پاکستان برای مبارزه با سرمایه های مخرب اقدام می‌کند

گفتمان فساد

۲۷ خرداد ۱۳۹۵ | ۰۰:۳۰ کد : ۱۹۶۰۰۳۶ اخبار اصلی آسیا و آفریقا
اقتصاددان پاکستانی، اسد سعید (Asad Sayeed)، اشاره می کند که توسعه سرمایه داری به طور سنتی توسط آنچه به عنوان "انباشت اولیه" نامیده می شود، تقویت شده است
گفتمان فساد

نویسنده: Farooq Sulehria

دیپلماسی ایرانی: افشاگری ناشی از انتشار اسناد پاناما باعث شد تا مساله فساد بار دگیر مرکز توجه افکار عمومی دنیا قرار بگیرد. انتشار اسناد یادشده به طور پیش فرض (و شاید با برنامه ریزی قبلی)، نخستین جنبه گفتمان فساد جهانی را ویران کرده است. بدین معنی که فساد - حتی در ناپخته ترین و کم دقت ترین حالت تعریف خود – دیگر تنها مختص کشورهای جنوب نیست. در واقع از انگلستان تا ایسلند، مردان ثروتمند و قدرتمند هم، به همان اندازه در امور مالی بی پروا و بی ملاحظه هستند. در اواسط دهه 90 ، گفتمان مبارزه با فساد در سراسر جهان گسترش یافت. در حالی که تلاش های اولیه برای جلوگیری از فساد در سطح جهانی در دهه 70 میلادی قابل مشاهده بودند، تنها پس از جنگ سرد و به دنبال تصویب قطعنامه ای در سازمان ملل متحد در سال 1975 بود که هدفمندی تلاش های بین المللی درخصوص فساد به طرز قابل توجهی مطرح شد. از سوی دیگر در جهان پس از جنگ سرد، همان طور که جهانی شدن به یک آرمان  تبدیل می شد، نهادهای بسیار با نفوذ بین المللی نیز خود را متعهد به مبارزه با فساد کردند، در حالی که همان موسسات پیش تر در همین مورد به نحو عجیبی سکوت اختیار کرده بودند. یک پژوهشگر به نام ملادا بوکاوانسکی (Mlada Bukovansky) از این مساله به عنوان خشنودی ناشی از سکوت یا حداقل عدم تمایل به مقابله با موضوع یاد می کند. او ادعا می کند این خشنودی یا عدم تمایل، از این واقعیت ناشی می شود که عموماً فاسد خواندن یک شخص یا دولتِ فاسد یک عمل سیاسی است.

از اواسط تا اواخر دهه ی 90 میلادی، سازمان ملل متحد، صندوق بین المللی پول، بانک جهانی و OECD همراه با سازمان های غیر دولتی (NGO) و سازمان های کمکی غربی - مثل سازمان توسعه و پیشرفت بین المللی بریتانیا (DFID) ازمبارزه با فساد پشتیبانی کردند. به طور همزمان، پورتال هایی مانند CORIS و ANCOR نیز پدید آمدند. در حالی که DFID گروهی برای مبارزه با فساد می ساخت، اقتصاددانان مرتبط با صندوق بین المللی پول شروع به نوشتن در مورد فساد و تنظیم یک گفتمان جدید کردند. در سال 1996، وقتی رئیس بانک جهانی، جیمز ولفنسون در یک سخنرانی که  از آن بسیار نقل شده بیان داشت که "سرطان فساد" توسعه آفریقا را تحت الشعاع قرار داده است، جریانی از گفتمانی جدید برای مبارزه تمام قدرت با فساد آغاز شد.

در سال 2004 ، بانک جهانی در بیانیه ای در وب سایت خود اعلام کرد: "این بانک، فساد را به عنوان تنها مانع بزرگ توسعه اقتصادی و اجتماعی شناسایی کرده است. که با تحریف حاکمیت قانون و تضعیف پایه و اساسِ سازمانی، که رشد به آن وابسته است، توسعه را تضعیف می کند." تاریخ استعماری، استعمار نو، دخالت های امپریالیستی یا دیدگاه وابستگی، هیچ جایی در گفتمان های قطعی در مورد توسعه و پیشرفت کشورهای جنوب ندارد.در سال 2004، کوفی عنان  دبیرکل وقت سازمان ملل هم، عنوان کرد که "پدیده اهریمنی فساد "در همه کشورها چه بزرگ و چه کوچک، چه فقیر و چه غنی یافت می شود، اما اثرات مخرب آن در کشورهای در حال توسعه از دیگر نقاط بیشتر است. وی همچنین افزود: "فساد به طور نامتناسبی با انحرافِ بودجه ی در نظر گرفته شده برای توسعه، تضعیف توانایی دولت برای ارائه خدمات پایه، تغذیه نابرابری و بی عدالتی و دلسرد کردن کمک و سرمایه گذاری خارجی ، به فقرا لطمه می زند."عنان، با حمایت از دیدگاه مطرح شده توسط ولفنسون، مسئول عدم توسعه بسیاری از کشورهای جنوبی را فساد می دانست. با توجه به سخنان وی"فساد عنصری کلیدی در عملکرد ضعیف اقتصادی و مانعی بزرگ برای کاهش فقر و توسعه است."

