آینده پاکستان در گرو اعتراض های حزبی_ مذهبی
آیا اسلام آباد از این بحران جان سالم به در می برد؟
دیپلماسی ایرانی: هفته گذشته تظاهرات کننده مخالف دولت نواز شریف به سمت مراکز حساس و ساختمان های دولتی شهر اسلام آباد به راه افتادند و با کنار زدن موانعی که پلیس ایجاد کرده بود، برخی از این مراکز را به اشغال خود درآوردند. مخالفان از نواز شریف خواسته اند هر چه زودتر از دولت کناره گیری کند. این در حالی است که شماری از مقامات پاکستانی قرار است گفتگوهایی را با طاهر القادری و عمران خوان ، مخالفان دولت به امید پایان دادن به تحصنی که پایتخت را فلج کرده است ، آغاز کنند. عمران خان، ستاره سابق کریکت که به سیاست روی آورده است و طاهر القادری رهبر سیاسی مذهبی میانه روی که از چند سال پیش در کانادا مستقر شده است عقیده دارند که انتخاب شریف در راس دولت اکثریت در مه 2013 توام با تقلب های زیادی بوده است. اما پارلمان این کشور طی بیانیه ای نواز شریف را نخست وزیر قانونی پاکستان اعلام کرد. اعتراض های خیابانی پاکستان بار دیگر شائبه حضور ارتش برای مداخله و در نهایت به دست گرفتن قدرت را تقویت کرده است. اما به امروز ارتش دخالت مستقیمی نداشته است. در همین حال اظهارات مقامات آمریکایی مبنی بر قانونی بودن نخست وزیری، اعتراض رهبران مخالف از جمله عمران خان را در پی داشته است. از سویی دیگر حزب مردم به رهبری آصف علی زرداری تا به امروز مواضع قابل روشنی در نظر نگرفته است. رویدادهای پاکستان موجب شد تا گفت وگویی با ماشاء الله شاکری، سفیر سابق ایران در پاکستان داشته باشیم که در ادامه می خوانید:
طی روزهای اخیر شاهد اعتراض هایی از سویی برخی احزاب به رهبری عمران خان و دکتر طاهرالقادری هستیم. دلیل بروز این اعتراض ها و چرایی چنین چالش سیاسی در دولت آقای نواز شریف چیست؟
پاکستان پس از دوره آقای مشرف، یک دوره انتخابات را برگزار کرد که حزب مردم روی کار آمد. ائتلافی به رهبری حزب مردم و شخص آقای زرداری که دوره حکومت سیاستمداران را پشت سر گذاشت. در این دوره، نواز شریف در حاشیه قرار داشت و حزب مردم در صدر بود. دوره پنج ساله ای که با چالش هایی نیز رو به رو بود. در تاریخ پاکستان یک دوره پنج ساله سابقه ای نداشت. اما با توجه به اینکه ساختار سیاسی در پاکستان قوام چندان کامل و ثابتی ندارد، کسی نمی توانست نسبت به تداوم وضعیت خوش بین باشد؛ هرچند که حزب در انتخابات سال 2013 نواز شریف و حزب مسلم لیگ توانست حدود 190کرسی پارلمان پاکستان را در اختیار بگیرد و تقریبا یک دولت حزبی را تشکیل دهد، ولی ثبات این دولت تنها یک سال دوام داشت و با توجه به چالش ها، مخالفت ها و مقداری نارسایی هایی که درون ساختار کشور بود، امروز چهره خود را در قالب اعتراض های احزاب مخالف از جمله حزب تحریک انصاف پاکستان به رهبری عمران خان و اعتراض یک شخصیت روحانی که چندین سال در کانادا زندگی کرده و در ماه ژوئن 2014 به پاکستان بازگشت، نشان داد. طاهر القادری در همان بدو ورود ، هدف از بازگشت را مبارزه با نظام جاری در پاکستان اعلام کرد. به هر حال این دو جریان یکی جریان حزبی و دیگری جریان تقریبا مذهبی- حزبی نسبت به دولت نواز شریف اعتراض هایی را شروع کردند. گرچه این دو جریان متفاوت هستند اما در یک منظور مشترک که آن هم مبارزه با نظام جاری به رهبری حزب مسلم لیگ است، فعالیت می کنند. زمانی که حزب مسلم لیگ بر مسند قدرت نشست، به دلایلی دچار یک نوع غرور شد. این غرور نیز نشات گرفته از دو مساله است، یکی اینکه این حزب اکثرت پارلمانی را به دست آورد و دیگر آنکه از حمایت قوی خارجی آمریکا و عربستان برخوردار بود. همچنین در بدو امر رویکردی به سمت رفع مخاصمات با هند انجام داد که این مساله در درون بخشی از محافل قدرت پاکستان از جمله ارتش زیبا تلقی نشد. زیرا این اقدام را نوعی تمرد از ارزش های پاکستان می دانستند. در مجموع نواز شریف احساس کرد، امروز می تواند فعال مایشاء میدان باشد. اما جریان های عملکردهای او نشان داد که این تصور اشتباه بوده و امروز نواز با این چالش مواجه شده است.
