کشورهایی که رایحه تقسیم از آنها بلند است

تلاش برای تجزیه جهان عرب

۲۸ اسفند ۱۳۹۲ | ۱۶:۵۳ کد : ۱۹۳۰۲۳۸ اخبار اصلی خاورمیانه
نویسنده خبر: سید علی موسوی خلخالی
فورد در ابتدای بحران سوریه گفته بود که باید از اهرم گروه های تروریستی نزدیک به القاعده در سوریه آن قدر استفاده کنیم تا بشار اسد احساس کند که عاملان انتحاری کنار تخت او کمین کرده اند.
تلاش برای تجزیه جهان عرب

دیپلماسی ایرانی: ظاهر امر نشان می دهد که تجزیه جهان عرب به امری واقع تبدیل شده است. در ابتدا امریکایی ها با حمله به عراق و تحمیل الگوی کنفدرالی به آن تلاش کردند که این طرح را بر مردم عراق تحمیل کنند و کلید تجزیه جهان عرب را نه مطابق با جغرافیای سیاسی بلکه امری عملی شده به روی زمین از این کشور آغاز کنند اما با مقاومت شدید عراقی ها و انتقادهای گسترده طیف های گوناگون آنها از این طرح خود منصرف شدند و تصمیم گرفتند که نقشه خود را از جای دیگر کلید بزنند. اگر در اواخر دوران ریاست جمهوری جورج بوش به یاد نقشه راه جو بایدن، معاون فعلی رئیس جمهوری امریکا بیفتیم که عراق را به سه قسمت شیعستان و سنستان و کردستان تقسیم کرد شاید بهتر بتوانیم به یاد بیاوریم که آروزی غرب در مورد جهان عرب تا کجا سابقه دارد. الآن به نظر می رسد که این طرح از دیگر کشورهای عربی کلید خورده است؛ از سوریه و یمن.

سه ضعف بزرگ باعث شده تا طرفداران تبدیل جهان عرب به کشورهای کوچک تر عربی مبتنی بر تقسیم بندی های مذهبی و طایفه ای آسان تر بتوانند، این نقشه را پیش ببرند. نبود اندیشه وحدت عربی که در دهه های شست تا اواخر دهه 80 و ابتدای دهه نود میلادی به سدی بزرگ در برابر این خواسته قد علم کرده بود یکی از مهمترین این ضعف ها است. با فوت یا سقوط رهبرانی که مدافع اندیشه وحدت عربی بودند، نظیر حافظ اسد و احمد بن بلا و معمر قذافی (به ترتیب روسای جمهور سوریه، الجزایر و لیبی) مساله وحدت عربی تنها به یک برگه کهنه به جای مانده از تاریخ عرب تبدیل شد که دیگر کشورهای عربی به آن فکر نمی کردند. به گونه ای که یک بار عمرو موسی در روزهای پایانی ریاستش بر اتحادیه عرب در یکی از جلسات این اتحادیه به حضار گفت: «اتحادیه فرسوده عربی با تداوم وضعیت فعلی اش به نظر می رسد به روزهای پایانی خود نزدیک شده است.» فرتوت شدن حکومت های دیکتاتوری عربی نیز به ضعفی قابل استفاده برای پیشبرد این نقشه تبدیل شد. حکومت هایی که با آغاز بهار عربی خط پایانی برای سال های دیکتاتوری پوسیده آنها رقم خورد. و در آخر مرگ یا سقوط رهبران پرطمطراق عرب که هر یک تلاش می کرد به شیوه خود راه و روش خود را بر دیگران تحمیل کنند. عاملی که می توانست زمینه را برای سقوط نقشه اتحاد جهان عرب رقم بزند.

اگر به اظهارات کسینجر که در ابتدای ناآرامی های سوریه در گفت وگو با یک روزنامه لهستانی بیان داشته بود، رجوع کنیم در می یابیم که سوریه نقطه ای برای خیزش غرب برای تجزیه جهان عرب یا برچیدن آن چه به معاهده سایکس پیکو معروف است، تبدیل شده است. کسینجر در آن مصاحبه به صراحت می گوید که سوریه و حکومت اسد، نیروهای سمج مقاومی هستند که باید به هر وسیله ای شده، حتی به قیمت آتش زدن همه سوریه در برابر طرح خاورمیانه بزرگ از میان برداشته شوند. رجوع به اظهارات رابرت فورد، سفیر سابق سوریه که منفورترین چهره امریکایی به دلیل شعله ور کردن بحران سوریه نزد مردم عرب محسوب می شود، شاید بتواند تاییدی برای اظهارات کسینجر و نقشه غربی ها باشد. فورد در ابتدای بحران سوریه گفته بود که باید از اهرم گروه های تروریستی نزدیک به القاعده در سوریه آن قدر استفاده کنیم تا بشار اسد احساس کند که عاملان انتحاری کنار تخت او کمین کرده اند.

در این جا شاید این سوال پیش آید که مواضع عربستان سعودی به عنوان یکی از کشورهای بزرگ جهان عرب و تنها کشور به جا مانده از مربع عربی (عراق صدام حسین، سوریه حافظ اسد و مصر مبارک) در برابر این تحولات چیست؟

کسینجر در آن مصاحبه به صراحت می گوید که سوریه و حکومت اسد، نیروهای سمج مقاومی هستند که باید به هر وسیله ای شده، حتی به قیمت آتش زدن همه سوریه در برابر طرح خاورمیانه بزرگ از میان برداشته شوند.

