آخرین بخش از مصاحبه رئیس سابق سی آی ای با پولیتیکو

کار با رئیس جمهور بالاترین افتخار است

۱۱ بهمن ۱۳۹۲ | ۲۳:۳۴ کد : ۱۹۲۷۹۷۶ اخبار اصلی آمریکا
بعد از جنگ جهانی دوم ما توانستیم نزدیک به 50 درصد تولید ناخالص داخلی دنیا را به خود اختصاص دهیم. اگر چه اکنون این رقم به 20 درصد کاهش یافته است، اما همین 20 درصد (با در نظر گرفتن این که بزرگترین کشور نظامی دنیا هستیم) هم با توجه به این که تنها 4 درصد از کل جمعیت جهان را شامل می شویم، رقم بزرگی است.
کار با رئیس جمهور بالاترین افتخار است

دیپلماسی ایرانی: جان دیمیتری نگروپونته، از سال 1960 تا 1997 در دستگاه دیپلماسی ایالات متحده امریکا فعال بوده است، وی تجربه کار با 9 رئیس جمهوری امریکا با دیدگاه های مختلف سیاسی را داشته است. او فارغ التحصیل آکادمی فیلیپس اکستر و دانشگاه ییل است و قبل از آن که به دستگاه سیاست خارجی امریکا بپیوندد در مدرسه حقوق دانشگاه هاروارد دوره گذرانده است. در سال 1981 نگروپونته سفیر امریکا در هندوراس شد. پس از آن به مکزیک رفت و مدتی را نیز در فیلپین گذراند. در دوره ریاست جمهوری رونالد ریگان، مشاور امنیت ملی شد. پس از افشای نقش او در ماجراهای هندوراس و ماجرا ایران – کنترا برای مدتی کوتاه از دنیای سیاست دور شد و با انتشارات مک گروه هیل به همکاری پرداخت. با آمدن جورج بوش پسر از سال 2001 تا 2004 سفیر امریکا در سازمان ملل شد و پس از آن به عنوان سفیر به عراق رفت. در سال 2005 رئیس سازمان امنیت ملی امریکا شد که انتخابش سر و صدای بسیاری به پا کرد. روزنامه نیویورک تایمز بعد از انتخاب او نوشت: "اگر کسی می خواست به دنبال یک فرد استثنائی بگردد که بتواند جاسوس ها را گیج کند، بهتر از جان نگروپونته نمی یافت." بعد از آن مدتی را در شورای امنیت ملی امریکا کار کرد و پس از پایان دوران ریاست جمهوری جورج بوش به عنوان نویسنده و پژوهشگر در امور روابط بین الملل به موسسه جکسون دانشگاه ییل پیوست. هم زمان معاونت شرکت مک لارتی را نیز پذیرفت. جان نگروپونته در حال حاضر 75 سال سن دارد و پدر پنج فرزند است. وی به پنج زبان انگلیسی، ویتنامی، فرانسوی، اسپانیایی و یونانی مسلط است و به رغم سابقه طولانی ای که در عرصه سیاسی داشته تمایل چندانی به حضور در رسانه ها ندارد.

دیپلماسی ایرانی در سلسله مصاحبه هایی که از شخصیت های برجسته دنیا منتشر می کند، این بار به سراغ وی رفته که مصاحبه مفصلی را با روزنامه پولیتیکو انجام داده است. در ادامه آخرین بخش آن را می خوانید:

به نظر می رسد که در طول زمانی که در خارج از کشور زندگی می کرده ای، نگرشت نسبت به امریکا تغییر کرده است، فکر می کنی از خارج چه نگاهی به امریکا می شود؟  

در پاسخ به سوال دومت، من فکر می کنم که تغییرات تاثیرات بسیاری بر ما گذاشته اند. من فکر می کنم که ما همیشه تغییر می کنیم. ما دیپلمات های واقعا خبره آگاه به امور جهان در سراسر دنیا داریم. تنها کشورهای انگشت شماری هستند که ما امروزه روابط دیپلماتیکی با آنها نداریم. ما کارمان را خوب انجام داده ایم و کارمندان دستگاه خارجی مان را به خوبی آموزش داده ایم. شاید کمی تعجب آور باشد که ما زیاد بر روی آموزش زبان به کارمندان کار نکرده ایم در حالی که مردم ما خیلی خوب زبان های خارجی فرا می گیرند.

