آیا ترس و وحشت در سوریه تمام میشود؟
به گزارش فرارو به نقل از اشپیگل، هر دوی آن ها سوری بودند: راننده تاکسی و مسافرش. آن ها در ماه آوریل در مسیر یک ساعته ی فرودگاه شهر آدانا به سمت شرق با هم آشنا شدند. در واقع آن ها همدیگر را نمی شناختند، اما طولی نکشید که متوجه شدند که هر دو همشهری هستند. آن ها از بندر لاذقیه سوریه به آدانای ترکیه آمده بودند.
آن ها گرم صحبت شدند ولی نمی دانستند که طرف دیگر طرفدار کدام جریان سیاسی سوریه است. همین مسئله به علامت سوالی بزرگ برای آن راننده و مسافر تبدیل شده بود.
آن ها سعی می کردند در مورد مسائل مستقیم سوال نپرسند. اگر آن ها چند ماه پیش در سوی دیگر مرز [سوریه] بودند احتمالا در مقابل همدیگر می جنگیدند، اما حالا در ترکیه در یک تاکسی و در کنار هم نشسته اند. سرانجام راننده داستان زندگی خودش را تعریف کرد. او در سوریه مدیر بانکی بوده و در مورد بشار اسد هم جوک می گفت. اما یکی از خبرچین های سوری زیرآب او را پیش دستگاه حکومتی زده بود و سپس شخصی از اطلاعات آمد و به او گفت: «همین حالا برو. تا نیم ساعت دیگر به سراغت می آیند.»
بعد از اینکه مسافر داستان راننده را شنید، داستان خود را برای راننده تعریف کرد. او دانشجوی معماری بود. او گفت: «من با اسد هیچ مشکلی نداشتم... اما چندین ایستگاه بازرسی در هفته های اخیر در خیابان ها بنا شده بود و جوانان را به استخدام ارتش درمی آورد... من دوست نداشتم بمیرم.»
آدانا (ترکیه) و لاذقیه (سوریه)
آیا ترس و وحشت در سوریه تمام می شود؟
مردم سوریه فارغ از تمام درگیری های حزبی و ایدئولوژیک، قربانی جنگ شده اند. صدها هزاران نفر از مردم سوریه به سمت آلمان، سوئد و هلند در حرکت اند. البته بسیاری به مقصد رسیده اند و میلیون ها نفر نیز چنین برنامه ای را در سر دارند. در غرب، این آمار نجومی بحثی کهنه را پس از مدت ها چشم پوشی دوباره مطرح کرده است: چه اقداماتی در راستای پایان دادن ترس و وحشت مردم سوریه می توان انجام داد؟
چهار سال از شروع درگیری های سوریه می گذرد و حدود 250 هزار نفر هم کشته شده اند. پیشنهادات سیاسیِ سازمان ملل، وزیر خارجه آلمان و دولت آمریکا مشابه همان پیشنهادات چهار سال پیش است: مذاکرات، اعمال فشار و جستجو برای یافتن یک راه حل سیاسی.
شرایط کنونی نسبت به سال 2011 حتی پیچیده تر شده است؛ فرانسه و انگلستان قصد دارند که در حملات هوایی علیه گروه تروریستی داعش در سوریه شرکت کنند. اما مسئله ای وجود دارد که کشورهای غربی به آن دقت نمی کنند: مردم سوریه به دلیل بمب های بشکه ای که بر روی سرشان ریخته می شود و به طور کلی شرایط ناامیدکننده ی سوریه به فکر پناهنده شدن در اروپا افتاده اند.
یکی از دلایل افزایش فشار سیاسی برای خاتمه دادن به جنگ سوریه، مسئله ی پناهنده ها است. البته تا امروز هیچ نتیجه ای از مذاکرات حاصل نشده است. ایران تمایل دارد تا بشار اسد در مسند قدرت باقی بماند و غرب هم نسبت به کناره گیری او از قدرت بی میل است. تاکنون دو فرستاده ویژه سازمان ملل برای حل بحران سوریه نتیجه ای در پی نداشته و چنین به نظر می رسد سرانجامی مشابه در انتظار فرستاده سوم باشد. «استفان دِمیستورا» اعلام کرد که دور جدید مذاکرات در ماه اکتبر کلید خواهد خورد. او همچنین در مورد استفاده از نیروهای نامتمرکز به عنوان تاکتیکی جدید صحبت کرده است، اما به بحث اصلی یعنی رفتن یا ماندن بشار اسد صحبتی نکرده است.
