ترفند تصویب در خارج برای تایید در داخل
درسی که اوباما از بوش پدر گرفته است
نویسنده: دِرِک چولت
دیپلماسی ایرانی: در حالی که دولت اوباما کماکان مشغول اقناع کنگره و جلب حمایت آن از توافق هسته ای با ایران است، نمایندگان مجلس از اینکه رئیس جمهور ابتدا به دنبال کسب تأیید شورای امنیت سازمان ملل رفته است به شدت خشمگین هستند. رهبران کنگره مدام می گویند که این حرکت در بهترین حالت بی احترامی به روح «قانون بازبینی توافق هسته ای با ایران» و در بدترین حالت حمله مستقیم به اختیارات مصوب در قانون اساسی برای کنگره است. سناتور باب کورکر، رئیس کمیته روابط خارجی سنا، با عصبانیت اظهار داشته که اولویت دادن به سازمان ملل باعث شده است «به جای انزوای ایران، کنگره منزوی شود.» سرمقاله روزنامه هم وال استریت ژورنال با خشم می گوید که اوباما «این اختیار را ندارد که به سازمان ملل اجازه بدهد به نمایندگان منتخب آمریکا چیزی دیکته کند.» جان کری، وزیر خارجه، قطعاً در جلسه [امروز] سه شنبه خود با کمیسیون روابط خارجی از این دست سخنان بیشتر خواهد شنید. اما واقعاً حرکت اوباما خارج از عرف بوده است؟
نکته اول آنکه اقدام سازمان ملل ارتباطی با اختیارات کنگره ندارد. تحریم های بین المللی تا وقتی کنگره توافق را بازبینی نکند برداشته نمی شوند و سازمان ملل نمی تواند آمریکا را مجبور کند تحریم های یکجانبه اش علیه ایران را بردارد یا مانع از وضع تحریم های جدید توسط واشنگتن شود. نکته دوم آنکه منتقدان اوباما خیلی راحت مقطعی از تاریخ را که نشان می دهد این روش سابقه داشته است نادیده می گیرند. حقیقت آن است که حرکت اوباما از روی دست دو دولتمرد جمهوریخواه مورد احترام عرصه سیاسی آمریکا، یعنی جرج بوش پدر و جیمز بیکر، نوشته شده است.
25 سال پیش، بوش و بیکر در تلاش برای جلب حمایت به منظور استفاده از قوه قهریه و بیرون راندن عراق از کویت، دقیقاً از همین فرایند دومرحله ای استفاده کردند. شاید اکنون افراد اندکی به خاطر بیاورند، اما در سال 1990 بحث در مورد اینکه آیا آمریکا باید به جنگ با عراق برود یا نه خیلی شدید بود. بیشتر دموکرات های مطرح می خواستند به گزینه تحریم فرصت بیشتری داده شود. در حالی که 400 هزار نیروی ارتش آمریکا رفته رفته وارد خلیج فارس می شدند، نگاه بسیاری از مخالفان استفاده از گزینه نظامی همان بود که در شعار معترضان تجلی پیدا کرده بود: «نباید هیچ خونی برای نفت ریخته شود».
برای پیروزی در این نبرد سیاسی، بوش و بیکر آشکارا روش «از خارج به داخل» را در پیش گرفتند و به دنبال قطعنامه ای در سازمان ملل رفتند که اجماع بین المللی ایجاد کند و در داخل کشور، فشار را بر کنگره برای تصویب استفاده از قوه قهریه بیشتر کند. بیکر در کتاب خاطرات خود که در سال 1995 با عنوان «ابعاد سیاسی دیپلماسی» (The Politics of Diplomacy) چاپ شده است می گوید: «اقدام دیپلماتیک ما در سازمان ملل، عامل اصلی پیروزی بر کنگره بی علاقه [به جنگ] بود». (من در تحقیقات این کتاب به جیمز بیکر کمک کردم.)
