افغانستان را به موشک نفروختیم
افغانستان، همسایه شرقی و قدیمی که سال ها پیوند و نزدیکی جغرافیایی و فرهنگی دلیل مهم اهمیت آن برای ایران است. ایران به عنوان یکی از مهم ترین کشورهای منطقه کوشیده تا روابط محکم و موثری با این کشور مهم و البته آسیب پذیر داشته باشد. با هدف نگاهی به روابط دیپلماتیک ایران و افغانستان که همچون شرایط هر دو کشور دارای فراز و نشیب هایی در چهار دهه اخیر بوده است به سراغ محمد ابراهیم طاهریان رفتیم. سفیر اسبق ایران در افغانستان و پاکستان می گوید توسعه و امنیت در افغانستان برای منافع ملی ایران آن چنان مهم است که وقتی در جنگ از طرف یک کشور به مقامات ایرانی وعده داده شد به شرط عدم حمایت از افغانستان موشک هایی که به دشمن داده بودند به ایران هم بدهند که مسوولان وقت نپذیرفتند. رییس اسبق ستاد افغانستان وزارت خارجه همچنین از رفتار های نادرست با افغان ها گله می کند اما آن را ناشی از تصمیمات نادرست محلی می داند که به بررسی پیشینه و آینده روابط ایران و افغانستان اختصاص دارد.
برای شروع می خواهم بدانم از نظر شما روابط افغانستان و ایران پس از انقلاب اسلامی به چند مقطع تقسیم می شود؟
مقطع تقریبا 10 ساله از کودتای کمونیست ها علیه محمد داوود خان و از ابتدای حکومت کمونیستی نورمحمد ترکی که تقریبا روابط ایران و افغانستان به حداقل رسید و در اواخر دوره محمد نجیب الله به سطح کاردار ارتقا پیدا کرد که بیشتر به شکل کمک های انسان دوستانه بود. مقطع 10 ساله بعدی دوره مقاومت و پیروزی مجاهدین علیه اشغالگران شوروی بود. نیمه اول که با وجود همه مشکلات داخلی در خانواده جهاد جمهوری اسلامی روابطش را ادامه داد ولی به دلیل شرایط داخلی نمای چندانی پیدا نکرد و نیمه دوم این دوره هم مقاومت پیروز شد و بعد از مدت کمی حاکمیت جریان افراط بر مناطق گسترده یی از افغانستان بود که حتی از طرف چند کشورهای منطقه یی و عربی هم به رسمیت شناخته شد. مقطع سوم بعد از پیروزی مبارزات مردم علیه جریان افراط بود. آن هم از طریق یک گفتمان جهانی که شروع آن در اجلاس 2001 دربن آلمان بود و بعد هم که دولت موقت آمد و برگزاری انتخابات و دولت- ملت جدید شکل گرفت.
عملا با کدام گروه از مجاهدین نزدیک تر بودیم؟
به سوال مهمی اشاره کردید، مجاهدین در دوره های مختلف به دست های مختلف مذهبی و قومی تقسیم شدند. الان هم کمابیش این وضع وجود دارد اما با بلوغ و تجربه 30 ساله در خانواده جهاد. ولی من شهادت می دهم که ایران در حد بضاعت خود و در سطح تصمیم سازان همواره نگاه مساوی به این گروه ها داشته است. طوری که مثلا حزب اسلامی یا آقای گلبدین حکمتیار که اهل تسنن هست زمانی مرکز اصلی فعالیتش در خراسان بود یا مجموعه گروه های هشت گانه (اهل تشیع، هزاره، تاجیک، گروهایی از اسماعیلیه و برخی جناح های جمعیت اسلام) که بعدها به حزب وحدت پیوستند بعضا در ایران حضور داشتند. از طرفی شهید ربانی هم در دوره ریاست جمهوری و هم دوره رهبری جهاد همیشه رابطه خوبی با ایران داشت. مقامات ایرانی همیشه بدون تبعیض به قوم و گروه خاصی اعم از شیعه، سنی، تاجیک، پشتون و بلوچ به افغانستان نگاه کرده اند و تلاش هایی انجام داده اند که قابل شهادت آمار و اندازه گیری است.
موضع ایران در جنگ داخلی مجاهدین پس از موفقیت هایشان در کابل چه بود؟
برای قضاوت این موضوع علاوه بر شهادت مردم کابل مهم ترین سندی که امروز در اختیار داریم سفیر فعلی ما در افغانستان است که آن زمان در کابل دیپلمات بود و در زمان درگیری های غرب کابل که عمدتا در اختیار نیروهای عبدالعلی مزاری بود ماموریت پیدا می کند تا برای مصالحه و میانجیگری برود که در آنجا راننده ایشان شهید و خودشان از ناحیه دست و زانو تیر خورد که به دلیل خونریزی شدید هنوز هم عوارض آن را با خود دارد. در زمانی که دولت قانونی ربانی مناطق بسیاری از جغرافیای سیاسی افغانستان را از دست داده بود ما از دولت و مبارزات احمد شاه مسعود در برابر جریان افراط حتی در مجامع بین المللی حمایت کردیم و کنار مردم افغانستان ماندیم.
