علاء الاسوانی، نویسنده مشهور مصری:
هنوز در فکر انقلابیم
دیپلماسی ایرانی: علاء الاسوانی متولد 1957، یکی از مهم ترین نویسندگان جهان عرب است. رمان های الاسوانی نه تنها در کشورهای عربی بلکه در دیگر کشورهای جهان نیز بسیار موفق بوده و به زبان های مختلف ترجمه شده است. حرفه اصلی الاسوانی دندانپزشکی است. در عین حال به عنوان روشنفکر فعالیت سیاسی نیز دارد. وی همواره انتقادهای تندی از حاکمان مصر و عرب داشته است. این نویسنده برجسته مصری زمانی یکی از پیشگامان و حامیان قیام علیه رژیم حسنی مبارک در سال 2011 بود. اما وقتی که اخوان المسلمین به قدرت رسیدند به منتقد و حامیان کودتا علیه آنها تبدیل شد و حالا نیز از منتقدان رژیم حاکم بر مصر است.
شما همیشه نگاهی خوشبینانه به آینده تحولات در مصر داشتید. در سال 2013 می گفتید که به انسان ها و به انقلاب باور دارید. آیا در حال حاضر نیز بر همان عقیده اید؟
صد در صد. البته من از اتفاقات مصر خوشنود نیستم اما با این وجود خوشبینم. این خوشبینی من بر پایه دلایل واقعی و عینی است. زیرا تاریخ انقلاب ها را بارها خوانده ام و به همین دلیل می دانم که انقلاب نیز به زمان نیاز دارد. یک مثال کلاسیک می زنم یعنی انقلاب فرانسه. آن انقلاب حتی در یک دوره پنج ساله هم به هیچ یک از اهداف خود نرسید و وضعیت کاملا مغشوش شد. در فرانسه هر کس دیگری را می کشت اما در پایان انقلاب پیروز شد. به همین خاطر من همچنان به ملت مصر و انقلاب باور دارم.
شما به عنوان یکی از پایه گذاران جنبش مدنی "کفایه" چه ارزیابی ای از وضعیت فعلی دارید؟ خیزش عربی در کدام مرحله به مسیر اشتباه افتاد؟
اشتباه اصلی ما این بود که پس از کناره گیری مبارک میدان تحریر را ترک کردیم بدون آن که کمیسیونی از نمایندگان انقلاب تشکیل بدهیم. نباید پیش از انتخاب نمایندگان انقلاب برای همه مناطق مصر آن میدان را خالی می کردیم.
شما از پرزیدنت عبدالفتاح السیسی به عنوان مبارک جدید یاد کرده اید. آیا مصر به یک دیکتاتوری نطامی بدل شده است؟
ما ملت از سال 1952 بین دو گزینه قرار داریم یعنی میان یک دیکتاتوری برخوردار از پشتیبانی ارتش و یک دیکتاتوری مورد حمایت متعصب های مذهبی. این انقلاب راه سومی را دنبال می کرد یعنی هدف ما برقراری یک نظام دمکراتیک بود که نه مذهبی باشد نه نظامی.
شما در سال 2013 از سرنگونی محمد مرسی، رئیس جمهوری وقت حمایت می کردید و اخوان المسلمین را گروهی تروریست اسلام گرا می خواندید. اما در حال حاضر فضای بسیار اندکی برای یک جامعه آزاد مدنی وجود دارد. آیا رژیم نظامی السیسی در مورد خطراتی که از ناحیه اخوان المسلمین وجود دارد اغراق نمی کند؟
نه. تروریست نامیدن اخوان المسلمین امری کاملا درست است. آنها بعد از مداخله ارتش در سال 2013 نزدیک به دویست کلیسا را به آتش کشیدند و انسان های زیادی را کشتند. به همین دلایل بود که من آنها را تروریست نامیدم. من و میلیون ها مصری به این دلیل خواهان برگزاری انتخابات زودهنگام ریاست جمهوری بودیم چون دستوری که مرسی در نوامبر 2012 صادر کرد با هدف نابودی سیستم دمکراتیک و قوه مقننه مصر بود و قرار بود که مرسی به نوعی تبدیل به سلطانی مانند سلاطین ترک شود. این مساله برای هیچ کس قابل قبول نبود. من با کشتار اعضای اخوان المسلمین و با سرکوب هایی که از سوی رژیم فعلی صورت می گیرد نیز کاملا مخالفم. همان طور که مخالف آن دستور مرسی و پایگاه سیاسی او یعنی اخوان المسلمین بودم.