نگاه و رویکرد حزب مردم به اعتراض ها عنوان یکی از احزابی که پیشتر در مسند قدرت بود، چیست؟
اظهار نظر در مورد این موضوع دو پهلو است. آقای زرداری در کراچی از سرمداران حزبی خود خواسته است که تشکیل جلسه داده و به موضوع جاری پاکستان بپردازند. بنابراین باید منتظر بود تا نتیجه مشورت بزرگان حزب مردم پاکستان چه خواهد بود. دوم اینکه گرچه زرداری و حزب مردم در حاشیه قرار گرفته و در پارلمان به عنوان حزب دوم هم مطرح نیست، اما به هر حال این حزب خود را شریک نظام دموکراتیک در پاکستان می داند و اگر امروز اعتراض های خیابانی با حمایت های پیدا و ناپیدای ارتش بتواند یک دولت منتخب را از اریکه قدرت کنار بزند، فردا همین سرنوشت برای حزب مردم متصور خواهد بود. از این رو حزب مردم از یک نظر خود را شریک یک نظام دموکراتیک و موظف می داند که آن را حفظ کند؛ زیرا یک دوره پنج ساله سرکار بوده و نواز شریف در آن مقطع با سکوت خود از این فرایند دموکراتیک حمایت کرد. به همین خاطر حزب مردم بر حسب محاسبات، خود را مخالف اعتراض های خیابانی و مواردی که تحت عنوان رفتارهای غیرقانون اساسی است، می داند. از سویی دیگر نواز شریف جناح مقابل حزب مردم است و حزب مردم نمی خواهد حزب مسلم لیگ کارنامه موفقی داشته باشد. ارایه یک کارنامه موفق زمامداری توسط حزب نواز، به محبوبیت آن و عدم محبوبیت حزب مردم می انجامد. بنابراین نمی توانیم قاعده دقیقی بر روی این مساله حاکم کنیم و بگوییم که چه اتفاقی می خواهد بیافتد. اما عمران خان نیز از رفتار دو پهلوی جناح مخالف در پارلمان به شدت انتقاد کرد. او از رفتارهای خورشید شاه که نماینده جناح مخالف و حزب مردم در پارلمان است به شدت انتقاد کرده و گفته خورشید شاه باید مواضع دقیق تری نسبت به جریانات جاری داشته باشد. ولی نواز شریف از همکاری ها و همیاری های آقای زرداری به نوعی سپاسگزاری کرد. گرچه دقیقا به زبان نیاورده اما تلویحا آن را بیان کرده است.