بیکر برای کسب رأی موافق شورای امنیت سازمان ملل تلاش بی وقفه ای کرد، چون می دانست اگر سازمان ملل استفاده از گزینه نظامی را تصویب کند، کنگره وادار به تأیید آن خواهد شد. بیکر می نویسد: «اگر کنگره مخالف نظر رئیس جمهور رأی می داد، نه تنها به سنت آمریکایی حمایت از قطعنامه های سازمان ملل پشت کرده بود، بلکه در مقابل اراده جامعه بین الملل ایستاده بود». در اواخر نوامبر 1990، آمریکا توانست مجوز سازمان ملل را برای استفاده از «هر روش ضروری» به منظور بیرون راندن صدام حسین از کویت بگیرد. بیکر که حمایت شورای امنیت سازمان ملل را به همراه داشت، رأی این سازمان را به عنوان «عنصر سازنده اصلی راهبرد داخلی» و دست بالا داشتن دولت می دید.
او در کتاب خاطراتش می نویسد: «حالا نه تنها مجوز دیپلماتیک آغاز جنگ را گرفته بودیم، بلکه اهرم سیاسی لازم برای شرمنده کردن افراد کله شق کنگره به خاطر مخالفتشان با کار درست را در اختیار داشتیم». برنت اسکوکرافت، مشاور امنیت ملی بوش پدر در زمان ریاست جمهوری نیز به یاد می آورد که دموکرات های مخالف بکارگیری قوه قهریه: «خودشان را در مخمصه دیدند: چطور می توانستند با رئیس جمهوری که مستظهر به حمایت یک ائتلاف بین المللی قدرتمند بود مخالفت کنند؟»
در نهایت، فشار سنگین ایجاد شده به دنبال حمایت سازمان ملل جواب داد. کنگره در ژانویه 1991 استفاده از قوه قهریه را تصویب کرد؛ اگر چه تنها 10 سناتور به این مصوبه رأی مثبت دادند. به عقب که نگاه می کنیم، هماهنگی انجام شده برای جنگ اول خلیج فارس نقطه درخشانی در تاریخ حکومتداری آمریکا است: بوش و بیکر از مهارت های چشمگیر سیاسی و دیپلماتیک خود استفاده کردند تا یک ائتلاف بین المللی شکل دهند، حمایت آمریکایی ها را جلب کنند و عملیات نظامی موفقی را راهبری نمایند. بسیاری از دموکرات هایی که در آن زمان مخالف رئیس جمهور بودند (از جمله جو بایدن) اکنون اعتراف می کنند که اشتباه کرده اند.
آیا میان آنچه بوش 25 سال پیش انجام داد و اوباما اکنون در پی آن است تفاوتی وجود دارد؟ برخی از منتقدان می گویند که قطعنامه 1990 سازمان ملل فقط صدور مجوز می کرد، اما قطعنامه کنونی آمریکا را مجبور می کند که در برداشتن تحریم ها همکاری کند. اما در همان زمان هم اعضای کنگره به این راحتی تسلیم نشدند. «تام فولی» دموکرات که در آن زمان سخنگوی مجلس نمایندگان بود قطعنامه را به مثابه اعلام جنگ می دید و با رئیس جمهور مخالف بود. برعکس آن چیزی که منتقدان می گویند، مهمترین تفاوت وضعیت فعلی کنگره و وضعیت سال 1990 این است: درست است که رأی امروز در مورد برنامه هسته ای ایران مهم است، اما در آن زمان هم سرنوشت صدها هزار نیروی ارتش آمریکا که وابسته به مجوز شورای امنیت بود، به همین اندازه مهم بود.
در هر مسئله مربوط به جنگ و صلح، کنگره باید نقش اساسی ایفا کند. به همین دلیل امیدوارم بازبینی توافق با ایران توسط کنگره هم جامع و هم عمیق باشد. اما اینکه ادعا کنیم اوباما با جلب حمایت بین المللی برای توافق و تأکید بر اثر مخرب رأی منفی کنگره به توافق، در حال بی توجهی به سنت های سیاسی آمریکا –یا از آن بدتر، قانون اساسی- است، انکار تاریخ است. همانطور که مثال بوش و بیکر به ما نشان می دهد، روش «از خارج به داخل» سنتی قدیمی و متکی بر حمایت هر دو حزب است.
منبع: فارن پالیسی/ مترجم: علی عطاران
نظر شما :