اما واقعیت آن است که اگر ما بی تدبیر باشیم، خواه روسیه همسایه ما باشد و خواه آمریکا، دچار چنین اتفاقات تلخی خواهیم شد. اگر اس 300 به ایران تحویل داده شده، دیپلمات های ما باید بسیار هوشمندانه تر از این عمل نمایند که با چالش تائید و تکذیب گفته های رسانه های روسی رو به رو شوند. اگر دیپلمات های دولت یازدهم با دیپلماسی مبتنی بر معرفت قصد مذاکره دارند پس از آنکه بارها طی سه سال گذشته ملاحظه کرده اند که روس ها بر اساس منافع ملی خود گام بر می دارند و از دیپلماسی رسانه ای نیز بهره می برند، بهتر است از این حوزه نیز بیشتر بهره برداری نمایند.
حال باید توجه داشت که دو کشور ایران و روسیه به دلیل تقابل با هژمونی غرب از یک سو و سیاست های نزدیک به یکدیگر در سوریه در دوران کنونی می توانند همکاری های راهبردی گسترده ای داشته باشند. ایران به دلیل موقعیت ژئواستراتژیک و ژئوپلیتیک حساس خود در غرب آسیا همواره مورد توجه قدرتهای بزرگ جهانی بوده است، توجهی که با تدبیر می توان بر اساس منافع ملی از آن بهره برداری کرد و با بی تدبیری به محلی برای بهره برداری ابرقدرت ها تبدیل می شود، درست همانند آنچه در جریان جنگ جهانی دوم بر شاه جوان ایران تحمیل شد.
در شرایط کنونی از میان برداشتن داعش و ایجاد ثبات در سوریه هدف راهبردی مشترک ایران و روسیه می باشد و از این رو همکاری های این دو کشور بسیار مفید است. بنابراین، همکاری های ایران و روسیه در نوژه را نمی توان محکوم کرد اما باید به دو نکته توجه داشت:
نخست؛ اگر دولت در تصمیم خود برای این همکاری اطمینان دارد، به درستی در حوزه رسانه ای نیز سیاستگذاری کند تا با ایجاد اخبار ضد و نقیض فضا را برای پیشبرد تک سویه اهداف شریک خود مهیا نسازد و اعتماد ملت خود را نیز پشتوانه داشته باشد.
دوم؛ توجه داشته باشیم که داعش با هر کشوری که به صورت مستقیم به مقابله با آنها پرداخته واکنش جدی نشان داده است. ایران تا کنون به صورت مستشار و طی سال گذشته وارد فضای تقابل زمینی با داعش شده بود، موضوعی که سبب شهادت بسیاری از هموطنانمان برای دفاع از حریم والای حضرت زینب شد. اما زمانی که روس ها حملات نظامی خود را آغاز کردند شاهد اصابت هواپیمای مسافربری شان در مصر بودند و یا زمانی که کشورهای اروپایی تصمیم به حمایت از کمپین ضد داعش گرفتند موج حملات تروریستی به سوی اروپا کشیده شد. از این رو باید فرصت ها و هزینه های اینکه هواپیماهای روسی از ایران برخیزند و نیروهای داعش را هدف قرار دهند را نیز در نظر داشت.
در پایان باید بار دیگر تاکید کرد که همیشه نباید در روابط بین الملل دیگران را شریک غیر قابل اعتماد بدانیم، چرا که اگر بر اساس منطق و منافع ملی گام برداریم، می توان با همه کشورها در چارچوبی صحیح تعامل نمود. ویلیام شکسپیر در جایی گفته است به همه عشق بورز، به تعداد کمی اعتماد کن و به هیچ کس بدی نکن. به نظر می رسد اجرای این پند در سیاست خارجی می تواند عزت و اقتدار یک کشور را به خوبی حفظ کند.
نویسنده: احمد وخشیته، سردبیر دیدبان روسیه
منبع: هفته نامه مثلث
نظر شما :