کسی خطر آزادی اسلحه را جدی نمیگیرد
پلیس، تهدیدی برای جان مردم
دیپلماسی ایرانی: در روزهای اخیر مسئله خشونت پلیس علیه سیاهپوستان بار دیگر خبرساز شده است. خشونتی که به طور فزاینده ای افزایش یافته و موجب برانگیخته شدن احساسات این اقلیت نژادی شده است.
دو روز پس از جشن های استقلال آمریکا، این کشور با موج تازه ای از خشونت های نژادی روبرو شده است. در حادثه اول در لوئیزیانا، پلیس یک جوان سیاهپوست 37 ساله به نام آلتون استرلینگ را در حالی که چند دقیقه قبل در مقابل یک فروشگاه در حال فروش سی دی بود به ضرب گلوله می کشد. در فیلمی که از این حادثه وجود دارد مشخص است که استرلینگ سلاحی همراه نداشته است و پلیس در حالی که وی بر روی زمین دراز کشیده است به وی شلیک می کند و او را می کشد.
حدود 48 ساعت بعد در چهارشنبه شب در مینه سوتا، پلیس، فیلاندو کاستیل، 32 ساله را در حالی که به همراه فرزند و نامزدش در خودرو بود، به قتل می رساند. پلیس فکر کرده بود کاستیل می خواهد از داشبورد خودرویش سلاح در بیاورد، اما وی قصد داشت تا مدارکش را در اختیار پلیس قرار دهد. نامزدش در حالی که در درون خودرو قرار داشت فیلم این درگیری را به طور زنده بر روی اینترنت پخش می کرد.
در سومین حادثه هم در پنجشنبه شب در دالاس تگزاس، در جریان تظاهرات سیاهپوستان، پنج پلیس توسط تک تیرانداز کشته شدند و هفت پلیس دیگر زخمی شدند. حادثه ای که نشان می دهد خشونت های نژادی وارد فاز دیگری شده است و پلیس مورد واکنش خشونت آمیز قرار گرفته است.
سیاهان آمریکا را دریابید
سیاهپوستان اقلیت نژادی ای در آمریکا هستند که در طول تاریخ با رنج و ستم های گوناگونی روبرو بودند. مردمانی که در قرن هجدهم برای بردگی به آمریکا آورده شدند و در طول قرن های نوزدهم و بیستم بدون هیچ گونه حق و حقوقی در این کشور زندگی می کردند. سیاهپوستان اقلیتی در آمریکا بودند که تا تا دهه 1960 میلادی حق نشستن در اتوبوس های سفدپوستان را نداشتند. آبخوری جدا از سفیدپوستان داشتند. دستشویی هایشان از سفیدپوستان جدا بود، چون سفیدپوستان آنها را کثیف می دانستند. آنها برای گرفتن اندک دستمزدی در خانه سفیدپوستان کار می کردند. در خیابان ها توسط مردم عادی سفیدپوست و یا کوکلوکس کلان ها زنده زنده سوزانده، اعدام و یا آن طور که معروف است لینچ می شدند.
در دهه 1960 بود که جنبش حقوق مدنی در آمریکا به رهبری مارتین لوترکینگ شکل گرفت و با بلند نشدن رزا پارکز سیاهپوست از روی صندلی اتوبوس، این جنبش در سراسر آمریکا فراگیر شد و راهپیمایی های طولانی و مسالمت آمیز سیاهپوستان موجب شد تا سیاستمداران مجبور شوند صدای آنها را بشنوند. آن زمان این دموکرات ها بودند که قوانین را به نفع آنها تغییر دهند. برادران کندی و پس از دولت کندی، لیندون جانسون دموکرات، تبعیض نژادی علیه سیاهان را به پایان رساندند.
دموکرات ها در مقابل طیف گسترده ای از سفیدپوستان قرار گرفته بودند که قائل به برتری نژادی خودشان بودند. افرادی همچون کلانتر مونتگومری که سیاهان را در جریان تظاهرات سلما-مونتگومری به رگبار بست.
پس از این تظاهرات و مبارزات و به نتیجه رسیدن جنبش حقوق مدنی، نژادپرستان، مارتین لوترکینگ و مالکوم ایکس، رهبران محبوب سیاهپوستان را ترور کردند. پس از این بود که آمریکا دچار شورش های نژادی شد و سیاهپوستان عصبانی در خیابان ها با پلیس درگیر شدند.
پس از حوادث پرفراز و نشیب دهه 1960 سیاهپوستان از لحاظ سیاسی به دموکرات ها گرایش پیدا کردند. اما امروز همچنان فرزندان آن نژادپرستان در آمریکا وجود دارند و ارزشی برای جان سیاهان قائل نیستند. قسمت عمده ای از این افراد را طرفداران حزب جمهوری خواه تشکیل می دهند.
با ظهور فردی همچون دونالد ترامپ به خوبی می توان پایگاه رای دهنده حزب جمهوری خواه را شناخت. رای دهندگانی که معتقد به برتری نژادی سفیدپوستان هستند و ارزشی برای اقلیت های نژادی و دینی قائل نیستند.
