نگاهی موشکافانه به توافقنامه ژنو

۱۳ آذر ۱۳۹۲ | ۲۰:۵۰ کد : ۱۹۲۵۵۸۳ سرخط اخبار
خبرآنلاین - سید صادق روحانی: اگرچه توافقی که بین ایران و 6 کشور در ژنو بر سر مسئله هسته​ای ایران با استقبال در ایران و در محیط بین المللی روبرو شد اما هم در داخل و هم در خارج منتقدانی داشت. در داخل کشور برخی جناح​های کشور ایراداتی را به بندهایی از این قرارداد گرفتند و در حقیقت مدعی شدند که در این قرارداد ما امتیاژ ویژه​ای نگرفته​ایم. داوود هرمیداس باوند استاد حقوق بین الملل است. وی از سال ۱۳۵۴ به استخدام وزارت خارجه ایران درآمد و از سال ۱۹۶۸ تا ۱۹۸۲ در سازمان ملل فعالیت کرده و یک سال ریاست کمیته حقوق مجمع عمومی سازمان ملل را بر عهده داشت.

با داوود هرمیداس باوند که مهمان کافه خبرآنلاین بود درباره بندهای مختلف توافقنامه ژنو گفت وگو کردیم و نظر او را به عنوان یک حقوقدان و کارشناس روابط بین الملل جویا شدیم که در ادامه مشروح این گفت و گو می​آید:

در هفتهای که گذشت یک توافقنامه هستهای بین ایران و 6 قدرت جهانی پس از 10 سال بسته شد. نظر شما درباره این توافق چیست؟ چرا اکنون توانستیم به یک نقطه مشترک برسیم و در 10 سال گذشته این امکان وجود نداشت؟

هر رویدادی را باید در شرایط و اوضاع و احوال خاص خود بررسی کرد. یک موقعی ما به صورت انتزاعی و تجریدی ​می​توانیم داد سخن بدهیم که باید چنین باشد و چنان باشد. ولی در شرایطی که جامعه ایران با آن مواجه شده است، یعنی در تنگناها و بن بست های اقتصادی قرار گرفته است که بدون تردید گویای آن است که خط مشیی که در این هشت سال گذشته پیگیری شده بود، و مبتنی بر استراتژی تهاجمی، مقاومتی و نگاه به شرق بود، به یک فرایند کم و بیش نافرجامی منتهی شده بود. بنابراین در چنین شرایطی که آثار اقتصادی زیانباری را در پی داشته است و ضرورت روز ایجاب می​نماید که مسئله به نحو مطلوبی، حل و فصل بشود لذا انجام این مذاکرات و روندی که منتهی به نوعی توافق شده است در خور تایید است.

این نظر اکثر مردم ایران است که ما تا زمانی که مسایل و مشکلاتمان را با برخی از قدرت​های فرامنطقه​ای از جمله آمریکا حل و فصل نکنیم کماکان با مشکلات و موانع جدی مواجه خواهیم بود.

اگر بخواهیم به صورت منطقی ریشه این  رویداد اسف بار  را ارزیابی بکنیم، این رویدادی بود که بابت آن در هشت سال گذشته جامعه  هزینه​های سنگین از لحاظ اقتصادی و انرژی و سو مدیریت بجان خرید.  اکثریت مردم ایران در انتخاباتی که گذشت، خواست و درخواستشان تغییر وضع موجود بوده است و به دیگر سخن از این بن بست ها و تنگناها در عرصه اقتصادی خارج شوند. نکته دومی که آرا مردم به ما گفت ناظر به تنش زدایی و گفت وگوی سازنده در سیاست خارجی بود. این نظر اکثر مردم ایران است که ما تا زمانی که مسایل و مشکلاتمان را با برخی از قدرت​های فرامنطقه​ای از جمله آمریکا حل و فصل نکنیم کماکان با مشکلات و موانع جدی مواجه خواهیم بود. لذا این مذاکرات گذشته از موضوع ویژه​ مسئله هسته​ای، در عین حال یک فتح بابی بود برای رفع عدم رابطه دیپلماتیک در این مدت سی و اندی سال که با آمریکا وجود داشت. یعنی فضای جدیدی برای برقراری روابط بهینه با آمریکا.

