بهروز کمالوندی در گفتگوی تفصیلی با دیپلماسی ایرانی:

غنی سازی 20 درصد نیاز امروز کشور نیست/ راکتور تهران پیش از انقلاب با سوخت 90 درصد کار می کرد

۲۳ بهمن ۱۳۹۲ | ۱۵:۰۹ کد : ۱۹۲۸۳۴۸ پرونده هسته ای انتخاب سردبیر
رئیس جمهور وقت آقای احمدی نژاد اعلام کردند که ایران قادر به غنی سازی لیزری است که این مساله تبدیل به سوالی برای آژانس شده بود/ روند پیشرفت های ما در راکتور اراک کند شده اما متوقف نشده است/ایران بارها برای رفع این ابهام حتی فراتر از درخواست های آژانس هم پیش رفته است/ منافقین 48 ساعت تاخیر داشتند
غنی سازی 20 درصد نیاز امروز کشور نیست/ راکتور تهران پیش از انقلاب با سوخت 90 درصد کار می کرد

دیپلماسی ایرانی: مذاکرات هسته ای ایران با 1+5 همچنان خبر روز بسیاری از رسانه های منطقه ای و فرامنطقه ای به حساب می آید. ایران و 1+5 پس از چهاردور مذاکرات از نیویورک تا ژنو سرانجام در واپسین روزهای ماه نوامبر سال 2013 میلادی سند برنامه اقدام مشترک را امضا کردند. برنامه ای که حیات موقت آن شش ماه خواهد بود اما در صورت به نتیجه رسیدن مذاکرات جاری در این مدت ، امکان تمدید زمان باز هم برای هرکدام از طرفین محفوظ خواهد بود. به نظر می رسد که تیم هسته ای دولت یازدهم هم چهره های جدید را به خود دیده و هم از استراتژی جدیدی در مذاکرات پیروی می کند. بنای جمهوری اسلامی ایران در این شش ماه اعتماد سازی است.در راستای شکل گیری این اعتماد سازی است که ایران برخی فعالیت های هسته ای خود را به حالت تعلیق درمی آورد. آنچه که در این میان حایز اهمیت است این است که بر اساس برنامه اقدام مشترک ایران تنها در یک حوزه  عقب نشینی خواهد داشت و آنهم غنی سازی اورانیوم 20 درصد است. فناوری که به گفته بهروز کمالوندی؛ معاون بین الملل سازمان انرژی اتمی و سخنگوی این نهاد، نمی تواند به برنامه های راکتورهای تحقیقاتی ایران صدمه ای وارد کند. این مقام ارشد سازمان انرژی اتمی در گفتگوی اختصاصی با دیپلماسی ایرانی تاکید می کند که ایران در حال حاضر برای بازده زمانی 7 تا 8 سال آتی ذخیره اورانیوم 20 درصد برای استفاده در راکتور تحقیقاتی را در اختیار دارد  و بنابراین این گام اعتمادساز  و موقت ایران هم از منظر سیاسی جنبه اعتمادسازی و فرصت دادن به مذاکرات را دارد و هم از منظر اقتصادی مقرون به صرفه است. بهروز کمالوندی که سابقه حضور در جامه سفیر جمهوری اسلامی ایران در کشورهای اندونزی و زیمباوه را هم در پرونده کاری خود داشته است در گفتگویی مفصل با دیپلماسی ایرانی از جزئیات برنامه هسته ای ایران می گوید و البته چگونگی اجرایی شدن سند برنامه اقدام مشترک در این بازده زمانی شش ماهه. متن این گفتگو به شرح زیر است :

برنامه هسته ای ایران در حوزه های علمی و تجاری در حال حاضر در چه مرحله ای قرار دارد؟

هر کشوری پس از اکتساب حداقل هایی از علم هسته ای  میتواند به صنعت هسته ای دست  یابد. بدون انجام فعالیت های تحقیقاتی هسته ای، امکان رسیدن به صنعت هسته ای وجود ندارد. جمهوری اسلامی ایران با فعالیت های برنامه ریزی شده چند دهه ای از مرز علم هسته ای عبور کرده و به صنعت هسته ای دست یافته است. پس از مرحله صنعتی شدن نگاه دیگری هم به فعالیت های هسته ای وجود دارد به نام post- industrial   که به نوعی نگاه تجاری به فعالیت ها و دستاوردهای هسته ای  است. در این نگاه پس از پرورش و به تولید رساندن بخش هسته ای، این صنعت در  اختیار بخش خصوصی قرار می گیرد و  مورد بهره برداری اقتصادی این بخش قرار می گیرد. افق آینده ایران در برنامه هسته ای هم باید چنین مساله ای را شامل شود. تکنولوژی هسته ای ایران هیچ گاه محدود به یک یا دو حوزه نبوده است. در این حوزه چندین بخش وجود دارد که ممکن است هر کشوری یکی از این بخش ها را بیشتر مدنظر قرار دهد. به عنوان نمونه ممکن است یک کشور به دنبال پیشرفت بیشتر در حوزه نیروگاه باشد و یک کشور دیگر به دنبال تولید سوخت بیشتر و یا کار بر روی کاربرد پرتوها و استفاده های بهینه و بیشتر از این تکنولوژی در حوزه های بهداشتی و پزشکی استفاده کند.

