سفری متفاوت؛ از گورباچف تا پوتین

۱۹ بهمن ۱۳۹۳ | ۱۵:۴۶ کد : ۱۹۴۴۰۷۲ سرخط اخبار

ایراس: "علی اکبر ولایتی" مشاور امور بین الملل رهبر معظم انقلاب چهارشنبه هشتم بهمن 1393 به عنوان فرستاده ویژه رییس جمهوری اسلامی ایران به مسکو سفر کرد و در دیدار با ولادیمیر پوتین رییس جمهوری روسیه، پیام روحانی را تسلیم وی کرد. براساس گزارش پایگاه اطلاع رسانی دولت، ولایتی در دیدار با پوتین که بیش از یک ساعت به طول انجامید، ضمن تسلیم پیام رییس جمهوری کشورمان، درباره موضوع های دوجانبه، چندجانبه و بین المللی بحث و تبادل نظر کرد. رییس جمهور روسیه در این دیدار ضمن استقبال از توسعه همکاری ها میان تهران و مسکو، دیدگاه های خود را نسبت به پیام رییس جمهوری ایران اعلام کرد.

این سفر یاد آور سفر آقای هاشمی رفسنجانی رئیس وقت مجلس شورا در تابستان سال 1368 به مسکو و دیدار با گورباچف آخرین رهبر اتحاد شوروی است که آقای دکتر علی اکبر ولایتی به عنوان وزیر امور خارجه نیز حضور داشتند. در آن زمان ایران در محاصره شدید اقتصادی بود، اکنون نیز ایران در تحریم اقتصادی است. ولی چند مورد تغییر کرده است. این بار ایران دست بالا را دارد. روسیه خواهان بهره گیری از تجربیات ایران برای مقابله با بحران و تحریم اقتصادی اروپاست. ایران در زمینه های نظامی و دفاعی توانمند شده است، در حالی که در آن زمان ده ها قرارداد تسلیحاتی با شوروی منعقد شده بود. این بار آقای ولایتی به عنوان مشاور رهبری در امور بین الملل است.

با فروپاشی اتحاد شوروی، ایران با همسایگان جدیدی در دریای خزر، قفقاز و آسیای مرکزی روبرو شد که از اتحاد شوروی مستقل شده بودند و روسیه جانشین اتحاد شوروی گردید. روابط ایران با روسیه جدید به سرعت گسترش یافت، اما هیچگاه به روابط و همکاری های استراتژیک نرسید. روسیه با نوستالژی ابرقدرتی، علاقه ای به همکاری استراتژیک با ایران نداشت و ایران به عنوان یک کشور مستقل با سیاست خارجی کاملا مستقل علاقه مند به پیوستن به اتحادهای نظامی با همسایگان نبوده و نیست. شرایط ویژه فرهنگی و تمدنی و نیز سیاسی ایران را به عنوان کشوری منحصر بفرد تبدیل کرده است.

سفر آقای ولایتی به مسکو از دیدگاه های گوناگون می تواند مورد بررسی قرار گیرد: 