یعنی شما احتمال میدهید که در آینده این مذاکرات به سمت مذاکرات دو طرفه بین ایران و آمریکا متمایل شود؟

به موازات این گفت و گوها با 1+5 که به عنوان نماینده شورای امنیت بودند، مذاکرات دوجانبه هم به نحوی صورت گرفت. حتی نظراتی هست که قبلا مذاکراتی به صورت دوجانبه اما نه آنچنان آشکار انجام گرفته بوده است. به همین دلیل واکنش​هایی که به روند مذاکرات و فرایند آن از سوی برخی از کشورها به خصوص کشورهای منطقه پدیدار شد بیشتر نگرانی به خاطر انرژی هسته​ای نبود بلکه بیشتر نگرانی از احتمال بهبود رابطه با آمریکا و نوعی همسویی در مسایل منطقه بین ایران و آمریکا بود. این نگرانی در اسراییل، عربستان سعودی، برخی از کشورهای عربی و حتی ترکیه مشاهده می​شد. لذا فرایند این مذاکرات تبعات متفاوتی داشته است. هم جنبه اقتصادی مسئله مهم است و هم ابعاد سیاسی آن. اثرات آن در تحولات منطقه به خصوص در مسایل جاری منطقه خود را نشان خواهد داد.

اگر اجازه دهید کمی درباره متن توافقنامه صحبت کنیم. 10 سال مذاکرات ایران و غرب به یک سند 4 صفحهای انجامید که عمری 6 ماهه دارد. بیشتر تعهدات 1+5 در حیطه تحریمهاست. تحریم طلا و فلزات گرانبها، محصولات پتروشیمی، قطعات خودرو و برخی دیگر از تحریم ها برداشته شده است. اما همه میدانیم که تحریمهای اصلی که تحریم نفت و بانک مرکزی و تحریمهای اینچنینی همچنان به قوت خود  باقی هستند. آیا واقعا میتوان به موفقیت آمیز بودن این تحریمها باور داشت؟

من ابتدا عرض کردم که هر گونه توافقی را در شرایط و اوضاع و احوال خاص خود بررسی کنیم. اگر مسایل 8 سال گذشته نبود و الآن در ابتدای یک تصمیم گیری بودیم به طریق اولی فرایند توافق، متفاوت از آنچیزی بود که الآن محقق شده است. در هرحال در این 8 سال خط مشی​هایی که اتخاذ شد ما را در مظان این اتهام قرار داد که برای دسترسی به سلاح هسته​ای گام برمی​داریم. در گزارش​های آژانس تاکید شده بود که ایران در طلب دسترسی به سلاح است. همواره صحبت می​شد که ابهاماتی وجود دارد و شفافیت باید صورت گیرد. از جمله باید از مناطق مشخصی بازرسی انجام گیرد. همچنین اظهار نظرات خطابه​ای (rhetoric) صورت می​گرفت که  دال بر تایید صحت این ادعا تلقی می شد. به غیر از آن ضعف مدیریت در سیاست خارجی ما بود که در نهایت کار کشیده شد به شرایطی که آثار سنگین تحریم ها بر معاش مردم و فضای اقتصادی جامعه کاملا محسوس شد. البته تنها تحریم​ها نبود بلکه سو مدیریت​ها عامل مهمی در وضعیت پیش آمده بود. بنابر  قول معروف خودمان که جلوی ضرر را از هرجا بگیرید منفعت است، ما در وضعیتی قرار گرفتیم که برای اینکه منتهی به یک رویداد نگران کننده​ای برای جامعه نشود می​باست مسئله را به نحو مطلوبی حل و فصل کنیم. البته درخواست​های​ آن​ها هم قابل پیش بینی بود. مسئله اینکه آن غنی سازی 20 درصد متوقف بشود و ذخیره​های موجود تقلیل پیدا کند و تبدیل به میله​های سوخت بشود و یا به خارج منتقل بشود. الآن هم در بخشی از این توافقنامه آمده است که می​تواند بخشی از آن برای استفاده سایت دانشگاه مورد استفاده قرار بگیرد و در حدود 5 درصد را مجاز شمرده​اند.