در ایران افق کار از ابتدا وسیع در نظر گرفته شده و ایران در حوزه های متفاوت ورود پیدا کرده است. سایت های ما صرفاً سایت های غنی سازی نیستند اما مساله غنی سازی در رسانه ها بیشتر مطرح و البته در گزارش ها هم پررنگ تر شده است. به عنوان نمونه به نتیجه رسیدن نیروگاهی که می تواند در تامین بخشی از برق مورد نیاز کشور موثر باشد، افتخاری برای ایران است. جمهوری اسلامی ایران پس از پاکستان که تولید محدود و نه به شکل صنعتی برق را دارد دومین کشور اسلامی است که به تکنولوژی تولید برق در نیروگاه های هسته ای رسیده و از معدود کشورهای اسلامی است که تولید رادیوایزوتوپ های فراوان را در دستور کار خود قرار داده است. در حال حاضر مجموعه انرژی اتمی  مشغول تولید رادیو دارو برای قریب به یک میلیون بیمار است. بر این اساس تعطیلی راکتور تهران به معنای عدم ارائه خدمات پزشکی به یک میلیون نفر بیماری است که بیماری های سخت را تحمل می کنند. جمهوری اسلامی ایران در تمام حوزه های تکنولوژی هسته ای ورود پیدا کرده است که یکی از این حوزه ها هم حوزه های نیروگاهی و یا راکتورهای تحقیقاتی مانند اراک است. راکتور تحقیقاتی اراک در حقیقت طراحی است که می تواند دروازه ورودی برای ساخت نیروگاه های کوچک و یا متوسط باشد. در حوزه شیمیایی هم ما تجربه کارخانه اب سنگین را داریم که در حقیقت اوج پیشرفت در علم شیمی است. ترکیب سه علم شیمی ، فیزیک و مکانیک به ساخت راکتور آب سنگین منتهی می شود که ایران هم به همه ابعاد این تکنولوژی دست یافته است .

سایت های ما صرفاً سایت های غنی سازی نیستند اما مساله غنی سازی در رسانه ها بیشتر مطرح و البته در گزارش ها هم پررنگ تر شده است. به عنوان نمونه به نتیجه رسیدن نیروگاهی که می تواند در تامین بخشی از برق مورد نیاز کشور موثر باشد، افتخاری برای ایران است

ایران هیچ گاه صرفا نگاه اقتصادی به این تکنولوژی نداشته است بلکه نگاهی علمی وجود دارد که می تواند در جهان امروز به منبع قدرت و اقتدار سیاسی کشور هم منتهی شود. خلاصه کلام این است که صنعت هسته ای ما به گونه ای طراحی شده است که بتواند از پس نیازهای مختلف کشور در حوزه های متفاوت برآید.

در جریان مذاکرات هسته ای دیدیم که راکتور اراک بسیار بحث برانگیز شد. آیا تا پیش از ورود تیم به مذاکرات هم نشانه هایی از حساسیت غرب به این راکتور مشاهده شده بود ؟ کدام دسته از فعالیت های برنامه ریزی شده در این راکتور خط قرمز اژانس است؟

 برخی ابهام های مطرح از سوی 1+5 و یا آژانس بین المللی انرژی اتمی شاید در نگاه عوام جایگاهی پیدا کرده و یا توجه انها را به خود جلب کند. اما همین مساله از لنز تحلیل گران فنی که مورد بررسی قرار گیرد با این توجیه روبه رو خواهد شد که اگر نگرانی فنی از بخشی ازفعالیت های هسته ای ایران وجود دارد، که حل فنی هم برای پایان دادن به این دغدغه موجود است. این مساله بارها از سوی آقای صالحی هم مطرح شده است که غرب مدعی است که راه اندازی راکتور اراک خطرناک است چرا که استفاده از اورانیوم طبیعی در این راکتور می تواند به تولید پلوتونیوم منتهی شود. از نظر فنی اگر سوخت اورانیوم طبیعی در مدت کوتاهی نگهداری شود، می تواند به استفاده نظامی منتهی شود. لکن برای پایان دادن به چنین دغدغه هایی در این خصوص راه حل های فنی نیز وجود دارد  که توسط مقررات پادمان آژانس به این نگرانی ها پرداخته می شود. رئیس سازمان انرژی اتمی هم بارها در این خصوص توضیح داده اند که طرف مقابل نمی تواند تنها با روایت یک بخش از این داستان، راکتور اراک را مقدمه ای برای تولید بمب هسته ای معرفی کند. در بخش دیگری از مطالعات فنی در خصوص این راکتور امده است که اگر این سوخت از بازه زمانی مشخصی بیشتر نگهداری شود و مورد بازفراوری قرار نگیرد دیگر کارایی لازم برای تولید بمب هسته ای را هم ندارد. بنابراین بحث های مطرح شده یک سری مبانی فنی را در خود جای داده که می تواند مولود نگرانی هایی هم باشد اما از سوی دیگر همین نگرانی ها را با راه حل های فنی موجود می توان از میان برداشت. در حال حاضر بسیاری از کشورهای هسته ای راکتور آب سنگین در اختیار دارند و لزوما هم به سمت استفاده نظامی از این راکتور نرفته اند و ایران هم می تواند یکی از این کشورها باشد.

نکته مهمی که در اینجا مطرح است این است که دانش و تجربه ساخت این راکتور می تواند زمینه ورود ما را به ساخت نیروگاه های متوسط فراهم کند. تلقی شخصی من این است که تمامی نگاه های موجود به این داستان فقط امنیتی نیستند بلکه بخشی از نگرانی ها هم از پاگرفتن ایران به عنوان یک رقیب در این بازار است. این صنعت هم مانند صنعت هوا و فضا است که میزان رقابت ها در ان اندک است و حضور هر رقیب متوسط می تواند کهنه کارها را نگران کند. بنا براین جز دغدغه های امنیتی، نگرانی های اقتصادی هم در این میان مطرح است و من فکر می کنم که موضوع راکتور اراک، سوژه استفاده های سیاسی طرف مقابل هم شده است. اگر نگرانی ها، نگرانی های مشروع و فنی باشد راه حل دارد. نه در توافقنامه پادمان و نه در اصول مد نظر آژانس بین المللی انرژی اتمی هیچ کجا اعلام نشده است که کشورها حق احداث راکتور آب سنگین را ندارند. یکی از راه حل ها برای پایان دادن به این نگرانی ها می تواند افزایش بازرسی ها و یا نظارت ها باشد.