جهان در جریان مذاکرات قبلی شاهد پیشرفت هایی بود. در مذاکرات پیشین، افراد بانفوذ سوریه از هر دو جناح در مذاکرات مخفی در «شتو دِبوسِی» ژنو در اکتبر 2013 با یکدیگر دیدار کردند. در آن دیدار توافقاتی حاصل شد. حتی یکی از مشاوران بشار اسد از این مسئله ابراز خشنودی کرد و هیچ مخالفتی با راه حل صلح آمیز نکرد. وی گفت: «ما تا زمانی که آخرین ساختمان در دمشق مانده خواهیم جنگید. اما پس از آن چه خواهد شد؟ کشور به خرابه ای بی ارزش تبدیل خواهد شد. هیچ یک از طرفین پیروز نخواهد شد و جنگ ادامه خواهد داشت.»
میزبان این مذاکرات مرکز گفتگوهای انسانیِ سوئیس بود. یکی از اعضای شرکت کننده می گوید که هر دو طرف از ادامه درگیری ها خسته شده بودند و حاضر بودند تا حد زیادی از مواضع خود کوتاه بیایند. اما این مذاکرات فقط به یک دلیل شکست خورد: بشار اسد. همه چیز قابل مذاکره بود، اما اسد نمی توانست کوتاه بیاید. اعضای شرکت کننده در مذاکرات گفتند که راه حل در دست آمریکایی ها و روس ها است.
اگر چنین راه حلی بخواهد عملیاتی شود، باید شبیه همان پیشنهادات سال 2013 باشد. یعنی اینکه بشار اسد و فرماندهان نظامیِ اصلی و خانواده هایشان سوریه را ترک کنند. اما چنین اتفاقی مستلزم فشار نظامی بر بشار اسد است که ایالات متحده هرگز زیر بار آن نرفته است. حتی پیشنهاداتی مبنی بر تعیین مناطق پرواز ممنوع در مرزهای سوریه مطرح شد که کاخ سفید در چندین نوبت آن را رد کرد.
اما در ماه اوت سال جاری میلادی بود که دیپلمات های غربی خبر دادند که ایران حاضر است در ازای دریافت امتیازاتی با کناره گیری بشار اسد موافقت کند.
در این بین اما سر و کله ی روس ها هم پیدا شد. در چند روز اخیر، چندین بارکش نیروی دریایی روسیه در بندر لاذقیه توقف کرد. این کشتی ها حامل چندین خودروی زرهی و دیگر تجهیزات نظامی بود. تمام این تجهیزات حاکی از کمک های نظامی بزرگِ روسیه برای سوریه بود.پ
روسیه این اقدام را زیر پرچم همکاری با غرب و جنگ علیه تروریسم انجام داده است. اما برداشت روسیه از تروریسم با برداشت غرب از تروریسم تفاوت های اساسی دارد. پوتین در این قضیه با بشار اسد هم عقیده است. او معتقد است که گروه های شورشی که توسط غرب حمایت می شوند هم مانند داعش جزو گروه های تروریستی محسوب می شوند. این گونه به نظر می رسد که نظامیان روسیه در شرق استان لاذقیه درگیر خواهند شد. این اقدام در واقع دست مسکو را رو می کند: شورشیان سوریه. نیروهای گروه تروریستی داعش در نزدیکی این منطقه اصلا دیده نمی شوند.