ما در وضعیتی قرار گرفتیم که برای اینکه منتهی به یک رویداد نگران کننده​ای برای جامعه نشود می​باست مسئله را به نحو مطلوبی حل و فصل کنیم

نکته دیگری که قابل پیش بینی بود و آن​ را به صورت  مستقیم و غیر مستقیم اشاره می​کردند، محدود ساختن یا متوقف ساختن آب سنگین اراک و یا کاهش سانتریفیوژهای نطنز و فردو بود. این​ها نکاتی بود که کم و بیش اشاره می​شد و قابل پیش بینی هم بود که مذاکرات پیرامون آن​ها صورت بگیرد. بازهم بارها اشاره می​کردند که در این مقطع آغازین تحریم​ها به دلیل پیچیدگی​هایی که دارد ، بلوکه کردن دارایی​هایی که از فروش نفت در هندوستان، چین، کره جنوبی و غیره بوده است می​تواند این محدودیت​ها برداشته شود. یا محدودیت​ها درباره واردات فرآورده​های پتروشیمی و احجار کریمه و یدکی​های هواپیما و مسایل انسان دوستانه مانند مواد دارویی و غذایی و غیره برداشته شده است. منتها ما دو نوع تحریم​ داریم. یک نوع تحریم​های شورای امنیت است که پیرامون تکنولوژی هسته​ای، سیستم موشکی و حتی سیستم​های دفاع متعارف است. در قطعنامه سوم هم پیشبینی​هایی را هم اندیشیده بودند. نوع دوم تحریم​های یکجانبه مضاعف است. تحریم​های یکجانبه مضاعف در زمان کلینتون وقتی قانون داماتو مطرح شد، اتحادیه اروپا، کانادا و حتی ژاپن قویا در مقام مخالفت برآمدند. استدلال آن​ها این بود که تحریم​​های یکجانبه مضاعف بر خلاف مقررات تجارت جهانی است و فراتر از آن یک اقدام فراسرزمینی (extraterritoriality ) است. یعنی به نوعی دخالت در امور داخلی کشورهاست. در آن تاریخ این تحریم​های یکجانبه مضاعف صرفا یکجانبه بود و ارتباطی با تحریم​های شورای امنیت نداشت. اما این بار تحریم​های یکجانبه مضاعف همسو با تحریم ها شورای امنیت بود. آن​ها سعی کردند که از قداست تحریم های شورای امنیت استفاده کنند و این تحریم​ها را مکمل تحریم​های شورای امنیت تلقی کردند. از آنجایی هم که شورای امنیت در این رابطه سکوت کرده است ، سکوت دال بر رضایت بود. الآن هم مشکل این تحریم ها یکجانبه مضاعف است. در این مورد ما سه نوع تحریم داریم. یکی تحریم​هایی است که در محدوده اختیارات رئیس جمهور (executive order) است و او مجاز است که در راستای منافع آمریکا آن تحریم​ها را لغو کند. دوم تحریم​هایی است که مصوبه کنگره آمریکاست ولی رئیس جمهور آزادی عمل در محدودیت​ها و نحوه اجرای آن دارد. سوم تحریم​هایی است که رئیس جمهور آزادی عمل ندارد و باید امضا کند و اگر هم به هر دلیلی امضا نکند و مجددا از سوی کنگره تایید بشود لازم الاجراست. ابعاد این تحریم​ها گسترده​تر است. یعنی تنها مربوط به تکنولوژی هسته​ای نیست بلکه به مسئله حقوق بشر و مسئله عدم حمایت ازتروریسم بین المللی ارتباط داده شده است. این تحریم​ها پیچیده​تر است و نیازمند قطعنامه کنگره آمریکا دارد. تحریم​های شورای امنیت هم به همینگونه است. هرگونه تعدیل در قطعنامه​های شورای امنیت نیازمند یک قطعنامه جدید است. البته در قطعنامه​های شورای امنیت همواره تاکید شده است که در صورتی که ایران درخواست​های شورای امنیت و یا پیش از آن درخواست​های شورای حکام را اجابت کند ، تحریم ها برداشته خواهد شد. از نظر تناسب حرکتی که آغاز شده معتقدند که در سرآغاز این توافق این نوع تحریم​ها برداشته می​شود. در روند مذاکرات که 6 ماه پیش بینی شده است به نسبت آن رضایت خاطر و اجابت درخواست​های شورای امنیت تحریم​ها هم می​بایست به همان ترتیب برداشته شود.