در حال حاضر بسیاری از کشورهای هسته ای راکتور آب سنگین در اختیار دارند و لزوما هم به سمت استفاده نظامی از این راکتور نرفته اند و ایران هم می تواند یکی از این کشورها باشد

در سند برنامه اقدام مشترک خواسته های ما در خصوص راکتور اراک تا حدودی مورد توجه قرار گرفته است هرچند بحث نظارت های بیشتر مطرح شده است و البته که جمهوری اسلامی ایران با این قبیل نظارت ها برای رفع نگرانی ها مشکلی ندارد. به نظر ما نگرانی غرب در خصوص راکتور اراک چندان هم ماهیت حقیقی خارجی نداشته و بیشتر تصنعی است. با اینهمه ما برای رفع این نگرانی مهیا هستیم.

بر اساس برنامه اقدام مشترک، ایـران اعـلام مـی کنـد کـه بـرای رفع نگرانـی هـای مربـوط بـه سـاخت راکتـور در اراک، بـرای 6 مـاه، ایـن راکتـور را  راه انـدازی نخواهـد کـرد یـا سـوخت یـا اب سـنگین بـه راکتـور منتقـل نخواهـد نمـود یـا سوخت جدیـد ازمایـش یـا تولیـد نخواهـد کـرد یـا اجـزای باقی مانده را نصـب نخواهـد نمود. ایا احتمال دارد که این محدودیت ها در راه حل جامع هم تکرار شود؟

 نمی توان عبارت پذیرش محدودیت را به کار برد چرا که ایران در تنظیم این سند نیاز به پیشرفت در این راکتور را هم در نظر گرفته است. شاید بتوان گفت که روند پیشرفت های ما کند شده اما متوقف نشده است. در حال حاضر هم برخی از برنامه ریزی های ما در خصوص راکتور اراک در حال پیشروی است. برخی از تجهیزات اصلی را بر اساس سند برنامه اقدام مشترک فعلا نصب نخواهیم کرد اما برای رسیدن به مرحله نصب این تجهیزات ابتدا به گام های مقدماتی نیاز است که در این 6 ماه می توانیم با برداشتن این گام ها بستر لازم برای نصب ان تجهیزات را فراهم کنیم. بنابراین اگر ما این کندی موقت را برای بازه زمانی 6 ماه پذیرفته ایم با فعالیت های جانبی و فعال کردن سایر بخش های این کندی را جبران می کنیم. برنامه ریزی های ما برای این شش ماه به گونه ای خواهد بود که از نظر زمانی دچار عقب گردهای جدی نشویم. ایران در قالب سند برنامه اقدام مشترک پذیرفته است که در یک دوره اعتمادساز برخی تجهیزات اساسی را نصب نکند اما می تواند اجزای این تجهیزات را درست کرده و اماده نصب نگاه دارد. در این بازه زمانی دو طرف مسائل و نگرانی های خود را مطرح خواهند کرد و پاسخ مناسب را دریافت خواهند کرد .

از زمان اجرای عملی برنامه اقدام مشترک  تا به امروز ایران به کدام دسته از  تعهدات خود عمل کرده است؟ 

ایران به تعهدات داوطلبانه ای که بر اساس برنامه اقدام مشترک انجام ان را پذیرفته بود، عمل کرده است. تعلیق داوطلبانه غنی سازی 20 درصدی اورانیوم انجام شده است. ماشین هایی که تا پیش از این تاریخ اورانیوم 20 درصد را تولید می کردند در حال حاضر به تولید 5 درصد مشغول هستند. به عبارت دیگر در حال حاضر تولید اورانیوم با غنای 5 درصد ایران از تاریخ 20 ژانویه تا به امروز نسبت به قبل از این تاریخ افزایش پیدا کرده است. بر همین اساس حجم ذخایر 5 درصد ما هم بیشتر خواهد شد چرا که نیمی از ذخیره 196 کیلوگرمی اورانیوم 20 درصد غنی سازی شده هم به 5 درصد تبدیل خواهد شد. نیم دیگر این ذخیره اورانیومی 20 درصد هم به سوخت مورد نیاز برای راکتور تحقیقاتی تهران تبدیل خواهد شد. علاوه بر این از این تاریخ بازرسی های بیشتر از تاسیسات هسته ای ایران هم اغاز شد. در حال حاضر هم بازرسی در داخل ایران وجود ندارد اما هرزمان که اراده کنند حضور انها در ایران بلامانع است. از آنجا که ایران هیچ کار مخفیانه ای در حوزه هسته ای انجام نمی دهد با سیاست درهای باز به روی بازرسان در این شش ماه  موافقت کرده است.

بر اساس مقررات توافق شده با آژانس، بازرس ها به ما معرفی می شوند. ممکن است ایران برخی بازرس ها از یک کشور خاص را نپذیرد. نهایتاً افرادی که ایران انها را تایید کرد و اعلام نمود که با حضور انها در کشور مشکلی ندارد در صف بازرسان تایید شده قرار می گیرند

اصطلاح دسترسی مدیریت شده چه معنای عملی دارد و ایا ایران در لوای این عبارت محدودیت هایی را برای بازرسان ایجاد می کند؟

 دسترسی مدیریت شده نوعی دسترسی است که با در نظر گرفتن ملاحظات امنیتی و حساسیتهای کشور مورد بازدید طی فرایندی توافق شده و برنامه ریزی شده بخشی تعیین شده از تاسیسات مورد بازدید و بررسی آژانس قرار می گیرد بنابراین طبیعی است که بازرسان با محدودیتهایی در سطح و فرایند کار بازدید خود که مرتبط با ملاحظات کشورطرف توافق خود است؛ مواجه هستند.  

