حقایقی که فرید زکریا نادیده گرفت

عربستان و سلاح هسته‌ای: نتوانستن یا نخواستن؟

۲۵ خرداد ۱۳۹۴ | ۲۰:۳۰ کد : ۱۹۴۸۷۸۹ اخبار اصلی خاورمیانه
نوشته یازدهم ژوئن فرید زکریا در روزنامه واشنگتن پست در مورد ناتوانی عربستان سعودی در دستیابی به سلاح هسته‌ای به بحث‌های زیادی دامن زده است. جفری لوییس، کارشناس آمریکایی مرکز جیمز مارتین که در حوزه منع گسترش سلاح‌های هسته‌ای فعالیت می‌کند، به زکریا پاسخ داده است.
عربستان و سلاح هسته‌ای: نتوانستن یا نخواستن؟

نویسنده: جفری لوییس*

دیپلماسی ایرانی: نوشته اخیر فرید زکریا طبق معمول سروصدا به پا کرده است. او می گوید که برخلاف تمام ادعاهای مقامات سعودی، ریاض عقب مانده تر از آن است که بتواند سلاح هسته ای بسازد. به گفته زکریا: «سرنوشت برنامه هسته ای ایران هر چه که باشد، تا ده سال دیگر عربستان نمی تواند دارای سلاح هسته ای شود. چون نمی تواند».

با آنکه از نظر من احتمال تلاش عربستان برای ساخت سلاح هسته ای خیلی اندک است، اما خیلی اشتباه است که نتیجه گیری کنیم عربستان (یا هر کشور دیگری) «نمی تواند» سلاح هسته ای بسازد. صاف و ساده: زکریا اشتباه می کند، و خیلی راحت می توان نشان داد که چرا اشتباه می کند.

اول آنکه فرید زکریا با شفافیت نشان نمی دهد که برای ساختن سلاح هسته ای به چه فناوری هایی نیاز است؛ او فقط می داند که این کار سخت است. این حرف البته زمانی حرف درستی بود، اما درستی اش مربوط به سال 1945 است. از آن زمان تاکنون، فناوری های تولید پلوتونیوم و غنی سازی اورانیوم پیشرفت کرده اند، برای کاربردهای غیرنظامی استفاده شده اند و در سرتاسر جهان به کار رفته اند. واقعیت آن است که بیشتر کشورهای جهان سلاح هسته ای نمی سازند، نه به خاطر آنکه نمی توانند، به خاطر آنکه (به هر دلیلی) نمی خواهند.

استدلال زکریا در مورد علت ناتوانی عربستان سعودی در ساخت سلاح هسته ای کاملاً سطحی است. این استدلال دو جزء اصلی دارد: یک) طعنه به این که عربستان حتی صنعت خودروسازی بومی ندارد، و دو) نتیجه گیری سطحی از آمار موجود، درباره رتبه خراب عربستان در ریاضیات و علوم تجربی.

اول آنکه صنعت خودرو واقعاً معیار مناسبی نیست که نشان بدهد یک حکومت قادر به ساخت سلاح هسته ای هست یا نه. فناوری این دو صنعت با هم فرق می کنند، یا حداقل، لزومی ندارد که یکی باشند. هند، پاکستان و کره شمالی موفق به ساخت سلاح هسته ای شده اند، اما صنعت خودروسازی بومی خاصی ندارند. شوروی مهارت بالایی در ساخت سلاح هسته ای داشت، اما ماشین هایشان واقعاً مزخرف بودند. از آن گذشته، عربستان در حال سرمایه گذاری روی صنعت خودروسازی بومی است و به گفته وزارت صنعت و تجارت این کشور، خودروی «میا» تا سال 2017 به بازار خواهد آمد. پس تکلیف استدلال اول مشخص است.

گذشته از آن، عربستان سعودی در حال سرمایه گذاری روی صنایع هسته ای غیرنظامی است. زکریا می گوید: «عربستان سعودی قرار است دانشمندان خودش را کجا آموزش بدهد تا روی برنامه هسته ای مخفی اش کار کنند؟» نظر زکریا راجع به «پردیس انرژی های اتمی و تجدیدپذیر ملک عبدالله» چیست؟ زکریا اشاره نمی کند که عربستان در حال ساختن شهرکی ویژه تربیت دانشمندان هسته ای است. نمی دانم چنین سرمایه گذاری ای به نتیجه خواهد رسید یا خیر، اما قطعاً زکریا هم نخواهد دانست -حتی اگر اصلاً خبر داشته باشد که چنین چیزی وجود دارد.

یک دلیل دیگر بدبینی زکریا آن است که عربستان سعودی «بر اساس آمار مجمع جهانی اقتصاد، رتبه 73 کیفیت آموزش ریاضیات و علوم تجربی را دارد که برای یک کشور ثروتمند بسیار ضعیف است. ایران، علی رغم 36 سال تحریم و درآمد سرانه بسیار پایین تر، رتبه 44 را دارد».