در خط اول متن توافقنامه آمده است که هدف از این مذاکرات رسیدن به یک راه حل جامع و مورد توافق بلند مدت است به نحوی که تضمین کند که برنامه هستهای ایران کاملا صلح آمیز باقی خواهد ماند. چه تضمینی وجود دارد که بعد از این 6 ماه ما به این توافق جامع برسیم؟ چه اقداماتی ممکن است مانع رسیدن به این توافق جامع بشود؟

رفتار طرف​های مقابل می​تواند این مسئله را خدشه دار کند. رفتار ایران هم می​تواند این روند مثبت و سازنده را خدشه دار کند. ممکن است نکات جدیدی مطرح بشود که پیش بینی نشده بوده است و بنابر این نیاز به مذاکرات جدی​تری  می باشد. البته این​ها حساب احتمالات است. اگر قصد نیت این باشد که تجارب این 10 سال گذشته تکرار نشود مسئله ای در جهت خدشه دار شدن توافقنامه پیش نخواهد آمد. ایران بارها اعلام کرده است که تنها قصد دارد از انرژی هسته​ای را برای مقاصد صلح آمیز استفاده کند. اگر چنین است بنابر این باید اعمال و کردار ما پیرامون صلح جویانه بودن مسئله و در جهت اثبات این موضوع باشد.

اگر قصد نیت این باشد که تجارب این 10 سال گذشته تکرار نشود مسئله ای در جهت خدشه دار شدن توافقنامه پیش نخواهد آمد.

همانطور که اشاره کردم قطعنامه​های اخیر کنگره آمریکا ارتباط با مسایل حقوق بشری دارد و ممکن است این نکات در این 6 ماه در پیش مطرح بشود و خواسته بشود که یک تعدیل اساسی درمورد قطعنامه​های شورای حقوق بشر که در صحنه(long light) قرار بگیرد و خواسته بشود که گزارشگر حقوق بشر بتواند به ایران بیاید و در گزارشی که می​خواهد بدهد بیاید و تحقیق بکند و این​ها مسایل مشکلی هستند. به لحاظ حقوق بشر ایرادات جدی مطرح است. بنابر این ممکن است مسئله حقوق بشر سبب بشود که میل به آن توافق نهایی درباره تکنولوژی هسته​ای دچار خدشه و سکته بشود.

آقای ظریف در مصاحبه تلویزیونی خود گفتند که طی یکسال باید همه تحریمها برداشته شود. شما فکر میکنید این اتفاق خواهد افتاد و ما یکسال دیگر هیچ تحریمی نخواهیم داشت؟

من اشاره کردم که الآن اولویت تکنولوژی هسته​ای است و برخی از مصوبه​ها فراتر از آن رفته است. قطعنامه​های شورای حکام و ان پی تی صرفا پیرامون تکنولوژی هسته​ای است. تسری به سیستم موشکی و سیستم دفاعی متعارف ندارد. ولی شورای امنیت فراتر از آن چیزی که در  قطعنامه های شورای حکام به آن اشاره شده یا به  تعهدات کشورهایی که در کنوانسیون منع گسترش سلاح​های هسته​ای  هستند،  پیش بینی شده است.  از سوی دیگر مصوبه​ها و قطعنامه​های یک جانبه و مضاعف ابعاد گسترده​تری را در بر می​گیرد. همانگونه که گفتم بحث حقوق بشر را هم در بر گرفته است. بنابر این در این یکسال احتمالا در جریان مذاکرات این مسایل ورود پیدا خواهد کرد و جامعه اگر می​خواهد به نتیجه مطلوب  برسد ، باید خود را برای این​ رویدادآماده کند. بایدبه  فرایندی منتهی شود که از لحاظ تعاملات سیاسی، اقتصادی و مالی بتواند  استفاده بهینه بکند. ما باید به نقطه​ای برسیم که از نظر جلب سرمایه گذاری خارجی مانعی نداشته باشیم.