با توجه به تعهدات ایران در سند برنامه اقدام مشترک، چه تدابیری برای حفاظت از اطلاعات محرمانه هسته ای ایران صورت گرفته است ؟

 تا زمانی که بازرسان بر اصول کاری آژانس متعهد بوده و مسائل محرمانه پرونده هسته ای ایران را در اختیار دیگران قرار ندهند، ما با انها همکاری خواهیم کرد. متاسفانه ما در گذشته تجربه بدی از برخی همکاری ها با بازرسان و سپس درز اطلاعات در اختیار انها از منابع دیگر داشته ایم. پیش از این در بازه زمانی بود که اطلاعات بی مهابا در اختیار منابعی که جایز نبود قرارمی گرفت و برخی سرویس های امنیتی هم از انها سواستفاده کرده و به اتفاق های ناگواری از جمله شهادت چندین نفر از همکاران ما منتهی شد و یا مسائل حمله ویروسی استاکس نت پیش آمد. البته در ترجیع بند مذاکرات ما با آژانس، از انها خواسته شده که امین اطلاعات محرمانه ای باشند که در اختیار انها قرار می گیرد.

ضمانتی از آژانس در این خصوص گرفته شده است؟

در منشور خود آژانس قید شده است که بازرسان و تمامی کارکنان باید اطلاعات را محرمانه نگاه دارند. بنابراین حفظ این اطلاعات به شکل محرمانه وظیفه ذاتی بازرسان است. در توافقنامه پادمان هم حفظ این اطلاعات به شکل محرمانه مورد تاکید قرار گرفته  و باز هم در قراردادی که فی مابین دو طرف امضا می شود ما بر این اصل تاکید می کنیم و ملاحظات ما در این خصوص دایم تکرار می شود. اصلی ترین نگرانی ایران هم در امر افزایش نظارت ها همین مساله است. پرونده هسته ای ایران مانند  فعالیت های هسته ای سایر کشورها نیست و سوژه اطلاعاتی بسیاری از سرویس های امنیتی کشورهای مختلف است. سرویس های امنیتی هستند که مایل به دستیابی به جزئیات برنامه هسته ای ایران هستند. به عنوان مثال برای برخی کشورها سوال است که فلان تجهیزات هسته ای که ایران در اختیار دارد ساخت خود ما است و یا از کشور خاصی وارد کرده ایم. اگر این محصول وارداتی باشد سرویس های امنیتی به دنبال کشف هویت کشوری هستند که ان را در اختیار ما قرار داده است، بعد هم عملیات خرابکاری سرویسهای امنیتی دشمنان. بنابراین درز این اطلاعات بارها باعث گلایه ما از آژانس هم بوده است و باید ساز و کار به طریقی باشد که ایران از محرمانه ماندن اطلاعات خود مطمن باشد.

برنامه بازرسی های آژانس بر اساس برنامه اقدام مشترک از تاسیسات هسته ای ایران به چه شکل خواهد بود؟ ظاهرا تعداد بازرسان دو برابر شده است. این تعداد بازرس با چه برنامه زمانی به ایران سفر خواهند کرد؟ آیا احتمال استقرار بازرس مقیم وجود دارد؟

ایران بر اساس برنامه اقدام مشترک این بازرسی ها را پذیرفته است و در حال حاضر هم در خصوص نوع این بازرسی ها در حال مذاکره با آژانس هستیم. ابتدا برخی از شش کشور مقابل ما دنبال تحقق جنس دیگری از بازرسی ها بودند که به عنوان نمونه بازرس مقیم در ایران داشته باشند. ما به دلیل برخی مسائل حقوقی پذیرش این امر را به مصلحت نمی دانیم چرا که این امر می تواند در آینده ما را با مشکلاتی روبه رو کند. اما ایران بارها تکرار کرده است که با حضور و رفت و آمد بازرس ها به داخل کشور مشکلی ندارد .

برای پذیرش بازرس های آژانس ساز و کار مشخصی وجود دارد؟ آیا ایران هر بازرسی را می پذیرد؟

خیر. اعزام این بازرس ها هم قواعد خاص خود را دارد. بر اساس مقررات توافق شده با آژانس، بازرس ها به ما معرفی می شوند. ممکن است ایران برخی بازرس ها از یک کشور خاص را نپذیرد. نهایتاً افرادی که ایران انها را تایید کرد و اعلام نمود که با حضور انها در کشور مشکلی ندارد در صف بازرسان تایید شده قرار می گیرند. به عنوان مثال ایران 100 یا 200 نفر را تایید می کند و بازرس هایی که از سوی آژانس به ایران می آیند از میان این تعداد تایید شده خواهند بود. بنابراین به این شکل نیست که هر بازرسی که آژانس تایید کند می تواند به ایران سفر کند.