اینکه سفر آقای ولایتی به روسیه و تحولات اخیر منجر به استراتژیک شدن روابط ایران و روسیه شود، نامعین است، زیرا دو همکار استراتژیک بایستی همکاری های خود را بر پایه ای از بنیان های نظامی- امنیتی و سیاسی استوار کرده باشد که دو طرف بدون آن امکان تامین منافع ملی خود را در سطح مطلوب نداشته باشند و لذا گسستن این پیوندها با دشواری و از دست رفتن بخشی از منافع همراه باشد. در شرایط کنونی این شرایط نه برای ایران و نه برای روسیه وجود ندارد. هر چند اخیرا شورای روابط بین المللی روسیه میزگردی با محققان ایرانی در مسکو برای توسعه روابط استراتژیک برگزار کرد، ولی این آغاز راه است و تا رسیدن به تفاهمی قابل قبول و امضای تفاهم نامه همکاری های استراتژیک بین دو دولت در راستای همکاری یا اتحاد استراتژیک راه درازی در پیش است و هر کدام از طرفین دارای ساختارهای سیاسی، اجتماعی و نظامی متفاوتی هستند و استراتژی توسعه ای جدا گانه ای را دنبال می کنند که رسیدن به یک نقطه سربسر برای توافق راه درازی در پیش است.
با توجه به اختلافات روسیه و غرب بر سر اوکراین، سطح روابط تهران – مسکو در حال دگرگونی است. ایران توانایی و ظرفیت آن را دارد که در بازار گاز اروپا ورود پیدا کرده و بخشی از بازارمصرفی اروپا را بدست آورد، اما از آنجا که نیاز به تکنولوژی و سرمایه خارجی دارد و کاری زمان بر است، و از سویی ایران تحت تحریم اتحادیه اروپاست، ورود به آن در کوتاه مدت امکان پذیر نیست. دیگر اینکه نفت مورد نیاز اروپا که از روسیه تامین می شود، می تواند بازار خوبی برای ایران بعد از تحریم روسیه باشد. هر چند در این زمینه تحرکاتی از سوی ایران انجام گرفت، سبب ناخرسندی روسیه شد. روسیه ایران را در زمینه انرژی رقیب خود می داند و به ایران هشدار داده است که بازار انرژی اروپا چراغ قرمز روسیه است. حتی اینکه سهمی برای ایران در بازار انرژی اروپا تعریف شود، مورد موافقت روسیه نیست.

بر اساس اطلاعات صندوق بین المللی پول، سهم واردات ایران از صادرات روسیه در سال 2012 (پیش از بحران اوکراین) فقط 0.4% (چهار دهم درصد) بوده است. طی سال های 2006 تا 2012، هیچگاه سهم ایران از صادرات روسیه به یک درصد هم نرسیده است، حال آنکه در این آمارها صدور تسلیحات نیز منعکس شده است، که در سرجمع اقلام واردات در سالنامه گمرک جمهوری اسلامی ایران منظور نمی شود. سهم ایران در واردات روسیه نیز بسیار ناچیز و قابل اغماض است و طی سال های 2006 تا 2012 این سهم حتی کمتر از 0.2% (دو دهم درصد) بوده است که رقمی ناچیز برای هر دو طرف شریک تجاری است. اگر در نظر بگیریم که کشورهای همسایه ایران از جمله امارت (واردات 10.9میلیارد دلار و صادرات 3.6 میلیارد دلار)، عراق (صادرات: 5.9 میلیارد دلار، واردات 68.5 میلیون دلار)، ترکیه (صادرات: 1.6 میلیارد دلار و و اردات: 3.6 میلیارد دلار) و افغانستان (صادرات 2.4 میلیارد دلار، واردات: 32.3 میلیون دلار) هر یک به تنهایی چندین برابر این ارقام با ایران روابط تجاری داشته اند، می توان به کم اهمیت بودن روابط تجاری با روسیه پی برد.

آیا ممکن است از این پس شاهد قدرت گرفتن محور شرق باشیم. اصولا نگاه برخی در ایران به روسیه و پیمان شانگهای نگاه چارچوب جنگ سرد است، حتی مقابله روسیه با غرب را در مساله اوکراین با همان نگاه ها دنبال می کنند. این نگاه گاهی با پارادایم هایی روبروست. زیرا هیچ کدام از شرایط آن زمان به استثنای، تعداد معدودی، از میان رفته است. پیمان ورشو منحل شده و پیمان ناتو گسترده شده است. اگرچه پیمان شانگهای در حال قدرت گیری است، ولی اعضای اصلی آن به استثنای روسیه، تضادی با غرب ندارند و اقتصاد قدرتمندترین آنها، یعنی چین به شدت به غرب وابسته است و استراتژی توسعه آن اقتصادی است. چهار عضو دیگر شانگهای کشورهای آسیای مرکزی هستند که نه از نظر نظامی و نه اقتصادی (به جز قزاقستان و تا حدودی ازبکستان که آن هم موضعی لرزان دارد) توان رویارویی با یک قطب بندی نظامی-اقتصادی هم چون غرب را دارا نیستند و بیشتر دنباله رو روسیه در دستیابی به کمک های اقتصادی نظامی هستند. اعضای ناظر نیز با غرب روابطی نزدیک دارند. هندوستان و پاکستان با وجود تضاد آنتاگونیستی با یکدیگر، که می تواند موجب افزایش آنتروپی سازمان شود، در عین حال با غرب روابطی نزدیک دارند.

