فیودور لوکیانف در گفتگوی اختصاصی با دیپلماسی ایرانی:
ایران به تنهایی قادر به تغییر قوانین هسته ای نیست
دیپلماسی ایرانی: دوستی از سراستیصال یا یارگیری ایدئولوژیک بر پایه امریکاستیزی ؟ آیا جمهوری اسلامی ایران پس از انقلاب سال 1357 برمبنای شعار مرگ بر امریکا بود که به کشورهای بلوک شرق گرایش پیدا کرد؟ پرسش هایی از این دست بیش از سه دهه است که ذهن تحلیل گران مسائل سیاست خارجی را قلقلک می دهد. شعار نه شرقی و نه غربی شاید در نخستین سالهای انقلاب و روزهای وجود قدرت استعمارگری به نام اتحاد جماهیر شوروی معنا داشت اما با فروپاشی آن شاکله و روی کار آمدن روسیه ای که روحیه رقابت با امریکا را در روزهای جنگ سرد هم حفظ کرد به نظر رسید که تهران هم نزدیک شدن به مسکو را چندان مغایر با شعارهای انقلابی خود ندید. روس ها اندک اندک برای ایران همان نقش ناجی را پیدا کردند که هم تاسیسات هسته ای ایران را به روز می کرد و هم هرزگاهی در برابر انتقادهای بی حد و حصر غرب از تهران اعتراضی گاه بلند و گاه در خفا و کم هزینه را از خود بروز می داد . ورود روسیه به جمع کشورهای 1+5 که در مذاکرات هسته ای با ایران ان سوی میز می نشینند با احساس های دوگانه ای همراه شد . آیا مسکو به عنوان دوست ایران در آنسوی میز مذاکره به تهران کمک خواهد کرد ؟ آیا روس ها در بحث قدرت هسته ای و یکه تازی صرفا بزرگان در این داستان همصدای با غرب هستند؟ با تشدید تحریم های ایران از سوی غرب ، فرصت طلایی برای روس ها در راستای یکه تازی در بازار انرژی ایران بوجود امد. این فرصت تا بدان جا پررنگ شد که بسیاری مسکو را به سواستفاده از شرایط ایران در روزگار تحریم و تهدید متهم کردند. روس ها در داستان مذاکرات ایران به مهره ای که در صفحه این شطرنج گاه کنار شاه غربی ها و گاه نزدیک به رخ ایران می ایستد تبدیل شده اند. شاید بر همین اساس است که ورود سرگی لاوروف وزیر امور خارجه روسیه به محل مذاکرات ایران و 1+5 در ژنو هیچ گاه به نشانه ای بسیار قوی برای معجزه ای در امضای توافقنامه در گام نخست تعبیر نمی شود. فیودور لوکیانف تحلیلگر ارشد مسائل سیاست خارجی در گفتگو با دیپلماسی ایرانی تاکید می کند که شاید روسیه از غیبت دیگر قدرت ها در بازار ایران منتفع شده است اما این استراتژی نبوده که مسکو همواره تعقیب کرده باشد. فیودور لوکیانف سردبیر نشریه Russia in Global Affairs, است که به نوعی زوج مطبوعاتی فارن افیرز منتشر شده در امریکا به حساب می آید. آنچه در زیر می خوانید گفتگوی اختصاصی دیپلماسی ایرانی با وی که ریاست شورای سیاستگذاری خارجی و دفاعی روسیه را بر عهده دارد ، است :
با روی کار امدن دولت یازدهم امیدواری هایی به تنش زدایی از رابطه میان تهران – واشنگتن بوجود آمده است. آیا مسکو از بهبود رابطه میان دو دشمن قدیمی استقبال می کند؟ به نظر شما رابطه خاص میان تهران و مسکو در صورت نزدیکی ایران و امریکا چه تغییراتی خواهد کرد؟
در این خصوص در روسیه نظرات متفاوتی وجود دارد . برخی اعتقاد دارند که ما باید مانع از هرگونه پیشرفت در رابطه میان تهران – واشنگتن شویم. این دسته اینگونه تحلیل می کنند که رابطه خاصی که امروز میان ایران و روسیه وجود دارد به دلیل محدود شدن ایران به واسطه تحریم ها و مهجور ماندن است. این دسته اعتقاد دارند که به محض آنکه تهران با فرصت های جدیدتر روبه رو شود به سمت کشورهای غربی موثرتر متمایل خواهد شد. البته که همیشه این ریسک وجود دارد که کشوری که در روزگار عسرت دوست به حساب می آید در روزگار بهبود روابط دوجانبه و چندجانبه اش