در مقابل آن، در دوران جنگ سرد، نظریه پردازان تــوسعه لیبــرال نقش فساد درتحریک رشد کشورهای نظام جنوب را ستوده اند. به عنوان مثال ساموئل هانتینگتون درتئوری برخورد تمدن ها فساد را نه تنها اجتناب ناپذیر می داند، بلکه آن را بخشی مطلوب از مدرن شدن برمی شمارد . در دهه 60 میلادی، او استدلال می کرد: "جامعه ای غیرمنعطف، بیش از حد متمرکز، با بوروکراسی درست (و صحیح) بدتر از جامعه ای غیرمنعطف، بیش از حد متمرکز و با بوروکراسی نادرست است." در حالی که حمایت از فساد توسط دانشگاهیان بانفوذی مانند هانتینگتون به عنوان یک سیاست رسمی در کشورهای امپریالیست مورد استفاده قرار نمی گیرد، اما این نشان دهنده جریان اصلی تفکر در آن زمان است.

با این حال، این دیدگاه که فساد به عنوان روان کننده ساختار توسعه و مشوق راه های جدید پیشرفت کاربرد دارد، در کشورهای کمتر توسعه یافته نیز مشاهده شده است. اقتصاددان پاکستانی، اسد سعید (Asad Sayeed )، اشاره می کند که توسعه سرمایه داری به طور سنتی توسط آنچه که به عنوان "انباشت اولیه" نامیده می شود،  تقویت شده است. او اضافه می کند : "... به جای آنکه انباشت، چرخه ای مثبت از توسعه ایجاد کند، آن را دائماً درگیر می کند. از این رو دولت ها باید مرزهایی را تعیین کنند ." با این حال در کشورهایی مانند پاکستان این خطر وجود دارد که  دولت از هم گسیخته تر از آن باشد که مرزها را تعیین کند. در نظر او "پولِ روان کننده"، "تنها جزیی کوچک از فرایند بزرگ انباشت است."

در هر صورت مبارزه با فساد تنها در دوره پس از جنگ سرد تبدیل به یک مسئله جهانی شد؛ چرا؟ با توجه به نظر الیزابت هریسون، پژوهشگر مسائل توسعه بین المللی، دو توضیح مخالف امکان پذیرند. از یک طرف، کسانی هستند که قویاً معتقدند فساد ریشه اصلی تمام مشکلات دامن گیر کشورهای فقیر نظام جنوب است و از سوی دیگر، تعداد فزاینده ای از دانشمندان رشد ضد فساد را به عنوان بخشی از پروژه ی عادی سازی می دانند. با این حال هستند کارشناسانی که به صراحت این ادعا که فساد مانع رشد آفریقا است را رد می کنند. آنها بر این باورند که گفتمان مبارزه با فساد تلاشی برای انحراف توجه از شکست برنامه های تعدیل ساختاری است. برخی دیگر آن را به عنوان جلوه ای از دستور کار سیاست نئولیبرالی می ببینند.

درمقابل، الیزابت هریسون فکر می کند که پاسخ "جایی در همین نزدیکی ها " است. او می گوید: در حالی که فساد یک واقعیت است،  "برتری آن در گفتمان بین المللی مبرا از ارزش های نئولیبرال نیست". مانند هر گفتمان دیگری مبارزه با فساد نیز توسط کنشگران مشخصی توسعه یافته است. بنابراین ما نیاز به بررسی "تشکیلات ضد فساد" داریم. به عبارت دیگر، نه تنها ما نیاز به ساختارشکنی گفتمان مبارزه با فساد داریم که به صورت انتخابی فساد را تعریف کرده و نابرابری های ساختاری را در سطح جهانی و همچنین محلی نادیده می گیرد بلکه همچنین نیاز به بررسی بازیگران این گفتمان داریم. در سطح جهانی دنیای غرب انتظار دارد سایرین پاک باشند. به عنوان مثال احزاب (PTI) در پاکستان و (AAP) در هند به عنوان مبارزان ضد فساد پدیدار شده اند.

منبع: نیوز / ترجمه: الهام محسنی آهویی

کلید واژه ها: فساد مالی پاکستان


نظر شما :