همینطور ما باید شرایطی را فراهم کنیم که در اخذ وام از منابع مالی بین المللی مشکلی نداشته باشیم. شرایطی که جامعه ما در آن قرار دارد شرایط خوبی نیست. پس انداز ملی ما بسیار ضعیف است. وام خارجی هم به خاطر تحریم​ها دارای محدودیت است. میزان این وام​های خارجی هم محدود است و ناظر به برنامه خاصی است که باید کنترل آن نهاد مالی را به همراه داشته باشد. اگر شما وامی را از کشوری بگیرید باید برای اجرای برنامه ها کالاهای همان کشور را بگیرید و نمی توانید از جای دیگر تامین کنید.و فراتر از آن باید بوسیله بانک مرکزی تضمین شود. اما  جلب سرمایه گذاری خارجی مسئله دیگر است که نیازمند این تضمین ها هم نیست. اما ما اکنون سی قرارداد بین المللی در حوزه انرژی   برای سرمایه گذاری داریم که به حالت تعلیق درآمده است. بنابر این برای اینکه این قراردادها و سرمایه​گذاری​ها احیا بشود فضا باید برای بازگشت این​ها باز بشود. در مورد اتحادیه اروپا برداشتن این تحریم​ها یک مقدار آسان​تر از آمریکا است زیرا آن​ها کنگره ندارند. دوم اینکه نفوذ لابی اسراییل در اروپا آنچنان نیست. درست است که فرانسه یک ژستی از خود نشان داد. سوم اینکه کمپانی​هاو شرکت​های اروپایی پیش از این در ایران فعال بودند اما آمریکایی​ها نبودند. الآن هم فعالیت​های آنان به حالت تعلیق است.

اظهاراتی هم که آقای کری وزیر امورخارجه آمریکا می​کند برای آرام کردن کنگره آمریکا و لابی​های ضد ایرانی است.

نکته آخر اینکه دادگاه اتحادیه اروپا یک استقلال عملی دارد. درست است که احکامی که صادر کرد تصمیمات شورای وزیران اروپا را ملغی کرد و مجددا شورای وزیران سعی کرده است که  آنها  را برگرداند اما این قابل بحث است. منظور من این است که اتحادیه اروپا زمینه مساعدتری برای برداشتن تحریم​ها نسبت به آمریکا دارد. آمریکا واقعا با مشکلاتی روبروست. اظهاراتی هم که آقای کری وزیر امورخارجه آمریکا می​کند برای آرام کردن کنگره آمریکا ولابی​های ضد ایرانی است. او سعی می​کند این توافق را طوری توجیه بکند که ایران تعهدات سنگینی را پذیرا شده است. حتی تاکید می​کنند که در ان پی تی اشاره​ای به پروسه غنی سازی اورانیوم ندارد. درحالی که این مقتضای طبیعت و ماهیت قضیه است. باید خود را برای این پیش بین ها آماده کرد. بدیهی است  گفت وگو ها هرچه که جلو برویم  تنها درباره تکنولوژی  انرژی هسته​ای نخواهد بود. به ظن غالب با مسایل دیگری آمیخته خواهد شد و بنابر این باید فضا را برای چنین چیزی آماده کرد. من در مصاحبه​هایم پیش از این مذاکرات پیشنهاد داده بودم که برای اینکه فضا را به نفع مذاکره کنندگان ایرانی تقویت کنیم و با توجه به حساب احتمالات قابل پیش بینی بهتر بود تمام زندانیان سیاسی و عقیدتی را آزاد کنند. در آن صورت در این عرصه طرف غربی خلع سلاح می​شد. متاسفانه به صورت مقطعی انجام گرفت و نه به صورت سیستماتیک. حتی آقای لاریجانی رئیس شورای عالی قضایی صراحتا اعلام کردند که این​ها ربطی به هم ندارند و به نوعی آثار این اقدام را تضعیف کردند. این یک واقعیت است که اگر می خواهیم این مذاکرات به نتیجه برسد از الآن باید به این مسایل عطف توجه کرد.