و خروج از انزوا ، از دوست قدیمی فاصله بگیرد . با اینهمه نظر شخصی من این است که این تحلیل ها ساده لوحانه و با رویکرد نگاه به نزدیک است . ریشه این قبیل تحلیل ها در این پیش فرض اشتباه است که روسیه به تنهایی جاذبه ای برای ایران نداشته و تنها در شرایط اضطرار است که به کار دوستان می آید . این نگاه بسیار کوته بینانه است و به نوعی برگرفته از همان لوگوی سود و زیان قدیمی است و مسائل را در خارج از متن بین المللی و جغرافیایی سیاسی روز تحلیل می کند. کارشناسان پخته روس از مساله لغو تحریم های ایران استقبال می کنند و همانطور که می دانید لغو این تحریم ها همواره بخشی از دیپلماسی روسیه در قبال ایران بوده است . روس ها هیچ گاه طرفدار مجازات ، تنبیه و اعمال اهرم تحریم برای اعمال نفوذ بیشتر و به نتیجه رسیدن نبوده اند. من مطمن هستم که هرگونه توافق میان تهران و واشنگتن می تواند به تقویت نقش تهران در خاورمیانه منتهی شود. به تبع این اتفاق روس ها که در حال حاضر بستر را برای همکاری های گسترده با تهران مهیا کرده اند از درخشش تهران در منطقه هم منتفع خواهند شد. من قویا اعتقاد دارم که ایرانی ها به اندازه کافی هوشمند و زیرک هستند که چه پیش و چه پس از تنش زدایی از رابطه میان تهران – واشنگتن قدر مسکو را بدانند.
بسیاری در ایران اعتقاد دارند که روسیه برنده سالهای انزوای ایران و تحریم های این کشور بوده است. آیا با چنین تعبیری موافق هستید؟ آیا پیش بینی می کنید که تهران با بهبود رابطه با غرب از سیاست گردش به شرق خود دور شده و بازارهای اروپا را برای انرژی خود به روسیه ترجیح دهد؟
روابطی که بر پایه ناتوانی یک طرف شکل گرفته و به نوعی از سرناچاری باشد به هیچ وجه پایدار نیست. بله این حقیقت است که روسیه از غیبت نفت و گاز ایران در برخی بازارهای مشخص بین المللی متنفع شده است اما هیچ گاه این مساله تبدیل به یک استراتژی قابل تعقیب برای روس ها نشده است .روسیه با چالش های بسیاری برای بهبود اوضاع اقتصادی خود و یافتن بازار جدید برای محصولات خود در شرق روبه رو است . اینکه منتظر باشیم تا قدرت های بزرگ از صحنه رقابت حذف شوند رویکرد درستی نیست.
نقش روسیه در مذاکرات میان ایران و 1+5 را چگونه ارزیابی می کنید؟ ما در چند سال گذشته چندین بار شاهد رای مثبت روس ها به قطعنامه های علیه ایران در شورای امنیت سازمان ملل بوده ایم. آیا روسیه به حق ایران برای برخورداری از انرژی هسته ای اعتقاد دارد؟ به نظر شما چرا 5 کشور در سطح جهانی باید از تسلیحات هسته ای برخوردار باشند و دیگران را ملزم به احترام گذاشتن به قوانین معاهده ان پی تی کنند؟
روسیه حق ایران برای برخورداری از انرژی صلح امیز هسته ای را انکار نمی کند. برعکس این کشور با وجود مخالفت ها و انتقادهای فراوان غرب از مسکو همچنان بر حق ایران پافشاری دارد. اما در خصوص تسلیحات هسته ای ، قواعدی وجود دارد که کشورهای دیگر به استثنا 5 کشور برخوردار از تسلیحات را از دستیابی به این مقوله منع می کند و روسیه هم تابع این دستورات است . اگر نگاه شخصی من را بخواهید با شما موافق هستم و اعتقاد دارم که در قرن 21 نمی توان به این شکل و شمایل از تبعیض های میان کشورها تن داد. اما این مساله باید در قالب مذاکرات بین المللی حل شود و در این چارچوب که چگونه مفاد معاهده منع تکثیر تسلیحات هسته ای را با حقایق امروز تطبیق دهیم. به نظر من روسیه و امریکا باید در این بازتعریف ان پی تی و توجه به الزامات برابری کشورها در قرن حاضر پیشقدم شوند اما متاسفانه من چنین تمایلی در انها نمی بینم.
