دستگاه دیپلماسی اهداف درازمدت را قربانی سیاسی بازی نکند
کمی سیاست خارجی
دیپلماسی ایرانی: بنظر می رسد ستون خیمه و رویکرد اصلی سیاست خارجی دولت آقای روحانی که عبارت از عادی سازی و توسعه روابط با کشورهای اروپایی بود تحت فشار زیاد داخلی قراردارد و اگر برای آن راه حلی در نظر نگرفته نشود بیم آن می رود که بطور اساسی فرو ریزد.
دولت یازدهم بر ویرانه سیاست خارجی بجامانده از دولت آقای احمدی نژاد سیاست های نوینی را اعلام کرد که تقریبا اکثر جناح ها ی سیاسی داخلی بر آن اشتراک نظر داشته و آنرا تنها راه حل برون رفت از مشکلات و مجموعه بن بستهای تحمیل شده بر کشور تلقی میکردند .
با آغاز مذاکرات اتمی با کشور های 5+1 و نتیجه بخشی و توافق اولیه زود هنگام آن و استقبال محافل سیاسی بین المللی از آن اینگونه بنظر می رسید که با این روند و سرعت شاید بتوان نتایج را زود تر از پیش بینی ها مشاهده کرد .حضور هیئتهای بزرگ و کوچک اقتصادی و متعاقبا پارلمانی کشورهای اروپایی در تهران نوید آنرا می داد که تیم استقرار یافته در وزارت خارجه در حال محقق کردن سیاستهای پیش بینی شده با راندمان بسیار خوب هستند . اما تحولات بعد از "حلول سال اسب " نشان داد که احتمالا قبل از نجابت این حیوان جفتک آن دارد نصیب دولت می شود .
با تصویب قطعنامه راهبردی پارلمان اروپا که مائده ای برای مخالفین دولت آقای روحانی بود و سپس رد ویزای سفیر منتخب ریاست جمهور برای سازمان ملل توسط دولت آمریکا تقریبا می توان گفت موضوع روابط با غرب از کلیه جهات مورد تهاجم قرار گرفته است . هم اکنون وزارت خارجه هم باید پاسخ بدهد چرا اقساط 2/4 ملیارد دلاری پولهای آزاد شده ایران به دلائلی که قبلا پیش بینی نشده بود قابل استفاده نیست ؟ و یا چرا تعمیرات و قطعات هواپیماها به آن صورت که بیان شده صورت نمیگیرد ؟ و یا چرا بیمه نفتکش ها هنوز بر اساس توافق ژنو صورت نمی گیرد؟ از طرف دیگر وزارت خارجه باید علیه پارلمان اروپا به خاطر قطعنامه غیر معقولانه جدید آنها موضع گیری کند و این نهاد را بی اعتبار جلوه داده و آنها را وادار به به واکنش منفی تری نماید . از سوی دیگر باید در مقابل دولت فعلی آمریکا که گفته می شود " تجمعی از موافقان روابط با ایران" است جبهه گیری ادامه دار نماید . ادامه این روندها حتما راه گشای هیچ معضلی نیست و نمی تواند دستاوردی برای دولت منتخب داشته باشد و در عمل بخش سیاست خارجی دولت را دودستی در اختیار مخالفین قرار خواهد داد که بیشتر دنبال انتقام گیری و ماجراجویی هستند تا حل معضلی از معضلات کشور .
پیشنهاد:
- اعتبار "سیاسی و حقوقی " تیم مذاکره کننده در گرو تحقق قولهایی است که طرف غربی طرف ایرانی را به آن متقاعد و بر اساس آن توافق ژنو تنظیم گردیده می باشد . اگر عمل آمریکایی ها با قول آنها همگونی ندارد که هم طبیعی است و قابل پیش بینی باید در مذاکرات کناری با کمک گیری بیشتر از کشوری مثل آلمان ( که آمریکا به کمک جدی آنها در مقابله با روسیه در مسئله اکرایین نیاز دارد ) تلاش کرد که رفتار آمریکایی ها "معقول" تر گردد.