در بحث بازدیدهای سرزده، ایران چه زمانی در جریان قرار می گیرد؟

این مساله که بازرس ها به شکل سرزده در ایران حاضر شوند و ما تنها چندساعت قبل از حضور انها در جریان قرار بگیریم بسته به نوع توافقی است که ایران با 1+5 انجام داده است. البته در گذشته بازرسی های سرزده هم صورت گرفته است و در آن زمان این مساله بر اساس توافق ایران با آژانس بوده است. اما در حال حاضر هم که ایران با 1+5 برنامه اقدام مشترک را امضا کرده است ما مشکلی با بازرسی های سرزده نداریم. ایران تمام تلاش خود را در این خصوص به کار می گیرد تا طرف مقابل احساس نکند که ما در حال مانع تراشی در این مسیر هستیم. البته به نظر می رسد که شفاف سازی های ما هم خود به مساله ای مشکوک برای آژانس تبدیل شده است! ایران تمام این گام ها را برمی دارد تا ثابت کند که فعالیت های هسته ای این کشور صلح امیز است. البته به نظر می رسد که جامعه جهانی از این امر مطمئن است و آژانس هم هیچ زمان در هیچ کدام از گزارش های خود اعلام نکرده که انحرافی در فلان برنامه هسته ای ایران دیده شده است. اما عبارتی در این گزارش ها وجود دارد دال بر اینکه " آژانس در جایگاهی نیست که فعالیت های اعلام نشده را تایید کند". بر اساس مصوبات آژانس بین المللی انرژی اتمی ، هر کشوری باید فعالیت های هسته ای خود را اعلام کند. اما این احتمال وجود دارد که آژانس اعلام کند یک کشور علاوه بر فعالیت های اعلام شده برخی فعالیت های پنهان و اعلام نشده هم است. برای رسیدگی به چنین حالتی مکانیزمی به نام پروتکل الحاقی تعریف شده است که بر اساس آن دست آژانس برای نظارت های بیشتر باز می ماند. متاسفانه با وجود انکه در گزارش های آژانس هیچ اشاره ای به انحراف ایران نشده،  اما جمله فوق الذکر را همواره با اهداف سیاسی مورد استفاده قرار می دهند تا این امر به انحراف اذهان عمومی منتهی شود. بر همین اساس ایران برای رفع شبهات افکار و اذهان عمومی است که این بازرسی ها را پذیرفته است.

ایران بارها برای رفع این ابهام حتی فراتر از درخواست های آژانس هم پیش رفته است. برخی سفرای کشورهای عضو جنبش عدم تعهد و یا کشورهای منطقه ای از تاسیسات هسته ای ما بازدید داشته اند. مساله اینجاست که پرونده هسته ای ما سیاسی شده است. در بُعد حقوقی این پرونده وظایف و تکالیف ما کاملا مشخص است و به لحاظ فنی هم اهل فن می دانند که با توسل به چه راهکارهایی مانع از بروز مشکل شوند. بنابراین اگر با عینک فنی به این پرونده نگاه کنیم ماجرای پیچیده و غیرقابل حلی نخواهد بود اما زمانی که این پرونده را وارد فاز سیاسی کردید پای اما و اگرهای فراوان هم به میدان خواهد آمد. زمانی که مباحث سیاسی به میان می آید متقاعد کردن طرف مقابل کار سختی می شود. شما میدانید که رهبر معظم انقلاب اسلامی ایران هم فتوایی در خصوص حرام بودن استفاده از تسلیحات هسته ای داده اند و این بدان معنا است که بالاترین مقام کشور درصدد اعتمادسازی برامده است. اما هنگامیکه اهداف سیاسی توسط طرف مقابل تعقیب میشود تعمدا ازکنار این فتوای مهم عبور میکند.

موارد مصرف اورانیوم غنی سازی شده تا 5 درصد چیست ؟  چرا اورانیوم غنی سازی شده تا 20 درصد تا این اندازه خط قرمز 1+5 است؟

اورانیوم تا 5 درصد غنی سازی شده در نیروگاه ها مورد استفاده قرار می گیرد. امکان دارد در یک مجتمع بر اساس چینش برنامه ریزی شده، از اورانیوم های با درصدهای متفاوت تا 5 درصد استفاده شود. برای نیروگاه هایی مانند بوشهر، اورانیوم  سه و نیم تا پنج درصد استفاده می شود. سوخت 20 درصد هم در حال حاضر برای راکتور تحقیقاتی تهران مورد استفاده قرار می گیرد. این راکتور پیش از انقلاب با سوخت 90 درصد کار می کرده که این میزان سوخت درصدی است که می تواند مصارف نظامی هم داشته باشد. بعد از انقلاب با طراحی مجدد از سوخت 20 درصد در این راکتور استفاده شده است. نخستین سوخت راکتور از آمریکا بود و ج ا ایران سوخت بعدی یعنی 20درصدرا از آرژانتین برای 20 سال خریداری کرد. چند سال پیش زمانی که این سوخت رو به اتمام بود، ایران درخواست بازخریداری این سوخت را مطرح کرد و اگر در آن زمان با فروش آن به ما موافقت میکردند، ایران به سمت غنی سازی 20 درصد هم نرفته بود.

آیا غنی سازی 20 درصدی اورانیوم از منظر اقتصادی توجیه پذیر است یا خریداری میله سوخت از خارج از کشور می تواند مقرون به صرفه تر باشد؟

به لحاظ اقتصادی تهیه و تولید این میزان غنی سازی به صرفه نیست چرا که یک کشور باید برای تامین یک نیاز مختصر، تاسیسات و امکانات گران قیمتی را راه اندازی کند. حقیقت این است که زمانی که ما در مسیر تولید این سوخت قرار گرفتیم اطمینان نداشتیم که از پس کار برآییم. حتی زمانی که پروسه هم به انتها رسید؛ همکاران ما اطمینان زیادی به عمل کرد  مطلوب این سوخت در راکتور نداشتند. با همت دانشمندان هسته ای به این تکنولوژی هم دست یافتیم و این مساله برای غرب هم غیرقابل باور بود. در دولت پیشین مذاکراتی با حضور مقام هایی از ترکیه و برزیل صورت گرفت که بر مبنای ان قرار بود ایران اورانیوم 3.5درصد را به خارج از کشور منتقل کرده و پس از انکه به صفحه سوخت تبدیل شد در اختیار ایران قرار بگیرد. در ان زمان هم غرب بخصوص آمریکا مخالفت کرد.  زمانی که ایران اعلام کرد در حال بسترسازی برای تولید اورانیوم 20 درصد است غرب گمان می کردند اولا ایران قادر به این کار نباشد و بلوف میزند و ثانیا بفرض تصمیم جدی بدلیل مشکلات متعدد و طبیعت کند فرایند تحقیق و توسعه و برنامه های زمان بندی شده این مساله سالیان سال به طول خواهد انجامید. اما اراده و امکاناتی که فراهم شد ما  را در بازه زمانی 18 ماهه به سوخت صفحه ای برای راکتور تحقیقاتی تهران رساند. این در حالی بود که بر اساس جدول زمان بندی برای خرید این سوخت ما باید 24 ماه منتظر می ماندیم. بنابراین ما زودتر از برنامه زمانی برای خرید این محصول ، خود موفق به ساخت و تولید ان در داخل شدیم.