در ماه اکتبر گذشته روزنامه نیویورک تایمز گزارشی را منتشر کرد که در آن از طرحی پرده بر می داشت که به موجب آن عربستان به چهار کشور تقسیم می شود و عراق و لیبی و سوریه نیز هر کدام به سه کشور تقسیم می شدند. تنها چند روز بعد از انتشار این گزارش بود که دولت اسلامی عراق و شام از سوریه به عراق حمله کرد و غائله الانبار را رقم زد که هنوز هم ادامه دارد. در بحبوحه غائله الانبار مذاکرات ژنو 3 آغاز شدند که جزئیات آن از نگاه کلی رویکردی عجیب داشت. در سایه مذاکره بر سر تشکیل حکومت انتقالی که به نظر می رسید سر پوشی برای پوشاندن جزئیات مذاکرات اصلی است، مخالفان بر سر حمص چانه می زدند در حالی که نمایندگان دولت تلاش داشتند حلب را از دست مخالفان بگیرند و مرکز حمص و حمص قدیم را از آنها بستانند. به قول الیاس حرفوش در روزنامه الحیات گویی دو کشور نه دو گروه سوری برخواسته از یک کشور در حال چانه زنی با یکدیگر هستند. وقتی که مذاکرات هم شکست خورد دیدیم چگونه یک شبه بحران اوکراین رقم خورد و کار به جدایی کریمه از این کشور توسط روسیه انجامید که بسیاری از کارشناسان بر این اعتقاد بودند که این اتفاق در حقیقت گسترش دامنه کش مکش سیاسی روسیه و غرب بر سر سوریه بود.

عربستان سعودی گویا تجزیه خاک خود را جدی گرفته است اما چون خود را از پیش باخته همه این سناریوها می بیند به ویژه که احساس می کند در سوریه شکست بزرگی را متحمل شده است، به سمت سناریوهای دیگر حرکت کرده است تا شاید بتواند سدی در برابر این نقشه ایجاد کند. اول از همه بحث تبدیل شورای شورای همکاری خلیج فارس به شورای پادشاهی عربی را پیش کشیده که تا کنون راه به جایی نبرده است. بعد از آن بحث کنفدرالی شدن این شورا را مطرح کرد که آن هم با مقاومت شدید دیگر کشورهای عربی حوزه خلیج فارس روبه رو است. و حالا سناریوی سومی را پیش گرفته که بر اساس آن تلاش دارد با تحت فشار قرار دادن عراق و سوریه در حقیقت سناریوی غرب را در آن منطقه محقق کند، یک پارچه ساختن منطقه سنی نشین شرقی سوریه با منطقه سنی نشین الانبار در غرب عراق با استفاده از ابزار داعش. عربستان احساس می کند که سناریوی توطئه علیه آن با اخوان المسلمین کلید خورده است. برای همین جنگی همه جانبه را علیه آن آغاز کرده است. آن طور که روزنامه العرب هفته گذشته گزارش داد عربستان حتی راضی شده یمن در همسایگی آن به صورت غیر رسمی تجزیه شود یا حتی صنعا، پایتخت این کشور به دست شیعیان الحوثی دشمن با عربستان بیفتد به صرف این که اخوان المسلمین ناکام بمانند. وقتی که اعلام شد نیروهای الحوثی توانسته اند بر نیروهای سنتی سال ها در قدرت یمن که مورد حمایت عربستان هستند، غلبه کنند و به سمت صنعا در حرکتند و مناطق پیرامونی فرودگاه این کشور را به تصرف خود در آورده اند، مخالفان الحوثی دست کمک به سوی ریاض دراز کردند اما با پاسخی بی سابقه مواجه شدند، مقامات ریاض به آنها گفتند: با الحوثی ها کنار بیایید و حتی اگر لازم شد با آنها متحد شوید تا همگی در برابر اخوان المسلمین قرار بگیرید. حتی به یمنی ها توصیه کردند خواسته های الحوثی ها را بر آورده کنند فقط به صرف این که همگی در برابر اخوانی ها متحد شوند.

بی شک نمی توان به سادگی در برابر تحولات جاری در جهان عرب حکم داد و گفت پیشرفت این سناریوها قطعی است. قطعا اکثریت مردم این مناطق به دنبال از دست دادن یکپارچگی کشور خود نیستند و برخی از حکام آنها (مثلا حکومت های سوریه و عراق) تا آن جا که در توانشان باشد تا آخرین لحظه در برابر آن مقاومت می کنند. اما با نگاهی به نقشه منطقه و ارزیابی تحولات میدانی این گونه برداشت می شود که فعلا سناریو تجزیه جهان عرب برجسته است؛ سودان که در سال 2011 تجزیه شد و ظاهرا باز هم تجزیه در کمین آن است. عراق تسلطی بر مناطق غربی اش ندارد در حالی که اهالی الانبار بر ایالتی شدن منطقه خود همانند نمونه کردستان تاکید دارند و از آن سو مناطق سنی نشین شرق سوریه در صدد فرصتی برای اعلام پیوستن به سنی های این منطقه عراق هستند. کردهای شمال سوریه عملا تحت امر کردهای عراق قرار دارند. یمن که عملا به مناطق شمالی و جنوبی تقسیم شده است. لیبی که ظاهرا نقشه دوران ملک ادریس را پیش گرفته است و تلاش دارد حالتی از کنفدرالی آن دوران را به رغم ایستادگی های احزاب سیاسی ضعیف لیبی پیش ببرد. مصر، تلاشی مضاعف از سوی جریان های سلفی برای جدا کردن صحرای سینا از آن در جریان است. اردن که کاملا روشن است، در وضعیتی شبیه آتش زیر خاکستر به سر می برد... و خلاصه معلوم نیست که چه آینده ای در انتظار جهان عرب است.

روزنامه نگار، مترجم و سردبیر دیپلماسی ایرانی.

اطلاعات بیشتر

کلید واژه ها: جهان عرب تجزیه جهان عرب


( ۱ )

نظر شما :