نگاه غرض ورزانه به سیاست مملکت را به پوچی می کشاند
ضرورت حرکت کشور به سمت اعتدال گرایی
دیپلماسی ایرانی: دکتر احمد نقیب زاده استاد دانشگاه در همایش سیاست خارجی اعتدال گرا که صبح امروز در مرکز مطالعات و امور بین الملل وزارت امور خارجه برگزار شد، به بیان دیدگاه خود پیرامون مساله اعتدال گرایی در دولت و اثرات آن بر سیاست خارجی پرداخت. متن سخنرانی وی به شرح زیر است:
اساس کار طبیعت بر اعتدال است و این واژه هم از عدل گرفته می شود که امروز هم تفسیر کاملا متفاوت از آن شده است. در طول قرن نوزدهم و بیستم تلاش ها و مبارزات زیادی احساسیون کردند آنها به دنبال برابری بودند. برابری یا لولیست ها که ابتدا در انگلستان هم شدت گرفت، شکست خورد به این دلیل که انسان ها با یکدیگر برابر نیستند و متفاوتند. در ابتدا افلاطون عدل را تبیبن کرد اینکه هر کسی و هر چیزی در جایگاه خودش قرار بگیرد و هر گاه عدل باشد، بسیار موفق بوده است. و نسبت به گرایش اول که نسبتا بر روی احساسات قرار می گیرد، کاملا خردورزانه است. نکته ای که در تایید حرف خودم می آورم. فلسفه سیاسی است. اگر دولت ها را برآیند زندگی سیاسی تلقی کنیم، به عنوان تبلور زندگی سیاسی، وظایفی که بر عهده آنها گذاشته می شود، توزیع عادلانه منابع است و هرکجا که این کار صورت نگرفته، شکست ها و ناباسامانی ها بسیاری به وجود آورده است. یکی در کشور خود ماست که منابع و امکانات به صورت عادلانه و برابر در اختیار انسان ها قرار نمی گرفت، تا کسی که شایستگی اش را دارد از آن بهره مند شود اگر دولت توزیع منابع امکانات را در دستور کار خودش قرار دهد، بسیاری از این ناهنجاری ها و فسادها از بین می رود. دیگر آنکه ایجاد تعادل بین گروه های مختلفی که در جامعه وجود دارد، است. هیچ چیز بدتر از تبعیض یک دولت را از اعتبار نمی اندازد. تبعیض است که کینه و نفرت ها را در درون مردم می کارد. درست مانند پدری که میان فرزندان خودش تفاوت قایل باشد و این کار هم متاسفانه در کشور ما صورت گرفت. در دولت اعتدالگرا گروه های سیاسی که شایستگی دارند به حق خودشان می رسند. سوم گرفتن حد وسط بین آرمان خواهی و واقعیت است. کاری که دولت ها می کنند همیشه اگر آرمانگرا نباشد، والا گرا هم نخواهند بود. در این زمینه ما ید طولانی داریم و اساسا ما ایرانی ها آرمانگرا هستیم. ولی والایی گرایی بدون توجه به واقعیت ها به پوچی و ناکجا آباد می رسد و دولت یکی از کارهایش این است که بین واقعیت ها که تلخ است و آرمان های زیبا، تعادلی برقرار کند و حد وسط را بگیرد. همه اینها نشان می دهد که بهترین راه برای یک دولتی اعتدالگرایی و میانه روی است.
بخش بعدی صحبت های بنده، مثال های انبوهی است که در ذهن دارم و چندتایی از آن را می آورم که شما ببینید چطور افراط، تفریط می آورد و چطور کسانی که دست به افراط زده اند، علیه خودشان موج برگشته است. در کشورهای مختلف مانند انقلاب های 1948 در فرانسه روزنامه نگاران افراطی قدرت را در دست گرفتند. همه می خواستند در عرض مدت کوتاهی سوسیالیست را حاکم کنند، کارخانجات را ملی اعلام کردند. اولین کسانی که ضرر کردند، کارگران بودند و اولین گروهی که علیه دولت موقت برگشتند، خود کارگران بودند و راه برای راست افراطی باز شد. یعنی افراط چپ، بارها این کار را کرد و راه را برای افراط راست باز کرد. جنبش اسپارتاکس ها در آلمان دقیقا یک شروع ناموفق بی جایی را ترتیب داد و راه برای هیتلر باز شد. جنگ داخلی اسپانیا، یک دولت میانه برای 4 سال بر مسند بود، هیچ اتفاقی نیافتاد. دقیقا تعادلی که باید میان گروه ها برقرار کند، تا حدی خود به خود برقرار می شد ولی وقتی که گروه چپ به قدرت رسید و راه افراط در پیش گرفت، راه را دقیقا برای راست افراطی باز کرد و آنها را به قدرت رساند و برای 20 و اندی سال حاکم کرد و روزگار نامطلوبی برای آنها رقم زد. در کشور ایران، به دوستان اصلاح طلب ایراد داشتم که اشتباه ها اصلاح شود نه برای کوبیدن که اگر پاره ای از افراط گرایی بد نبود، ما هشت سال وضعیت نامطلوب را ناچار نبودیم تحمل کنیم و هزینه های سنگینی بپردازیم و آنچنان زیربناها از بین برود که به آقای روحانی حق داد که اگر 4 سال اول را فقط تصحیح خرابی کند و ما را به سال 84 برگرداند، خودش توفیق بزرگی است.
عرصه سیاست، عرصه خردورزی است. امور سیاست، امور دنیوی است. اگر شما می خواهید امور دینی کنید، بگویید. اما کارهای سیاست خیابان کشی و تامین منابع زندگی است. واژه لائیک را خود کلیسا ساخت. وقتی کشیشی داشت بند کفش خود را می بست می پرسیدند چه کار می کنی، می گفت به امور لائیک می پردازم. یعنی به امور دنیوی. امور معنوی در کار نیست و این کارها با خردورزی سرو کار دارد. این ها از بطن جامعه بوده است. تجربه نشان داده که دادن امور به دست یک آدم احساسی، آدمی که غرض ورز است و تکلیفش مشخص نیست، چه ضایعاتی می تواند به بار بیاورد. ذره ای به جایگاه خودمان برگشتیم، ببینید چه استقبالی جهان می کند. هر روز هیات های مختلف به ایران می آیند. یکی از نشانه های اقتدار و شانیت در عرصه بین الملل این است که پایخت آن کشور مرکز کنفرانس ها و آمد و رفت ها می شود. و همین اینکه ما برگشتیم به اعتدال هر روز هیاتی به ایران می آید و می خواهند بازدید کنند.
به هر صورت بهای گزافی برای تندروی پرداختیم و امروز ضرورت ما را به اعتدال و میانه روی کشانده است و خوشبختانه این اعتماد هم وجود دارد. یک بار مصاحبه ای با من شد که شما اعتقاد دارید که آقای خاتمی وعده هایی که داده است را عملی کند. گفتم آقای خاتمی مزاجا دموکرات است و هیچ نگرانی از این جهت نداریم. فلسفه سیاست و همه وظایفی که بر عهده دولت قرار می گیرد همه اش بر اعتدال استوار است.
نظر شما :