همیشه در داخل دو نگاه به مسئله پرونده اتمی بوده است. یک نگاه همین نگاهی است که الآن حاکم است و معتقد است میتوان ضمن دفاع از حقوق هسته ای ایران با جهان تعامل کرد. نگاه دیگر این است که هرگونه عقب نشینی و مذاکره را سازشکاری مینامد و میگوید اگر امروز بر سر مسئله هستهای کوتاه بیاییم فردا باید از خیلی مسایل کوتاه بیاییم. به نظر شما کدام یک از این نگاهها به واقعیت نزدیکتر است؟

همانطور که اشاره کردم این پیوند از قبل ایجاد شده است. درست است که ما در این مورد با حسن نیت گام برداشتیم اما به همینجا ختم نخواهد شد و به دنبال آن مسایل دیگری مانند حقوق بشر مطرح خواهد شد. با توجه به اینکه از قبل در قطعنامه​ها و مصوبات کنگره آمریکا ارتباط و پیوند در نظر گرفته شده است این چیزی نیست که فکر کنیم ممکن است در آینده محقق بشود. از قبل این پیوند​ها داده شده است. منتها از نظر زمان بررسی اینگونه است که ما هرچه جلوتر برویم ما به آن مصوباتی که این ارتباط را ایجاد کرده​اند نزدیک​تر می​شویم. مصوبه​های دیگری هستند که این ارتباط را مد نظر قرار نداده​اند. ولی در همین مصوبه​های کنگره آمریکا که فعلا اجرای آن را متوقف کرده​اند ، این ارتباط و پیوند برقرار شده است.

درست است که ما در مورد تواق هسته​ای با حسن نیت گام برداشتیم اما به همینجا ختم نخواهد شد و به دنبال آن مسایل دیگری مانند حقوق بشر مطرح خواهد شد.

این هم چیزی نیست که قابل پیش بینی نباشد. چراکه این مسایل سایه به سایه است. درست است که یک اصلی در سیاست داریم که به آن اصل تفکیک امور از یکدیگر (compartmentalization) می​گویند. یعنی هر موضوع منطق خاص خود را دارد. اما در یک مقاطع زمانی ضمن اینکه هریک از این موضوعات منطق جدا و خاص خود را دارد، نوعی ارتباط سایه به سایه را نیز پیدا می​کنند. درست است که تصمیمات شورای امنیت لازم الاجراست اما تصمیمات نهادهای دیگر مانند شورای حقوق بشر جنبه توصیه​ای دارد، ولی در مقاطعی درمذاکراتی که بین کشورها انجام می​گیرد ، این​ها به نحوی از انحا به هم مرتبط می​شوند.

آقای دکتر ما چگونه می توانیم نگرانی بین المللی را رفع کنیم. 