اعتراض ها از دو بخش حزبی و مذهبی تشکیل شده است. اعتراض های حزبی همواره در پاکستان وجود داشته است، اما دلیل اعتراض هایی که رنگ مذهبی دارد، چیست؟
پیش از آنکه طاهرالقادری را در کسوت یک روحانی و شخصیت مذهبی در نظر بگیریم، امروز از او یک رفتار سیاسی شاهد هستیم. او از بن مایه و خمیرمایه مذهبی طرفداران خود برای ایجاد یک انقلابی در پاکستان استفاده می کند. البته ابعاد واژه انقلاب در اعلام آن مشخص نیست. او نمی گوید بعد از سرنگونی این نظام چه چیزی را می خواهد جایگزین کند و این انقلاب از چه مختصاتی برخوردار است. بنابراین اهداف طاهرالقادری دارای ابهام بوده و قدری هم از بستر مذهبی خارج شده است. آنچه امروز توده های طرفدار و مومن به اهداف طاهر القادری را بسیج کرده و به خیابان ها آورده، اهداف سیاسی اوست که ناظر بر سرنگونی یا از بین بردن ساختار حاکم بر پاکستان است. در عین حال چند ابهام و تناقض در این مساله وجود دارد. اول اینکه آیا سایر احزاب، یعنی 12 حزب حاضر با هدف طاهر القادری همراهی می کنند؟ دوم اینکه آیا قانون اساسی پاکستان چنین اجازه ای را به طاهرالقادری می دهد؟ سوم آنکه ارتش پاکستان که همواره به عنوان پاسدار موجودیت این کشور بوده و بارها نشان داده که مواقع بحرانی در مسایل داخلی دخالت می کند، آیا چنین اجازه ای را به طاهر القادری می دهد؟ بنابراین فکر می کنم اتلاق حرکت مذهبی به حرکت طاهر القادری نارسا و ناکافی است، زیرا در بطن حرکت، همه عناصر مذهبی دیده نمی شود. از طرفی در کشور پاکستان جامعه مذهبی یک دستی وجود ندارد و ممکن است مخالفان مذهبی هم برای حرکت طاهر القادری وجود داشته باشند. در عین حال امروز به خاطر دلایل گفته شده، سایر لوازم تعیین کننده مشروعیت حرکت طاهرالقادری با او همراهی نمی کند.
آیا می توان اینگونه برداشت کرد که حرکت آقای طاهرالقادری به نوعی الگوبرداری از حرکت های اخوانی است که در مصر و تونس صورت گرفته است؟
نه. آنچه طاهرالقادری انجام می دهد به الگوی میدان التحریر تبدیل یا مانند حرکت آقای گولن در ترکیه تبدیل نمی شود. حرکت طاهر القادری بر اساس حرکت بریلوی های پاکستان بوده که اخوانی نیستند. اخوانی های پاکستان حزب جماعت اسلامی هستند. در حالی که جمعیت بریلوی های سنی مذهب پاکستان محبان اهل بیت هستند. دکتر طاهر القادری هم به زیارات عتبات خود مباهات می کند. حرکت اخوانی سابقه و گذشته روشنی دارد. از طرفی جماعت اسلامی که نماینده اخوان در پاکستان است سردمدار یک جریان برانداز و انقلابی خواه نیست و قاعدتا در قالب قانون اساسی پاکستان فعالیت می کنند. جماعت اسلامی پاکستان امروز به عنوان یک میانجیگر بین جریان طاهر القادری، جریان عمران خان و نواز شریف نقش ایفا می کند. حرکت طاهر القادری حرکتی مستقل از الگوبرداری های دیگری است که در سایر کشورها به نام اخوان صورت گرفته است.