شما در سال 2013 از نظامیان حمایت می کردید اما بسیاری از انقلابی هایی که شما هم در آن زمان از جمله آنان محسوب می شدید در حال حاضر در زندان بسر می برند. آیا شما هم مورد حمله قرار گرفته اید؟
بله من از همان آغاز کار تحت فشار قرار گرفتم. مصری ها خواهان برگزاری انتخابات زودهنگام ریاست جمهوری بودند و میلیون ها نفر به خیابان ها ریختند چون به مرسی اعتماد نداشتند. هیچ کس به او اعتماد نداشت. در همان زمان هزاران اسلام گرا خواهان قتل میلیون ها نفری شدند که علیه اخوان المسلمین به پا خاسته بودند. برخی از اسلام گرایان بودند که در سخنرانی های خود خواهان پر کردن رودخانه ها از خون می شدند. به عقیده من این وظیفه ارتش بود که برای جلوگیری از آغاز یک جنگ داخلی مداخله کند. اما این مداخله نظامی نباید به قدرت گرفتن نظامیان منجر می شد. من هرگز از السیسی به عنوان رئیس جمهور حمایت نکرده ام. و آن زمان که هنوز نوشته هایم در مصر اجازه انتشار داشت نوشتم که انتخاب السیسی بر اساس یک فرایند دمکراتیک صورت نگرفته و من برای اثبات این ادعای خود دلیل و مدرک دارم. در خلال دو سال گذشته در موقعیتی نبودم که بتوانم این نوشته خود را منتشر کنم. رسانه ها به من حمله کردند و حق حضور در تلویزیون را ندارم. اصلا احساس امنیت نمی کنم.
آیا به ترک مصر فکر کرده اید؟
این امکان را دارم که در کشور دیگری زندگی کنم اما تا زمانی که مجبور نشوم مصر را ترک نخواهم کرد. من نیز مانند دیگر انسان ها دلم می خواهد در کشور خودم بمانم. اما هر زمان که احساس کنم دیگر نمی توانم کاری کنم از کشور خارج خواهم شد.
سانسور در مصر چگونه اعمال می شود؟
در عرصه های فرهنگ و رسانه یعنی تلویزیون، تئاتر و سینما یک سانسور رسمی حاکم است. اما در حوزه کتاب سانسور شدیدتری اعمال می شود اگرچه این سانسور به صورت غیررسمی است. همه کانال های تلویزیونی و روزنامه های غیردولتی مصر در مالکیت بخش خصوصی است. و این افراد تجارت پیشه به هیچ عنوان نمی خواهند با رژیم مشکل داشته باشند. تنها یک تماس تلفنی از سوی دستگاه های امنیتنی با این افراد کافی است تا قرارداد با یک نویسنده را لغو و یا یک مجری را اخراج کنند. با دوستان من چنین رفتاری شد و برای خودم هم همین اتفاق افتاد. صاحب روزنامه همه کار کرد تا من را به جایی رساند که خودم رفتم و دیگر هم قراردادی با من نبست. این نوع سانسور به صورت غیرمستقیم اعمال می شود. اگرچه این نوع سانسور قابل رویت نیست و جنبه رسمی ندارد اما به هر وجود دارد.
ان جی اوهای خارجی نیز در حال حاضر در مصر تحت فشار قرار دارند. نظر شما در مورد نقش اروپا در مصر و این ادعای آنها که برای حقوق بشر در مصر تلاش می کنند چیست؟
راستش را بخواهید هر جایی که پای حمایت از دموکراسی در کشورهای عرب در میان باشد، من از دولت های غربی چندان انتظاری ندارم. هر چه باشد دولت های غربی و از جمله آمریکا همواره منافعی در شرکت های چند ملیتی دارند و از صنایع حمایت می کنند. متاسفم که این را می گویم اما من همیشه آن چیزی را می گویم که در فکر دارم. به باور من اکثر دولت های غربی ترجیحا آماده اند از هر دیکتاتوری حمایت کنند البته تا زمانی که آن دیکتاتور برای شرکت های غربی منفعت داشته باشد. اما وقتی صحبت از مردم مغرب زمین می شود باید تمایزی بزرگ در این رابطه قایل شویم. دولت های غربی سی سال تمام از مبارک حمایت کردند و به خوبی می دانستند که او چه دیکتاتور وحشتناکی است. اما مردم غرب از انقلاب حمایت کردند. بسیاری از روشنفکران اروپایی توجه بسیاری از مردم را به انقلاب و مبارزه ما علیه دیکتاتوری جلب کردند. به همین خاطر من حساب مردم غرب را از دولت های غربی جدا می کنم.