روسیه در زمره کشورهایی بود که مقابل خواست کشورهای غربی و عربی در سوریه ایستاد. آیا مسکو را تا به امروز برنده بازی سیاست در سوریه می دانید؟ آیا روسیه به نسبت دو سال پیش نقش منطقه ای پررنگ تری را بازی می کند؟
شاید بار معنایی واژه “برنده” زمانی که یک طرف داستان در سوریه جنگ داخلی است ،بسیار سنگین باشد. نمی توان از برنده شدن یک طرف در این ماجرا سخن گفت . انچه که در سوریه اتفاق افتاد یک تراژدی بود و همه ما درقبال آنچه که در این کشور رخ می دهد مسئول هستیم. اگر بخواهیم از منظر مسائل سیاسی نگاه کنیم قطعا این دیدگاه درست است که روسیه جدی تر و مصرتر از سایر قدرت های اصلی در سیاست خود در قبال منطقه است .این استحکام هم مورد توجه سایرین قرار گرفته و هم البته با تحسین تلویحی آنهایی همراه شده است که در بسیاری از موارد با دیدگاه های روسیه همراه نیستند. بی شک ظرفیت بازی روسیه در منطقه تقویت شده است . اما ما به تعیین منافع و اهداف خود نیاز داریم. روسیه دیگر آن اتحاد جماهیر شوروی سابق نیست و دیگر هم به ان سبک و سیاق گذشته درنخواهد امد. بنابراین رویکردهای قدیمی دیگر معنای خاصی ندارد.
به نظر می رسد که تهران ، حزب الله لبنان ، مسکو و بغداد برای پیروزی در سوریه دست به ائتلافی منطقه ای زده اند. این در حالی است که ما در بحث امحای تسلیحات شیمیای شاهد ائتلاف میان امریکا و روسیه بودیم. آیا گمان می کنید که روسیه در صورت تامین منافع مد نظر خود در سوریه در دراز مدت از این ائتلاف منطقه ای با تهران ، حزب الله و بغداد جدا شود ؟
گمان نمی کنم که روسیه از دایره این ائتلاف خارج شود. مساله امحای تسلیحات شیمیایی سوریه و چالش داخلی بوجود آمده در این کشور دو مساله کاملا متفاوت با هم هستند. روسیه برای ممانعت از دخالت نظامی امریکا در سوریه راهکار بسیار زیرکانه ای یافته و خطر تبعات جبران ناپذیر و تلفات مالی و انسانی را از سر تمام گروه های فعال در سوریه کم کرد . اما مساله اینجاست که روسیه حاضر نیست دیدگاه عربستان یا امریکا در خصوص سرنوشت سیاسی سوریه را بپذیرد. دیدگاه ها و منافع روسیه در سوریه دقیقا با رویکرد طرف ایرانی و متحدان آن در منطقه تطابق دارد. اما این بدان معنا نیست که مسکو در هرجبهه ای کنار شیعیان خواهد ایستاد. مسکو به دنبال روابط سازنده با تمام کشورها در منطقه است.
چرا روسیه بر بقای بشار اسد در قدرت تاکید دارد؟ آیا بحث شخص بشار مطرح است یا منافع استراتژیک روسیه ؟
استراتژی روسیه این است که مانع از به جا افتادن مدل تغییر نظام با توسل به زور در کشورهای مختلف شود. مساله مسکو شخص بشار اسد و یا رژیم تحت حاکمیت وی نیست. بلکه مساله حق مردم و حق انتخاب آنها بدون دخالت خارجی است . این مردم هرکشور هستند که باید در خصوص اینکه چه سرنوشتی را برای خود رقم بزنند تصمیم بگیرند.دقیقا به همین دلیل است که روسیه به دنبال پیشبرد گفتگوی سیاسی برای به راه اندازی ساختار جدید دولتی در سوریه است.
