بیست و هشتمین بخش از سلسله یادداشتهای جدید سرکیس نعوم:
با این رویه عربستان هزینههای سنگینی پرداخت خواهد کرد
دیپلماسی ایرانی: برای ششمین سال است که دیپلماسی ایرانی یادداشت های سرکیس نعوم را که در پی دیدارش با مقام های فعلی و سابق امریکایی نوشته است، منتشر می کند. امسال نیز بر اساس همان رویه دیپلماسی ایرانی تلاش دارد این یادداشت ها را ترجمه و منتشر کند. با این تفاوت که از لحاظ زمانی تلاش می شود نزدیک تر به زمان انتشار آن در روزنامه مرجع یعنی روزنامه النهار باشد و کاربردی ترین آنها در این جا انتخاب و منتشر شود. اهمیت این یادداشت ها در این است که به روز هستند و مطابق با تحولات جاری در منطقه تهیه شده اند و در آنها نکاتی مشاهده می شود که برای خوانندگان می تواند جذاب باشند. در این جا قسمت بیست و هشتم آن را می خوانید: مسئول یکی از مهمترین مراکز پژوهشی در امریکا که می توان گفت بهترین مرکز پژوهشی در دنیا است، درباره انتقادهای من از رفتارهای باراک اوباما، رئیس جمهوری امریکا در سوریه گفت: «من عقب گرد سیاست های اوباما را بررسی کردم و کتابی را در این زمینه نوشتم که تا پایان سال منتشر می شود. سخنرانی او در قاهره بعد از انتخابات ریاست جمهوری که برای اولین بار صحبت از هم دردی و همراهی با جهان عرب می کرد، امیدهای بسیاری برانگیخت. اما آن حرف ها هیچ کدام حقیقت نداشتند برای این که به هیچ کدام از حرف هایی که زد عمل نکرد، و شاید بتوان گفت طرح و کارهایش را به نحو خوبی مورد بررسی قرار نداد. در هر گفت وگو یا بحثی همه احتمالات را روی میز می آورد و آن قدر که زیاد می شود به تردید می افتد آن گاه از حجم بسیار احتمالات نمی تواند تصمیم یا تصمیم ها را بگیرد. ما یک ضرب المثل داریم Analysis Brings Paralysis هر تحلیلی می تواند به شکست بینجامد. و الآن ما در انتخاباتی هستیم و تبلیغات انتخاباتی به راه است. این یعنی این که دیگر جایی برای سیاست های سوریه یا خاورمیانه یا ایران یا جامعه بین المللی نزد دولت اوباما نیست. و این خلاء تا زمانی که رئیس جمهوری منتخب کار قانونی خود را در 20 ژانویه 2020 آغاز کند، بلکه حتی شش ماه بعد از این که دولت را در دست گرفت، پر نخواهد شد. بنابراین در طول این شش ماه وقت خود را صرف تمرکز بر دولت و انتخاب معاونین و طرح برنامه ها و استراتژی های سیاسی اش می کند. اوباما فردی لیبرال و دموکرات و صادق است. بی شک منطقه خاورمیانه آماده چنین مساله ای نیست. اما باید با واقعیت ها کنار بیاید، با همه بحران ها و مشکلاتش. یادم است یک بار در یکی از مصاحبه هایم درباره جنگ های 30 ساله صحبت کردم. توافق سایکس – پیکو که بریتانیا و فرانسه، دو متحد قبل از جنگ جهانی اول در خاورمیانه بر آن به توافق رسیدند به پایان رسیده است. اما هنوز هیچ چیز جایگزین یا حکومت منطقه ای جدیدی برای آن مطرح نشده است. آن چه الآن مشاهده می شود و بارز است در حقیقت منطقه و واقعیت های آن بر اساس طوایف و مذاهب و ادیان و گرایش ها است. در سوریه هر گروهی از پیروان مذاهب یک منطقه را تحت کنترل خود دارد، علوی ها و داعش و جبهه النصره هر کدام مناطقی را در اختیار دارند اما آن چه این بار بارز است وجود القاعده است که در سوریه قابل ملاحظه است. لبنان منتظر است ببیند عاقبت سوریه چه خواهد شد. مذاکرات راه حل سیاسی برای بحران سوریه که در ژنو در جریان است سال ها به طول خواهد انجامید و چه بسا پیچیدگی های تازه ای بیابد.»
نظر دادم: «مناطق دیگری در خاورمیانه هستند که باید درباره آنها هم صحبت کرد. آیا چنین اعتقادی نداری؟» جواب داد: «بله، اعتقاد دارم. اما زیاد درباره اش صحبت نمی کنم. عربستان سعودی آسیب پذیر است و ایمن نیست و قابل اشتعال است. این کشور اساسا بر دو رکن تشکیل شده، علمای دین (وهابی ها) و خانواده حاکم سعود. با گذشت زمان و بزرگ شدن "ثروت" خانواده حاکم غرق قدرت و فساد شد، علما احساس کردند که باید دعوت به تاسیس کشوری در عربستان کنند که اسلامی و پاک و منزه و وفادار به آیین اصیل باشد، برای همین کشور وارد راهی شد که منحرف از راه صحیح بود.»
نظر دادم: «خانواده حاکم در درمان مشکلات جزئی از این دست اشتباه کرد. برای همین آنها (علما و یاران آنها) به خارج رفتند تا مردم را با میلیون ها نسخه از قرآن کریم و صدها میلیارد دلار پول و هزاران کتاب تبلیغاتی به اسلام دعوت کنند. وقتی بحران افغانستان بعد از اشغال اتحاد جماهیر شوروی آغاز شد افراد مسلح تندرو را روانه آن جا کرد. بعد از این که پیروز شدند به اسم شبکه القاعده به عربستان و کلا همه منطقه برگشتند تا نهادهای حاکمیتی را هدف قرار دهند. و الآن اینان، بعد از "بهار" سوریه و جنگ داخلی و مذهبی آن و بعد از گسترش در جهان عرب و اسلام از لحاظ سیاسی و نظامی، به فکر بازگرداندن اسلام مورد نظر خود به منطقه هستند که عربستان هم یکی از آنها است.» جواب داد: «حرفت صحیح است.»
ادامه دادم: «مساله دیگری هم هست. عربستان همیشه استراتژی دفاعی را دنبال می کرد، شاید فقط در مواجهه با مصر عبدالناصر استثنا عمل کرد، زمانی که وی در یمن به طور مستقیم دخالت کرد و جنگ نیابتی با آن را آغاز کرد. و به وقتش هم پیروز شد. الآن عربستان به یک کشور تهاجمی متحول شده و کشوری نظامی بدون این که استراتژی روشنی داشته باشد و بخواهد سیاستی را پیاده کند که متضمن استراتژی اش باشد. به دلیل جنگ ناموفق یمن - تا کنون - و به دلیل ناتوانی حکام عربستان به راضی کردن متحدان عرب و اسلامیشان به ارسال نیروهای زمینی با وجود کمک های مالی کلانشان به آنها و با وجود این که می دانند پیروزی هوایی شان رو به استحاله است، عربستان نمی خواهد به عقب برگردد. با وجود این که امیدهایش را از دست داده و نظامی گری اش جاه طلبی های عربی در منطقه خلیج فارس و عربی و منطقه ای به وجود می آورد.» نظر داد: «فکرت صحیح است. و این باب احتمالات دیگر را می گشاید. به هر حال عربستان وارد جنگ یمن شد بدون این که طرحی داشته باشد. به نظرم هزینه های بسیاری پرداخت خواهد کرد.»
نظر شما :