چه کسانی پشت سر طاهر القادری هستند؟
ارتش، آمریکا یا مردم؟
دیپلماسی ایرانی: در روزهای گذشته حرکت اعتراضی به رهبری "طاهر القادری" فضای سیاسی پاکستان را تاحدی تحت تاثیر خود قرار داد. هرچند با عدم استقبال عمومی از حرکت او، با امضای توافقی با دولت پاکستان، او به حرکت اعتراضی خود پایان داد.
طاهر القادری، رهبر جعیت منهاج القران است که اخیرا پس از یک اقامت (تبعید خود خواسته) پنج ساله از کانادا به کشور بازگشت. وی در اواخر دوره پرویز مشرف، حاکم نظامی سابق کشور، به کانادا رفته بود و تا به حال در آن کشور اقامت داشت و از تابعیت کانادایی نیز برخوردار است. قادری علاوه بر تحصیلات مذهبی حقوقدان و دارای دکترای حقوق است. حرکت منهاج القران دارای دوهزار و چند صد شعبه و دفتر در کشور و کشورهای دیگر است و تشکیلات نسبتا وسیعی را اداره می کند. وی کوتاه مدتی پس از بازگشت به کشور سخنرانی بزرگی در محل منار لاهور ترتیب داد و در آن اجتماع عظیم انتقادات فراوانی را از وضعیت کشور، فساد حاکم بر آن و.... مطرح کرد و اعلام نمود در صورت عمل نشدن به انتظاراتش به منظور تحقق اهداف خود با هوادارانش عازم اسلام آباد خواهد شد. بدیهی بود که دولت عملا توان برآورده نمودن درخواست های گسترده ای که او در سخنرانی ها و مصاحبه هایش مطرح کرده بود، نداشت و لذا وی تهدید خود را عملی ساخت و با تعداد نسبتا زیادی از هوادرانش عازم اسلام آباد شد. قبل از این حرکت به سوی اسلام آباد، دولت با اعزام نمایندگانی از جمله رحمان ملک، وزیر کشور سعی کرد او را از این کار منصرف نماید، اما وی زیر بار نرفت و نهایتا هواداران قادری پس از طی مسیر 350 کیلومتری لاهور- اسلام اباد در حدود 36 ساعت وارد اسلام آباد شدند. طولانی شدن زمان آمدن عمدتا به علت استقبال عمومی از آنها در مسیر و سخنرانی ها و مراسمات مختلف در طول راه وتدارکات بود. اگرچه وی همواره در سخنرانی های خود از جمعیت میلیونی حاضر سخن به میان می آورد ولی میزان تقریبی حاضران همراه او 50 هزار نفر بر آورد می شدند. در طول چهار روز اقامت قادری و هوادرانش در اسلام آباد، وی با انجام سخنرانی های مهیج طولانی و با حرارت که بعضا تا سه ساعت و نیم هم طول کشید اهداف خود را تبیین نمود. در این میان اتفاقاتی روی داد که در ادامه فعالیت وی و عدم طولانی شدن نشست و تظاهرات اعتراضی ایشان موثر بود:
1. علیرغم توقع وی برای استقبال عمومی فراگیر از جنبش اعتراضی منهاج و اعلام سفر و انجام تظاهرات و حرکت به پایتخت با چهار میلیون نفر و بعدا اعلام یک میلیون هوادار، عملا چنین اتفاقی روی نداد و به باور اکثر تحلیل گران جمعیت از 50 الی 60 هزار نفر فراتر نرفت که این خود در کاهش سطح خواسته های رهبر جنبش موثر بود.
2. انجام سخنرانی های پر شور قادری و تلاش جهت جذب مخاطبان بیشتر و پیوستن جمعیت از دیگر مناطق عملا ره به جایی نبرد و در روز سوم تغییر محسوسی در افزایش جمعیت روی نداد و لذا در اواخر کار، سعی قادری بیشتر در نگهداشتن جمعیت موجود در صحنه بود تا افزایش آنها؛ ضمن اینکه سردی هوا و حضور زنان و کودکان در بین جمعیت و شیوع سرماخوردگی، ضرورتهای جدیدی را به رهبری جنبش تحمیل می کرد.
3. تلاش قادری برای مشارکت سایر احزاب در جنبش اعتراضی نیز بی سرانجام ماند و عملا احزاب مخالف علیرغم اختلاف نظرات جدی با دولت، از حمایت نامبرده اجتناب کردند. برعکس، حرکت وی سبب وحدت نظر و نزدیکی بیشتر احزاب مخالف و تشکیل جلسه آنها در لاهور و مخالفت جدی با حرکت قادری انجامید. البته دراین نشست، حزب انصاف آقای عمران خان حضور نداشت اما وی نیز علیرغم دعوتهای مکرر القادری از حضور در جنبش اعتراضی خودداری کرد. در این رابطه باید خاطر نشان کرد که علیرغم مخالفت جدی احزاب مذکور با حزب حاکم، این احزاب با عنایت به گستردگی خواسته های منهاج القرآن و طاهر القادری و ارزیابی آنها مبنی بر ضد قانون اساسی بودن اکثر این درخواستها و تاثیر منفی اجابت آنها بر فعالیت احزاب در آینده، به حمایت از اهداف قادری اقدام نکردند. به عنوان مثال خواست قادری برای مبارزه با فساد در حالی که این مشکل تقریبا در تمام رهبران احزاب وجود دارد و یا انحلال پارلمان و درخواست ورود ارتش به دولت موقت با توجه به سوابق قبلی این نهاد و خواسته هایی از این قبیل نمی توانست نظر واحد احزاب مخالف تلقی گردد و بر خلاف مصالح دیگر احزاب بود.