این رتبه برای یک کشور ثروتمند ضعیف است؟ شاید. اما برای یک کشور هسته ای چه؟ اصلاً. بیایید کاری که زکریا باید انجام می داد را خودمان انجام بدهیم و با استفاده از داده هایی که او ارائه کرده است یک جدول تهیه کنیم. فهرست کشورهای منتخب را بر اساس رتبه آنها در تدریس ریاضیات و علوم تجربی در زیر می بینید. آنهایی که سلاح هسته ای در اختیار دارند پررنگ شده اند.

17. فرانسه

44. ایران

51. ایالات متحده

56. چین

59. روسیه

63. بریتانیا

67. هند

73. عربستان سعودی

79. اسرائیل

104. پاکستان

125. لیبی

144. آفریقای جنوبی

- عراق

- کره شمالی

(منبع: مجمع جهانی اقتصاد)

 

طبق معیارهای خود زکریا، اگر عربستان به سلاح هسته ای دست پیدا کند اصلاً عجیب نخواهد بود. البته ترجیح من این بود که این آمار و ارقام را به صورت یک روند تاریخی در اختیار داشتیم، اما حدس می زنم که به احتمال بسیار زیاد وقتی که چین و هند اولین آزمایش های هسته ای خود را به ترتیب در سال های 1964 و 1974 انجام دادند، رتبه های خیلی خوبی نداشتند. نکته اینجا است: برای ساختن بمب، نه نیاز است که کشور ثروتمندی باشید، نه اینکه نظام آموزشی خیلی خوبی داشته باشید.

این مسئله اصلاً عجیب نیست. فراموش کردم که بگویم همین چند روز پیش هفتادمین سالگرد اولین انفجار اتمی بود. به غیر از فناوری هسته ای، دیگر چه فناوری هفتاد ساله دیگری داریم که کشورهای غیراروپایی امکان رسیدن به آن را ندارند؟ از دیگر فناوری های دهه 1940 خبر دارید؟ مایکروویو، گیتار الکتریک و فنر بازی چند نمونه آن هستند.

وقتی از به دست آوردن سلاح هسته ای حرف می زنم، منظورم خریدن آن نیست. با زکریا موافقم که این فکر، فکر احمقانه ای است. منظورم حتی خرید تجهیزات آماده تولید پلوتونیوم، همان طور که سوریه از کره شمالی خرید، یا اورانیوم با درصد غنی سازی بالا، آنطور که لیبی از عبدالقدیر خان پاکستانی خرید، نیست. منظورم ساختن بمب از صفر است. تمام دستگاه ها، مواد و قطعات حساسی که در دهه 1970 برای ساخت سلاح هسته ای مورد استفاده قرار می گرفتند امروز در بازار موجود هستند. یکی از نمونه های مورد علاقه من، یک دستگاه دست دوم ساخت شرکت Denn است که توسط شبکه عبدالقدیر خان فروخته می شد. اگر به سایت شرکت Denn بروید، در شرح محصولات می بینید که گفته شده است می توان از آنها هم برای ساخت تسلیحات و هم برای ساخت تجهیزات آشپزخانه، یا حتی برای قطعات اتوموبیل که زکریا به آن اشاره کرد، استفاده کرد. اصلاً ماجرای کاربرد دوگانه یعنی همین.

در دهه 1970، ایالات متحده شک داشت که پاکستان بتواند سانتریفیوژ بسازد، زیرا این کشور قابلیت صنعتی اندکی داشت. چیزی که تحلیلگران آمریکایی متوجهش نبودند این بود که برای پاکستان، یا هر تکثیرکننده سلاح هسته ای دیگر، توانایی صنعتی مورد نیازشان در همه جای جهان در دسترس بوده است. دستگیری دانشمند هسته ای پاکستان، عبدالقدیر خان، این مسئله را پایان نداد. اگر می خواهید مطمئن شوید همین الان به «علی بابا»، وبسایت چینی مخصوص خرید و فروش آنلاین، سر بزنید.

علاوه بر آن، کشوری که قصد تکثیر سلاح هسته ای دارد نیازی ندارد که حتماً مدرن ترین سانتریفیوژها را تهیه کند. بازرسان سازمان ملل وقتی در اوایل دهه 1990 باقیمانده برنامه هسته ای عراق را بررسی می کردند به مورد شگفت انگیزی برخوردند: کالوترون. کالوترون فناوری منسوخ شده غنی سازی اورانیوم و جداسازی ایزوتوپ ها بود که در دهه 1940 به کار می رفت و بعد از جنگ جهانی دوم دیگر از آن استفاده نمی شد. درست است که کالوترون فناوری کارآمدی نبود اما آن قدری جواب می داد که بتواند اورانیوم غنی شده کافی برای ساخت بمب نابودکننده هیروشیما بسازد.

