خطری بزرگ‌تر از داعش

۱۸ اسفند ۱۳۹۴ | ۰۰:۵۶ کد : ۱۹۵۷۰۰۶ سرخط اخبار

داعش مقدمات بمبگذاری هایش را با دقت و توجه هولناکی به جزییات فراهم می کند. چند ماه پیش نیروهای امنیتی عراق، طرح بمبگذاری در الخادمیه، که یک محلۀ قدیمی بغداد است و یکی از مقدسترین زیارتگاههای شیعیان در مرکز آن قرار دارد، را کشف کردند. ماموران داعش ابتدا یک ماه وقت صرف بررسی ایستهای بازرسی این ناحیه کرده بودند تا نقاط ضعف آن را پیدا کنند. سپس زنی را بدون مواد منفجره، به یکی از ایستهایی که نتیجه گرفته بودند از همه ضعیفتر است فرستادند، تا با دقت بیشتری آن را بررسی کند. کمی بعد، او را دوباره، اما این بار در حالی که یک عروسک در زیر پوشش خود حمل می کرد، به آن ایست فرستادند. هیچکس او را متوقف نکرد و او را تفتیش نکرد. بار سوم، او را با یک عروسک بسیار بزرگتر فرستادند که نیروهای امنیتی باید متوجه آن می شدند، ولی باز هم توجهی نکردند.
 
به گزارش فرارو به نقل از ایندیپندنت، دفعۀ بعدی که بمبگذار انتحاری وارد الخادمیه می شد، قرار بود تا خود را منفجر کند و تا جای ممکن در اطراف محدودۀ زیارتگاه کشتار به بار بیاورد. خوشبختانه این اتفاق نیافتاد، چرا که نیروهای امنیتی عراق از منبعی دیگر اطلاعاتی در مورد این نقشه به دست آوردند و تیم بمبگذاری را دستگیر کردند. مقدمه چینی های مفصل برای این حمله، ترکیبی از تعصب و تخصص بود که داعش با استفاده از آنها اقدامات تروریستی خود را ترتیب می دهد.
 
در طول ده روزی که در عراق بودم، دو بمبگذار انتحاری خود را در مسجد شیعیان در ناحیۀ شعله منفجر کردند و 15 نفر را کشتند. 73 نفر دیگر نیز در بازاری در شهرک صدر کشته شدند. یک گروه از داعشی ها، نبردی سخت در ابوغریب در غرب بغداد به راه انداخت. نبردی با استفاده از بمبگذاران انتحاری و جنگجویان سوار بر خودروهای مسلح به سلاحهای سنگین.
 
صفا حسین الشیخ، مشاور امنیت ملی در بغداد و یکی از باتجربه ترین کارشناسان امنیتی عراق است. او این حملات را، در راستای استراتژی داعش برای پوشاندن ناکامی های میدان نبرد از طریق هدف قرار دادن اهداف غیرنظامی، می داند. داعش بنا دارد تا با این حملات باعث افزایش شکاف میان شیعه و سنی شده و سنی ها را به این تصور سوق دهند که داعش مدافع آنهاست. آقای شیخ می گوید که هدف داعش از انجام این اقدامات، از بعد نظامی این است که "باعث پراکندگی نیروهای امنیتی شود تا داعش بتواند در یک منطقۀ به خصوص به برتری عددی برسد."
 
آقای شیخ معتقد است که داعش پس از دست دادن چندین شهر و بخش بزرگی از استان صلاح الدین، ضعیف شده است، ولی به هیچ وجه نمی توان گفت که شکست خورده است. او می گوید که در مجموع هستۀ جنگجویان این گروه از 20000 تا 30000 نفر تشکیل شده است که از نظر تعداد با نیروهای ویژۀ ارتشهای متعارف برابری می کند و 40000 تا 50000 جنگنجوی دیگر نیز که کمتر آموزش دیده اند و تعهد ایدئولوژیک کمتری دارند نیز از این نیروهای هستۀ مرکزی پشتیبانی می کنند. داعش این ظرفیت را دارد تا جای کشته هایش را با نیروگیری ای از مناطق تحت اشغالش انجام می دهد پر کند، اما "آنها نمی توانند جنگجویان خارجی ای را که نقطۀ ثقل کارایی نظامی این گروه را بر دوش داشتند، را به خود ملحق کنند."
 
به گفتۀ دیگر منابع امنیتی، حدود 85 درصد از نیروهای داعش در عراق، عراقی هستند، اما بخش اعظم موفقیتهای پیشین داعش، بر عهدۀ تعداد محدودی واحدهای جهادی متشکل از خارجیان بوده است.
 
مسئولان عراقی ای که در بغداد با من صحبت کردند، امید چندانی به آزادسازی موصل در سال جاری میلادی ندارند و برای این ناامیدی خود دلایل سیاسی و نظامی دارند. هدفهایی که نیروهای عراقی بناست در آیندۀ نزدیک به سراغشان بروند، هویجه و الشریقات در جنوب هستند.