آیا نگرش به ایالات متحده تغییر کرده است؟ فکر می کنم تا اندازه ای تغییر کرده است. شاید برخی کشورها کمی بیش از اندازه ما را برجسته کرده اند و بیش از توانایی حقیقی مان از ما انتظار دارند. با همه اینها بعد از جنگ جهانی دوم ما توانستیم نزدیک به 50 درصد تولید ناخالص داخلی دنیا را به خود اختصاص دهیم. اگر چه اکنون این رقم به 20 درصد کاهش یافته است، اما همین 20 درصد (با در نظر گرفتن این که بزرگترین کشور نظامی دنیا هستیم) هم با توجه به این که تنها 4 درصد از کل جمعیت جهان را شامل می شویم، رقم بزرگی است.

ما همچنان اعتبار مطمئنی برای نظام بین المللی پس از جنگ محسوب می شویم. مردم همچنان به ایالات متحده به عنوان رهبر جهان و مهمترین بازیگر عرصه جهانی نگاه می کنند، اما با این حال جهان جدید به ما می گوید که باید برای ادامه رهبری تان با کشورهای دیگر نیز وارد تعامل شوید. ما باید دریابیم – و من فکر می کنم که این یکی از چالش های دیپلماتیک در آینده خواهد بود – که چگونه می توانیم خود را با قدرت های نوظهور، با مدیریت خودمان بر دنیای جدید ادغام کنیم، یعنی چین، برزیل و هند که قدرت های نوظهور جهان جدید محسوب می شوند. این نوع تازه ای از دیپلماسی خواهد بود که به زودی شاهد ظهور آن خواهیم بود. دفاع از جایگاه برتری مان در جهان جدید به یکی از بزرگترین چالش ها برای نسل پیش روی دیپلمات های امریکا تبدیل خواهد شد.

آیا چیزی در سیاست خارجی ایالات متحده وجود دارد که تو بخواهی به دنبال تغییر آن باشی؟

در برهه زمانی ای که من دیپلمات بودم، سیاست ما تاد اندازه بسیاری نظامی شده بود و ارتباطات تنگاتنگی با نظامی گری پیدا کرده بود. مثلا، حرف از "جنگ با ترور" زیاد زده می شود، من همیشه فکر می کرده ام که ما باید بتوانیم از این ابزارها بیشتر استفاده کنیم تا بتوانیم تاثیرپذیری برنامه هایمان را افزایش دهیم و بتوانیم از آنها کمک بگیریم. یعنی هم دو جانبه و هم چند جانبه بهره ببریم.

من تلاش می کردم که از سازمان ملل بیشتر استفاده شود. من فکر می کنم که امریکایی ها ارزش سازمان ملل را دست کم می گرفته اند و نمی فهمیدند که تا چه اندازه استفاده از سازمان ملل برای امریکا منفعت دارد. هزینه حفظ صلح توسط نیروهای سازمان ملل 25 سنت در هر دلار است در حالی که این رقم برای نیروهای امریکایی به مراتب بیشتر است. شاید قدرت و مهارت نیروهای امریکایی را نداشته باشند اما می توانم برایت مثال بزنم که وقتی که نیروهای حافظ صلح سازمان ملل در جایی حضور می یابند چگونه در بازگردان صلح به آن کشور موثر هستند. در سیرالئون، لیبریا و در هر جاهای دیگر به خوبی عملکرد خوب آنها ملموس است. من می گویم که باید از سازمان ملل بیشتر استفاده شود و هر چه عملکرد هر دوی ما خوب باشد می تواند بر سیاست خارجی ما نیز اثر بگذارد و در عین حال از هزینه های نظامی مان نیز بکاهد و همچنین می تواند اعتبار سیاسی ما را در سراسر جهان بازگرداند.

اگر رئیس جمهور امروز تو را صدا بزند و به تو بگوید: "سفیر نگروپونته، به تو نیاز دارم" با او کار خواهی کرد؟

این یک سوال فرضی است، اما می خواهم تاکید کنم که برای من افتخاری بالاتر از خدمت به رئیس جمهور ایالات متحده وجود ندارد. من تا به حال در دولت 9 رئیس جمهور مختلف با دیدگاه های گوناگون خدمت کرده ام که هر کدام از آنها بخش برجسته مهمی از زندگیم را تشکیل داده اند. من همیشه خاطرات گرانبهایی از خدمت در دولت داشته ام.

کلید واژه ها: جان نگروپونته


نظر شما :