حقیقتش را بگویم، خیلی خوش شانس هستیم که سرعت رشد سلاح های هسته ای به اندازه سرعت رشد فناوری هسته ای نبوده است. بخشی از موفقیت ما در کند کردن روند گسترش سلاح های هسته ای به تحریم، کنترل صادرات و حملات هوایی باز می گردد. با این حال، بخش اصلی موفقیت به خاطر سازوکاری است که کشورها را از ساخت سلاح هسته ای منصرف کرده است. اگر از یک فرد علاقه مند درباره موفقیت یا عدم موفقیت نظام منع گسترش سلاح های هسته ای بپرسید، به احتمال زیاد جمله جان اف کندی را نقل خواهد کرد: «من این احتمال را می دهم که در دهه 1970 رئیس جمهور آمریکا مجبور باشد با دنیایی مواجه شود که در آن 15 تا 25 کشور چنین سلاح هایی در اختیار دارند». (این جمله ای است که ما در اول کارمان یاد می گیریم).

چنین اتفاقی نیفتاد. برای توضیح علتش معمولاً به پیمان منع گسترش سلاح های هسته ای سال 1970 اشاره می شود. اگر می خواهید بیشتر بدانید، به فهرست 15 تا 25 کشور مد نظر کندی نگاه کنید. مبنای صحبت او گزارشی بود که در سال 1963 توسط رابرت مک نامارا، وزیر دفاع وقت ایالات متحده، تهیه شده بود و اکنون از حالت طبقه بندی شده خارج شده است. اگر به فهرست این کشورها نگاه کنید، بیشتر از اینکه دولت های سرکش را ببینید، کشورهای تقریباً صنعتی و تعدادی کشور در حال توسعه مثل چین و جمهوری متحده عربی (اتحاد موقت سوریه و مصر) را می بینید. فرض کندی این بود که هر کشوری که پتانسیل ساخت سلاح هسته ای داشته باشد، حتماً آن را خواهد ساخت. چرا؟ چون در دوران پیش از NPT، از نظر بسیاری از افراد، سلاح هسته ای حالتی استثنایی نداشت و یکی از ملزومات زرادخانه هر نیروی نظامی مدرن محسوب می شد. در حقیقت، تمام کشورهای این فهرست که جزو پیمان ورشو نبودند به طور جدی به راه اندازی برنامه ساخت سلاح هسته ای فکر می کردند. استرالیا، سوئد و سوئیس برنامه ساخت سلاح هسته ای داشتند.

پیمان NPT این وضعیت را عوض کرد (جیم والش، روایت جالبی از  نقش NPT در مهار کردن جاه طلبی های هسته ای استرالیا دارد). چنین پیمان هایی واقعاً ضروری هستند. نمی شود تنها با خودداری از در اختیار قرار دادن فناوری لازم یا اقدام نظامی چنین پیمانی را در سطح جهانی اجرا کرد. این نوع سازوکارها باید به گونه ای باشند که کشورهای مختلف، عمل به آن را آگاهانه انتخاب کنند، تا جامعه بین الملل بتواند تمرکز خودش را معطوف به چند مورد دشوارتر مثل ایران یا کره شمالی بکند. سازوکار منع گسترش سلاح های هسته ای تنها با حمایت آن کشورهایی سرپا است که می توانند سلاح هسته ای بسازند، اما نمی خواهند؛ کشورهایی مثل عربستان سعودی. احتمال دستیابی ایران به سلاح هسته ای ریاض را می ترساند و من فکر می کنم بخش زیادی از جنجال عربستانی ها و ادعای دست یافتن به سلاح هسته ای برای آن است که توجه آمریکا را به دغدغه های امنیتی شان جلب کنند.

تمسخر نظام آموزشی ریاض و توانایی اش برای هسته ای شدن باعث کم شدن این نگرانی ها نمی شود. کاری که ما باید بکنیم این است که پیمان منع گسترش سلاح های هسته ای را برای کشورهایی مانند عربستان مفید بسازیم. به این منظور باید رایزنی در مورد مسائل دفاعی را بیشتر کنیم، همکاری های امنیتی را افزایش دهیم و از طریق مذاکره مانع از دستیابی ایران به سلاح هسته ای شویم. شاید زکریا شرط را ببرد و عربستان سعودی در ده سال آینده نتواند به بمب دست پیدا کند، اما حتی اگر این اتفاق هم بیفتد به خاطر این نیست که آنها توانایی رسیدن به این هدف را ندارند؛ بلکه به خاطر آن خواهد بود که ایالات متحده و دیگر کشورها به درستی با مسئله برنامه هسته ای ایران و دغدغه های امنیتی عربستان، که ممکن است این کشور را به سمت داشتن بمب سوق بدهند، برخورد کرده اند. کسی چه می داند، شاید هم ما در ده سال آینده سوار «میا»ی عربستانی شویم.

* کارشناس مرکز جیمز مارتین

منبع: فارن پالیسی/ مترجم: علی عطاران

کلید واژه ها: فرید زکریا عربستان


( ۱ )

نظر شما :