چرا بحث غنی سازی که در بسیاری از کشورها بدون حاشیه انجام می گیرد در پرونده هسته ای ایران تا این اندازه جنجالی شده است؟ زمانی امریکایی ها به دنبال غنی سازی صفر در ایران بودند و در حال حاضر هم اصرار بر این است که غنی سازی بیش از 5 درصد صورت نگیرد.

غنی سازی اصلی ترین بخش صنعت هسته ای است. ما برای تامین ماده اولیه هر نیروگاه که همان سوخت است به این  صنعت نیاز داریم. نیروگاه هایی مانند نیروگاه های فسیلی عمر 20 ساله دارند اما یک نیروگاه هسته ای عمر 60 یا 70 ساله دارد. در طول این مدت باید سوخت رسانی به شکل مستمر انجام بگیرد و هزینه آن هم نسبت به نیروگاه های فسیلی بسیار بالا است که البته در یک تخمین نهایی پس از سال دهم به این دلیل که قیمت سوخت آن پایین تر است مقرون به صرفه تر از نیروگاه های فسیلی خواهد بود. بنابراین این نیروگاه ها از لحاظ اقتصادی زمانی به صرفه هستند که شما بتوانید از تامین سوخت ان مطمن باشید. بنابراین ما باید مطمن باشیم که منابعی که در اختیار ما برای این نیروگاه ها قرار می گیرد 60 سال تداوم خواهد داشت و تامین منابع قطع نخواهد شد. اگر بناست این میله های سوخت از خارج از کشور تامین شود در صورتیکه کشور صادر کننده با ما در حوزه های سیاسی اختلاف پیدا کند و یا فاجعه ای طبیعی در این کشور ان را از ادامه عمل به تعهدات وادارد، تکلیف تامین سوخت چه خواهد شد؟ بنابراین باید منبع تامین کننده مطمنی در اختیار ما باشد. زمانی ساخت این نیروگاه ها به صرفه و مطمن است که همزمان با  اقدام به ساخت نیروگاه، از تامین سوخت ان هم مطمن باشید. بنابراین غنی سازی مهم ترین بخش این صنعت است. هم ساخت نیروگاه و هم روند غنی سازی بسیار پیچیده است . به عنوان نمونه برای به تولید رساندن سانتریفیوژ نسل آخری که در نظنز قرار داده ایم ، باید سه سال دیگر زحمت بکشیم . این بدان معنا است که بعد از اینهمه سال تلاش برای ساخت و نصب ان در محل هنوز برای به تولید انبوه رساندن ان وقت زیادی نیاز داریم. کشوری مانند ایران که جمعیت تحصیل کرده کافی را در اختیار دارد باید سراغ حوزه های عالی تکنولوژی (Hi-Tec) رفته و  طبیعتا یکی از مهمترین بخشهای حوزه هسته ای غنی سازی است.

در حال حاضر که با توقف غنی سازی 20 درصد موافقت کرده ایم برای تامین سوخت راکتورهای تحقیقاتی با مشکل روبه رو نخواهیم شد؟ در شرایطی که در طرح جامع هم به تعلیق این غنی سازی تا بازه زمانی مشخص تن دهیم آیا ذخیره کافی در اختیار داریم؟

برای تامین سوخت مورد نیاز راکتور تحقیقاتی تهران می توانیم از نیمی از 196 کیلوگرم اورانیوم 20 درصدی که رقیق شده و به صفحه سوخت تبدیل می شود، استفاده کنیم. در حال حاضر هم ذخیره لازم سوخت به مدت 5 سال برای راکتور تحقیقاتی تهران را در اختیار داریم. بنابر این حداقل تا 7 یا 8 سال آینده ما نیازی به سوخت 20 درصد برای این راکتور نداریم . اما این بدان معنا نیست که ما هرگز به این سوخت نیاز نخواهیم داشت چرا که ممکن است در آینده راکتور دیگری به این میزان سوخت نیاز داشته باشد.

در حال حاضر ایران نباید در صورت عدم نیاز و استفاده به سطح خاصی از غنی سازی، مساله ای را مطرح و سپس خود را در صورت مساله گرفتار کند. اگر امروز ادعا کنیم که غنی سازی 60 درصد انجام می دهیم و طرف مقابل سوال کند که مورد استفاده این سطح چیست؟ ما پاسخی نخواهیم داشت

بر اساس برنامه اقدام مشترک راه حل جامع در برگیرنده بک برنامه غنی سازی منطبق با نیازهای عملی ایران خواهد بود. آیا ما به UF6  با غنای 20 درصد نیاز عملی داریم؟