شما یک نویسنده به اصطلاح پرفروش به حساب می آیید. تنها در مصر صدها هزار نسخه از رمان های شما یعنی "عمارت یعقوبیان"، "شیکاگو" و "باشگاه اتومبیلرانی قاهره" فروش رفته و به سی زبان دنیا ترجمه شده است. نسخه سینمایی عمارت یعقوبیان نیز در سطح جهانی اقبال خوبی داشت. چگونه وقت خودتان را میان فعالیت های سیاسی و نویسندگی قسمت می کنید؟ افزون بر آن شما به عنوان دندان پزشک نیز به کار مشغولید؟
بله من همیشه به کار دندان پزشکی مشغولم.
واقعا؟
بله. بیشتر از پنج یا شش ساعت در روز امکان نوشتن ندارم. من فقط صبح های زود می نویسم زیرا در ساعت های بعدی نمی توانم. به همین خاطر ساعت شش صبح از خواب بیدار می شوم و ساعت شش و نیم پشت میز تحریر می نشینم. این کاری است که از سال ها پیش انجام می دهم و هر روز پنج تا شش ساعت به نوشتن مشغولم. بعد از آن کارم را به عنوان دندان پزشک شروع می کنم. مطبم در خانه ام است و برای ویزیت بیمارانم به طبقه پایین می روم. برای یک نویسنده بسیار خوب است که هر روز با مردم در ارتباط باشد.
آیا امروز از نظر سیاسی همچنان فعال هستید؟
در مصر چیزی به نام سیاست وجود ندارد زیرا دموکراسی وجود ندارد. به همین خاطر فعالیت سیاسی موردی ندارد بلکه بحث بر سر مبارزه برای دموکراسی است. به همین دلیل نه تنها من بلکه هر نویسنده ای وظیفه دارد که در این مبارزه شرکت کند. در اصل چیزی به نام نوشتن یک دفاع از حقوق انسانی البته در سطح هنری محسوب می شود. می نویسیم تا از آزادی و حقوق بشر دفاع کنیم. حضور در مبارزه برای دموکراسی وظیفه همگانی است. به عقیده من نوشتن در ذات خود یک فعالیت و حرکت است. زیرا من به این دلیل می نویسم چون با چیزی موافق نیستم. من می نویسم چون خشمگینم. می نویسم چون میان آنچه واقع می شود با آنچه باید واقع شود فاصله ای عظیم وجود دارد. می نویسم تا علیه دیکتاتور مبارزه کنم. و من دقیقا به همین خاطر می نویسم.
در حال حاضر چه کاری در دست دارید؟
روی یک رمان جدید کار می کنم و امیدوارم که تا آغاز سال آینده تمام شود. از سه سال پیش مشغول نوشتن این رمان هستم. برای به پایان رساندن یک رمان همیشه به سه تا چهار سال زمان نیاز دارم زیرا این مساله به کار و تحقیقات بسیار زیاد احتیاج دارد.
آیا این رمان نامی هم دارد؟
"انگار که جمهوری". ایده ی اصلی کتاب این است که در یک نظام دیکتاتوری تنها واقعیت موجود همان شخص دیکتاتور است. اگرچه در این سیستم همه چیز واقعی به نظر می آید اما در واقع همه چیز غیرواقعی و وهم است.
منبع: دویچه وله / ترجمه:محمدعلی فیروزآبادی
انتشار اولیه: دوشنبه 17 خرداد 1395 / انتشار مجدد: چهارشنبه 26 خرداد 1395
نظر شما :