تحولات اخیر و یادآوری شورش های دهه 60 و 70
تاریخ تکرار میشود
نویسنده: راس دوتات
دیپلماسی ایرانی: آمریکا در شرایط انقلابی به سر نمی برد. آمریکا تحت محاصره دشمن بیگانه نیست. در تابستان گرم 2016 اوضاع بازارها در آمریکا مناسب است، نرخ بیکاری پایین است و درصد محبوبیت رئیس جمهور هم قابل قبول است. شرایط در مجموع به گونه ای است که می تواند امیدواری را در سطح ملی بالا ببرد. اما واقعیت ها از چیزی دیگر حکایت می کنند و همه بدان اشراف دارند.
اظهارات فوق بسیار به جملات مجموعه مقالات «حرکت به سوی بیت الحم» نزدیک است. این کتاب از سوی «جوان دیدیون» در بحبوحه حوادث دهه 60 و 70 قرن بیستم در آمریکا گردآوری شد.
تاریخ بیش از آن که خود را تکرار کند، واجد یک ریتم به خصوص است؛ ما آنچه دیدیون در کتاب خود تشریح کرده است را تکرار نمی کنیم، اما مواردی وجود دارد که شرایط حساس کنونی را به شورش های آمریکا طی دو نسل پیش ربط می دهد.
امروز هم مانند گذشته شاهد بازداشت های خیابانی، افزایش یک باره آمار قتل، تنش میان معترضین و پلیس هستیم و حتی بار دیگر ملی گرایی سفید پوستان پس از مدت ها تجدید حیات یافته است. اکنون نیز مانند گذشته شاهد فعالیت در سطح دانشگاه ها، ظهور چپ جدید و حجم عظیمی از حملات تروریستی در داخل هستیم. در برهه حاضر بی اعتمادی به نهادها حتی از گذشته نیز بیشتر شده است. این واقعیت این حس را القا می کند که کشور از بالا در حال افول است.
شخصیت های ما نیز یادآور گذشته هستند. دونالد ترامپ یادآور جورج والاس است. برنی سندرز، جین مک کاتری را به یاد می آورد. هیلاری هم نسخه دموکرات ریچارد نیکسون است. حتی پاپ فرانسیس شخصیت مذهبی معاصر هم چهره ای بر آمده از کاتولیسیسم جنگ های داخلی دهه 1970 به نظر می رسد.
پژواک های جمعیت شناسانه ای نیز در همین باب دیده می شود. جمعیت متولدین هزاره جدید به تازگی نرخ موالید در بازه 1946 تا 1964 را به عنوان بالاترین آمار زاد و ولد در آمریکا رد کرده اند. این نسل هم مانند متولدین بازه پیش گفته با انقلاب ارتباطات (نسل پیشین با تلویزیون و نسل فعلی با اینترنت) و با گرایشات جنسی متنوع عجین هستند. متولدین هزاره تقریبا در همان جایی در سیکل زندگی نسلی قرار گرفته اند که نسل متولدین 1946 تا 64 در دهه 1970 قرار داشتند.
اما نباید به تفاوت های موجود میان زمان حاضر و عصر نیکسون هم بی تفاوت بود. در دوران معاصر خبری از جنگ ویتنام، قتل های سیاسی، موج جرم و جنایات عظیم، فروپاشی شهری و افزایش یک باره آسیب شناسی اجتماعی نیست. خشم نسل جدید بیش از آن که به عرصه خیابان ها کشیده شود خود را در عرصه فضای مجازی نشان می دهد.
تیراندازی های دالاس در کشوری به وقوع پیوست که برای دو دوره رئیس جمهور آن سیاه پوست بود، در ایالتی اتفاق افتاد که سیاستمداران محافظه کار آن از اصلاحات حمایت می کنند و در شهری رخ داد که یک رئیس پلیس سیاه پوست از نرخ جرم و جنایت کاسته و از خشونت پلس شکایت دارد. اینها واقعیت هایی است که هیچ خشونتی نمی تواند منکر آنها شود. اما خوش بینی ما را از واقعیت دور می کند.
آشوب فعلی در بستر یک جمهوری ترک برداشته - به تعبیر یووال لوین - و جامعه ای صورت می گیرد که در آن نخبگان به شدت مورد انزجار هستند، احزاب سیاسی دارای چندگانگی شده و یکی از آنها به قدری از دورن تهی شده که یک پوپولیست توانسته بر آن احاطه پیدا کند، تنوع و بی اعتمادی توامان رشد یافته، رشد دستمزدها ناامید کننده است، خانواده ها در حال فروپاشی اند، کلیساها و سازمان های مدنی تحت شعاع قرار گرفته اند و بسترهای اجماع از میان رفته است.
شورش های دهه 1960 و 1970 بسیاری از ابزارهای اجماع را که به نظر می رسد متضمن ثبات در آمریکا هستند، از میان برد. ما تا کنون بدون این ابزارها و با سختی پیش آمده ایم و ممکن است پیشروی از این هم سخت تر شود.
منبع: نیویورک تایمز / ترجمه: تحریریه دیپلماسی ایرانی / 25
نظر شما :