بله. البته برای ایران که این تولید را تجربه کرده است شرایط اقتصادی تولید مجدد ان به صرفه تر است تا برای کشوری که هنوز به این تکنولوژی دست پیدا نکرده است. در ایران تا 100 سال دیگر، منابع نفتی به انتها می رسد. در سطح بین المللی بحث جاری در حوزه انرژی این است که تا 50 سال آینده با توجه به اتمام منابع انرژی کلان، باید به گونه های دیگر تولید انرژی دست یافت. در حال حاضر هم تنها منابع انرژی موجود بسیار محدود است. منابع تجدید پذیری مانند منابع خورشیدی و بادی موجود است که بر اساس برآوردهای انجام گرفته شاید یک یا دو درصد از انرژی مورد نیاز را تامین کند. با این اوصاف در افق دراز مدت بهترین منبع تامین انرژی همین انرژی هسته ای است که دغدغه های محیط زیستی ما را هم رفع می کند. بنابراین نیاز به غنی سازی 20 درصد شاید نیاز امروز ایران نباشد اما نیاز چندسال اینده ما می توان باشد. برای تامین این نیاز در آینده باید بسترسازی های لازم صورت گیرد. پس عبور از غنی سازی 20 درصد، حقی نیست که ما بتوانیم از خود سلب کنیم چرا که بحث تامین انرژی نسل های آینده یک کشور در میان است. آنچه که امروز در جریان مذاکرات هسته ای هم به خوبی مدنظر مقام های مذاکره کننده قرار گرفته است عدم عبور از خطوط قرمز است. البته تیم ایران برنامه های ایده آلی و غیرقابل دسترس ارائه نمی دهد. به عنوان نمونه طرح این ادعا که مثلا ایران می خواهد در سال آتی میلادی از سوخت هسته ای در کشتیراتی استفاده کند، منطقی نبوده و میتواند حساسیت ایجاد نماید. برنامه های هسته ای ما باید قابل دفاع باشد. من پیش از این هم به این نکته تاکید کرده بودم که ایران نمی تواند از امروز اطمینان خاطر دهد که ما هیچ زمانی به فلان سطح از غنی سازی نیاز نخواهیم داشت. شاید اگر بخواهیم در خصوص 5 سال اینده اظهار نظر کنیم بتوانیم ادعا کنیم که به 20 درصد در این بازده زمانی نیاز نخواهیم داشت اما اگر از بیش از 5 سال صحبت کنیم باید با احتیاط و دقت بیشتری اظهارنظر کرد.

شما در گفتگو با العالم تاکید کرده بودید که ایران قطعا در اینده به سطوح مختلف غنی سازی نیاز خواهد داشت اما این بدان معنا نیست که ایران به سمت غنی سازی ٦٠ درصد خواهد رفت. آیا با توجه به تکنولوژی هسته ای امروز ایران غنی سازی 60 درصد مورد استفاده ای دارد؟

اعتقاد من این است که ایران امروز نیازی به غنی سازی 60 درصد نداشته و البته مورد استفاده هم ندارد. اما تحقیق در این خصوص در صورت برنامه ریزی بلندمدت برای آزمایش ان را نباید منع کرد. اگر سوال شما این است که ما به غنی سازی 60 درصد در حال حاضر یا برای بازه زمانی 5 سال آتی نیاز داریم یا خیر؟ پاسخ منفی است. در حال حاضر ایران نباید در صورت عدم نیاز و استفاده به سطح خاصی از غنی سازی، مساله ای را مطرح و سپس خود را در صورت مساله گرفتار کند. اگر امروز ادعا کنیم که غنی سازی 60 درصد انجام می دهیم و طرف مقابل سوال کند که مورد استفاده این سطح چیست؟ ما پاسخی نخواهیم داشت. اما در افق دراز مدت ممکن است که ما به  سطوح مختلفی از غنی سازی نیاز داشته باشیم.

آنچه که مولود ابهام شده بود این بود که چرا در شرایطی که ایران مدتها قبل اعلام کرده بود غنی سازی لیزری ندارد به ناگهان خبر دیگری از ایران به گوش می رسد؟

در بیانیه مشترکی به نام چهارچوب برای همکاری که در تاریخ ٢٠ ابان میان  یوکیا امانو و اقای صالحی امضا شد ایران متعهد شد تا سه ماه پس از این تاریخ دسترسی و اطلاعات لازم را در شش موضوع مورد توافق به اژانس ارایه کند. با گذشت قریب به این سه ماه کدام گزارش ها در اختیار اژانس قرار گرفته و کدام موارد باقی مانده است؟

بر اساس برنامه ای که در این بیانیه مدنظر قرار گرفت، پیش رفته ایم و از این برنامه عقب نیستیم. البته قابل ذکر است که اصل امضای این بیانیه مشترک برای اعتمادسازی بود چرا که ایران هیچ گونه وظیفه ای برای این قبیل همکاری ها با آژانس نداشته است. دو راه موجود بود:

  • عدم موافقت با این همکاری از سوی ایران و ادامه روند پیشین از سوی آژانس و ارایه گزارش هایی در خصوص وجود ابهام در پرونده هسته ای ایران .
  • فرصت دادن به آژانس برای طرح ابهام های موجود و کمک ایران در رفع این ابهام ها و تردیدها.

از نظر حقوقی زمانی که ما در حال اجرای پروتکل الحاقی نیستیم برخی دسترسی ها بی معنا است اما ایران برای رفع ابهام ها همکاری تعریف و توافق شده را پذیرفت.

همکاری میان کشورها و آژانس خارج از مدل های توافقنامه پادمان و یا پروتکل الحاقی، قابل تعریف توسط دو طرف است. این همکاری داوطلبانه است و اجباری نیست. شش موضوع در گام اول مطرح شد. دو مورد از این شش مورد درخواست دسترسی به کارخانه آب سنگین و معدن گچین بندرعباس بود. توجه داشته باشید که این مورد بازدید از کارخانه آب سنگین بوده است و نه راکتور اب سنگین. بازرسی ها از راکتور آب سنگین در دولت قبلی هم هر سه ماه یک بار صورت می گرفت و البته اکنون در سند برنامه اقدام مشترک قید شده که این بازدید هر ماه یک بار صورت خواهد گرفت. در خصوص بازدید از کارخانه آب سنگین الزامی برای ایران در جهت صدور مجوز وجود نداشت چرا که در این کارخانه خبری از مواد هسته ای و اتمی نیست. با این همه ایران برای نشان دادن حسن نیت خود با این درخواست آژانس و بازدید موافقت کرد. بر همین منوال معدن گچین هم مورد بازدید قرار گرفت. چهار مورد دیگر، ارائه اطلاعات در خصوص پاره ای از موضوعات مورد سوال بود. از این چهار مورد به سه مورد پاسخ داده شده و حتی در یک مورد پاسخ ما با پرسش دیگری از سوی انها روبه رو شد که باز هم توضیحات بیشتر ارائه شد. یک مورد باقی مانده هم تا 20 بهمن پاسخ داده خواهد شد. به نظر می رسد که این حرکت ایران به گرفتن بهانه از آژانس کمک خواهد کرد.

