چرا باید مجوز غنی سازی بومی را صادر کنیم ؟
توافق با ایران، پایان کابوس کلاهک هسته ای
دیپلماسی ایرانی: در تابستان 1953، جیمز لاکریج با یک راکت تنیس و گذرنامه ای جعلی و مقادیر هنگفتی پول نقد از مرز ایران عبور کرد و به کشور وارد شد. راکت تنیس او بخشی از پوشش اش بود: او وقتی به ایران وارد شد، ساعت ها در زمین تنیس سفارت ترکیه تنیس بازی کرد که آسان ترین دسترسی را به ماموران جاسوسی انگلیسی داشت که می توانستند درها را در تهران باز کنند. گذرنامه جعلی به او امکان داد که خود را در پوشش وینستون چرچیل، نخست وزیر وقت بریتانیا معرفی کند، هر چند که لاکریج در واقع کرمیت روزولت، مامور سیا بود. پول نقد همراه او نیز برای تامین بودجه عملیات TPAJAX، سیا بود که دوایت آیزنهاور،رئیس جمهور آمریکا برای حفظ محمد رضا پهلوی آن را تخصیص داده بود.
محمد رضا پهلوی پیش تر با روزولت ملاقات کرده بود و نام واقعی او را می دانست. هرچند که در واقع هیچ تضمینی وجود نداشت که شاه بتواند تاج پادشاهی خود را که به شدت از سوی محمد مصدق، نخست وزیر ملی گرا در معرض تهدید بود، حفظ کند. روزولت به شاه گفت که او از حمایت بی قید و شرط لندن و واشینگتن برخوردار است. او درست می گفت. کودتای تحت حمایت آمریکا که به برکناری مصدق در سال 1953 منجر شد، سایه ای طولانی بر روابط ایران – آمریکا انداخت و از آن پس تخم بی اعتمادی در در منطقه کاشته شد.
افشای ارتباط رابرت لوینسون با سیا – مامور سیا که در ایران ناپدید شده است- برخی فاکتورهای پرونده روزولت را در ذهن تداعی می کند. لوینسون پس از سفر به جزیره کیش در سال 2007، ناپدید شد. گزارش ها حاکی از آن است که سیا او را برای جمع آوری اطلاعات در مورد برنامه های هسته ای ایران مامور کرده بود. اکنون با گذشت 7 سال، لویسنون بیش از هر شهروند آمریکایی دیگری در اسارت بوده است. حتی بیشتر از تری اندرسون، خبرنگار آسوشیتدپرس که بیش از شش سال توسط حزب الله گروگان گرفته شده بود.
پرونده لویسنون تصویر آینده ای است که در صورت دست نیافتن آمریکا به توافقنامه ای دائمی و قابل اجرا با ایران بر سر برنامه های هسته ای اش، به حقیقت تبدیل می شود. واشینگتن می تواند 60 سال دیگر را نیز مانند 60 سال گذشته، برای بیرون کشیدن اطلاعات از ایران بهای گزافی بپردازد. یا اینکه می تواند مذاکره کند تا به پشت درهای اراک و نظنز برسد.
ایران نیز باید به سهم خود بنا به دلایل مشابه، معامله هسته ای را بخواهد. این یک اشتباه است که تصور شود دسترسی سپاه قدس ایران کمتر از سیا است. گفته می شود که در سال 1980، دیوید تئودور بلفید، شهروند آمریکایی، از طرف ایران، یونیفورم مامور پست به تن کرد و در مریلند ، علی اکبر طباطبایی که از حامیان شاه بود را مقابل در خانه اش، هدف قرار داد. او پیش از اینکه طباطبایی را هدف بگیرد، به دین اسلام گروید و نام خود را به داوود صلاح الدین تغییر داده بود و همواره اصرار داشت که با دست خودش کرمیت روزولت را از بین ببرد. چنین اقدامات جاسوسی و سوء قصد ها ، جزئی از بازی بین المللی تعقیب و گریز است. اما یک راه بهتر نیز وجود دارد و آن دستیابی به توافقی جامع و بادوام است که به ایرانیان اجازه غنی سازی می دهد.
با نگاهی به توافق هسته ای اخیر ایران و غرب که غنی سازی اورانیوم را به 5 درصد محدود می کند، این پرسش مطرح می شود که آیا یک فریبکاری بزرگ امکانپذیر خواهد بود؟ در دنیای امروز که تقریبا همه چیز تحت نظارت قرار دارد، بعید به نظر می رسد که کشوری که با نظارت های بین المللی بر برنامه های هسته ای اش موافقت کرده، بتواند به طور محرمانه زیر ساخت لازم برای تولید سلاح هسته ای را فراهم کند و بدون به صدا درآمدن زنگ خطر آژانس های جاسوسی، یک سلاح هسته ای تولید کند. با این حال هنوز منتقدان بر این نکته تاکید می کنند که ایران برای هسته ای شدن تنها به چند ماه زمان نیاز دارد.
باتوجه به سطح نظارتی که ایران به موجب توافق ژنو با آن موافقت کرده است، این منتقدان برخی واقعیت های بنیادین در مورد غنی سازی را فراموش کرده اند. در حال حاضر آژانس بین المللی انرژی اتمی اینگونه برآورد می کند که حدود دو ماه زمان لازم است تا ایران بتواند موادی را برای ساخت سلاح هسته ای، تولید کند. این مدت زمان بسیار طولانی تر از زمان چند ساعته است که طی آن آمریکا و متحدان اش می توانند به تاسیسات هسته ای ایران حمله کنند. بنابراین، زمانی که برنامه های غنی سازی ایران به موجب یک توافق جامع و بادوام به طور دایم و قابل تایید محدود به 5 درصد باشد و بازرسان بین المللی نیز بر این روند نظارت کنند، جهان می تواند خیال آسوده ای داشته باشد.
