بررسی فرمول جدید رابطه میان ایران - انگلیس

«کاردار غیر مقیم» دردی را درمان نمی کند

۲۴ مهر ۱۳۹۲ | ۱۴:۴۸ کد : ۱۹۲۲۷۷۵ اروپا یادداشت
دکتر اسعد اردلان، پژوهشگر حقوق و روابط بین الملل در یادداشتی برای دیپلماسی ایرانی با اشاره به توافق ایران و انگلیس برای تبادل «کاردار غیر مقیم» معتقد است انتصاب کاردار غیر مقیم می تواند فقط یک ژست سیاسی محسوب شود و بهتر است به جای این کار برای حل مشکلات اتباع، دو کشور تلاش کنند که مذاکرات بر سر فعال کردن کنسولگری ها انجام و به سامان برسد.
«کاردار غیر مقیم» دردی را درمان نمی کند

دیپلماسی ایرانی: ویلیام هیگ، وزیر امور خارجه بریتانیا روز سه شنبه گذشته در پارلمان این کشور گفت که در جریان دیدار با محمدجواد ظریف، وزیر امور خارجه ایران، دو کشور توافق کرده اند که با هدف بازسازی روابط، کاردار غیرمقیم مبادله کنند. او گفته برای برقراری رابطه با ایران کاردار تعیین می کند و «ما باید صداقت دولت ایران را به طور کامل آزمون کنیم و مهم است که کانال های ارتباطی ما باز باشند.» سخنگوی وزارت امور خارجه کشورمان نیز گفت «پیرومداکرات دو وزیر خارجه در نیویورک مقرر شد گفتگوها بین نمایندگان دو وزارت خارجه ادامه یابد و پیرو این گفتگوها روز گذشته وزیر خارجه انگلیس طی تماس تلفنی با آقای ظریف پیشنهاد داد که دو کشور نسبت به تعیین کاردار غیر مقیم در پایتخت های دو کشور اقدام نمایند.» از میان کشورهایی که روابط رسمی با ایران دارند، تبادل کاردار غیرمقیم، شاید وضعیتی منحصر به فرد باشد. دکتر اسعد اردلان، پژوهشگر حقوق و روابط بین الملل در یادداشتی به  سابقه «کاردار غیر مقیم» می پردازد و معتقد است که این کار گره ای از کار فروبسته ایران و انگلیس حل نمی کند. متن این یادداشت را در زیر می خوانید:

دیپلماسی ایرانی: در تاریخ روابط دیپلماتیک شیوه های متفاوتی برای ارتباط میان کشورها وجود داشته است. از اعزام ماموران موقت برای رساندن پیام های ویژه گرفته تا استقرار نمایندگی های دایمی که به ابتکار حکومت فلورانس در سده 16 میلادی رواج یافت. تعیین طبقات مامورین دیپلماتیک مقیم در محل ماموریت نیز نتیجه توافقات مبتنی بر عرف دولت ها بود که در کنگره 1815 وین ، روسای نمایندگی های دیپلماتیک را در کشور پذیرنده به عنوان سفیر و در غیبت او به هر علت به نام کاردار نامیدند. در توصیف سفیر نیز به مرور زمان دو وضعیت ملاک قرار گرفت. نخست اعزام سفیر به کشورهایی که روابط گسترده دیپلماتیک ضروری می نمود به عنوان فرد مستقر در محل ماموریت، دوم سفیرانی که همزمان در چند کشور ماموریت داشتند و در یک کشور مستقر بودند و در یک یا چند کشور دیگر اکردیته (سفیر غیرمقیم) بودند و چند نمایندگی را اداره می کردند. در غیبت سفیر در هر یک از حالات مورد اشاره، دیپلمات ارشد دیگری که بالاترین رتبه  را در نمایندگی داشته باشد با کفالت از سوی سفیر به سمت کاردار موقت انتخاب میشود گرچه ممکن است مدت زمانی نسبتا طولانی عهده دار چنین مسئولیتی باشد. شرط تصدی این پست مقیم بودن در محل ماموریت است. گاهی به دلایل مختلف از جمله کاهش اهمیت و سطح ماموریت دیپلماتیک به جای سفیر رییس نمایندگی دیپلماتیک عنوان کاردار دایم می یابد و او با همین عنوان و برای یک دوره مشخص و کامل ماموریت به کشور میزبان فرستاده می شود. در غیبت کوتاه مدت این کارداران نیز افرادی که مسئولیت موقت نمایندگی دیپلماتیک را عهده دار می شدند صرف نظر از رتبه و مقام رسمی خود، از همان عنوان کاردار موقت استفاده می کنند. حتی در مواقع کاهش شدید روابط دیپلماتیک نیز که نمایندگی با یک نفر مامور سیاسی اداره می شود، از همین عنوان استفاده می گردد. در هرکدام از حالات فوق حضور کاردار موقت در محل ضروری تشخیص داده شده و با هدف استمرار تماس با مقامات محلی است. حتی در حالت قطع کامل روابط دیپلماتیک و کنسولی و بسته شدن دفاتر نمایندگی، اغلب به منظور رسیدگی به امور تجاری و اتباع مقیم، مسئولیت پاره ای از امور به نمایندگی دیپلماتیک کشور دیگری در محل سپرده می شود که از آن به عنوان دفتر حافظ منافع یاد می نمایند.