- پارلمان اروپا در تماس مستقیم با جوعمومی مردم اروپا است و قدرت جریان سازی در سطح جوامع اروپایی دارد . اگرچه خود پارلمان در سطح سیاسی در رتبه بالایی نیست اما تماس و تاثیرش بر جریانات سیاسی تشکیل دهنده اتحادیه اروپایی قابل کتمان نیست . ماهیت سیاسی اجتماعی اروپا از تفکرات سیاسی تا حقوق بشر و ... در همین قطعنامه کاملا واضح است. از این واقعیت گریزی نیست که در قاره اروپا ما با مجموعه مردمی در حال مراوده , دادو ستد و همکاری هستیم که با این گونه مناسبات و تفکرات ( که با ارزشهای ما در بسیاری جهات مغایر است ) زندگی می کنند . البته در کنار آن رشد نهادهای اسلامی در این قاره نیز کاملا محسوس است .
قطعنامه اخیر پارلمان اروپا اگرچه حاوی نکته بدیع و بسیار اساسی توصیه به اتحادیه برای داشتن رابطه مستقل ( جدا از آمریکا ) با ایران است که برای دیپلماسی ایران بسیار نکته کلیدی و استراتژیک است ,اما تعدادی از بند های آن توانست جریاناتی را در داخل کشور علیه وزارت خارجه و دولت بسیج کند . واکنش وزارت خارجه ضعیف و موضع گیری شخص رئیس جمهور نیز دفاعی بود . اینکه پیش نویس این قطعنامه در 4-5 ماه گذشته توسط هیچ یک از نمایندگی های ایران دنبال نشده ومذاکره ای برای جر و تعدیل آن نیز صورت نگرفته در واقع نتیجه رخوت بجا مانده از دولت قبل در بدنه اجرایی سفارتخانه ها و عدم تغییراتی استکه باید توجه بیشتری به آن مبذول کرد.
اصولا نمیتوان نیروهای سیاسی مخالف دولت را به بی انصافی و برخورد دوگانه متهم کرد که چرا در مقابل 60 بیانیه قبلی اتحادیه سکوت کرده و این یکی را بزرگ نموده اند ؟ این هردو از مشخصات سپهر سیاست چه نوع ایرانی و اسلامی و چه غیر ایرانی آن است . راحل را باید در آن جستجو کرد که با فعال کردن سفارتخانه ها تلاش شود که پارلمان اروپا و موسسات اتحادیه از ارائه قطعنامه های این چنینی منصرف گردند. با حذف سفر هیئت پارلمانی ایران به فرانسه و لغو سفر هیئت مجلس هلند و سوئیس به ایران و احتمالا مخالفت با سایر مراودات این چنینی نمیتوان انتظار داشت که روابط ایران و اتحادیه در مسیر بهره وری قرار گیرد .
- موضوع تعیین سفیر برای سازمان ملل نیز به آشفتگی روابط منفی ایران و آمریکا دامن زده و سیاستهای اعلام شده معاونین وزارت خارجه نیز صرفا این وزارت خانه را به تقابلی بی نتیجه کشانده و سیاستهای تعیین شده دولت برای مراوده و تنظیم رابطه با دول بزرگ را به حاشیه ای بدون بازگشت خواهد برد . قبلا وزارت خارجه ایران در سالهای 1362 با تعیین سفیر دوم , سال1376 برای تعیین سفیر اول و در سال 1378 در تعیین سفیر فرهنگی خود در سازمان ملل در نیویورک مواجه با مخالفت آمریکا برای صدور ویزا به همین دلائل واهی شده است . تمام اقدامات لازم در "کمیته میزبان" نیز برای اعتراض به این رفتار " غیر حقوقی " صورت پذیرفت اما نتیجه ای عاید نگردید . اینکه آمریکا حق ندارد حرف درستی است که تمام نهضت های آزادی بخش از نوع اسلامی و غیر اسلامی و نظام منبعث از انقلاب اسلامی از 36 سال پیش بر آن تاکید کرده اند ولی آمریکا همین گونه است . سیاسی کردن این موضوع در حال حاضر گره ای از کار ایران باز نخواهد کرد اگرچه پیگیری آن در سازمان ملل شاید بتواند مخاطبانی برای حمایت پیدا کند .
اینگونه می گویند که در سیاست خارجی باید در قبال اهداف دراز مدت چشم را بر برخی از مسائل بست .
انتشار اولیه: شنبه 30 فروردین 1393 / باز انتشار: جمعه 5 اردیبهشت 1393
نظر شما :