گفتگوی تمدنها راهی برای مهار ستیزهای فرقه ای
روندها و فرایندهای سیاسی و فرهنگی منطقه ای و جهانی امروز نشان می دهد که گفتگوی تمدنها نه یک توصیه اخلاقی که یک ضرورت حیاتی است. ستیز های فرقه ای و کشتارهای قومی و طائفی از یکسو و تداوم و تشدید خصومت ها بین جهان اسلام و غرب و اخیراً حتی شرق(کشتار مسلمانان در میانمار) این ضرورت را بیش از پیش آشکار می کند..
گفتگوی سازنده و معنادار به تعاملی احترام آمیز و ارتباطی جستجوگر و دوسویه نیاز دارد. درگفتگو هدف تحقیر و تهدید و تمکین نیست. "گفتگو" به کارگیری عقل و تدبیر است برای درک معنا و کشف حقایق و فهم دیگری از طریق زبان و منطق و همدلی. "گفتگو" سیروسلوکی است برای کشف خود ودیگری، سفری است درخود و بادیگری. همسفران در این وادی جستجو مشتاقانه به سخنان هم گوش فرا می دهند، گوش دادنی معنا کاو و ژرف نگر. در تعامل آنها شنیدن، فاصله میان دوگفتن ویا یک نفس تازه کردن برای پاسخگویی کوبنده یا وراجی ملال آور نیست.
در "گفتگو" یافتن اشترکات و همفکری ها همانقدر ارزشمند است که توجه به اختلافات و تفاوت دیدگاهها. درجهان متکثر کنونی هویت های متنوع فرهنگی است که به فرهنگ های دیگر نقش و رنگ می دهد و با نفی این تنوع اصل فرهنگ نابود می شود، روابط متقابل فرهنگی ضامن بقا و دوام و شکوفایی هر فرهنگ و عامل گسترش صلح و دوستی است.
هنر اهالی گفتگو نحوۀ پرداختن به اختلافات و تفاوت هاست. آنها نه اختلافات را نفی می کنند و نه آنرا پایۀ جنگ و خشونت قرار می دهند. در وضعیت های اختلاف برانگیز است که جوهره انسانی هرکس ظهور می یابد . به میزانی که در شرایط اختلاف برانگیز، خرد و گذشت و تحمل بکار گرفته شود، فرایندهای تعامل سازنده و گفتگوی متمدنانه جاری می شود. زندگی انسانی با تعارض و تزاحم و اختلاف سرشته شده است، هیچکس به تنهایی در جهان نمی تواند حیاتی سالم و موفق داشته باشد، خوشبختی هرکس در گرو خوشبختی دیگری است. این حوزه های اختلاف انگیز طیف گسترده ای از مسائل اقتصادی و سیاسی و اجتماعی و فرهنگی را در بر می گیرد. می توان هریک از این اختلافات را در زندگی فردی و یا جمعی، ملی و یا جهانی عمده کرد و بر طبل خشونت و نفرت کوبید و آتش و آشوب بپا کرد.
اگر این مسیر در پیش گرفته شود همان جنگ تمدنها در روابط بین ملتها پدیدار می شود. اما ضرورت حیاتی و نیاز اخلاقی بشر امروز گفتگوی تمدنهاست تا بتوان جامعه ای آزاد و عدالت بنیاد بنا کرد. کسانی که خود را برتر از دیگران می بینند و با اتکاء به قدرت مادی خود برای خویش حقانیت قائلند و می کوشند ارزشها و روشهای خود را به زور به دیگران تحمیل کنند، تنها خشونت و نفرت را گسترش می دهند و بنیاد تمدنی خود را سست می کنند. اعتماد متقابل و پای بند به رأی مردم و التزام به اخلاق و خرد و تعهد به دوستی و صلح است که زمینۀ گفتگو و زندگی شرافتمندانه انسان را فراهم می آورد.
امروز با رشد افراطی گری و افول فرهنگ گفتگو ستیز های فرقه ای سراسر منطقۀ ما را فراگرفته است. این وضعیت ریشه در تحجر و خشک اندیشی و خامی و خشونت دارد. حمله به مساجد و منازل و کاروانهای زیارتی و مراسم تشیع جنازه، تبدیل به نمایشی تکراری و شنیع شده است . با این اقدامات ضد اسلامی چهرۀ مسلمانان در جهان به خون و خشونت آلوده گردیده است. این خشونت ها ابزاری است در دست قدرتهای منطقه ای و فرامنطقه ای برای رسیدن به اهداف سیاسی و استراتژیک خود.
دراین منطقه به نام فرق اسلامی و به کام قدرتهای سلطه طلب و به دست جوانان مغز شویی شده ودست از جان شسته، زنان و کودکان بسیاری نوبت عزای خویش را انتظار می کشند. جهان اسلام در برابر چشم جهانیان و برخلاف دین صلح ودوستی هر روز بخشی از وجود خود را به اتش میکشد.، گویی برای یک انتحار بزرگ آماده میشود. علماء و روشنفکران جهان اسلام نقش و رسالتی بزرگ برعهده دارند تا مانع این خودکشی فجیع شوند.
از سال2001 که پیشنهاد گفتگوی تمدنها در مجمع عمومی سازمان ملل متحد به تصویب رسید، شرق و غرب ایران را آتش جنگ فراگرفته است. جنگی که شراره های آن اکنون در سوریه و شمال آفریقا زبانه می کشد. مردم ایران با شرکت گسترده در انتخابات ریاست جمهوری به ضرورت عقلانیت و اعتدال در روابط داخلی وخارجی رأی دادند. این انتخابات اثبات کرد که ایران کشوری باثبات و برخوردار از صلح و امنیت است. تحولات سیاسی در ایران و اقبال به دولت تدبیر و امید افقی روشن را نوید می دهد. تعامل و عقلانیت بر تقابل و خام اندیشی برتری می یابد . احیا گفتمان اعتدال و گفتگو می تواند انسجام داخلی را تقویت کند و روابط خارجی را بهبود بخشد و خشونت های فرقه ای و جهانی را کنترل کند و زندگی مردم را شاد و آباد سازد.
تنها با رویکرد گفتگویی است که می توان بیعدالتی و جباریت موجود در روابط بین الملل را مهار کرد و صلح و دوستی را در سطح ملی و منطقه ای و جهانی گسترش داد.
نظر شما :