ما به پیشرفت تکنولوژی نیازمندیم. ما باید وابستگی خود را به سوخت​های فسیلی کاهش دهیم اما مشکل ما این است که ما با سخنان خطابه​ای (rhetoric) و در حالی که زیر ذره بین هستیم و روی ما زوم کرده​اند، با افتخار می​گوییم بیش از 5000 سانتریفیوژ افزوده شد. من خاطرم هست در زمان شاه و در زمانی که ما تازه با زیمنس قرارداد بسته بودیم تیتر روزنامه این بود که ایران یکی از قدرت​های هسته​ای جهان گردیده است. خوب ما با اینکارها همسایه​ها را تحریک کردیم. برعکس ما هندی​ها بودند که همیشه کارشان را در خفا و آرامی می​کردند و جامعه جهانی را با عمل انجام شده مواجه می​کردند. ما احساس غرور می​کنیم از اینکه در یک رخداد مبالغه بکنیم. در دوران آقای احمدی​نژاد این مسئله به اوج خود رسید. به موازات این برنامه هسته​ای سخنانی می​زدیم که مثلا اسراییل باید از نقشه جغرافیا حذف شود و نظراتی شبیه این. این دستمایه​ای می​شد برای اسراییل که در جامعه جهانی فریاد بزند که این​ها می​خواهند ما را نابود کنند و به شکلی ما را در جهان یک تهدید نشان می​دادند. به این وسیله اسراییل همیشه استفاده بهینه از شعارهای ما می​کرد و هر بار سلاح​های پیشرفته تر می​گرفت و کمک​های جهانی را به سمت خود جلب می​کرد. غربی​​ها این هنر را دارند که چگونه موانع را به وسیله​ای برای خود تبدیل کنند. همیشه در مذاکرات قبلی هیچگاه غربی​ها نمی​گفتند که مذاکرات به شکست انجامید بلکه می​گفتند به نتیجه نرسید.

بنابر این هرباری که به نتیجه نمی​رسید یک زمینه مشروعی ایجاد می​شد که تحریم​های بیشتری را اضافه کنند. در حالی که طرف ما با یک غروری فکر می​کردند که رفته اند آنجا و تن در ندادند . در حالی که آن چیزی که ما تن ندادیم را آن​ها برای خودشان بهره برداری  می کردند. هربار آن​ها تحریم​ها را تشدید کردند، در حالی که ما فکر می​کردیم مقاومت کرده​ایم. از سوی دیگر ما هیچوقت وحدت استراتژیک نداشتیم. یعنی نهادها و اشخاص مختلف خودشان را برای اظهار نظر درباره انرژی هسته​ای صاحب صلاحیت می​دانستند. نظر تنها کسی که می​توانست در این باره حرف بزند، یعنی وزیر امورخارجه نیز مورد تشکیک واقع می​شد. آقای صالحی بسیار آدم تحصیل​کرده، مودب و فهمیده​ای بود و همیشه سعی می​کرد مسایل را به گونه مطرح کند که پیامد​ آن تفاسیر ناجور نشود. اما ایشان آخرین کسی بود که حرف می​زد و گفتار  ایشان هم به حاشیه رانده می​شد. وهمه به خودشان اجازه می​دهند درباره این مسئله اظهار نظر کنند. درست است که تصمیم گیرنده اصلی رهبری است اما این اظهار نظرات در روند مذاکرات تاثیر منفی می​گذارد. پیش از این یکبار آقای جلیلی در مذاکراتش  در وین، یک توافقی درباره 20 درصد کرده بود. هنوز ایشان بازنگشته بود که آقای لاریجانی رئیس مجلس به شدت علیه این تفاهم و توافق موضع گیری کرد و آن تفاهم نامه به تاریکی رفت. درحالی که آن چیزی که آن موقع مورد توافق قرار گرفت تفاوت چندانی با این چیزی که الآن مورد توافق است ندارد. برخی اقدامات ضرورتی ندارد که انجام بگیرد اما در مذاکرات تاثیرگذار است. مثلا در حالی که نمایندگان ما عازم مذاکرات هستند ضرورتی ندارد در همین زمان برخی اعدام​ها صورت بگیرد. حتی اگر برخی زندانیان را هم آزاد می​کنند یک سخنانی می​گویند که دال بر این است که این​ها ارتباطی با مذاکرات ندارد. البته این روحیه غربی هم هست که وقتی با او بر سر مسئله​ای به توافق رسیدید او در این مرحله متوقف نمی​شود و به سمت مسایل دیگر می​رود و اگر این را ادامه بدهید به وضعی می​رسید که غیر از اطاعت چاره دیگری ندارد. این در روحیه غربی هست اما در تعامل با آن​ها به کیاست و درایت نیاز هست که به نحوی این روند مذاکرات را انجام دهند که به این دام گرفتار نشویم.


نظر شما :