4. فعالیت و کوشش قادری جهت حمایت دو نهاد قدرتمند کشور یعنی ارتش و قوه قضاییه و جلب پشتیبانی آنها از اهداف جنبش نیز با عدم تمایل ظاهری این دو نهاد روبرو شد. اگر چه برخی عنوان می کنند حرکت قادری در یک توافق پشت پرده با نهاد قدرتمند و پشت صحنه، ارتش و سازمان امنیت کشور که زیر نظر ارتش فعالیت می کند صورت پذیرفت؛ اما ارتش مترصد اوضاع بود و با دقت تحولات را زیر نظر داشت و با توجه به جمیع جهات زمینه را جهت ورود به صحنه و حمایت علنی از قادری مساعد ندید (در صورت پذیرش تحلیل حمایت پشت پرده ارتش).
گفتنی است اقبال عمومی نسبتا کم از حرکت و مخالفت کلیه احزاب و جمعیت های سیاسی با این حرکت ساختارشکنانه، راه را برای حمایت ارتش از این جریان مسدود کرد. ارتش تا به حال سعی کرده خود را ناجی کشورعنوان سازد و خود را قهرمان مبارزه با هند معرفی می کند. به نظر می رسد ارتش با ایفای بیشتر نقش در تحولات سیاسی کشور مخالف نیست؛ اما این مسئله به این شرط است که شرایط سیاسی و اجتماعی و بین المللی مساعد باشد و در این جهت اجماع عمومی هم حاصل باشد که این مسائل اتفاق نیفتاد.
5. عدم حمایت آمریکا و غرب از این حرکت نیز از مسائل مهم در عدم تداوم آن بود. اگر چه به رسم معمول برخی از تحلیل گران که اکثر حوادث دنیا را از نگاه توهم توطئه طراحی شده در اتاقهای فکر امریکا ارزیابی می کنند، سعی کردند این حرکت را نیز به امریکا و غرب منتسب سازند؛ اما شواهد اندکی جهت انطباق رویداد مذکور با اهداف کلی امریکا در منطقه و پاکستان ارائه می دهند. در واقع به نظر می رسد علیرغم تلاشهای قادری جهت کسب حمایت امریکا از جنبش منهاج توفیق کمی در ره این مقصود نصیب وی شد. از جمله این تلاشها می توان به فعالیتهای وی جهت نشان دادن چهره منطقی و متعادل از خود، تاکید بر حقوقدان بودن خود (به جای شیخ الاسلام)، عدم موضعگیری در مورد محکوم کردن امریکا در مسائل مختلف از جمله حملات هواپیماهای بی سرنشین امریکایی در پاکستان، کشتن بن لادن در این کشور؛ حمله امریکا به پایگاه مرزی سلاله و کشته شدن تعداد زیادی از نظامیان پاکستانی، عدم موضع گیری در قبال اسرائیل، القاعده و حتی مسائلی مانند اقامه نماز جماعت با شرکت آن جمعیت انبوه و.... در راستای این تحلیل به عنوان شاهد بر این مدعا ارائه نمود.
از سوی دیگر امریکا و غرب نیز تمایل و سعی بلیغی جهت حمایت علنی از این جنبش از خود به خرج ندادند که می تواند دلایل مختلفی داشته باشد؛ دلائلی مانند عدم تمایل به ایجاد بی ثباتی در پاکستان خصوصا با توجه به نزدیک شدن تاریخ 2014 و خروج برنامه ریزی شده تعداد زیادی از نظامیان امریکا و ناتو از افغانستان و تغییر راهبرد نیروهای نظامی غرب در آن کشور پس از تاریخ مذکور، عدم تمایل به ایجاد زمینه برای ورود ارتش به صحنه سیاسی کشور با توجه به عدم اطمینان به این نهاد در مقایسه با حکومت زرداری (هنوز زمان زیادی از کشته شدن بن لادن در پاکستان در منطقه نظامی ابیت آباد پاکستان که شائبه حمایتهای ارتش از وی را ایجاد می کند، نگذشته است)، مشغول بودن امریکا در جبهه های دیگر از جمله تحولات داخلی خود امریکا، مشکلات و تحولات افغانستان، عراق، ایران، سوریه ، مصر و.... . به نظر می رسد با توجه به مجموع این مسائل و دیگر مشکلات، گشوده شدن جبهه جدیدی برای امریکائیها در منطقه نامعقول جلوه می نماید.
با توجه به مسائل فوق و اینکه با گذشت زمان قادری چیز جدیدی را بدست نمی آورد و طولانی شدن تظاهرات می توانست به ضرر جنبش باشد و مخالفان را جری تر سازد و حرکات خشونت بار ناخواسته نیز صورت بگیرد و مسئولیت وی را سنگین تر سازد لذا در شامگاه پنج شنبه پس از دو بار اولتیماتوم دادن به دولت برای مذاکره با وی، نمایندگانی از سوی دولت برای مذاکره با ایشان تعیین شدند و پس از انجام مذاکرات توافقنامه ای بین طرفین به امضا رسید که بر مبنای آن دولت در زمان مقرر نسبت به انجام انتخابات پارلمانی و انحلال پارلمان فعلی اقدام خواهد کرد و متقابلا قادری نیز حرکت اعتراضی خود را پایان خواهد داد. توافقی که می تواند خاتمه آبرومندی برای این حرکت اعتراضی باشد؛ حرکتی که بیم آن می رفت که با طولانی شدن، دستاوردهای اولیه خود را نیز برای رهبری جنبش از دست بدهد. به هر حال با امضای این توافق فعلا هر دو طرف احساس پیروزی و برد دارند./16
نظر شما :