بهترین راه برای دستیابی به چنین هدفی، نه تهدید به تحریم های اقتصادی بیشتر، بلکه به عقب بازگرداندن تدریجی تحریم ها و صدور مجوز غنی سازی داخلی محدود برای ایران است. در چنین توافقی، غرب می تواند حق غنی سازی ایران را به گروگان آژانس درآورد ، به این معنی که ذخایر اورانیوم غنی شده برای همیشه به خارج از کشور منتقل شود و پس از تبدیل به سوخت به ایران بازگردد.
البته پذیرش این سطح از غنی سازی از سوی ایالات متحده و شرکایش دشوار خواهد بود. جان کری، وزیر خارجه آمریکا هنوز هم از تایید کلامی حق غنی سازی برای ایران پرهیز می کند. چنین اقدامی به منزله تضعیف قوانین بین الملل است، زیرا ایران هم قطعنامه های شورای امنیت سازمان ملل را نقض کرده و هم مصوبه های امنیتی آژانس بین المللی انرژی اتمی را، چرا که ایران در گذشته به بازرسان بین المللی اجازه بازرسی از تاسیسات هسته ای اش را نداده است.
توافق هسته ای که ماه نوامبر در ژنو امضاء شد هنوز تردید هایی را در مورد آینده عملیات غنی سازی ایران باقی گذاشته است. سطح، بازه، ظرفیت و مکان غنی سازی اورانیوم همچنان زیر علامت سئوال است. بخش مهمی از این طرح به مجاب کردن ایران برای ارایه مجوز به آژانس بین المللی انرژی اتمی مربوط می شود تا کنترل روند سوخت رسانی مجدد را بر عهده بگیرد. فرانسه، که یکی از بزرگترین برنامه های هسته ای غیر نظامی ایران را دارد و روسیه که شریک هسته ای ایران به شمار می رود، گزینه های خوبی هستند که می توانند اورانیوم غنی شده ایران را تحویل بگیرند و سوخت به ایران بازگردانند. برآوردها حاکی از این است که ایران هم اکنون 600 پوند اورانیوم غنی شده 20 درصدی دارد و طبق توافق مقدماتی قرار است این ذخیر کاهش پیدا کند. البته جزئیات آن مشخص نیست. البته این ذخیره هنوز بخش کوچکی از 15 هزار پوند اورانیوم غنی شده 5 درصدی ایران است که یک ریسک امنیتی محسوب می شود. این ذخیره برای چهار ماه سوخت رسانی به راکتور بوشهر کفایت می کند. اما از آنجایی که ایران قصد دارد 20 راکتور دیگر نیز در آینده بسازد، بیش از آنچه هم اکنون در اختیار دارد، به اورانیوم نیاز خواهد داشت.
توافقی که به ایران اجازه دهد غنی سازی اورانیوم داخلی داشته باشد و در مقابل این ذخیره تحت کنترل آژانس بین المللی انرژی باشد و هیچ سوخت رسانی به راکتورها بدون مجوز آژانس انجام نشود، یک سرعت گیر دیگر در راه برنامه های غنی سازی ایران خواهد بود.
به بیان دیگر اجازه غنی سازی داخلی به ایران در مقابل کنترل روند سوخت رسانی مجدد از سوی آژانس،هم یک حفظ وجهه برای ایران ایجاد می شود و هم جامعه بین المللی به نظارت بیشتری بر برنامه های هسته ای جمهوری اسلامی دست می یابد. چنین توافقی می تواند حسن نیت ایجاد کند و فضای بیشتری برای مذاکرات به منظور دستیابی به توافق جامع فراهم کند.
در غیر این صورت، آمریکا می تواند به سوی اعمال تحریم های مضاعف علیه ایران پیش برود یا از ایران بخواهد بدون دریافت هیچ امتیازی غنی سازی اورانیوم را متوقف کند. این رویکرد تنها شانس حصول توافق نهایی و بادوام را کاهش می دهد. رویکرد کنونی کنگره در مورد توقف تمامی برنامه های غنی سازی در ایران با واقعیت فاصله زیادی دارد. آمریکا و متحدان اش باید از فرصت به دست آمده از طریق مذاکرات استفاده کنند تا پرده های اطراف برنامه های هسته ای ایران را پایین بکشند .
در فضای تنفسی که بین صحنه نمایش 60 ساله بازی ایران و آمریکا پدید آمده، واشینگتن اکنون می تواند از فرصت ایجاد شده برای رقم زدن پایانی بهتر استفاده کند. پیشرفت اخیر، یک پیروزی تاریخی برای دیپلماسی است. سپاه می گوید توانسته از طریق حزب الله، سنگ های فلسطینی ها را به موشک تبدیل کند. توافق با ایران می تواند تضمین کند که این موشک ها هیچگاه به کلاهک هسته ای مجهز نمی شوند.
منبع : فارن افیرز / تحریریه دیپلماسی ایرانی / 10
انتشار اولیه : چهارشنبه 2 بهمن 1392/ باز انتشار: دوشنبه 7 بهمن 1392
نظر شما :