در سال 2013 پس از قتل تریوون مارتین نوجوان سیاهپوست توسط جورج زیمرمن، در رسانه های اجتماعی هشتگ «جان سیاهان مهم است» راه افتاد و در سال 2014 بود که این جنبش پس از قتل مایکل براون در جریان درگیری هایی شهر فرگوسن و اریک گارنر در نیویورک، در سطح کشور فراگیر شد و تظاهرات گسترده ای توسط سیاهپوستان در اعتراض به خشونت های نژادی صورت گرفت.
این جنبش با الهام از تظاهرات دهه 1960 با اعتراض به قتل سیاهپوستان به دنبال پاسخ این سوال است که چرا پلیس آمریکا این گونه سیاهپوستان بی گناه را به قتل می رساند؟
باید فکری اساسی برای خشونت پلیس آمریکا کرد. خشونتی که در بسیاری از فیلم های هالیوود هم به خوبی نشان داده شده است. در شش ماهه اول سال 2015 465 نفر از مردم آمریکا توسط پلیس کشته شدند و در شش ماهه اول سال 2016 این آمار به 491 نفر رسیده است. 27 درصد از کشته شدگان سیاهپوست بوده اند.
خشونت مسلحانه
پس از کشته شدن مشکوک پنج پلیس در ناآرامی های شهر دالاس (نکته جالب این است که جان اف کندی هم در همین شهر و همین خیابان توسط تک تیرانداز کشته شد) بحث مهمی که مجدداً مطرح شد، آزادی حمل سلاح در آمریکا است. مسئله ای که تبدیل به یک معضل اساسی در این کشور شده است.
حقایقی که از خشونت های مسلحانه در این کشور منتشر می شود، به شدت تکان دهنده است. در آمریکا حدوداً 310 میلیون قبضه اسلحه وجود دارد. یعنی به ازای هر 100 نفر 112 اسلحه وجود دارد (رتبه اول در جهان). این میزان در مقایسه با سال 1968 دو برابر شده است.
میزان کشته شدگان در آمریکا بر اثر سلاح، بیشتر از تمام کشته شدگان در جنگ های تاریخ آمریکا بوده است. براساس گزارش یک مرکز تحقیقاتی در جنگ های تاریخ آمریکا که از جنگ انقلاب آمریکا شروع و شامل جنگ های اول و دوم جهانی، ویتنام و افغانستان عراق می شود، 1,396,733 آمریکایی کشته شده اند. این در حالی است که از سال 1968 تا 2015، 1,516,863 آمریکایی بر اثر سلاح کشته شده اند.
براساس گزارش سی ان ان، سالانه به طور میانگین 31 هزار نفر در آمریکا بر اثر تیراندازی کشته می شوند. از سال 2001 تا 2013 بیش از 406 هزار نفر در آمریکا بر اثر تیراندازی کشته شده اند. این در حالی است که در همین بازه زمانی 350 نفر بر اثر حملات تروریستی کشته شده اند که با احتساب حادثه 11 سپتامبر این آمار به 3380 نفر می رسد.
در سال 2016 تاکنون 27390 حادثه توسط سلاح رخ داده است. 7088 نفر کشته و 14607 نفر زخمی شده اند. 311 نفر کودک زیر 11 سال کشته یا زخمی شده اند و 1539 نوجوان هم کشته یا زخمی شده اند. به طور مثال در روز گذشته 14 نفر در آمریکا با استفاده از سلاح کشته شده اند.
باراک اوباما و به طور کلی دموکرات ها تلاش زیادی برای محدود کردن فروش آزادانه سلاح در آمریکا انجام داده اند اما هربار با کارشکنی جمهوری خواهان که مورد حمایت انجمن ملی سلاح (قدرتمندترین لابی در آمریکا) قرار دارند، مواجه شده اند. آخرین مورد هم مربوط به دو هفته قبل می شود که دموکرات ها دست به تحصن در صحن کنگره زدند، اما جمهوری خواهان باز هم مانع از تصویب قانونی در این رابطه شدند.
اوباما در دوره ریاست جمهورش اش 15 بار درباره حوادث ناشی از کشتار دسته جمعی توسط تسلیحات در آمریکا سخنرانی کرده اما این تلاش ها نتیجه بخش نبوده است. پس از حمله سن برناردینو و اورلاندو که به ترتیب 14 نفر و 49 نفر توسط دو مسلمان کشته شدند، رسانه های آمریکایی سعی داشتند که مسئله را به اسلام افراطی ربط دهند. اما اوباما در رابطه با هر دو حادثه هیچ گونه اشاره ای به اسلام افراطی نکرد و بعضاً مورد تمسخر رسانه های آمریکایی قرار گرفت. در عوض وی توجهات را به سوی آزادی سلاح در آمریکا جلب کرد.
حالا که پلیس آمریکا توسط افرادی که سلاح جنگی دوربین دار داشتند مورد حمله قرار گرفته است، آیا رسانه های آمریکایی می توانند بار دیگر صحبت اوباما درباره لزوم محدود کردن آزادی حمل سلاح در آمریکا را به سخره بگیرند؟
نظر شما :