آقای شیخ می گوید: "راه زیادی تا موصل باقی است." او می گوید که حتی زمانی که سنی ها در سال 2006 و 2007 بر ضد القاعده قیام کردند نیز، مردم موصل چنین نکردند. او می گوید که در هر صورت تا زمانی که داعش، "در سوریه دارای عمق استراتژیک باشد"، نمی توان آن را به صورت کامل شکست داد.
 

خطری که بیش از داعش عراق را تهدید می‌کند

 بمبگذاری ها در شعله و ترس از فروشکستن سد موصل، به صورت مقطعی اعصاب مردم بغداد را به هم ریخت، اما نه برای مدتی طولانی. مردم پایتخت شاید از زندگی در کشوری که همواره در بحران است لذت نبرند، اما در طول نیم قرن گذشته به این شرایط عادت کرده اند. هرچند داعش در آستانۀ شکست نیست، اما در حال عقب نشینی است و دیگر توان انجام حملات همه جانبه به بغداد را ندارد. امری که در سال 2014 چیزی به وقوع پیوستن آن نمانده بود. در واقع، آقای شیخ معتقد است که خطرناکترین بحران پیش روی عراق، نه نظامی، که اقتصادی و سیاسی است. چرا که پولهای کشور در اثر کاهش قیمت نفت و ضعف دولت، رو به اتمام است.
 
مردم در بغداد از سال 2003 شاهد بمبگذاریهای انتحاری بوده اند، اما در کنار آن، تا همین اواخر افزایش درآمدهای نفتی هم وجود داشت. حتی در اوج جنگهای مذهبی در سال2007 و 2008 نیز، مردم حقوق خود را می گرفتند. هفت میلیون عراقی از دولت حقوق می گیرند که 4 میلیارد دلار در ماه خرج روی دست آن می گذرد، در حالی که درآمدهای نفتی حالا به زیر ماهانه 2 میلیارد دلار رسیده است. مابه تفاوت این رقم از ذخایر بانک مرکزی تامین می شود؛ ذخایری که حالا خود رو به اتمام هستند.
 
بخش خصوصی عراق در حد زیادی به دولت وابسته است و در حال حاضر با توقف پروژه های دولتی، وضعیت بخش خصوصی نیز وخیم شده است. از زنی در کربلا که مسئولیت بخش آموزش را برعهده دارد، پرسیدم که آیا معلمان حقوق ماه فوریه را دریافت کرده اند؟ با خوشحالی پاسخ داد: "از بانک پرسیدم، گفتند که امروز پول رسیده است." این حقیقت که مسئولان نگران رسیدن یا نرسیدن حقوقها هستند، نشان می دهد که اوضاع تا چه حد آنان را مضطرب کرده است.
 
نشانه هایی از یک اضطراب فروخورده در بغداد دیده می شود که مردم به امید بالا رفتن قیمت نفت، آن را همچنان سرکوب می کنند. قیمت مسکن همچنان بالا مانده، اما افراد معدودی خانه خرید و فروش می کنند. وضعیت خودرو نیز به همین شکل است. جدای از نفت خام، عراق تولید خاص دیگری ندارد. حتی گوجه هایی که در بغداد فروخته می شوند نیز از ایران آمده اند، چرا که از گوجه های تولید داخل ارزانتر هستند. این الگویی است که در تمام کشورهای تولیدکنندۀ نفت دیده می شود، اما هیچ جا به اندازۀ عراق که مجبور است هزینه های یک ماشین جنگی عظیم اما معیوب و نیروهای امنیتی ای که تعدادشان به یک میلیون نفر می رسد، را هم تامین کند، شدید نیست.
 
چشم انداز ریاضت اقتصادی و ترس از پرداخت نشدن حقوقها، میزان اعتراضات در بغداد روز به روز بیشتر می شود. روز جمعه، مقتدی صدر، روحانی و رهبر سیاسی شیعه، از 200000 تظاهرکننده ای که در ورودی منطقۀ سبز جمع شده بودند، خواست تا به گفتۀ او به "دولت فساد" پایان دهند و دولتی را که توسط تکنوکراتها اداره شود را جایگزین آن کنند. اما حتی در این صورت هم، مشکل اصلی یعنی بی پولی سر جایش است.
 
شکی نیست که دولت عراق فاسد و ناکارآمد است، اما برای اقدام در این مورد قدری دیر شده است. تهدیدهایی که نسبت به کسانی که از فساد سود برده اند و پس گرفتن سودهای کلانشان، غیر واقعی به نظر می رسند. کل طبقۀ سیاسی در تمام بخشهای عراق از درآمدهای دولتی عظیمی که از زمان سقوط صدام حسین در سال 2003 حاصل شده، سود برده اند. بخش بزرگی از جمعیت از نظام حمایتی "کار برای پسران" سود برده اند. واقعیت این است که بحران اقتصادی 2016 جایگزین بحران نظامی 2014 شده است و می تواند در همان حد نابودکننده باشد. یکی از روسای اطلاعاتی به من گفت: "من حتی نمی توانم پول غذای زیردستهایم را بدهم."


نظر شما :