کشورهای مختلف، انگیزه های مختلف
اهداف دقیق روسیه در سوریه اما چندان مشخص نیست. آیا پوتین می خواهد تا محل حکومت بشار اسد در کوه های بین لاذقیه و طرطوس را امن کند و تنها پایگاه دریایی خود در دریای مدیترانه را نگه دارد؟ یا شاید روسیه قصد دارد که کنترل کامل سوریه بار دیگر در دست هم پیمان دیرینه خود [بشار اسد] بیفتد؟
ایران در همین راستا تلاش هایی را انجام داد که البته بی نتیجه ماند. اما علیرغم تمام اقدامات، بشار اسد با کمبود نیرو در جبهه های شامل و جنوب مواجه است. داعش توانسته کنترل میدان های گاز طبیعی و شهر باستانی پالیمرا در شرق سوریه را به دست خود بگیرد. تحلیلگران تخمین زده اند که بشار اسد، در سال 2015، کنترل حدود یک پنجم قلمروی تحت کنترل خود در سال 2014 را از دست داده است.
مذاکرات زمانی جواب خواهد داد که هر دو طرف حاضر به مصالحه باشند. اما بشار اسد مسیری را پیموده که فقط با پیروزی و شکست روبه رو خواهد شد. روسیه هم در این راه از اسد پشتیبانی می کند.
پوتین حالا بر روی کسانی که در غرب به جنگ علیه داعش اعتقاد دارند، حساب باز کرده است. او می گوید که این مسئله مستلزم حمایت از بشار اسد است. اما حضور پوتین خود به دامن زدن به مشکلات سوریه دامن می زند. از طرف دیگر، بشار اسد از توانایی کافی برای انجام آن کارها برخوردار نیست. او از نظر تجهیزات نظامی، اسلحه، جنگنده و بودجه نظامی هیچ کم و کسری ندارد، اما مشکلش کمبود سرباز است.
شاید تنها راه حل نجات سوریه این است که هر دو جناح، یعنی ارتش سوریه و شورشی های سوریه، با یکدیگر علیه داعش متحد شده تا کشورشان را حفظ کنند.
نمایی هوایی از شهر حلب سوریه
مسیر بازگشتی وجود ندارد
انحلال تدریجی سوریه مانعی بزرگ برای رسیدن به راه حلی برای نجات این کشور خواهد بود. دو طرف درگیری به بخش اعظمی از خاک سوریه احاطه دارند. در شمال، گروه های یگان مدافع خلق ها و پ ک ک بر سه شهر کردنشین نزدیک مرز ترکیه کنترل دارند. گرچه احزاب کرد سوریه همواره تشکیل کشوری مستقل در خاک سوریه را انکار کرده اند، اما دستگاه های اطلاعاتی غرب می گویند که آن ها بر چنین تصمیم مصمم هستند. به همین دلیل است که دولت ترکیه هر کاری می کند تا کنترل مناطق بیشتری به دست یگان مدافع خلق ها (YPG) نیفتد. حزب الله نیز بر مناطق حاشیه مرز سوریه و لبنان تسلط دارد.
اما ممکن است که این اقدامات برای نجات سوریه کمی دیرهنگام باشد.
صدها هزار پناهنده ی سوری با ما موافق هستند. البته شاید خیلی ها از این مسئله چشم پوشی کنند که مهاجرت آن ها به اروپا تازه آغاز شده است. بسیاری از مردم سوریه تصمیم گرفته اند که این کشور را ترک کنند. اما حالا دیگر همه مردم می خواهند این کشور را ترک کنند و این مسئله حتی طرفداران بشار اسد را نیز شامل می شود. مردم تمامی جناح ها دیگر امید خود را به نجات سوریه از دست داده اند.
ادامه جنگ در کشوری جنگ زده، رسیدن به راه حلی صلح آمیز را تقریبا غیرممکن می کند. این جنگ ها مرزی نمی شناسند؛ درست شبیه جنگ علیه داعش در سوریه و عراق و جنگ آنکارا علیه پ ک ک. هر چه بیشتر این شرایط در سوریه ادامه داشته باشد، کنترل اوضاع سوریه دشوارتر خواهد شد. از طرف دیگر، هر اندازه که آن صدها هزار پناهنده بیشتر در اروپا باقی بمانند، احتمال بازگشتشان به سوریه کمتر خواهد شد. شهری که بر اثر اصابت بمب تخریب شده باشد را می توان دوباره بازسازی کرد؛ اما کشوری تخریب شده که ساکنانش به خاطر زندگی و کار بهتر، آن را ترک کرده اند ماجرایش فرق دارد.
نظر شما :