برآیند عملکرد دولت های بعد از انقلاب در رابطه با افغانستان چطور بوده است و چه فراز و نشیب هایی در این مسیر وجود داشته است؟
ایران به لحاظ دیدگاه استراتژیک و تصمیم ساز همیشه معتقد به برقراری مصالحه بین نیروهای داخلی افغانستان است. استراتژی ایران در افغانستان مبتنی بر توسعه و امنیت است. ما با افغانستان مشکل ارضی و مرزی نداریم، دنبال طلا و نفت نیستیم. منافع ما در افغانستان امنیت و توسعه آن کشور است. ما با آنها هزار کیلومتر مرز مشترک داریم و اگر افغانستان امن باشد به نفع ما است. منافع ایران اعم از استراتژیک، ملی و آرمانی مبتنی بر امنیت و توسعه در افغانستان که دو عنصر پیوسته است محقق می شود. برآیند تلاش های جمهوری اسلامی هم در سراسر دوره های گذشته در همین راستا بوده است. زمانی که حکومت جدید شکل گرفت جمهوری اسلامی با توجه به ظرفیت های اقتصادی و موقعیت بین المللی آن زمان خود جزو نخستین کشورهایی بود که کمک هایی را عرضه کرد و تعاملات اقتصادی، اجتماعی و سیاسی خوبی در سطح حداکثری توسعه داد و با وجود فراز و فرود هایی که البته نه در سطح استراتژیک بلکه در حد کارگزاران وجود داشته اما کمابیش این رابطه مستحکم بوده و هست.
اما به طور کلی می توان این طور گفت که در دولت آقای هاشمی که دوره سازندگی بود و مشکلات داخلی زیادی داشتیم اقدامات عمدتا محدود به کنترل مسائل مرزی و ارسال موردی کمک های انسان دوستانه بود. در دولت آقای خاتمی بیش از 300 پروژه اجرایی شد و اصلا چهره ولایت همجوار ما هرات یا نیمروز به کلی نسبت به قبل تغییر کرد. در دولت های نهم و دهم البته ما کمتر در جریان امور بودیم ولی به عنوان مطلع می گویم که روابط صرفا ادامه وضع بود و با وجود ظاهر سازی ها اما در اساس اتفاق خاصی نیفتاد.
و دولت جدید می تواند تحولی ایجاد کند؟
بعد از روی کارآمدن دولت یازدهم طی همین چند ماه در دولت جدید رییس جمهور افغانستان دو بار به ایران سفر کرده که چنین چیزی بی سابقه است. آخرین ملاقات آقای کرزای با آقای روحانی در فضایی کاملا دوستانه بود و جلسات مسوولان دیپلماتیک دو کشور هم بسیار سازنده بود که توجه به تغییرات در سطح تصمیم سازان وزارت خارجه نگاه جدیدی وارد شد که در نتیجه توافق شده تا سند جامعی در زمینه های مختلف راجع به همکاری های دو کشور در زمینه های سیاسی، امنیتی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی تدوین شود که نقشه راه بسیار سازنده یی خواهد بود. خوشبختانه در تیم جدید وزارت خارجه برنامه توسعه روابط و نگاه سازنده به همسایگان خصوصا شرقی وجود دارد.
برای بهبود روابط دو طرف با چه مشکلاتی روبه رو هستند؟
متاسفانه در بعد داخلی بعضی از تنگ نظری ها و اختلافات سیاسی موجب چالش در اجرای توافقات و برنامه ها می شود. در حوزه بیرونی هم بعضا دخالت های بی مورد کشورهای دیگر قدری سرعت روابط را کند می کند اما چندان جدی نیست و دو طرف مجموعا به افزایش کمی و کیفی روابط باور دارند.
چه انتظار متقابلی از جانب ایران وجود دارد ؟
خب طبیعتا گله مندی هایی هم از جانب ما وجود دارد. خصوصا در بحث کشت، تولید و قاچاق مواد مخدر. توقع ما نه فقط از افغانستان که از همه همسایه های نوار شرق کشور این است که اولا نسبت به بحث مواد مخدر و ثانیا در کنترل تروریسم و جریان افراط اقدامات لازم را انجام بدهند. بالاخره همسایگی یک جاده دوطرفه است! بد نیست اینجا بگویم که جز در مقطعی که طالبان در افغانستان حاکم بود ما همیشه با این کشور مرز انتظامی داشتیم و نه نظامی. یعنی همواره نگاه ما مبتنی بر آرامش و صلح در مرز بوده است.
با این وجود امروز گروه هایی در افغانستان هستند که نظر منفی دارند و با حضور ایران در افغانستان مخالف هستند.