افغانستان ناظر با هند، چین، امریکا، بریتانیا، و آلمان پیمان همکاری استراتژیک امضا کرده است. بنابراین پیوستن ایران به این سازمان به عنوان عضو، سبب ارتقای جایگاه ایران نخواهد شد. ایران دارای موقعیت جغرافیایی بسیار مناسبی است که استعداد زیادی برای تبدیل شدن به قدرت منطقه ای را داراست که بتواند این جایگاه را به جایگاه ژئوپلیتیکی رهنون شود. از دیگر سو ایران شاید جزو معدود کشورهایی باشد که سیاست خارجی مستقلانه ای دارد که نه شرقی و نه غربی است. پیوستن ایران به شانگهای با سیاست های ایران هم سو نیست و بر موضع ایران در بین اعضای غیرمتحدها می تواند تاثیری منفی داشته باشد.

می توان گفت که مفهوم شرق آن گونه که در دوره جنگ سرد بود، نمی تواند پدید آید. اما کشورهایی که از نظر چارچوب سیاست خارجی می توانند تا حدودی مستقل عمل کنند در چارچوب کشورهای عضو جنبش غیر متعهدها می تواند صورت گیرد. در منطقه ای که ما زندگی می کنیم تقویت و گسترش اکو می تواند به ایجاد یک ساختار همسان یاری رساند که همه اعضای دهگانه از آن بهره مند شوند. حتی عضویت ناظر روسیه و هندوستان در این سازمان می تواند به ارتقای موقعیت و عملکرد ان یاری رساند؛ موردی که کمتر بدان توجه می شود.

به نظر می رسد آینده روابط روسیه با کشورهای همسایه و از جمله ایران وابسته به تصمیم اتحادیه اروپا و کشورهای گروه 7 از یک سو و 20 کشور دارای اقتصاد برتر است. مادامی که وحدتی برای تحریم یا رفع تحریم روسیه وجود نداشته باشد و مساله اوکراین و در گام نخست تکلیف شبه جزیره کریمه و شرق اوکراین و پذیرش عضویت اوکراین در پیوستن به ناتو حل نشده باشد، آینده نگری مسائل دشوار است. در این زمینه رفتار روسیه می تواند معادلات را دگرگون سازد.

سفر آقای ولایتی برای دیپلماسی هسته ای ایران می تواند تاثیری داشته باشد ولی این تاثیر در محدوده نقش روسیه به عنوان یکی از اعضای دارای حق وتوی شورای امنیت سازمان ملل تعریف می شود. دیگر اینکه آقای ولایتی به عنوان مشاور در این سفر به ایفای نقش می پردازد که به همراهی سفارت ایران در مسکو برخی مشاوره و مذاکرات را انجام داده اند. دیگر اینکه جزئیات این سفر منتشر نشده است تا نسبت به آن گمانه زنی کرد. راهی که اکنون تیم مذاکره کننده دنبال می کنند و به گفت و گو های رو در رو با آمریکا اقدام می کنند، تاثیری بسیار بیشتر نسبت به نقش روسیه دارد.