سوریه یکی از پرونده هایی بود که تهران و مسکو در آن برای منافع مشترک یکدیگر دست به ائتلاف زدند. آیا پرونده ها مشابه دیگری هم در سطح منطقه ای وجود دارد که اتحاد استراتژیک تهران و مسکو را توجیه کند؟
ما دریای خرز را به عنوان منفعت مشترک فی مابین ایران و روسیه داشته و باید راهی برای تبدیل آن به سرمایه ای برای احیای صلح و ارامش در منطقه بیابیم. ما برای توسعه تاجیکستان مسئولیت های مشترک داریم. انچه که تاجیکستان امروز به ان رسیده نتیحه تلاش های مشترک ما در دهه نود است . به نظر من ایران باید به عنوان یک کشور پرنفوذ در منطقه به عضویت کامل سازمان همکاری های شانگهای درآید. به گمان من تلاش های تهران و واشنگتن برای تنش زدایی از روابط دوجانبه و سپس لغو تحریم های ایران می تواند پروسه الحاق ایران به این نهاد را تسریع کند. شکل دادن اوراسیا جدید مسئولیت مشترک مسکو و تهران است .
امریکایی ها در سال 2014 از افغانستان خارج می شوند. استراتژی روسیه برای افغانستان پس از عقب نشینی امریکایی ها چیست ؟ آیا مسکو که در زمان اتحاد جماهیر شوروی خاطره تلخی از حضور در افغانستان دارد از نبود امریکا در این کشور استفاده خواهد کرد ؟
با توجه به تجربه گزنده ای که روس ها از افغانستان دارند به نظر من روسیه چندان علاقه ای به درگیر شدن جدی در مسائل افغانستان ندارد . میزان و نحوه حضور نیروهای مختلف در آینده افغانستان مبهم است . تمرکز روسیه بیشتر بر روی حذف و یا کنترل مولفه هایی خواهد بود که می تواند بر افزایش بی ثباتی در افغانستان پس از خروج نیروهای امریکایی تاثیرگذار باشد. با اینهمه بی شک پس از 2014 بیشترین تمرکز روس ها بر تامین امنیت اسیای مرکزی خواهد بود و مسکو چندان خود را درگیر تقویت جایگاه خود در افغانستان نخواهد کرد.
رابطه امروز میان روسیه و امریکا را چگونه ارزیابی می کنید؟ آیا دو کشور همچنان به نوعی در خفا روزهای جنگ سرد را پشت سر می گذارند؟ فکر می کنید که همکاری امریکا با روسیه در امحای تسلیحات شیمیایی و عدم حمله نظامی به این کشور به معنای پدیرفتن دست بالاتر مسکو در صحنه سوریه است ؟
من فکر نمی کنم که امریکا چه در سوریه و چه در هرنقطه دیگری با واگذاری بازی به قدرت دیگری کنار بیاید. امریکا در تولید سیاست همخوان و فراگیر در خاورمیانه شکست خورد و به همین دلیل تن به طرح روس ها برای خروج از بن بستی داد که خود درست کرده بود، داد . این بدان معنا نیست که امریکا در آینده هم به سخنان روسیه گوش فراخواهد داد. اگر روابط گسترده تر مدنظر باشد نمی توانم این روزها را با روزهای جنگ سرد یکی بدانم. بله این درست است که شباهت هایی وجود دارد اما هیچ چیز قابل مقایسه با رویارویی سیستماتیک ساختاری نیست که در آن سالها شاهد آن بودیم. به گمان من اصلی ترین مشکل در رابطه میان امریکا – روسیه نبود شعار منطبق با امروز است . موضوعات و شعارهای گذشته دیگر منسوخ شده و خبری ازشعارهای جدید نیست . در حال حاضر رابطه ما محدود به همکاری های مشترک در مناقشه های منطقه ای است و دو طرف در مسائل دوجانبه حرف چندانی برای گفتن ندارند.
انتشار اولیه: شنبه 2 آذر 1392/ باز انتشار: چهارشنبه 6 اذر 1392
نظر شما :