به هر صورت در عرصه بین الملل هر کشور جاذبه و دافعه یی دارد. نمی شود در یک کشور چند ده میلیونی همه فدایی شما باشند. حتما مخالف شما هم وجود دارد. آنچه مهم است نخبگان و افراد منطقی که به شاخص ها و آمارها دسترسی دارند نوع قضاوت شان نسبت به ایران مبتنی بر افعال و اقوال بیش از سه دهه است. البته می شود درباره فراز و نشیب و جزییات جداگانه بحث کرد ولی ما هیچ چیز برای حمایت از مردم و تمامیت ارضی افغانستان کم نگذاشتیم. در سخت ترین شرایطی که هشت سال اکثر استان های ما درگیر جنگ سنگین با عراق بودند، از طرف یک کشور به مقامات ایرانی وعده داده شد که همان موشک هایی که به عراق دادیم به شما هم می دهیم به شرطی که از حمایت افغانستان دست بردارید ولی تصمیم گیرندگان وقت نپذیرفتند. انصاف نیست که با این پیشینه و بدون هیچ شاخص و ملاک قابل قبولی به مخالفت با ایران بپردازیم.
اتهام ارسال اسلحه یا اشخاصی برای نفوذ و تاثیرگذاری منفی از جانب ایران به افغانستان چقدر صحت دارد؟
همان طور که گفتم امکان دارد بعضی ها اساسا مخالف حضور ایران باشند اما با قضاوت مبتنی بر تاریخ، آمار و معیارهای حقوقی و دیپلماتیک کارکرد عمومی جمهوری اسلامی ایران در افغانستان نسبتا شفاف است. در دولت آقای خاتمی نیم میلیارد دلار کمک بعد از تصویب مجلس ایران به افغانستان و طبق نظر و تمایل آنها به شکل پروژه های مختلف اهدا شد. پس اگر اظهاراتی در برخی رسانه ها یا فضای مجازی مطرح شود یا عده یی برای اعتراض در جایی تحریک شوند چندان منطقی، درست و قابل تعمیم نیست. می بینید که مقامات مذهبی، نمایندگان پارلمان و مسوولان دولتی نشان داده اند قدردان آنچه ایران انجام داده هم هستند. تا الان از جانب مقامات رسمی هم موردی مطرح نشده. یک بار هم روزنامه یی اتهامی را مطرح کرده بود که سخنگوی وزارت خارجه افغانستان آن شایعه را رد کرد.
اما بگذارید این را بگویم که مشکل واقعی اینجاست که ما در طول دهه گذشته در افغانستان عملا با بیش از 30 کشور همسایه بودیم، در طول دهه گذشته به طور متوسط 37 کشور در افغانستان نیرو داشتند. هرچند که سال 2014 زمان خروج آنهاست ولی برخی از این همسایگان جدید هنوز کاملا واقعیت مناسبات منطقه را نمی شناسند و بعضی هم خب با ما مشکلاتی دارند و ممکن است افرادی را به استخدام بگیرند و علیه ما فضا سازی کنند. به هر صورت در عالم سیاست حرف زدن آسان است اما وقتی ادعا قابل اعتنا می شود که با سند باشد. این موضوع مربوط به امروز هم نیست، شما نگاه کنید به زمان تسلط اشغالگران در کابل و جریانات چپ یا در زمانی که طالبان مسلط شده بود چه اتهاماتی به ایران وارد کردند که هرگز ثابت نشد.
افکار عمومی دو کشور در چند سال اخیر شاهد برخوردهایی توهین آمیز نسبت به هم بوده است. ممکن است این موضوع واقعا بیشتر یا شاید فقط بیش از پیش رسانه یی شده باشد. اما به هر صورت وجود دارد. ریشه و راه حل این مشکل چیست؟
ابتدا باید توجه کرد که یکی از مشخصه های روابط تهران و کابل همواره حضور بالای مردم افغانستان برای زندگی در ایران است. بعضی آمار غیررسمی از حدود سه میلیون افغانستانی اعم از ثبت شده و نشده حکایت دارد که در ایران مشغول به زندگی و کار هستند و درآمدشان را هم به طور قانونی و بدون مشکل به کشورشان منتقل می کنند که همین دستمزد کارگران در خارج از کشور یکی از منابع درآمدی افعانستانی هاست. حتی در شرایطی که ما با تحریم و بیکاری دست و پنجه نرم کردیم هیچ ممنوعیت قانونی برای حضور آنها وضع نکردیم.
بدون هیچ تعصبی باید بگویم نسبت به میزان جمعیت افغانستانی ها در ایران و با توجه به سال های طولانی حضورشان، مجموعه رفتارهای خلاف قانون و مقررات خیلی زیاد نیست. البته حتی یک موردش هم قابل قبول و توجیه پذیر نیست! اما اگر به جزییات آنچه بعضا اتفاق افتاده دقت کنیم معلوم می شود رفتار های نادرست مورد اشاره شما محلی بودند نه ملی و سیستماتیک. یعنی برای نمونه در فلان پارک ورود اتباع یک کشور را ممنوع کرده اند یا در فلان مدرسه ثبت نام آنها را محدود کرده اند. با این وجود الان طرح های خوبی درباره مساله تردد مهاجرین است که عمدتا برای زیارت، گردشگری، کار، بازرگانی و ترانزیت به ایران می آیند که می تواند به بهبود شرایط آنها در ایران کمک کند و تدوین و اجرایی شدن سند جامعی که درباره آن صحبت کردیم هم بتواند از کج سلیقگی های موردی و پراکنده جلوگیری کند.
نظر شما :