یکی از این موارد روشن سازی بیشتر در مورد اعلام صورت گرفته از سوی ایران در خصوص فناوری غنی سازی لیزری است. آیا ایران در حال حاضر برنامه در دست اجرایی در این خصوص دارد؟

در دولت پیشین، رئیس جمهور وقت آقای احمدی نژاد اعلام کردند که ایران قادر به غنی سازی لیزری است که این مساله تبدیل به سوالی برای آژانس شده بود. ایران زمانی در گذشته در حوزه تکنولوژی غنی سازی لیزری تحقیقاتی انجام داده بود اما آن را ادامه نداد. ایران در یک دوره همزمان در دو مسیر غنی سازی با سانتریفیوژ و تحقیقاتی انجام داده بود البته هنگامیکه به تکنولوژی سانتریفیوژ دست پیدا کرد تحقیقات درخصوص مدل غنی سازی لیزری که به لحاظ اقتصادی در مقایسه با غنی سازی توسط سانتریفوژ باصرفه نبود را متوقف کرد. مراتب این امر هم به آژانس اطلاع داده شده و همین طور تاکید شده بود که ایران دیگر این مسیر را ادامه نمی دهد. سالها پس از این گزارش،  اعلام آقای احمدی نژاد در خصوص برخورداری ایران از این تکنولوژی، ابهام هایی را به وجود آورد. درست است که ایران به این تکنولوژی دست یافته اما این بدین معنا نیست که در حال حاضر هم در حال پیاده کردن این تکنولوژی است. غنی سازی لیزری محدوده ممنوعه نیست اما آنچه که مولود ابهام شده بود این بود که چرا در شرایطی که ایران مدتها قبل اعلام کرده بود غنی سازی لیزری ندارد به ناگهان خبر دیگری از ایران به گوش می رسد؟

فعالیت های بازفراوری ایران بر اساس قطعنامه های شورای حکام و شورای امنیت باید به حالت تعلیق دراید. در توافقنامه ژنو هم ایران متعهد به عدم بازفراوری شده است. ایران در این حوزه چه پیشرفت هایی داشته است ؟

 ایران در حال حاضر بازفرآوری ندارد. بازفرآوری بدین معنا است که پس از اتمام سوخت شما تفکیک هایی انجام داده و برخی مواد را از آن جدا کنید. البته در دراز مدت این تکنولوژی هم جز حقوق هسته ای ایران است و باید حفظ و تامین شود. زمانی که شما به نیروگاه دسترسی داشته و سوخت رسانی هم می کنید باید بتوانید از بخشی از سوخت مصرف شده استفاده بکنید. قرار نیست که ایران از این حق هسته ای خود بگذرد. اما بر اساس سند برنامه اقدام مشترک تهران پذیرفته است که این فعالیت را برای دوره کوتاهی  دنبال نکند. در حال حاضر ایران سوخت مصرف شده ای را که قابل بازفرآوری باشد در اختیار ندارد. ابتدا باید حجم این سوخت مصرفی به اندازهای برسد که برای ایران توجیه اقتصادی هم داشته باشد. در حال حاضر نگرانی غرب این است که اگر راکتور اراک راه اندازی شود، ایران می تواند از پلوتونیوم حاصله از تفکیک سوخت ان استفاده کند.

هر از چندگاهی منافقین در خصوص تاسیسات هسته ای ایران اطلاعاتی افشا می کنند. در گذشته برخی از این اطلاعات با واقعیات هم تطبیق داشته است. درز این اطلاعات چگونه صورت می گیرد؟ ایا از برنامه های هسته ای ایران مراقبت امنیتی کافی به عمل نمی اید؟

مهم ترین موضوعی که در این خصوص پیش آمد مربوط به نظنز بود و آنگونه نبود که منافقین پرده از یک راز مگو برداشته باشند. ایران بر اساس موافقتنامه پادمان که با آژانس امضا کرده  موظف است شش ماه پیش از انتقال مواد هسته ای به تاسیسات هسته ای، مراتب را اطلاع دهد. بدین ترتیب بر اساس تعهد حقوقی که ایران داده است، قرار نیست فعالیت های پیش از این مرحله هم به اطلاع آژانس برسد. شخص البرادعی پیش از حرکت منافقین در  جریان فعالیت های ما در نظنز قرار گرفته بود، اما سر و صدای رسانه ای به گونه ای تنظیم شد که گویا ایران کار مخفیانه ای را انجام داده و موضوع بصورت ناگهانی کشف شده است. در مورد فردو نیز  ایران بر اساس تعهد خود شش ماه پیش از انتقال مواد، مراتب را به اطلاع البرادعی رسانده بود و زمانی که امریکایی ها این مساله را مطرح کردند، البرادعی تاکید کرده بود که توسط ایران در جریان قرار گرفته بود. منافقین در اعلام این خبر 48 ساعت از ایران عقب تر بودند. ضعف سرویس های امنیتی منافقین در این بود که باید حداقل یک روز زودتر از ما این خبر را منتشر می کردند. شاید در آن صورت اعلام کردن این خبر از سوی ما موضعی انفعالی به حساب می آمد.

انتشار اولیه: شنبه 19 بهمن 1392/ باز انتشار: چهارشنبه 23 بهمن 1392

کلید واژه ها: بهروز کمالوندی برنامه هسته اي ايران


( ۲ )

نظر شما :