رویکرد ارتش به این اتفاقات چه خواهد بود؟ آیا شاهد کودتایی در پاکستان خواهیم بود یا اینبار ارتش قصد دخالت مستقیم نخواهد داشت؟
اگر بخواهیم سابقه مداخلات ارتش در بن بست های سیاسی پاکستان را الگو قرار بدهیم، پاسخ این سوال، آری است. به این دلیل که در گذشته هم ژنرال ایوب خان، هم ژنرال ضیاءالحق و هم ژنرال پرویزمشرف در یک فضای به بن رسیده سیاسی مداخله کرده و زمام امور را به دست گرفتند. استدلال دیگر آنکه، گزاره بسیار معروفی در پاکستان مطرح است مبنی بر اینکه سیاستمداران افراد فاسدی هستند و وقتی به قدرت می رسند، دست به فساد، اختلاس و بهره برداری های مالی به نفع خود، خانواده، خویشاوندان و هم حزب های خود می زنند. دیگر آنکه در قالب همین گزاره، مردم پاکستان، فرو دست بوده و ناجی این مردم فرودست و پایمال شده، ارتش است. با در نظر گرفتن این قاعده، بله ارتش می تواند ورود پیدا کند. اما واقعیت امروز صحنه سیاسی پاکستان، ورود ارتش را بسیار دشوار کرده است. اول آنکه در همسایگی پاکستان کشور هند قرار داد که اکنون وارد یک جریان جدی از اقتدار سیاسی، نظامی و اقتصادی شده و اگر پاکستان بخواهد از این فرایند غافل شود و به دنبال ایجاد چالشی در عرصه سیاسی خود باشد، با مشکل اساسی و جدی در مرزهای شرقی خود روبه رو خواهد بود. همچنین ارتش با تهدید جدی داخلی مواجه بوده و آن هم افراطی گری جریان طالبانی است که ارتش به صورت مستقیم وارد مبارزه با آن شده و بخش عمده ای از انرژی و ظرفیت خود را در این بخش صرف می کند. همچنین ارتش پاکستان نمی خواهد جریان دموکراسی ایجادشده در این کشور از ریل خود خارج شود. زیرا این مساله به زیان پاکستان است. چرا که اگر ارتش زمام امور را به دست بگیرد، سال ها طول می کشد که قضایا به حالت اولیه خود باز گردد. از طرفی جامعه مدنی و قشر فرهیخته پاکستان ورود ارتش به صحنه سیاسی را نمی پسندد. با این حال اگر پاکستان وارد بن بست جدی سیاسی شود، شاید ماجرا فرق کند. فکر می کنم طی روزهای آینده وضعیت، تکلیف را روشن خواهد کرد. امروز هم عمران خان و هم طاهر القادری بر مواضع خود ایستادگی کرده و تا کناره های دروازه ورودی پارلمان هم رسیده اند و تحصن کرده اند. با این حال پارلمان طی قطعنامه ای نواز شریف را نخست وزیر قانونی پاکستان اعلام کرد. در عین حال دولت آمریکا از نواز شریف حمایت می کند و این باعث اعتراض شدید عمران شده که گفته است، آمریکا نباید در مسایل داخلی پاکستان دخالت کند، این یک موضوع پاکستانی است. بنابراین مطمئن باشید که عمران خان، نواز شریف نیست. نواز شریف دست نشانده و دست پرورده آمریکاست.
نواز شریف از حمایت عربستان و آمریکا برخوردار است، آیا در صورت ادامه اعتراض ها این حمایت ها همچنان ادامه خواهد داشت یا عربستان و آمریکا در حمایتشان تجدید نظر خواهند کرد؟
معمولا دولت های در یک وضعیت سیاسی سعی می کنند از عواملی که در کشور دیگر در مسند قدرت بوده و به نوعی منافع آنها را تامین می کند، تا آخرین لحظه حمایت کنند. اما وقتی سرنوشت این زمامدار دیگر قابل دفاع یا نجات نباشد، ممکن است مواضع خود را تغییر دهند. آمریکا دارای یک دستور کار روشن در پاکستان است و هر زمامداری چه از حزب مردم و چه حزب مسلم لیگ، در قدرت باشد، باید منافع آنها را هم در پاکستان و هم در افغانستان حمایت کند و به خطر نیاندازد. اما عربستان دارای دستور کار محدودتری است و عمدتا تخم مرغ های خود را در سبد حزب مسلم لیگ نواز گذاشته است. از این رهگذر اگر حزب مسلم لیگ سرنگون شود، تا ساختار آینده سیاسی پاکستان بخواهد در انضباط و ارتباط منظم تری با عربستان قرار گیردف زمان زیادی طی خواهد شد.
انتشار اولیه : شنبه 1 شهریور 1393 / بازانتشار : پنجشنبه 6 شهریور 1393
نظر شما :