 با مطالعه در تاریخ روابط بین الملل، به غیر از تعاریف فوق عنوان دیگری برای مامورینی که اداره کننده روابط دیپلماتیک میان دو کشور باشند خیلی رایج نیست. با این آگاهی ورود اصطلاح کاردار غیر مقیم که از سوی وزیر خارجه انگلیس به همتای ایرانی اش پیشنهاد شده هنگامی است که کاردار دایمی مستقر در یک کشور، در کشور دیگری اکرادیته شود. در تعلیق کنونی روابط دیپلماتیک میان ایران و انگلیس که متعاقب مصوبه مجلس در مورد کاهش سطح روابط دوکشور و تبعات ناشی از آن اتفاق افتاد و نشانه استمرار بحران در روابط دو کشور است، انتصاب کاردار غیر مقیم را شاید بشود تنها یک ژست سیاسی نامید مگر این که قطع یا تعلیق روابط دیپلماتیک مرتفع گردیده و نمایندگی های دیپلماتیک دو کشورفعالیت خود را در سطحی هرچند پایین از سر گیرند. با عنایت به امکان برقراری تماس در جلسات موقت ( به مانند 5+1) و کنفرانس های بین المللی (به مانند مجمع عمومی ملل متحد و...) که در دوران ما بسیار متداول و مکرر است، و یا انتقال پیام های سیاسی توسط دیپلمات های کشورهای دیگر ، جای خالی دیپلمات های مقیم تا حدودی پر می شود. اگر چنین وضعیتی برای ارضای نیازهای سیاسی کفایت نماید، جایگاه کاردار غیر مقیم چیست؟ و چه نقشی را ایفا می کند ؟ میزان دسترسی وی به مقامات کشور میزبان تا چه حدی است؟ و اصولا جای خالی چه ماموری را پر می کند؟

جا دارد به جای انتصاب کاردار غیر مقیم به شکل پیشنهادی که پدیده ای کم سابقه است و انجام وظایفش هم گرهی از مشکلات هیچ کدام از طرفین نمی گشاید، مذاکرات بر سر فعال کردن کنسولگری ها انجام و به سامان برسد. بدون شک این اقدام می تواند مورد اقبال بسیار ایرانیان مقیم در این سه کشور قرار گیرد و با سیاست نوین دولت نیز در مورد استحکام پیوند میان ایرانیان خارج از کشور و تسهیل دسترسی آنان به سرزمین و نهادهای اداری و حقوقی منطبق است.

به نظر میرسد تمامی دغدغه قطع روابط جمهوری اسلامی ایران با کشورهایی به مانند امریکا که می رود به یک سنت تبدیل شود، و تعلیق روابط با کانادا و انگلستان نیز، در قطع تماس های سیاسی نیست بلکه همزمان با بسته شدن نمایندگی های دیپلماتیک دوجانبه، روابط کنسولی نیز به حالت تعلیق در آمده است. متاسفانه در اتفاقاتی که در چند دهه گذشته در ایران رخ داده و به انسداد مناسبات سیاسی با کشورهای دیگر منجر شده و اغلب نیز در خارج از دایره تصمیم گیری دولت طراحی و اجرا شده اند، هیچ توجهی به عواقب آن نسبت به منافع ایرانیانی که در برون مرزها زندگی می کنند نشده است. امری که مشکلات فراوانی را برای اتباع ایرانی مقیم این کشورها فراهم ساخته و در حقیقت رابطه اداری و حقوقی آن ها را با کشور متبوع خود دچار اختلالات جدی کرده است.

تاریخ روابط دیپلماتیک در موارد مشابه تجویزهایی دارد. به این معنا که حتی در حالت قطع کامل روابط دیپلماتیک، روابط کنسولی در حد پاسخ گویی به نیازهای دو طرف و با توافق آنان ، برقرار باشد. افتتاح و یا از سرگیری فعالیت این دفاتر می تواند یک جانبه و یا دو سویه و بسته به ضرورت باشد. در حالی که احتمالا تعداد اتباع سه دولت مورد اشاره در ایران بسیار اندک اند و امورات کنسولی آن ها نیز می تواند در کشورهای همسایه ایران به انجام برسد، تعداد ایرانیان مقیم در آن سرزمین ها از 2  میلیون نفر گذشته و مشکلات مربوط به احوال شخصیه آنان از حدعادی فزونتر گشته است. از این رو جا دارد به جای انتصاب کاردار غیر مقیم به شکل پیشنهادی که پدیده ای کم سابقه است و انجام وظایفش هم گرهی از مشکلات هیچ کدام از طرفین نمی گشاید، مذاکرات بر سر فعال کردن کنسولگری ها انجام و به سامان برسد. بدون شک این اقدام می تواند مورد اقبال بسیار ایرانیان مقیم در این سه کشور قرار گیرد و با سیاست نوین دولت نیز در مورد استحکام پیوند میان ایرانیان خارج از کشور و تسهیل دسترسی آنان به سرزمین و نهادهای اداری و حقوقی منطبق است.

از سوی دیگر گرچه ماموریت های کنسولی طبق قراردادهای دوجانبه مانند آنچه که در گذشته و پیش از انعقاد کنوانسیون روابط کنسولی 1963 وین رایج بود برای انجام امورات غیر سیاسی تاسیس می گردند و هدف از فعالیت آنان تسهیل امور اتباع و فعالیت های بازرگانیف علمی و فرهنگی است و ربط مستقیمی به برقراری مناسبات سیاسی هم ندارند، اما در فقدان روابط سیاسی ابعاد دیپلماتیکی نیز دارند که می توانند در مواقع لزوم راه گشای انسداد روابط سیاسی باشند./16

انتشار اولیه: شنبه 20 مهر 1392/ باز انتشار: چهارشنبه 24 مهر 1392

کلید واژه ها: روابط ایران و انگلیس کاردار غیر مقیم دكتر اسعد اردلان


نظر شما :