اکنون نوعی ابهام در رفتار روسیه در برابر ایران پدیدار است. روسیه در همه قطعنامه های شورای امنیت سازمان ملل متحد در مساله پرونده هسته ای ایران رای مثبت داده است. البته برخی ها دوست دارند چنین وانمود کنند که روسیه به سبب علاقه بسیار به ایران، با تلطیف محتوای تند و سخت این قطعنامه ها، به آنها رای مثبت داده است و شاید به نحوی تمایل دارند آن را مصادره به مطلوب کنند. تاخیر در تکمیل پروژه نیروگاه هسته ای بوشهر، زیان های جبران ناپذیری بر فضای سیاسی و اقتصادی ایران وارد کرد. زمانی که برای تحویل نیروگاه و وارد شدن آن به مدار تولید انرژی در نظر گرفته شده بود، برهه ای بود که ظرفیت این نیروگاه می توانست تقریبا یک سی ام ظرفیت تولید انرژی ایران را تامین کند، اکنون ایران بیش از دوبرابر آن زمان ظرفیت تولید دارد. برخی از نیروگاه های حرارتی دردست ساخت ایران بیش از دوبرابر ظرفیت انرژی تولید نیروگاه هسته ای بوشهر، توان تولید خواهند داشت.

در این سال ها، روسیه شریکی غیرقابل اعتماد برای شرکای خود بوده است. از این منظر، تنها کافی است گفته شود درست در برهه ای که ژنرال های روسی به زعم خود، تاریخ های دقیقی در باره حمله نظامی غرب به ایران می دادند و ایران را نسبت به حمله نظامی قریب الوقوع آمریکا می ترساندند، سامانه دفاع موشکی اس300 را تحویل ندادند و قرارداد تحویل را یکجانبه نقض کردند. اقدام ایران برای ارجاع پرونده به مراجع داوری بین المللی آنان را ناخشنود کرد و ایران را به مقابله تهدید کردند. شایبه تمایل و علاقه روسیه به تطویل روند پرونده هسته ای ایران نیز وجود دارد. روسیه از این فضا بهره می گیرد و ما تاکنون در ایران کمتر راجع به شناخت این فضا و معرفی آن اقدام کرده ایم. جا دارد در این زمینه، طرحی برای آسیب شناسی این روابط از سوی مراکز استراتژیک صورت گیرد و توصیه های سیاستی برای تصمیم گیران ارایه شود.

به نظر می رسد با توجه به قول مساعد روسیه برای همکاری با ایران، آقای ولایتی در دیدار با آقای پوتین مساله سامانه دفاع موشکی اس 300 را نیز مطرح کرده باشد و از حق ایران برای دستیابی به این سامانه که در دوره ریاست جمهوری آقای مدودف تحویل آن را متوقف کردند، دفاع و خواستار تحویل آن شده باشد.

پوتین قصد آن دارد که دوباره قدرت شوروی را احیا کند. اما اگر حتی دوباره یک جهان دوقطبی به وجود بیاید، ظهور روسیه ابرقدرت غیرممکن خواهد بود، زیرا قدرت های جدیدی به صورت کشور یا منطقه در حال شکل گیری هستند که امکان پدیدآمدن جهان دوقطبی یا تک قطبی را غیرممکن می کند. پس روسیه در رویای ظهور به عنوان قدرتی جهانی در یک جهان چندقطبی است. تنها شانس روسیه به عنوان قدرتی تاثیرگذار در محیط بین الملل از نظر حقوقی، داشتن کرسی دایم در شورای امنیت سازمان ملل و از نظر نظامی- استراتژیک توان هسته ای است که آن را به عنوان قدرتی اتمی مطرح می کند که از هر دو این ابزار برای اشغال نظامی اوستیای جنوبی و آبخازیا (در حاکمیت دولت گرجستان) در سال 2008 و شبه جزیره کریمه (در حاکمیت دولت اوکراین) در سال 2014 به نحو مطلوب استفاده کرده است تا بتواند به بازیابی هویت ابرقدرتی از دست داده روس ها در دوره شوروی در اذهان ملی گرایان روس دست یابد.

بنابراین حضور فعال روسیه در پرونده هسته ای ایران، روسیه را در محیط بین الملل مطرح می کند. این فضا سعی دارد ایران هراسی را در محیط بین الملل مطرح کند تا روسیه بتواند در جنوب کشور خود، متحدی برای خود دست و پا کند که نه آن را به عنوان متحد و نه شریکی استراتژیک بداند. در این راستا روسیه به جهت ادامه به کارگیری تئوری دربرگیری از سوی غرب که در دوره شوروی اعمال می شد و این بار در زمینه روسیه به کار برده می شود، می تواند از قلمرو ایران برای خروج از انزوا بهره گیرد (در این باره با نظری به اندیشه استراتژیک ایجاد «کریدور بین المللی ترانزیت شمال- جنوب» می توان به این استراتژی پی برد). روسیه در دکترین نظامی و برنامه های استراتژیک خود در نگاه به جهان، برای ایران اهمیت چندانی قایل نیست و ایران را حتی در چارچوب همسایگان خود نیز مورد ملاحظه قرار نمی دهد، بلکه در نگاه به قاره آسیا، آن را هم نه به عنوان قدرتی مطرح، بلکه مانند سایر کشورهای دیگر در نظر دارد. اکنون که روسیه از سوی غرب تحریم شده، روسیه هم به کریدور ترانزیت نظری مثبت پیدا کرده و هم می خواهد بازارهای خود را به روی ایران بگشاید؛ چیزی که تاکنون در برابر آن مقاومت می کرد. از آغاز فروپاشی شوروی تاکنون، ظرفیتی محدود برای صادرات کالاهای ایران به روسیه وجود داشته که تا حدود 300 میلیون دلار بیشتر نبوده است. اکنون سخن از 10 برابرشدن و افزایش ظرفیت های موجود است و این شائبه پیش آمده که روسیه با ایران مهربان شده است. می توان پرسید که این ظرفیت های خالی برای ایران از کجا تامین خواهد شد و در کجا و در کدام بازار روسیه، جایگزین خواهد شد؟

روسیه دارای دو ابزار دیگر است که می تواند او را از مخمصه های گرفتارشده رهایی دهد؛ صنایع هوا-فضا و تسلیحات. اما اوکراین بخشی از این فضا بوده است، بنابراین تحریم روسیه و دورشدن اوکراین از مدار روسیه، زیان های سختی بر فضای تکنولوژیکی روسیه وارد کرده است. صنایع نظامی و فضایی اوکراین مکمل روسیه بوده است. در کنار کاهش صدور تسلیحات، ارتش روسیه به بازسازی تکنولوژیکی نیاز دارد که در اثر تحریم دچار آسیب می شود. از سوی دیگر کوشش غرب برای رویارویی نظامی با روسیه و کشیدن این کشور به مسابقه تسلیحاتی معادله را به ضرر روسیه بهم خواهد زد. روسیه حتی پیش از تحریم غرب هم از نظر اقتصادی نمی توانست وارد مسابقه تسلیحاتی شود؛ اکنون که به طریق اولی، ضعیف تر و ناتوان تر خواهد بود. روسیه سعی می کند با دستیابی به اندیشه همکاری های منطقه ای (همچون امنیت دسته جمعی، اتحادیه گمرکی اوراسیا) و تقویت شانگهای (نشان دادن چراغ سبز برای پذیرش ایران به عنوان عضو دایم) جایگاه خود را ارتقا دهد و زیان های ناشی از صدور انرژی به غرب را با انعقاد قرارداد صدها میلیارد دلاری با چین جبران کند؛ چیزی که به زعم استراتژیست های غربی در نهایت روسیه را به پمپ بنزین چین تبدیل خواهد کرد. قدرت نوظهور در آسیا و در نزدیکی روسیه، ایران است. البته روسیه تمایلی به قدرت گیری ایران ندارد.

نویستده: بهرام امیراحمدیان، عضو شورای علمی ایراس؛
 

کلید واژه ها: ولایتی اوکراین آقای ولایتی


نظر شما :